گر چه در دام غمم افتا ده ام در بند تو
کام من شیرین شود با جرعه ی لبخند تو
#فاطمه_دستجردی
گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر
عمرم ز دیر آمدنت رفته رفته رفت
#محتشم_کاشانی
جز آه نمیآید از این قلب پر از درد
اینقدر مزن چنگ به سازی که شکسته است
#فاضل_نظری
هیـچ حالی را بَقایی نیست بیصَبری مَکُن
چون شَبِ صُحبت دَرآید روزِ هِجران بگذرد
سلام صبح ادینتون بخیر خوشی باشه آن شا الله
دلا برخیز که جان می آید امروز
به تَن، روح و روان می آید امروز
برو لیلی سر بازار بنشین
که مجنون بی هوا می آید امرز
ای اهل عمل سفره ی مردم همه خالیست
دستان برادر، تو بگیر فرصت نابیست
عید است بلی فرصت جبران نواقص
یک دست توانی تو بگیری به توکافیست
درهم همه ی موج گرانی همه غرقیم
اما بخدا ، ملت دیندار و به عدلیم
افسوس گرانی شده افزونه ی خون خوار
تو گر بتوانی، قدمی ،یا قلمی ، همتی، بگذار
شاید نتوانی همه را شاد نمایی
پس هر چه توان داری کمک کن دل و جانی
به امید فردایی بهتر،،، سالی پر از خیرو برکت برای هموطنان عزیزم : برادر کوچک شما احمد بهرامی
#بهرامی
اسلام علیک یا صاحب زمان
عمری اسیر هجر و غم بی قراری ام
بارانی ام که بر سر راه تو جاری ام
عمرم به سر رسید بیا عشق فاطمه
از حد گذشته مدت چشم انتظاری ام
تو گفتی:
“من به غیر از دیگرانَم
چُنینم در وفاداری، چنانَم.”
تو غیر از دیگران بودی
که امروز
نه میدانی، نه میپُرسی نشانَم!
#فریدون_مشیری
در خم زلف تو، پابند جنون شد دل من
بیخبر از دو جهان غرقه به خون شد دل من
چونکه با رشتهٔ گیسوی تو پیوندی داشت
مو به مو بسته به زنجیر جنون شد دل من
اینهمه فتنه مگر زیر سر چشم تو بود
که گرفتار دو صد سحر و فسون شد دل من؟
آنچه گفتم به دل از روی نصیحت، نشنید
عاقبت عشق تو ورزید و زبون شد دل من
بعد مرگ من اگر بر سر خاکم گذری
دهمت شرح، که از دست تو، چون شد دل من
سالها سخت تر از کوه گران بود ولیک
در سر عشق تو بی صبر و سکون شد دل من
نقطهٔ خال تو تا دید به پرگار وجود
یکسر از دایرهٔ عقل، برون شد دل من
#عباس_صبوحى
✨
من در تو گریزان شدم از فتنهی خویش
من آنِ توام مرا به من باز مده ...!
#مولانا🌴🔷🌴
نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت
که جانم در جوانی سوخت
ای جانم به قربانت...
#شهریار
🌴🕯🌴