باز کن چشمت برویم ، آفتاب آورده ام
صبح را با یک بغل شعر و شراب آورده ام
تا شنیدم که تو پرسیدی زحال و روز من
این دلِ دیوانه را من در جواب آورده ام
تشنه جانم ،جرعه ای از خنده هایت خواستم
ای دریغا العطش را بر سراب آورده ام...!
شاعرم کردی تو با اعجازِ چشم ِ دلکَشَت
از غزلهای نگاهت صد کتاب آورده ام
من شدم تسلیم ِعشق و با دو پای خود کنون
تن به زندانت برای هر عذاب آورده ام
دستهایم خالی و در سینه دارم مهر تو
من برایت هدیه ای از عشقِ ناب آورده ام
#م_شیرانی(طلوع)
🌴💙🌴
🌴🕯🌴
باز کن چشمت برویم ، آفتاب آورده ام
صبح را با یک بغل شعر و شراب آورده ام
تا شنیدم که تو پرسیدی زحال و روز من
این دلِ دیوانه را من در جواب آورده ام
تشنه جانم ،جرعه ای از خنده هایت خواستم
ای دریغا العطش را بر سراب آورده ام...!
🌴🕯🌴
شاعرم کردی تو با اعجازِ چشم ِ دلکَشَت
از غزلهای نگاهت صد کتاب آورده ام
من شدم تسلیم ِعشق و با دو پای خود کنون
تن به زندانت برای هر عذاب آورده ام
دستهایم خالی و در سینه دارم مهر تو
من برایت هدیه ای از عشقِ ناب آورده ام
#م_شیرانی(طلوع)
🌴🕯🌴