🌹‍ نجـوای_عـاشقـانه 🌹‍ 🔷‍ باز پوشاندی گناهانم را و مشتم وا نشد 💚@yazeynb💚 💭 سید_رضا_نریمانی

دهہ اول ماہ رمضان هم طي شد... من همان آدم قبلم! بہ بزرگيت ببخش😔😭❤️

🌷 ‍ یڪ دانہء تسبیح نمازسحرت را یڪباربہ نام من محتاج بینـداز 💚@yazeynb💚 شاید همان دانہء تسبیح دعایت یڪباره بیفتد بہ دریاے اجابت التماس دعا 🙏

🔊 اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ 💚@yazeynb💚 💠 از #ادعیه ماه مبارک رمضان ( بعد از هر نماز ) 🎙 بانوای: #حاج‌میثم‌مطیعی ...

🔊 دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان 🖇 💚@yazeynb💚

#سحریازدهم #ياصاحب‌الزمان‌عج 💚@yazeynb💚 یازده بار مدد،ناله ی ممتد ...آقا بارها لطف تو شد شامل این بد، آقا 💚@yazeynb💚 یازده مرتبه هر دفعه سحر یاد توام یازده بار سحر گشت نیامد آقا

یا ودود... ای دوست و محبوب و یار بسیار با محبتم ...💚@yazeynb💚 من خلوت لحظه هايم را با ياد تو پر می کنم و اميدوارم به الطاف خداوندی ات... ای که هستی ام را با روشن ترين ثانيه ها رقم می زنی، 💚@yazeynb💚 و پنجره های آگاهی را بر چشمهای شب گرفته ام باز می کنی. ای خوب زوال ناپذيرم...! من امشب آمده ام تا در فرم آسمانی لبخندت سیراب شوم ... آمده ام تا قبولم کنی... من به گشودن درهای رحمتت اميد دارم.... 💚@yazeynb💚 صبحتان درپناه حق

🔰خدایا من از تقصیرات پدرم گذشتم!!! 💠 جناب مؤمنی یكی از شاگردان جناب شیخ رجبعلی خیاط می‌گفت: 💚@yazeynb💚 🔴 من دستم زخم شده ‌بود، خدمت جناب شیخ رفته بودم شیخ گفت: مؤمنی دستت چه شده؟ گفتم: با آهن بریده گفت: می‌دانی چرا اینطور شده؟ 💚@yazeynb💚 برای اینكه دختر كوچولویت را دعوا كردی و توی اتاق انداختی و به مادرش گفتی: تا من نگفتم بیرون نیاید؟ آقای مؤمنی می‌گفت: من با تعجب به جناب شیخ گفتم، من او را نزدم! 💚@yazeynb💚 جناب شیخ گفت: اگر زده بودی كه بدتر می‌شد! بعد اضافه كرد: حالا میروی یك چادر كوچولو با اسباب بازی برایش می‌خری تا او دست‌های كوچكش را بالا كند و بگوید: ای خدا! 💚@yazeynb💚 من از سر تقصیرات پدرم گذشتم! من هر وقت به یاد این موضوع می‌افتم و یا آن را برای كسی تعریف می‌كنم، بعض گلویم را می‌گیرد و خطاب به پدرم می‌گویم بابا كجا بودی كه طفل سه ساله امام حسین (ع) را در كربلا سیلی زدند؟

«💕مردی می خواست کاملا خدا را بشناسد . ابتدا به سراغ افراد و کتابهای مذهبی رفت ، اما هر چه جلوتر رفت 💚@yazeynb💚 گیج تر شد . افراد و کتاب های نوع دیگر را نیز امتحان کرد اما به جایی نرسید . خسته و نا امید راه دریا را در پیش گرفت . کنار ساحل کودکی را دید که مشغول پر کردن سطل آب کوچکی از آب دریا بود . سطل پر و سر ریز می شد اما کودک همچنان آب می ریخت . مرد پرسید : (چه می کنی؟) کودک جواب داد : (به دوستم قول دادم همه آب دریا را در این سطل بریزم و برایش ببرم)💚@yazeynb💚 تصمیم گرفت پسر را نصیحت کند و اشتباهش را به او بگوید ، اما ناگهان به اشتباه خود هم پی برد که می خواست با ذهن کوچکش خدا را بشناسد و کل جهان را در آن جا دهد ! فهمید که با دلش باید به سراغ خدا برود . به کودک گفت : (من و تو یک اشتباه را مرتکب شده ایم) مولوی می گوید : هر چه اندیشی پذیرای فناست آنچه در اندیشه ناید آن خداست 💚@yazeynb💚

عُجب خطرناک است ✍آیت الله مجتهدے تهرانے(ره): 💚@yazeynb💚 عجب این است که انسان به عبادتش بنازد، خودش رو خوب بداند, خیال کند روزه هایش قبول شده، نمازهایش قبول شده بہ خودش بادی بکند. این را مےگویند عجب و خطر دارد. خداوند تبارک و تعالی به حضرت داوود فرمود: ای داوود! بہ گنهکاران بشارت بده ، اما صدیقین را بترسان! 💚@yazeynb💚 حضرت داوود تعجب کرد و پرسید: خدایا، صدیقین را بترسانم؟ من باید به صدیقین بشارت بدهم و گنهکاران را بترسانم، حال چرا برعکس شده؟ خدا فرمود: صدیقین را از عجب بترسان، آدم خوب ها، نمازشب خوان ها را از عجب بترسان ولی گنهکاران را بشارت بده. چرا؟ 💚@yazeynb💚 💚 چون گنهکاران دچار عجب و غرور نیستند، آنها مےگویند: «ما آشغال بندگانت هستیم» اما صدیقین به عبادتشان مےنازند.

ای خضر راه گمشدگان در مسیر عشق چشم انتظـار هرچـه نـشستم نیامدی 💚@yazeynb💚 ای سـرو سـرفـراز گــلــستـــان زنــدگی دیدی مگر حقـیرم و پـســتــم نــیـامدی 🌷🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷🌷

یا صاحب الزمان دستمان را تو گرفتی که بياييم به راه 💚@yazeynb💚 ولی افسوس که ما در ته چاهيم هنوز ❣ای شه منتظر، از منتظران چهره مپوش ❣که دگر جان به لب از محنت هجران آمد ❣همه گویند که مفتاح فرج صبر بود 💚@yazeynb💚 ❣صبر نتْوان که دگر عمر به پایان آمد 🌷🌷"اللهم عجل لولیک الفرج"🌷🌷