🔹 اگر یک قصّهنویس بخواهد داستان حضرت یوسف را روایت کند، همۀ ماجرا را براساس یکسری امور اتفاقی و تصادفی تحلیل میکند!
در حالی که خداوند متعال میفرماید: «وَکَذَلِک مَکّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْض» (و ما اينگونه به يوسف در آن سرزمين، مُكنت و قُدرت داديم).
🔹 حوادث زندگیِ ما اتّفاقی و تصادفی نیست، بلکه براساس مقدّرات است.
💠 آیتالله میرباقری:
🔸 قرار گرفتنِ مسئولیتِ «خدمتِ به آستان اهلبیت(ع) و سربازی امام زمان(عج)» بر دوش اشخاص، با دستِ تقدیرِ خداوند متعال رقم میخورد و ناشی از تصادف نیست.
🔸 خداوند متعال در قرآن کریم وقتی ماجرای یوسف صدیق(ع) را بیان میکند، میفرماید برادران یوسف او را در چاه انداختند و ماجراهایی پیش آمد، تا آنجا که به خانۀ یکی از بزرگان مصر راه پیدا کرد. این بزرگ مصر، وقتی یوسف را از بازار خرید، عظمت و بزرگی را در چهره او دید و به همسرش که فرزندی نداشت، گفت: «أَكْرِمي مَثْواهُ عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدا»، بردهوار با او برخورد نکن، او شخصیت بزرگی است و روزی به کارمان میآید و اصولاً او را بهعنوان فرزند خودش انتخاب کرد و از آنجا بود که حضرت یوسف بهعنوان فرزندخواندۀ یکی از بزرگان مصر شد، در حالی که در چند روز قبل، او یک کودک افتاده در چاه در یک بیابان بود.
🔸 اگر یک قصّهنویس بخواهد این داستان را روایت کند، همۀ ماجرا را براساس تصادفات تحلیل میکند؛ تصادفاً برادرانِ یوسف او را در چاه انداختند، تصادفاً کاروان تشنهای که مسیرش هیچگاه از اینجا عبور نمیکرد، گذرش به اینجا افتاد، تصادفاً در اینجا تشنه شدند، تصادفاً رفتند آب بیاورند و آب نبود و بهخاطر تشنگی، مجبور شدند که از آبِ تلخِ چاهی که حضرت یوسف در آن بود استفاده کنند، تصادفاً از این چاه آب برداشتند و تصادفاً یوسف صدیق بالا آمد، تصادفاً ماجرا چنین پیش رفت که او را ببرند و بفروشند، تصادفاً در مصر فروختند، تصادفاً یکی از بزرگان مصر مشتریِ یوسف شد، تصادفاً عظمت را از چهرۀ او فهمید و دانست که آیندۀ روشنی دارد، تصادفاً خدا به آنها بچه نداده بود و تصادفاً حضرت یوسف را بهعنوان فرزندخوانده انتخاب کردند و تصادفهای دیگر!
ما مقدّرات الهی را اینگونه تحلیل میکنیم! ولی خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَکَذَلِک مَکّنَّا لِیوسُفَ فِی الْأَرْض»، ما به یوسف مکنت دادیم؛ این تازه، اوّلِ تقدیری است که ما با این بندۀ خوب انجام دادیم، «وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَ اللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ». این درس بزرگی است: «وَ اللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ»، خداوند بر کار خود غالب است و هر کاری را که بخواهد، انجام میدهد. خداوند یک گِلهای هم از ما میکند: «وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون»، اگر مردم این را میدانستند، به درِ هیچ خانۀ دیگری نمیرفتند.
🔸 این نکته را عرض کردم که ما تلقی نکنیم که تصادف شده و تصادفات دست به دست هم داده و ما آمدهایم و اینجا نشستهایم! خیر! بلکه تقدیری پشتسرِ این امر است. یک دستی ما را به اینجا آورده است و فقط یک طرفِ ماجرا ما هستیم، طرفِ اصلیِ ماجرا خداوند متعال و ولیّ او وجود مقدّس امام زمان(عج) است. بنابراین فرصتها را باید یک نعمت الهی تلقی کرد. نعمتهای الهی وقتی بهسراغ انسان میآید، با «شکر» و «کُفرِ» انسان است که این نعمت، یا افزون میشود یا از دست میرود.
#تغییر_نگاه_به_زندگی
#تربیت_ولایی
به سمت خدا
برداشت از کانال:
@mirbaqeri_ir
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🔸 مراقبۀ خاص محرّم، مراقبۀ اجابت دعوت سیّدالشُّهداست.
💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
«ما یک مراقبات عمومی داریم، یک مراقبات خاص داریم، مثلاً ماه رمضان، ماه محرّم، دهه ذیحجّه، هر کدام مراقبۀ خاص دارد. شب جمعه و سَحَر جمعه هم مراقبات مخصوص به خود دارد.
مراقبۀ محرّم، مراقبۀ اجابت دعوت سیّدالشُّهداست. ما باید مراقبه کنیم ببینیم چهقدر اجابت کردیم و به همراهیِ آن حضرت رسیدیم یا نه؟ در زیارت رجبیّه آمده «لَبَّيْكَ دَاعِيَ اللَّهِ إِنْ كَانَ لَمْ يُجِبْكَ بَدَنِي عِنْدَ اسْتِغَاثَتِكَ وَ لِسَانِي عِنْدَ اسْتِنْصَارِكَ فَقَدْ أَجَابَكَ قَلْبِي وَ سَمْعِي وَ بَصَرِي». آیا واقعاً قلب ما اجابت کرده یا خیر؟ آیا گوش ما دعوت حضرت حق را شنیده و به سمع رسیدیم؟ بَصَر ما عاشورا را دیده و به شهود عاشورا و به رؤیت آن دعوت رسیدیم؟ آیا حقیقت آن دعوت و آن ندایی که در عالَم هست را شنیدیم؟ این ندا تعطیل نشده. ندای حضرت هنوز هم در عالَم جاری است و خواهد بود؛ آیا به آن جذبهها رسیدیم یا نه؟ و آیا این اجابتها ما را به عاشورا رسانده است یا خیر؟
#تربیت_ولایی
به سمت خدا
برداشت از کانال:
🆔 @mirbaqeri_ir
https://eitaa.com/joinchat/2248409099Cb908bf49ce
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🔹 سلوک جامع و واسع با عاشورا
💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
«عاشورا ما را به یک سلوک جامع و واسع دعوت میکند و خود عاشورا هم مرکبهای این سلوک را برای اهل راه هموار میکند؛ یعنی آن کشتیای که باید اهل سلوک بر آن سوار شوند و مراحل سلوک را طی کنند، را خود عاشورا فراهم کرده است.
عاشورا درواقع همۀ عالَم را با این دعوتِ سیّدالشُّهداء(ع) به دو گروه تقسیم کرده: جبهۀ حق و جبهۀ باطل. و اگر ما را به اجابت دعوت فرا میخواند، هم ما را به یک سلوک عارفانه و عاشقانه دعوت میکند که با تمام وجود وارد میدان شویم و خون خودمان را در راه خدای متعال و در محبّت اولیای خدا بدهیم، و هم ما را به یک سلوک توأم با صف و قتال دعوت میکند. اینطور نیست که عاشورا به یک سلوک صوفیانه دعوت کند! یک ضلع این سلوک، سلوکی کاملاً عاشقانه است، همان چیزی که شما اوج ظهور آن را در گودی قتلگاه را میبیند، «الهِی رِضاً بِقَضائِکَ تَسلِیماً لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ»، همهچیزِ خودش را داده و خودش را محتاج عنایت خدای متعال میداند. ولی یک بُعد دیگر سلوک سیّدالشُّهدا(ع)، درگیری و صف و قتال و محاربه است، آنهم محاربهای که همۀ تاریخ را به دو قسم تقسیم کرده: یا عاشوراییاند یا غیرعاشورایی. لذا آن دعوتی که حضرت میکنند دعوت به چنین میدانی است که باطنش تواضع و خضوع و سجده در مقابل خدای متعال و توسُّل به ولیّ خدا و معرفت و همراهی با او و فداکاری در راه اوست. این امر، خودش را در حوزه حیات اجتماعی انسان نشان میدهد و انسان را به بصیرت و موضعگیری و صف و قتال میرساند و حتّی در انسان نسبتبه جمادات و نباتات موضع ایجاد میکند، تا چه رسد نسبتبه عالَم انسانی. این دعوت جامع نیاز به یک بصیرت نافذ هم دارد. انسان اگر بصیرت نافذی نداشته باشد که پردهها را کنار بزند و بهخصوص آنجایی که حجابهای غلیظ و ظلمات شدید است (ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْض) را کنار بزند و باطنها را ببیند، و همچنین اگر انسان یک بصیرت واسعی نداشته باشد که بتواند تمامی جبهات حق و باطل را ببیند و بصیرتی که تمام ابعاد موضوع را مورد مطالعه قرار بدهد، سلوک مطلوب اتّفاق نمیافتد.
#تربیت_ولایی
به سمت خدا
برداشت از کانال:
🆔 @mirbaqeri_ir
https://eitaa.com/joinchat/2248409099Cb908bf49ce
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸