#همسرداری 🌿
سوالات کافی نمیپرسیم
تصور کنید تصمیم گرفتهاید تا ماشین جدیدی بخرید. خیابان اصلی را بالا و پایین میکنید و ناگهان : یک ماشین زیبا چشمتان را میگیرد. به خود میگویید: «عاشق قیافهاش هستم».
در را باز میکنید و کمی در داخل ماشین مینشیند». «عاشق بوی نوی» آن هستم. صندلیهایش چقدر راحتند. این ماشین دلخواه من است.»
همین که از ماشین بیرون میآیید، فروشندهای به طرفتان آمده، میپرسد: «میتوانم به شما کمک کنم؟» شما میگویید: «من این ماشین را میخواهم.»
فروشنده: «آیا سوالی راجع به آن دارید؟»
با تاکید جواب میدهید: «نه، من این ماشین را میخواهم.»
فروشنده: «دوست دارید بدانید در مقایسه با مدلهای دیگر چه مزایایی دارد؟ ضمانتنامهاش چه مدت است و یا مدت سوخت آن چقدر است؟»
صحبت راجع به این چیزها، هیجانی را که الان دارم، خراب میکند.»
فروشنده: (در حالی که گیج شده است) قیمتش چطور؟ نمیخواهید بدانید قیمتش چقدر است؟»
«اُه، خواهش میکنم اینقدر منطقی نباشید. قیمتش اصلا اهمیتی ندارد. تمام چیزی که مهم است من اینست که ماشین را میخواهم. من واقعا به این ماشین احتیاج دارم و میدانم که برای من ساخته شده است».
پرواضح است که این رویای مضحکی است. هیچ شخص عاقلی، قبل از اینکه با پرسیدن سوالات کافی از درست بودن کار خود اطمینان حاصل نکند، مبادرت به خرید مهمی مثل یک ماشین، نخواهد کرد. با این وجود بسیاری از ما قبل از شروع یک رابطه مهم مثل زندگی مشترک، حتی به اندازه زمانی که میخواهیم یک جفتکفش بخریم سوال نمیپرسیم، با این اشتباه، ما فرصت کشف چیزهایی که میتواند راجع به شریک زندگیمان از اهمیت حیاتی برخوردار بوده و در موفقیت یا شکست ازدواجمان سهم بسزایی داشته باشند را از دست میدهیم.
چرا سوال نمیپرسیم؟
رمانتیک نیست: «عاشق شدن» یک تجربه رمانتیک است؛ اما سوال پرسیدن و زیر و رو کردن یک شخص، نه. بنابراین به خود اجازه میدهیم که از خود بیخود شویم. این همان چیزی است که در فیلمها دیدهایم و در کتابها خواندهایم؛ که عشق «اینچنین» است: شما نباید از او سوالهای زیادی بپرسید. در عوض باید به او نگاه کنید و فورا دریابید که او «همان گمشده» شماست!
این ها افسانههای عشقی هستند که میتوانند شما را به دردسر بیاندازند. سوال کردن از همسر آیندهتان به منظور شناخت او شاید رمانتیک نباشد اما تنها راه هوشمندانه شناخت یک فرد است.
شما نمیخواهید جوابها را بدانید: دلیل دیگری که سوالات کافی نمیپرسیم این است که نمیخواهیم جوابهایشان را بدانیم؛ زیرا ممکن است جوابهایی را که خواهیم شنید دوست نداشته باشیم. نمیخواهیم چیز بدی بشنویم. ممکن است مستاصل باشیم و یا اینکه بخواهیم رابطه تمام نشود و موفق باشد. شما از بحث راجع به چیزی که ممکن است رویاتان را خراب کند، اجتناب میکنید.
نمی خواهید فرصت از دست برود
شما چنان به دنبال اینکه چرا باید کسی را دوست داشته باشید هستید که وقت کافی برای پرداختن به اینکه چرا نباید او را دوست داشته باشید پیدا نمیکنید. فکر کنید که بالاخره بعد از مدتها تنهایی، کسی را یافتهاید که به شما قول ازدواج داده است. از اینکه مرتبا به این و آن فکر کردهاید، خستهاید و میخواهید سرانجامی بگیرید. بنابراین از پرسیدن سوالاتی که ممکن است این «رابطه خوب» را خراب کنند، بیزارید. همانطوری که یک ضربالمثل میگوید: «رویای مرا با مجبور کردنم به رویارویی با واقعیت خراب نکن»
نادیده گرفتن علامتهای هشداردهنده از مشکلات احتمالی، یکی از خطرناکترین اشتباهاتی است که ما به هنگام ازدواج مرتکب میشویم
ممکن است از اینکه نامزد/ همسرتان از شما نیز سوالاتی بکند، هراس داشته باشید: میخواهید تا به این وسیله آنها را از سوال کردن راجع به خودتان باز دارید؛ بنابراین شما نیز چیزی از آنها نمیپرسید. این موضوع حقیقت دارد، اگر:
* شما از خود و یا زندگیتان راضی نیستید.
* شما از گذشته فرد شرمسارید و یا با آن کنار نیامدهاید.
* از کارهایی که در حال حاضر انجام میدهید، احساس گناه میکنید.
*شما تصویری ذهنی خوبی از خودتان ندارید.
وقتی از کسی که هستید و یا کسی که بودهاید احساس خوبی ندارید، به طرزی ناخودآگاه از دقیق شدن یا ریزبین شدن به زندگی همسر آیندهتان خودداری میکنید. گویی میگویید: «من کاری به کار تو ندارم، تو هم کاری به کار من نداشته باش». پر واضح است که دو نفر که این بازی را میکنند، رابطهای ناسالم و مختل خواهند داشت.
#ادامه_دارد
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
#داستان_یک_اشتباه 🌸❌
ﺍﺧﺘﻼﻓﺎﺕ ﺩﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺩﻭ ﺗﻦ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﺪ
ﺣﻮﺍﺩﺙ ﺩﻫﻪ 1340 ﺷﻤﺴﯽ
ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﻫﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ. ﺭﺋﯿﺲ ﮊﺍﻧﺪﺍﺭﻣﺮﯼ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺯﺩ ﻭ ﺧﻮﺭﺩ ﻣﺠﺮﻭﺝ ﮔﺮﺩﯾﺪ
ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺳﻪﺷﻨﺒﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻢ ﺩﯼ ﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ
1340
ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﻧﻮﺷﺖ:
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺑﯿﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺍﺯ ﺳﺎﮐﻨﯿﻦ ﻗﺮﯾﻪ «ﺟﻮﺟﯿﻞ» ﻟﻨﺠﺎﻥ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﺍﺧﺘﻼﻓﺎﺕ ﻗﺒﻠﯽ ﻧﺰﺍﻉ ﻭ ﺯﺩ ﻭ ﺧﻮﺭﺩﯼ ﺩﺭﮔﺮﻓﺖ. ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﺎ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺳﺮﺩ ﻭ ﮔﺮﻡ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﻫﻢ ﺍﻓﺘﺎﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﺣﻤﺪ ﺻﺎﺩﻗﯽ ﻭ ﺣﺴﯿﻦ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﺎ ﻭﺿﻊ ﻓﺠﯿﻌﯽ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺷﺪﻧﺪ
ﺑﺎ ﺍﻃﻼﻉ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﺍﻧﺘﻈﺎﻣﯽ ﺁﻗﺎﯼ ﮔﺮﻭﻫﺒﺎﻥ ﺁﻝﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺋﯿﺲ ﭘﺎﺳﮕﺎﻩ ﮊﺍﻧﺪﺍﺭﻣﺮﯼ ﻓﻼﻭﺭﺟﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﺄﻣﻮﺭﯾﻦ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻋﺰﯾﻤﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺯﯾﺎﺩ ﺍﺯ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺯﺩ ﻭ ﺧﻮﺭﺩ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺭﺋﯿﺲ ﭘﺎﺳﮕﺎﻩ ﻧﯿﺰ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺷﺪ
ﻣﺠﺮﻭﺣﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺯﺩ ﻭ ﺧﻮﺭﺩ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺗﺤﺖ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺠﺮﻭﺣﯿﻦ ﮐﻪ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﮔﺮﺩﯾﺪ
ﺍﺯ ﻓﻼﻭﺭﺟﺎﻧﮕﺰﺍﺭﺷﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺩﯾﺮﯾﻨﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﻧﯿﺰ ﻃﯽ ﻧﺰﺍﻋﯽ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺭﺥ ﺩﺍﺩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺣﺴﯿﻦ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﻗﺘﻞ ﻭﯼ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﭘﯿﺶ ﮐﻪ ﺣﺴﯿﻦ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺯﺍﺩ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﮐﺴﺎﻥ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺧﻮﻥ ﻭﯼ ﻧﺰﺍﻋﯽ ﺑﺮﭘﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺣﺴﯿﻦ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﻭ ﺍﺣﻤﺪ ﺻﺎﺩﻗﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻭﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺭﺳﺎﻧﯿﺪﻧﺪ
ﻣﻨﺎﺑﻊ:
ﺧﺒﺮﺁﻧﻼﯾﻦ
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
#دل_نوشت ❣
یادمه همیشه می گفت آدما بیشتر از هر کسی به خودشون ضربه می زنن...
خواسته یا ناخواسته باعث اذیت و آزار خودشون میشن. فرقی نداره با تصمیمات اشتباه یا حتی تلاش نکردن واسه چیزی که می خوان.
خیلی وقتا به حرفاش فکر می کردم. بی راه نمی گفت. تو زندگیم کم اشتباه نکرده بودم، کم به خودم ضربه نزده بودم، کم از خودم انتقام نگرفته بودم!
همیشه دنبال مقصر می گشتم ولی خوب که نگاه می کردم بیشترین سهم رو تو اشتباهات زندگیم داشتم...
راستش اکثر ما توانایی عجیبی تو خود آزاری داریم ولی بدترین قسمت ماجرا وقتی هست که نمی تونیم خودمون رو ببخشیم...
مدام تو ذهنمون با خودمون بحث می کنیم، خودمون رو محاکمه می کنیم و برای اتفاقاتی که تو گذشته افتاده حکم صادر می کنیم...
حکمی که باعث میشه همه چیز روز به روز بدتر بشه.
خودمون رو سرزنش کنیم، از خودمون کینه به دل بگیریم و نتونیم اشتباهات گذشته رو جبران کنیم.
اما من یه روز تصمیمم رو گرفتم.
فهمیدم تا دلم با خودم صاف نشه نمی تونم اشتباهاتم رو جبران کنم.
تصمیم گرفتم خودم رو ببخشم،
چون نمی خواستم کسی که باعث ناراحتیم میشه خودم باشم. دیگه نه دنبال مقصر گشتم و نه دنبال کسی که کمکم کنه. دست خودم رو گرفتم و قول دادم همه چیزو از نو بسازم.
ساختم...
اشتباهاتم رو جبران کردم و دوباره آرامش رو تو زندگیم دیدم. آرامشی که برای یه تصمیم بود...
"من خودم رو بخشیدم... "
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
سوال ۸۰۷🌸🍃
با سلام و خسته نباشید خدمت شما مشاور محترم ، خواهری...
حسین ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )
با سلام و خسته نباشید خدمت شما مشاور محترم ، خواهری دارم 15 ساله به تازگی متوجه شده بودم که زیاد با گوشی موبایل خود مشغول است و به او مشکوک شده بودم تا آنکه امروز گوشی موبایل او را بررسی نمودم وفهمیدم که با یک پسر رابطه دوستی بر قرار کرده است و حتی با همدیگر سر قرار نیز رفته اند . من نیز به خود او یا پدر و مادر چیزی نگفته و ابتدا به سراغ شما آمدم تا مرا راهنمایی نمایید. در ضمن وی دختری خود رای و تودار و کمی هم لوس است و درباره مسائلش با کسی نیز صحبت نمی نماید ما خانواده ای نیمه مذهبی و کاملا منطقی هستیم و نه من و نه خواهر بزرگترم از این قبیل رفتار ها نداشته ایم. از شما خواهش راهنمایی کامل دارم.
مشاور: خانم سعیده صفری
باسلام . خواهر شما در آستانه ی ورود به نوجوانی قرار دارد، سنی که کاملا متفاوت از کودکی و بزرگسالی است و به دلیل تغییرات خاص روحی و جسمی که اطلاع دارید و از ذکر آنها خودداری می کنم به رفتارهایی که نشان دهنده ی کسب هویت و استقلال طلبی باشد بیش از پیش دست می زند، کارهایی می کند که به نظر شما کاملا نادرست است ، اما روی آنها پافشاری دارد . پس نگرانی ها و سردرگمی های شما به عنوان یک خواهرکاملا طبیعی است. در این دوره ی سنی نوجوان نه به نصیحت و نه به نظارت و البته مراقبت دائمی نیاز دارد. اما... در مورد نوجوان آزادی بیش از حد به همان اندازه خطرناک است که کنترل و مراقبت بیش از اندازه، پس اگر هر دو راه غلط است، چه راهی درست است ؟ مطمئنا راه بینابین. یعنی خواهر شما به همان اندازه که به آزادی ، اختیار و استفاده از امکانات روز نیاز دارد به همان میزان هم به کنترل ، راهنمایی و مراقبت احتیاج دارد. شما با وجود امکانات مطمئنا نمی توانید او را مجبور کنید که از آنها استفاده نکند، تنها نتیجه ای که از این عمل می گیرید این است که از این به بعد کارهایش را مخفیانه و به دور از چشم شما انجام می دهد. استفاده از وسایل به همراه نظارت غیر مستقیم بهترین شیوه ی کنترل نوجوان است. مگر می شود با وجودی که همه ی دوستانش از تلفن همراه برخوردارند او نداشته باشد، ولی می شود تلفنی خریداری کنید که دسترسی به اطلاعات آن میسر باشد، مگر می شود با توجه به نیازی که به کامپیوتر احساس می شود او را از این وسیله محروم کرد ، ولی می شود سیستم را در جایی دنج مثلا اتاق نوجوان که دربش همیشه بسته است قرار نداد و آن را به جایی منتقل کرد که جلوی دید باشد . و نمی توان نوجوان را از دیدن دوستانش محروم کرد ولی می توان با نطارت غیر مستقیم، مثلا یافتن ارتباط خانوادگی و دعوت دوستانش به خانه روی آنها نظارت داشت. و همه ی اینها زمانی میسر می شود که شما یک ارتباط کاملا دوستانه با خواهرتان داشته باشید، و در سایه ی دوستی و ارتباط قاطعانه حریم و حدود رفتار او را مشخص کنید. توصیه می کنم در این مرحله رابطه ی او را با والدینتان در میان نگذارید ولی حتما با او در این باره صحبت کنید، مدتی طول می کشد تا کاملاً به شما اعتماد کند ولی اگر این اعتماد شکل بگیرد به راحتی امنیت لازم را در رابطه با شما پیدا می کند و انشاءلا ترسی از انجام دادن کارهای مخفیانه او نخواهید داشت.
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🫂 یواشکی های زندگی💍🔞
#داستان_زندگی 🌸🍃 غذا که حاضر شد خواستم میزو بچینم که دیدم یه بارم سفره بندازم رو زمین..یه حال دیگ
#داستان_زندگی 🌸🍃
با صدای خش داری گفتم:خب من باید چیکار کنم؟
- گفتم که جبران مافات
- چجوری؟
- اون مبلغ رو جور..کم چیزی نیست..
- چقدر؟
- بذار محاسبه کنم بهت می گم..حساب سرانگشتی کنم جواب نمی ده
پوفی کردمو گفتم:نمی شد محاسبه کنی بعد زنگ بزنی ؟؟؟؟
- طلبکار شدی؟
دیگه داشت اعصابمو خورد می کرد..داد زدم:آره طلبکار شدم و همین فردا شکایت می کنم ازتون..
- بهتره تند نری..اون موقع بد می شه برات خانوم کوچولو
بازم صدای بوق پیچید تو گوشم..مرتیکه خر خب که چی وسط حرفت قطع می کنی؟
اه .. دیگه اصلا خوابم نمی بره که..مغزم داره می ترکه..ای خداااا این چه بازیه مسخره ایه؟؟؟؟
با دستی که رو شونم خورد ترسیدم و سریع برگشتم و با دیدن عرشیا تازه یادم افتاد کجام..ای بابا بیدارش کردم
- چی شده ترنم؟کی بود؟
- هیچی الهام بود
- تو با الهام اینجوری حرف نمی زنی
- آخه شورشو در آورده نصفه شبی زنگ زده مسخره بازی در می آره
و بدون این که مهلت حرف زدن بهش بدم رفتم داخل..پشت سرم اومد و با تحکم گفت:ترنـم..
سر جام وایسادم ولی برنگشتم..چراغو روشن کرده بود و برای همین رنگ و روم لوم می داد..اومد و رو به روم وایساد.سعی کردم قیافه ی خونسردی به خودم بگیرم..
با دلخوری گفت:ترنم این جز برناممون نبود که چیزی رو ازم مخفی کنی
همونجا نشستم رو زمین و سرمو گرفتم تو دستام و گفتم:بهت می گم عرشیا..بهت می گم..فقط مهلت می خوام..تو رو خدا
ناراحت شد..ولی خب چیز سختی نخواستم..یه مهلت کم.بدون هیچ حرفی راه افتاد سمت اتاق و با لحن سردی گفت:باشه هرجور میلته..
داشتم داغون می شدم..اصلا توقع همچین برخوردی رو نداشتم.فشار زیادی روم بود.رفتم سمت اتاق کار عرشیا و تا صبح همونجا قدم رو رفتم
*
نور خورشید که خورد تو چشمم بیدار شدم..ساعت 8 بود..از جام پریدم و رفتم تو اتاق خواب..عرشیا رفته بود.ولی هر روز 9 می رفت سرکار که !!
پوزخندی زدمو رفتم سمت آشپزخونه..توقع نداشتم مثل بچه ها ناراحت بشه و قهر کنه..دیوونه صبحونه نخورده رفته..دستمو کردم تو موهامو و با ناراحتی رفتم دستشویی تا آبی به سر و صورتم بزنم..از دستشویی که اومدم بیرون صدای زنگ گوشیمو شنیدم دویدم سمتش .. شاید همون مرده بود..می خواستم بفهمم قضیه چیه..شماره ناشناس بود ولی شماره ی دیشبی نبود..با ناامیدی جواب دادم که صدای نخراشیدش اومد:
- به به خانوم برخوردار..صبح عالی به خیر..حال شما؟
- مبلغی که می خوای بگو..بعدم دست از سرم بردار
- بداخلاق..باشه حالا که داری راه می آی بهت می گم..ولی فکر نکنم از پس پرداختش بر بیای
- اونش به تو مربوط نیست..
- باشه..حالا که داری بداخلاقی می کنی می شم مثل خودت..دیشب حساب کردم برای همین می گم شاید نتونی از پسش بر بیای.. ولی حالا که اصرار داری برات اس می زنم مبلغش رو..
-اوکی
این بار خودم سریع گوشی رو قطع کردم و رفتم سمت آشپزخونه تا یه صبحونه ای سر هم کنم بخورم قبل از این که ضعف کنم..پامو نذاشتم تو آشپزخونه صدای اس ام اس گوشیم بلند شد شیرجه رفتم تو اتاق و گوشیمو برداشتم..مقدار پولی رو که باید بهش می دادم اس کرده بود..سرم سوت کشید..من این همه پولو از کجا بیارم؟مگه سر گنج نشستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بیخیال صبحونه خوردن تو اتاق نشستم و انقدر فکر کردم که مغزم داشتم منفجر می شد..گوشیم که زنگ خورد برداشتم و با بداخلاقی گفتم:بله؟
بازم یه صدای مردونه ولی مهربون..
- سلام دخترعموی گل !! خوبی؟
- مرسی ممنون شما خوبی؟
- ممنون..چیکار می کنی؟خوش می گذره؟زندگیت آرومه؟
- آره خیلیییی
- چیزی شده؟
لحنش اصلا نگران نبود..دوست نداشتم بهش بگم..به اون چه ربطی داشت بدونه؟
- نـه چیز خاصی نیست..عرشیا خیلی خوبه
با صدای چرحش کلید توی قفل خواستم خداحافظی کنم ولی شهاب ول کن نبود..هی احوالپرسی می کرد از این در و اون در حرف می زد..
عرشیا اومد تو اتاق لباس عوض کنه وقتی منو تلفن به دست دید با اخم نگام کرد..چیه؟مالیات داره با تلفن صحبت کردن انگار..
با لبخند سری براش تکون دادمو این بار مهلت حرف زدن به شهاب ندادمو محترمانه باهاش خداحافظی کردم
با همون اخم پرسید:کی بود؟
ولی من با لبخند گفتم:علیک سلام
- سلام..گفتم کی بود؟
- یکی از دوستام..زنگ زده بود احوالپرسی کنه..ول کنم نبود
همونجور رفتم سمت آشپزخونه یه چیزی بخورم..دیگه داشتم ضعف می کردم..نمی دونم چرا نمی خواستم بگم شهاب بود..با این که عرشیا نگفته بود روش حساسه ولی من همچین حسی داشتم..نگام که به ساعت افتاد چشمام از تعجب گرد شد برگشتم سمت عرشیا و گفتم:ساعت 4 واسه چی برگشتی؟
با تلخی گفت:ناراحتی برگردم؟
خیلی ناراحت شدم یه مهلت خواستم انقدر زیاد بود که اینجوری برخورد می کرد؟
شونه ای بالا انداختمو گفتم:نه..من که چیزی نگفتم
~~~~~~~~
#ادامه_دارد
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
#دم_نوش ☕️🫖
دم نوش خولنجان 🍃
طبیعت :گرم
یکی دیگر از دمنوش های مناسب برای افزایش دمای بدن در فصول سرد دم کرده خولنجان می باشد که موجب تقویت سیستم ایمنی بدن می گردد و همانند زنجفیل طبعی گرم و تند دارد.
این گیاه با نام لاتین Alpinia شناخته شده است و در فرهنگ سرزمین های آسیایی به آن چاشنی زندگی یا خسرو دارو می گویند زیرا سرشار است از فواید بسیار برای سلامتی .این گیاه دارای بویی بسیار خوش است که از ریشه ی آن به عنوان قسمتی که بتوان با ان دمنوش خولنجان درست نمود استفاده می گردد . این گیاه را می توانید از عطاری ها تهیه نمایید و ظاهری کاملا شبیه زنجبیل دارد.
خواص چای خولنجان:
خولنجان یا قولنجان ، دارای خاصیت ضد باکتری و ضد قارچ می باشد
در تقویت قوای جنسی کاربرد دارد و به عنوان یک محرک برای غریزه جنسی استفاده می شود
این گیاه در تقویت سیستم گوارشی و رفع نفخ شکم بسیار موثر است
با مصرف خولنجان اگر دچار حالت تهوع باشید این حالت ناخوشایند برطرف می گردد
برای بهبود آرتروز و روماتیسم می توانید دمنوش خولنجان بنوشید.
باید توجه داشته باشید که این گیاه را بیش از حد مصرف نکنید زیرا امکان دارد تحریک کننده باشد به خصوص برای پوست.
بیشترین و متداول ترین استفاده از این گیاه به علت تاثیر خولنجان بر سرماخوردگی می باشد که چون دارایی طبعی گرم و تند است موجب بهبود بیماری می گردد.
ریشه قولنجان در درست کردن ترشی هم چنین به صورت آسیاب شده در خورش ها استفاده میشود و به عنوان یک ادویه ی معطرهمانند پودر کاری مزه ی بهتری را به غذا می دهد.
طرز تهیه دمنوش با خولنجان:
مقداری چای سیاه را بر حسب میزان مصرفی که دارید به همراه یک تکه از ریشه خولنجان در قوری ریخته و به همراه ۲ لیوان آب جوش بر روی شعله ی غیر مستقیم قرار می دهید تا دم بکشد و عطر گیاه قولنجان را استشمام نمایید . سپس دمنوش خولنجان آماده است و نوش جان بفر مایید اما اگر گرم مزاج هستید در استفاده از این گیاه افراط نکنید تا دچارحساسیت نشوید .
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
#نکات_خانه_داری 🏡
در یخچال را باز می کند و پارچ آب را بر می دارد. لیوان را پر از آب می کند، اما به محض نوشیدن اولین جرعه، از نوشیدن ادامه آب منصرف می شود و می گوید: « این دیگر چه طعم بدی است!». اگر شما هم تا به حال در چنین وضعیتی قرار گرفته اید، توجه داشته باشید که پیشگیری بهتر از درمان است، بنابراین در وهله اول باید از ایجاد بوی نامطلوب در یخچال جلوگیری کنید و قدم اول برای رسیدن به این امر، رسیدگی و تمیز کردن مرتب قفسه ها و مواد داخل یخچال است.
سعی کنید هر روز یک بار به تمام قفسه های یخچال سر بزنید و تاریخ مصرف مواد درون یخچال را کنترل کنید. موادی را که تاریخ انقضایشان نزدیک است یا در آستانه خراب شدن است خارج و زودتر مصرف کنید.
اگر ذره ای از مواد غذایی به دیواره های یخچال چسبیده باشد، سریع آن را تمیز کنید. با این حال و با رعایت نکته های ذکر شده، باز هم ممکن است یخچال بعد از مدتی بوی نامطبوع بگیرد. برای برطرف شدن این بو و تمیزی یخچال تان چند گام به شما پیشنهاد می کنیم.
گام اول :
یخچال را خاموش کنید و از برق بکشید.
گام دوم :
همه مواد را از یخچال خارج کنید و اگر موادی دارید که سریع خراب می شود، در فریزر بگذارید. قفسه ها و کشوها را بیرون بیاورید و همه آن ها را با محلول آب گرم و جوش شیرین بشویید و بگذارید خشک شود. دیواره ها و همه قسمت های داخلی یخچال را نیز با همین محلول یا با ترکیب آب و سرکه سفید، شست و شو دهید و با حوله ای نرم خشک کنید.
گام سوم :
شیارها و لاستیک های در یخچال را از قلم نیندازید! اگر ماده غذایی به دیواره های یخچال چسبیده و جدا نمی شود، مرطوبش کنید تا به راحتی جدا شود.
گام چهارم :
راحت ترین راه برای حذف بوی نامطبوع در یخچال، این است که مقداری جوش شیرین یا قهوه آسیاب شده را درون ظرفی بدون در بریزید و درون یخچال تان بگذارید تا بوی مواد غذایی را از یخچال تان رفع کند یا مقداری قهوه و تکه ای زغال را در یک کیسه توری بریزید و گوشه یخچال آویزان کنید. یک راه دیگر هم استفاده از وانیل است. مقداری وانیل را درون پارچه مرطوبی بریزید و درون یخچال بگذارید تا بوی خوش وانیل، در یخچال تان بپیچد.
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
سخن كوبنده در برابر فرماندار طاغوت
عبدالله بن سليمان مى گويد:
منصور دوانيقى يكى از عمال خود بنام (شيبة بن غفال ) را فرماندار مدينه ساخت . شيبه روز جمعه در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر رفت و خطبه خواند و گفت :
على بن ابى طالب ميان مسلمانان اختلاف انداخت و با مؤمنين جنگيد و خواست حكومت را به دست گيرد و نگذارد به اهلش برسد. ولى خداوند او را از حكومت محروم ساخت و در آرزوى خلافت از دنيا رفت و پس از او فرزندانش در فتنه انگيزى دنباله روى او بوده و خواهان حكومتند، بدون آن كه شايستگى داشته باشد، بدين جهت هر كدام در يك گوشه زمين كشته مى شوند و در خون خود مى غلطند.
سخنان شيبه بر مردم بسيار گران آمد، اما هيچ كس نتوانست چيزى بگويد، در اين وقت مردى كه پيراهن پشمين بر تن داشت از جا برخاست و گفت :
ما خدا را ستايش مى كنيم و بر پيامبر او و همه انبياء درود مى فرستيم .
آنچه از خوبيها گفتى ، ما سزاوار آنها هستيم و آنچه از زشتى بر زبان آوردى ، تو و آنكس كه تو را به اينجا فرماندار گمارده (منصور) به آن سزاوار تريد.
ولى آگاه باش ! درست دقت كن ! تو كه بر مركب ديگرى سوار شده اى و نان ديگرى را مى خورى ، سرافكندگى و شرمسارى سزاوار توست .
سپس رو به مردم كرد و گفت :
آيا شما را آگاه نسازم چه كسى ميزان اعمالش در قيامت سبكتر و از همه بيشتر زيانكار خواهد بود؟
آنكس كه آخرتش را به دنياى ديگرى بفروشد و اين فرماندار فاسق چنين است . (او آخرت خود را به دنياى منصور فروخته است .)
مردم همه آرام شدند و فرماندار بدون آنكه چيزى بگويد، از مسجد خارج شد.
آنگاه پرسيدم : اين شخص كه در برابر فرماندار چنين كوبنده سخن گفت ، كيست ؟
گفتند: امام جعفربن محمد صادق است .
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
همه تو محضر منتظر ما بودند .. با ورودمون همه کل کشیدند..
عاقد خطبه ی عقد رو خواند و ما بعد از امضای عقدنامه ، رسما زن و شوهر شدیم ..
بعد از تموم شدن امضاها عباس نفس بلندی کشید و کنار گوشم گفت دیگه هیچ کس نمیتونه ما رو از هم جدا کنه ...
بعد از محضر همگی شام خونه ی ما دعوت بودند .. خانمها طبقه ی بالا بودند و مشغول رقص و پایکوبی شدند ..
موقع شام من و عباس به اتاق من رفتیم تا اولین شام زندگیمون رو تنهایی بخوریم ..
آبجی فاطمه سینی غذا رو زمین گذاشت و گفت خوردید صدا بزن بیام ببرم .. رفت و در رو بست .. عباس پشت سرش در رو قفل کرد و برگشت با شیطنت نگاهم کرد و گفت بیا که از گشنگی دارم میمیرم ..
گفتم منم و خواستم بشینم که عباس بازوم رو گرفت و به سمت خودش کشوند 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2674983167C1a6cf754d5
طفلک دختره😢👆🙈🔞
کاملش سنجاق شده😍
#حدیث_روز 🌸🍃
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله):
لا تدعوا العشاء و لو علی حشفة انی اخشی امتی من ترک العشاء الهرم فان العشاء قوة الشیخ و الشاب.
پیامبر ارکم (صلی الله علیه و آله): غذای شب را ترک نکنید گر چه خرمایی پست باشد. من می ترسم که اگر امتم غذای شب را ترک گویند پیری زودرس به سراغ آنها آید زیرا غذای شب نیروی پیر و جوان است.
#صبح_بخیر ☀️
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
#فال_روزانه ❤️💜
💞 فال #عشق
•┄┅❣️ متولد فروردین ┅┄•
این کارت، كارت تحقق آرزوها و روياها است! چه چيزی می خواهيد؟ اين كارت نشان می دهد كه آرزوهايتان تحقق خواهند يافت. لذت ببريد!
•┄┅❣️ متولد اردیبهشت ┅┄•
این کارت تا حدودی كارت مشكل سازی است كه هشدار می دهد شخص سومی ممكن است وارد روابطتتان شده و روی آن تاثير بگذارد. اين كارت نشان دهنده يك «مثلث عشق» است. يك شكاف و جدايی، احتمالا از نوع موقت امكان پذير است. اين كارت با جدايی مرتبط است، ولی بيشتر به شخصی (نه لزوما يك عاشق) اشاره دارد كه در روابطتتان مداخله می كند.
•┄┅❣️ متولد خرداد ┅┄•
این کارت نشان دهنده يك مرد مو تيره است؛ يا به معنی مردی است كه علائم عنصر هوا (برج جوزا، برج ميزان، برج دلو) در نمودارش غالب است. يك مرد بلند پرواز و جاه طلب، شايد خودخواه. يا اينكه: ممكن است به علت سخت گيری های ديگران موانعی را تجربه كنيد.
•┄┅❣️ متولد تیر ┅┄•
اين زمان تغيير در مسائل مرتبط با پرسشتان خواهد بود. سفر يا بی قراری ممكن است بخشی از كل تصوير و زندگی باشد، چون این کارت، كارت تغيير است.
•┄┅❣️ متولد مرداد ┅┄•
اين كارت نشان دهنده يك شراكت يا دوستی صميمانه است. اين يك كارت مطلوب و به معنای آن است كه توسط يك شريك تقويت و حمايت می شويد يا خواهيد شد. اين كارت مخصوص "زوجين" است. لذت ببريد!
•┄┅❣️ متولد شهریور ┅┄•
آيا عاشق هستيد؟ اين كارت نشان می دهد كه ممكن است بسيار عاشق باشيد. این کارت همچنين می تواند به معنای شخصی باشد كه علاقه اش نسبت به شما غير قابل اطمينان است يا اينكه به معنای شخصی باشد كه محبت هايش در قبال شما ناپايدار است. ممكن است زمان تغيير اين شخص فرا رسيده باشد و بايد شخصی را انتخاب كنيد كه قابل اطمينان تر و پايدارتر باشد!
•┄┅❣️ متولد مهر ┅┄•
این کارت یعنی چيز جديدی در كارها! بی قرار هستيد و به تغيير نياز داريد. شگفتی ها ظاهر می شوند و تغيير اجتناب ناپذير است. لذت ببريد!
•┄┅❣️ متولد آبان ┅┄•
ممكن است در مسائل مرتبط با پرسشتان با سختی هايی روبرو شويد. حسادت های ديگران ممكن است سد راه موفقيت شما شود.
•┄┅❣️ متولد آذر ┅┄•
پايدار باشيد! پيشرفت هايی هر چند كوچك در روابطتان رخ خواهد داد. همين پيشرفت ها حتما مسائل مربوط به پرسشتان و زندگی عاشقانه تان را در آينده بهبود خواهند بخشيد. سعی كنيد بی صبر نباشيد، چون اوضاع به آرامی بهتر می شود و به اصطلاح دير و زود دارد، ولی سوخت و سوز ندارد.
•┄┅❣️ متولد دی ┅┄•
این کارت نشان دهنده زنی است كه علائم عنصر هوا (برج جوزا، برج ميزان، برج دلو) در نمودارش غالب و مشخص هستند؛ يك زن طلاق گرفته یا بيوه؛ يا يك بانوی گمراه كننده. يا اينكه: يك كارت مشكل ساز كه به معنی موانعی در مسائل مربوط به پرسشتان است. چيز جديدی در آستانه شروع است! ممكن است به سفر كردن يا تغيير حال و هوا و مكان علاقه نشان دهيد.
•┄┅❣️ متولد بهمن ┅┄•
این کارت یعنی ممكن است توصيه خيلی خوبی از شخصی مسن تر از خودتان در زمينه مسائل مرتبط با پرسشتان دريافت كنيد. اگر از آن پيروی كنيد، احتمال موفقيتتان بيشتر خواهد شد. در اين زمان بايد صبور باشيد، چون اين كارت نشان دهنده آن است كه موفقيت به كندی بدستتان خواهد آمد. هيچ راه ميانبری وجود ندارد.
•┄┅❣️ متولد اسفند ┅┄•
این کارت، كارت عشق خالص و بی آلايش است! اين كارت نشان دهنده عشق و خوشبختی در مسائل مربوط به پرسشتان است. ممكن است يك نامه عاشقانه دريافت كنيد يا از شما دعوت شود. اين كارت يك كارت بسيار مطلوب است كه نشان می دهد دردسرها و مشكلاتتان از بين خواهند رفت و در موضوعات مربوط به عشق و محبت به خوشبختی زيادی می رسيد
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛
سوال ۷۰۸🌸🍃
با سلام من موقعی که یک سالم بود پدر و مادرم از هم طلاق...
ناشناس ( تحصیلات : راهنمایی ، 12 ساله )
با سلام من موقعی که یک سالم بود پدر و مادرم از هم طلاق گرفتن حالا بماند برای چی الان دوازده سالم است یه پسر دایی دارم که همش ازم می پرسه پدرت کجاست منم با هزار دوز و کلک می گم که خارگ و شغلش تو شرکت نفت کار می کنه لطفاً ازتون می خوام بهم بگین که موقعی که ازم این سوالو می کنه چی جوابش بدم بخدا خیلی خجالت می کشم که جوابش بدم لطفاً جوابمو بدین.
با تشکر
مشاور: خانم سعیده صفری
با سلام. از داشتن مراجعانی همچون شما بسیار خوشحالم. مردان کوچکی که قوه ی درک و فهم و مسئولیت و احساسشان از هر آدم بزرگی بزرگ تر است. ولی قبل از اینکه پاسخ سؤالت را بدهم می خواهم با خودت به پاسخ این چند سؤال فکر کنی؟ چرا از طلاق مامان بابا خجالت میکشی؟ در این اتفاق خودت را مقصر میدونی؟ چه قدر احتمال می دهی که پسر دایی ات واقعا از موضوع طلاق پدر ، مادرت اطلاع نداشته باشد؟ و اگر فرض کنی که موضوع را بفهمد چه برخوردی خواهد داشت؟ به نظرت رفتارش با تو تغییر می کند؟ طلاق پدر مادرت به این معنا نیست که تقصیر شما بوده و در آن زمان کار خطایی انجام نداده بودی که مسبب این حادثه باشد یا بتوانی جلوی جدایی آنها را بگیری ، پس این اتفاقی بوده است که تحت کنترل شما نبوده و شما مسئول طلاق و جدایی پدر مادرتان نیستید، به همین خاطر دلیلی بر خجالت کشیدن نیست ، و اگر با قوه ی درک و فهمی که الآن دارید سعی کنید این شرایط را جبران کنی یعنی در درس، ورزش یا حتی موسیقی موفقیتی کسب کنی می توانی به آن افتخار کنی، و به همه ی دوستانت نشان دهی که در شرایط سخت و بدون پدر هم می توان پیشرفت کرد، و این زمانی محقق می شود که خودت را به خاطر اتفاقی که اصلا در آن نقش نداشته ای سرزنش نکنی. چون کسی که مدام این سؤال را از تو می پرسد از آشنایان نزدیک توست، به احتمال بسیار زیاد از جریان زندگی شما آن هم طی 12 سال باخبر است و تنها می خواهد این جریان را از خودت بشنود، به همین دلیل پیشنهاد می کنم برای اینکه از این سؤال او ناراحت نشوی و مجبور نباشی طفره بروی و از آنجایی که قرار نیست پدرت مجددا با شما زندگی کند، در فرصتی مناسب ماجرا را به او بگو، البته نیاز نیست جزئیات ماجرا را تعریف کنی، در همین حد کافی اسست که بگویی من از این سؤال همیشگی تو ناراحت می شوم، شاید خودت از ماجرای زندگی ما باخبر باشی و حتما از پدرت شنیده ای که پدر و مادرم 12 سال پیش از هم جدا شده اند، و حال که از ماجرا مطلع شدی نمی خواهم این سؤال را دوباره بپرسی. و خوشحال باش که حقیقت را گفته ای و خیالت از این بابت راحت است که دیگر مجبور نخواهی خودخوری کنی و هر سال بهانه ی جدیدی بیاوری و مطمئن باش دوستان هر انسانی ممکن است 1 درصد به دلیل خانواده با فرد دوست باشند ولی 99 درصد به خود شخص بستگی دارد که چه دوستانی را نگه دارد، پس با رفتار مناسب و شایسته ی سنتان دوستان زیادی را جذب خود خواهید کرد دوستانی که با وجود آگاه بودن از شرایطتتان همچنان شما را انتخاب کرده اند.
🔅 𝓳𝓸𝓲𝓷↷
┏ • • - • - • - • - • - ┓
@Yavaaashakii ͎ ͎‹🦋͜͡🍃›
┗┳┳• - • - • - • ┳┳┛