eitaa logo
🕋یاوران‌امام‌زمان(عج)
346 دنبال‌کننده
21.8هزار عکس
24هزار ویدیو
154 فایل
﷽ #جهادتبیین📶📲 #کانال‌یاوران‌امام‌زمان(عَجل‌الله…):👇 🔰#لینک‌دعوت: ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🌍 @Yavaranemamzaman ┗━━ °•🖌•°━━┛ 🟩🟩🟩🟩🟩🟩 ☫. 🟥🟥🟥🟥🟥🟥
مشاهده در ایتا
دانلود
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─  ✨﷽✨ ✍️گویند: شبی ابراهیم ادهم همۂ تاج و تخت و پادشاهی‌اش را برای رسیدن به خدا از دست داد و درویشی بیابان‌نشین شد. تابستانی روزی گرم به میدان شهر رفت تا او را شاید کسی برای لقمه‌ای نان به کارگری برد. آنقدر گرسنگی بر تن خود داده بود که بسیار لاغر و نحیف شده بود و کسی او را برای کارگری هم نمی‌برد. جوانی دلش به حال او سوخت او را با خود به مزرعه‌اش برد و بیل به دستش داد تا زمین را شخم زند، ابراهیم از فرط گرسنگی و ضعف زمین خورد ولی از خدای خود شرم کرد که لقمه‌ای نان از او بخواهد. جوان گرسنگی او را چون دید، لقمه‌ای نان به او داد و چون ابراهیم قوّت گرفت به سرعت کار کرد. نزدیک غروب، جوان دستمزد او حاضر کرد اما ابراهیم نگرفت و گفت: دستمزد من لقمه‌ای نان بود که خوردم و تا دو روز مرا سرپا نگه می‌دارد. جوان گفت: با این حال نحیف در شگفتم در حسرت این باغ من نیستی؟ ابراهیم گفت: به یاد داری بیست سال پیش این باغ را چه کسی به تو هدیه داد؟ آن کس امیر لشگر من و تو سرباز او بودی و این باغ یکی از ده‌ها هزار باغ‌های ابراهیم ادهم بود و من ابراهیم ادهم هستم. بدان! زمانی پادشاهی داشتم ولی خدا را نداشتم، هر چه سرزمین فتح می‌کردم سیر نمی‌شدم چون می‌دانستم برای من نیست و روزی کسی که مرا سرنگون می‌کند همۂ آن‌ها را از من خواهد گرفت. نفس‌ام هرگز سیر نمی‌شد. اکنون که همۂ باغ و ملک و تاج و تخت را رها کرده‌ام و خدا را یافته‌ام، هر باغ و کوهی را که می‌نگرم آن را از آنِ خود می‌دانم. 💢بدان! هر کس خدا را داشته باشد هر چه خدا هم دارد از برایِ اوست و هر کس خدا را در زندگی‌اش ندارد، اگر دنیا را هم فتح کند سوزنی از آن، مال او نیست. ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇👇👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇👇👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei واتساپ: 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/JFtp3h8hMxj7LYdd4W2tSP ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
هدایت شده از 🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─   مردی در کاروان‌سرا بود که صبح چون از خواب برخواست دید شتری از شتران او نیست. هیچ تأسف نخورد و بر شتر سوار شد و راه را ادامه داد. پرسیدند: «چرا غمی نخوردی؟» گفت: «گویند غم خوردن را سودی نیست؛ ولی من گویم غم خوردن را جایی نیست. آن که شتر من برده است یا نیازش داشته و برده است که صدقه من بر او از مالم محسوب می‌شود، یا نیاز نداشته و برده است؛ پس مالم حرامی داخلش شده بود و نمی‌دانستم و او مال حرام را از مال حلال من جدا کرد و مال مرا پاک کرد.» ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇👇👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇👇👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei واتساپ: 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/JFtp3h8hMxj7LYdd4W2tSP ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
کانال حوادث آخرالزمان و علائم ظهور4_5773691443289792631.mp3
زمان: حجم: 4.22M
▫️پاداش عجیب خدا برای منتظران ظهور🤲🕋 زیبایی از پیرمردی که در زمان امام صادق علیه السلام منتظر ظهور بود! 📚کفایة الاثر ج1 ص264. ♥️ علیه السلام 🌹 💥[حوادث آخرالزمان و علائم ظهور] ♥️ ↶【به ما بپیوندید:】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ 🤲🕋🇮🇷💚🌼♥️ 🔰لینک کانال یاوران‌امام‌زمان(عجل‌الله‌فرجه الشریف) https://eitaa.com/joinchat/2248409099Cb908bf49ce
هدایت شده از عصای موسی
کامبیز و کیومرث و بورس کالا 🔺دو برادر بودن که کت و شلوار می‌فروختن. یکی کامبیز و یکی کیومرث ▪️کامبیز مسئول جذب مشتری بود و کیومرث قیمت می‌داد و همیشه آخر مغازه می‌نشست. ▪️مشتری که میومد کامبیز با زبان بازی جنس رو نشون می‌داد و قیمت رو از کیومرث می‌پرسید: داداش قیمت چنده؟ ▪️کیومرث میپرسید کدوم یکی؟ کامبیز می‌گفت که: همون کت شلوار مشکی دکمه طلایی جلیقه‌دار! ▪️کیومرث می‌گفت: ۸۲۰ تومن ولی کامبیز برای محکم کاری باز می‌پرسید: چند؟ دوباره کیومرث بلندتر می‌گفت: ۸۲۰ تومن ▪️اما کامبیز به مشتری می‌گفت: ۵۲۰ تومن!!! مشتری که خودش قیمت ۸۲۰ رو شنیده بود با عجله ۵۲۰ میداد و میخرید. اینجا رو همه فکر میکردن کامبیز کَر هست اما در حقیقت قیمت کت و شلوار ۳۲۰ بود و مردم به خیال یک خرید خوب زود می‌خریدن!!! 🔺بعدها این دو تا نامشون رو عوض کردن و گذاشتن و 🌍 🌐 به عصــــای موســــی بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1738014900Ccbb48c7afe
زمان: حجم: 2.29M
▫️فرشته‌ای که سنگ شد⁉️ زیبای سرگذشت حجرالاسود✅ 📚 امالی شیخ طوسی، ص۴۷۶ 📚 علل الشرایع، ج۲ ، ص۴۲۹ 💙به سمت خدا ✨ __☫🇮🇷☫_______ 📲 📱 🇮🇷 👇🆔لینک کانال یاوران امام زمان (عج) : https://eitaa.com/joinchat/2248409099Cb908bf49ce
19.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️پاداش عجیب خداوند برای منتظران ظهور زیبایی از پیرمردی که در زمان امام صادق (علیه السلام) منتظر ظهور بود! 📚کفایة الاثر ج1 ص264. 💥حوادث آخرالزمان و علائم ظهور ⊰❀⊱━⊰﷽⊱═━━━━━━═━⊰❀⊱ 📲 📱 🇮🇷☫ 🇮🇷🚀🇮🇱 👇کانال یاوران امام زمان (عج) : https://eitaa.com/joinchat/2248409099Cb908bf49ce
✍آورده اند که پدری از رفتار بد پسرش رنجور شد ، و او را بسیار ملامت کرد، و بگفت : بی سبب عمرم را به پای تربیت تو هدر کردم ،... فرزند افسوس که ادم شدنت را امیدی نیست..... پسر رنجید و ترک پدر کرد، و در پی مال و منال و سلطنت چند سالی کوشید وتحمل رنج کرد.... عاقبت پسر به سلطنت رسید و روزی ، پدر را طلبید ، تا جاه وجلال و بزرگی خود، را به رخ او بکشد، ... چون پدر به دستگاه پسر وارد شد ، پسر از سر غرور روی بدو کرد و بگفت : اینک جایگاه مرا ببین ، یاد ار که روزی بگفتی ،هر گز ادم نشوم ، اینک من حاکم شهر شدم.... پدر بی تفاوت روی برگرداند و بگفت : من نگفتم که تو حاکم نشوی من بگفتم که تو آدم نشوی ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ ⿻•⊰❀⊱━⊰﷽⊱═━❅🌼❅━═━⊰❀⊱ 🕋 Twenty million real followers 📱 🇮🇷☫ 🇮🇷🚀🇮🇱 ↶【به ما بپیوندید 】↷ کانال یاوران امام زمان (عج): ⿻• https://eitaa.com/joinchat/2248409099Cb908bf49ce
🌐 طنز😍 خروس و شيرى باهم رفيق شده و به صحرا رفته بودند. شب که شد خروس برای خوابيدن روى يک درخت رفت و شير هم پاى درخت دراز کشيد . هنگام صبح خروس مطابق معمول شروع به خواندن کرد . که در ان حوالى بود به طمع افتاد و نزدیک درخت امده و به خروس گفت: بفرمائيد پائين تا به شما اقتدا کرده و نماز جماعت بخوانيم! خروس گفت : همان طورى که مى بينى بنده فقط هستم ، پيش نماز پاى درخت است او را بيدار کن .. روباه که تازه متوجه حضور شده بود ، با غرش شير پا به فرار گذشت . پرسید : کجا تشريف مى بريد؟ مگر نمى خواستيد جماعت بخوانيد؟ روباه در حال فرار گفت : دارم مى روم تجدید وضو کنم !😂😂 پ.ن: دشمنان جمهوری اسلامی ایران بدانند که زیادی پای درخت تنومند انقلاب آماده هستند؛ الکی دور ور ایران‌ پرسه نزنند باور ندارند، امتحان کنند و شیران خفته را بیدار کنند😅 🤣😂🤣😂😂🤣 •┈┈••••✾•🦋•✾•••┈┈
📔 از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟ گفت:آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود یکی را شب برایم ذبح کرد از طعم جگرش تعریف کردم صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد گفتند:تو چه کردی؟ گفت: پانصدذگوسفند به اوهدیه دادم گفتند پس تو بخشنده تری گفت:نه.چون او هرچه داشت به من داد،اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✨‌﷽✨ 💬 سفری پرسود و استخاره بد! ✍مردی در مدینه به خدمت حضرت صادق(ص) آمد و عرض کرد: یابن رسول الله! می خواهم به مسافرتی بروم و به نظرم رسید از شما تقاضا کنم تا برایم استخاره کنید؛ امام استخاره کردند و به او فرمودند: خوب نیست. مرد خداحافظی کرد و رفت؛ به استخارهٔ امام ششم گوش نداد و به مسافرت رفت، سه یا چهار ماه بعد برگشت، خدمت حضرت آمد و عرض کرد: یابن رسول الله! چند ماه پیش برای من یک استخاره کردید و بد آمد. فرمودند: بله، الآن هم می گویم آن استخاره بد است. گفت: یابن رسول الله! استخاره کردم که یک سفر تجارتی بروم و شما فرمودید بد است، ولی من به این استخارهٔ شما گوش ندادم و به این سفر رفتم، در این سفر با دادوستدی که انجام دادم، نزدیک ده هزار درهم سود کردم، چرا استخاره تان بد آمد؟ امام(ع) فرمودند: در این سفر چندماهه که رفتی، یادت می آید که یکبار نماز صبحت قضا شد و بلند نشدی در وقتش نماز بخوانی؟ عرض کرد: بله! فرمودند: سود تجارتت در این سفر حدود ده هزار درهم بود؟ عرض کرد: بله! فرمودند: 💥هرچه در کرهٔ زمین است، در راه خدا صدقه بدهی، جبران آن دو رکعت نماز قضا شده را نمی کند 📚سخنرانی استاد انصاریان در شیراز حرم شاهچراغ - ذی القعده۱۴۳۸ ✅‌‌ استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/2248409099Cb908bf49ce
✨﷽✨ 🔻گاهی خداوند از بنده‌ای خوشش می‌آید ولی از کارهایش بدش می‌آید.... ✍آقایی می‌گفت: داشتم می‌رفتم مشهد، داخل قطار صحنه نامناسبی دیدم، از تماشا کردن مضایقه نکردم. رفتم خدمت مرحوم آیت الله العظمی میلانی، ایشان یک جلسه خصوصی با مرحوم علامه طباطبایی داشتند. این دو بزرگوار نشسته بودند. من هم به یاد ماجرای قطار افتادم و شروع کردم در دلم به خودم بد گفتن آقای میلانی که با آقای طباطبایی صحبت می‌کردند، ناگهان حرفشان را قطع کردند و... برگشتند به سوی من و فرمودند: آقای فلانی! گاهی خدا از بنده‌ای خوشش می‌آید، ولی از کار او بدش می‌آید....! این را گفتند و دوباره با علامه‌ طباطبایی مشغول صحبت شدند،من در آن لحظه نفهمیدم که چه شد و آقا چه فرمودند، بعداً متوجه شدم که ایشان درباره خاطره‌ای را که در دلم می‌گذشت،تذکر دادند ✅‌‌برداشت ازکانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/2248409099Cb908bf49ce
هدایت شده از ساعت ۰۰:۰۰
@Elteja_tales | کانال قصّه‌های مهدوی4_5801090405470573015.mp3
زمان: حجم: 4.51M
🔸صله روضه‌خوانی از دست امام زمان علیه‌السلام 🎧 رویای زیبای صاحب کتاب مکیال المکارم، مرحوم موسوی اصفهانی 📚مکیال المکارم، ذیل مکرمت ۱۹. @satesefr