زینب فهیمه ای ست که پایینِ منبرش
عباس می نشست دو زانو به محضرش
از عفتش چه دید که هر صبحِ ناشتا
تعظیم کرده است علی در برابرش؟
هر شب میان گریه به معراج می رسید
در سجده بود تا به سحر مثل مادرش
از مهر و ماه وقت نمازش مگو که خود
خورشید می چکد ز جبین منورش
تا نسخه ی شفا بَرَد از گَردِ چادرش
عیسی نشسته پای ضریح مطهرش
مثل امام بود دم مرگ اگر حسن
بعد از حسین کرد وصیت به خواهرش
از هر چه داشت مثل دو فرزند خود گذشت
کیِ کم گذاشته است برای برادرش؟
غرق حسین بود ولی خواهشی نداشت
جز بوسه ای که زد دمِ آخر به حنجرش
بر خاک قتلگاه، حسینش نهاده سر
تا گَردی از جفا ننشیند به معجرش
تا خطبه اش به گوشِ همه کوفیان رسد
رشته به رشته زنگ شتر شد مُسَخّرش
در خطبه اش چه گفت که یک شهر ناله کرد؟!
تاریک شد زمین ز نگاه مکدرش؟
زینب اسیر نیست، امیری محجبه است
پا پس کشیده است کجا او ز سنگرش؟
گرچه سرش شکسته ولی سرشکسته نیست "۱"
دستار حیدر است که او بسته بر سرش
امروز دست بسته ترینم به راه عشق
شعرم امید بسته به فردای محشرش
#محمد_رضا_طالبی
🌴🕯🌴
زینب فهیمه ای ست که پایینِ منبرش
عباس می نشست دو زانو به محضرش
از عفتش چه دید که هر صبحِ ناشتا
تعظیم کرده است علی در برابرش؟
هر شب میان گریه به معراج می رسید
در سجده بود تا به سحر مثل مادرش
از مهر و ماه وقت نمازش مگو که خود
خورشید می چکد ز جبین منورش
تا نسخه ی شفا بَرَد از گَردِ چادرش
عیسی نشسته پای ضریح مطهرش
مثل امام بود دم مرگ اگر حسن
بعد از حسین کرد وصیت به خواهرش
از هر چه داشت مثل دو فرزند خود گذشت
کیِ کم گذاشته است برای برادرش؟
غرق حسین بود ولی خواهشی نداشت
جز بوسه ای که زد دمِ آخر به حنجرش
بر خاک قتلگاه، حسینش نهاده سر
تا گَردی از جفا ننشیند به معجرش
تا خطبه اش به گوشِ همه کوفیان رسد
رشته به رشته زنگ شتر شد مُسَخّرش
در خطبه اش چه گفت که یک شهر ناله کرد؟!
تاریک شد زمین ز نگاه مکدرش؟
زینب اسیر نیست، امیری محجبه است
پا پس کشیده است کجا او ز سنگرش؟
گرچه سرش شکسته ولی سرشکسته نیست "۱"
دستار حیدر است که او بسته بر سرش
امروز دست بسته ترینم به راه عشق
شعرم امید بسته به فردای محشرش
#محمد_رضا_طالبی
#زینب
🌴🕯🌴
نشر صدقه جاریه