eitaa logo
کافه شعر و ادب
753 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
3 فایل
خوش آمدید بزرگواران کپی آزاد اگه دوست داشتی یه صلوات هم بفرست خادم Yasamanha@
مشاهده در ایتا
دانلود
کافه شعر و ادب
شعر میگویی و میگویم چه زیبا نغمه ای گوش من را می‌نوازد چون نسیمی لحظه ای وعده ی دیدار توهرلحظه بر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر میگویی و میگویم چه زیبا نغمه ای گوش من را می‌نوازد چون نسیمی لحظه ای وعده ی دیدار توهرلحظه بر دل میدهم دوریت دیوانه ام کرد، پس ناخوش احوالی چرا؟ 🌴🕯🌴
در اوج غصــه هم طلب همـــدلی نکن همچون‌ انار خون به جگر باش و تاجدار! 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه خوش است در فراقی همه عمر کردن... به امید آن که روزی به کف افتد ... یافارس الحجاز ادرکنی 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسراف کرده ایم خودمان را به پای عشق چون کودکی که در پی یک توپ پاره بود... 🌴🕯🌴
مرا گر بی‌توام، غم نیست از هجران و تنهایی به هر چیزی که روی آرم، در او روی تو می‌بینم 🌴🕯🌴
مثل موجی سیلی‌ات تنها برای صخره بود پیش چشمِ سرکش تو این سزای صخره بود سخت و طوفانی به من می تاختی، غافل که آه این سکوتِ مرگ آور از حیای صخره بود تهمتت دلسنگی و جرمم تماشا کردنت صخره عاشق بود و این تنها خطای صخره بود رامِ خورشید این رقیب خانمان سوزم شدی صبح آرام تو آغازِ عزای صخره بود بغض کردم، گریه کردم تا ترک برداشتم این همان فریادِ تلخِ بی صدای صخره بود عاقبت واگویه‌هایم ساحلِ امن تو شد تکه تکه ریختم ،این انتهای صخره بود... 🌴🕯🌴
حال من سخت خراب است رهایم بکنید زندگی نقش بر آب است رهایم بکنید دل فرهاد چو شد مطمئن از رفتن او گفت: این تیشه جواب است رهایم بکنید تیشه اش زد به سر و گفت: اجل میخواهم خون عاشق مِی ناب است رهایم بکنید دل من چون دل فرهاد که بی شیرین سوخت درب گاهی به عذاب است رهایم بکنید گفتی از یاد بَرم رفتن جانسوزش را گفتم این چاره به خواب است رهایم بکنید 🌴🕯🌴
زبان حـــــال دلم را کسی نمی‌‌فهمد کتیبه‌‌های ترک ‌خورده خواندنش سخت است ... 🌴🕯🌴
به جز تو جور عاشق را کسی گردن نمی گیرد خطایش را زلیخا کرد یوسف گشت زندانی 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آه دکتر! سرِ من درد بزرگی شده است بره ی لعنتی ام عاشق گرگی شده است سرد شد از تن من... دل به خیابان زد و رفت گرگِ من بره نچنگیدهِ به باران زد و رفت آه دکتر! لبِ او «صبر و ثباتم» می داد دوش «وقت سحر از غصه نجاتم» می داد!! آه دکتر! نفست گم شده باشد سخت است نفست همدم مردم شده باشد ، سخت است دکتر این بار برایم نَمِ باران بنویس دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس