••
آهنگرهــا یڪ گیره دارند و وقتۍمے خواهند
روۍ یڪ تکه کار کنند ، آن را در گیره مۍگذارند...!
#خدا هم همینطور است ؛
اگر بخواهد روۍ کسی ڪار بکند ، او را در گیــرهۍمشکلات مۍگذارد
و بعد روے او کار مےڪند!
#گرفتارۍهانشانهۍعشقخداونداست!
•♥️•
#مرحومحاجاسماعیلآقادولابۍ🍁
•
#شب_بخیر
خدایا آنقدر اسمهای
زیبایی داری
ڪه با هر ڪدامشان
اوج می گیرم
خدایا من به داشتن
خدایی چون تو به خود می نازم
تو هم ڪاری ڪن
ڪه آنقدر خوب بشوم ڪه به من بنازی
ڪه پُز مرا بدهی...
✨خدایا
به حق این شبها
حاجات دل دوستانمان
را روا بفرما
الهی آمین🤲
#شبتون_در_پناه_خدا
☆••●♡••🌸💝••♡●••☆
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃
#السلام_علیک_یا_فاطمهالزهرا_سلام_الله_علیها🏴
#اَلسَّلامُ_عَلَيْكَ_يا_مَوْلاىَ_يـا_اَميرَ_الْمُؤْمِنينَ(علیهالسلام )🏴
#شب_بیست_و_دوم_ماه_مبارک_رمضان...🌹
🌴 #یازینب...
#موسیقی_را_با_متن_گوش_کنید. با هنذفری گوش کنید... #علی_علی_یاعلی... #التماس_دعا... 👇🌹👇 #یا
#درد_دل...
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴
وقتی شما از این و آن طعنه میخورید
و لاجرم به گوشه اتاق پناه میبرید
و با عکسهای ما سخن میگویید
و اشک میریزید..
به خدا قسم این جا کربلا میشود
و برای هر یک از غمهایِ دلتان
این جا تمام شهیدان زار میزنند..
#جانباز_شهید_سید_مجتبی_علمدار🌷🕊
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات 💐
🏴🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🏴
🌴 #یازینب...
#درد_دل... 🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 وقتی شما از این و آن طعنه میخورید و لاجرم به گوشه اتاق پنا
#درد_دل...
یازهرا...
چادر سیاه شب بدجوری خیابونا رو
تاریک و مخوف کرده..
سفیدی ماه روی اون چادر سیاه
هر چشمی رو به خودش جذب میکنه..
نور آبی و قرمز لایتر خودرو
فضای تاریک خیابون رو روشن میکنه
و با عبور چندتا خودرو نوبت بقیه میشه..
ساعتای آخر ماموریته
شبکه از چهره زنی حرف میزند
ماشین پژو ب سمت شهربانی
شماره ۶۶۸۷۹۴۲۰ ایران ۱۱
بقیه کناری میایستند و احمد
ب سمت ماشین میرود تا
مدارک را ببیند..
چند دقیقهای میگذرد
که ناگهان ماشین ب سرعت
دنده عقب میگیرد..
از کنار بچهها عبور میکند
و سریع فرار میکند..
احمد که کنار شیشه ماشین
ایستاده بود با یاحسین بلندی
بر زمین افتاده بود..
ب سمتش میدوم
ضربات چاقو تمام سینه و شکمش
را دریده..
فریاد میزنم
ماشین پژو رو تعقیب کنید
بچهها ب دنبال پژو راه میافتند و
ده دقیقه بعد صدای آژیر آمبولانس
محوطه را پُر میکند..
احمد را با احتیاط ب اتاقک آمبولانس
منتقل میکنیم..
بالا سرش مینشینم و
چشمانم را ب چشمانش میدوزم..
سرفه میکند
و لختههای خون روی لباسش میریزد
زیر لب ذکر میگوید
ب سختی نفس میکشد
پرستارها خونهای لبش را پاک میکنند
• من مُردم نیایید بالا سرم
فیس فیس کنید
بیایید فاتحه بخونید و برید
احمد ساکت باش
نگاهم را از نگاهش میدزدم
نمیخواهم چیزی بگوید
اشکهایم امان نمیدهند
• نگاه کن مثل بچهها
میخای بگم ببرنت بخش اطفال..؟!
میخندم..
او هم میخندد..
صورتم را ب صورتش میچسبانم
قطرات اشک و خون با هم ترکیب
شدهاند..
زیر لب زمزمه میکنم
احمد
تو اگه شهید بشی من با کی برم دوکوهه؟
با کی برم خادمی شهدا؟
جواب نمیدهد
با فریاد پرستار را صدا میزنم
احمد
پاشو
احمد
جواب بده احمد
پاشو بگو همه اینا خوابه
پرستار مرا از احمد دور میکند
ب دیوارهای سرد تکیه میدهم
میافتم کف سالن
و ب تلاش پرستارها نگاه میکنم
صدای بیسیم بلند میشود
مجید یک مجید دو
اعلام وضعیت..
شاسی بیسیم را میگیرم
وضعیت سفیده سفیده
من اینجا
احمد بهشت..😔
تمام..
#التماس_دعا....
#یازینب...
🌴 #یازینب...
#درد_دل... یازهرا... چادر سیاه شب بدجوری خیابونا رو تاریک و مخوف کرده.. سفیدی ماه روی اون چادر س
#خدا_حافظ_رفیق...😭
اما نامردا..
منم یه زمانی مثل شما
زلال و جاری بودم
پاک بودم
کنارتون بودم
رفیقتون بودم
بابا اگه نبودم
نوکرتون که بودم..
#خدایا_دلم_آسمون_میخاد..
#شهدا_التماس_دعا...😭
#یاحسین...
سلام آقا سلام آقای خوبی...
خیلی وقته دلتنگم
خیلی وقته که از خودم دلگیرم...
آقا.... دلم اونقدرتنگ شده که گاهی اوقات ، گاهی اوقات که نه! همیشه احساس خفگی میکنم
یه بغض سنگین ونفس گیر...
دنبال یه جاییم راحت گریه کنم وبشکنم این بغض خفه کننده رو
اما آخه مولا مگه این بغض تمومی داره هرچقدرم میشکنیش وفکرمیکنی تموم شده
میبینی نه!!!
تازه بغضت داره بزرگتر میشه...
مولا دلم گرفته تنگه میترسم بمیره و من...
نتونم لیاقت دیدار حرمتونو پیداکنم
از خودم ...
ازخدای خودم...
از مولای خودم...
دور شدم آقا کمکم کن...
مولا... سرور من... پیشوای من...
میترسم اونقدر دلم تنگ بشه که...
ومن نتونم حال و هوای حرمتونو حس کنم...
میترسم نتونم عاشق شم
نتونم عاشق واقعیتون شم...
میترسم مولا میترسم...
دل تنگم آقا جون دلتنگ دلتنگم...
میترسم بهشتی بشم اما...
اما نتونم ببینمتون باور کنین سخته مولا
یه عمر دلتنگ دیدار باشی وبه دیدار نزدیک بشی و...
نشه...
مولا...
#خیلی_دوستون_دارم...
#یازینب...
#اَلسَّلامُ_عَلَيْكَ_يا_مَوْلاىَ_يـا_اَميرَ_الْمُؤْمِنينَ(علیهالسلام )🏴
#شب_بیست_و_دوم_ماه_مبارک_رمضان...🌹
#مناجات_و_درد_دل...
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴
خدایا! تو میتونی... خدایا! توبلدی... خدایا! تو مارو از پدرمادرمون بیشتر دوست داری
اینو قبول داریم...همینو قبول داشته باشیم مارو آرام میکنه...
چه چیزی مارو آرام میکنه...؟؟؟ الا بذکرالله تطمئن القلوب
خدایا! تو منو میبینی! توبلدی! زورت میرسه...
خدایا! تو منو دوست داری...
اینو میتونیم باورکنیم؟
خدایا امشب به کی قسمت بدیم... ؟؟؟
آرامش یعنی نگران نباشی، نگران آیندت نباشی، نگران گذشتت نباشی...
گذشتم خیلی خرابه!خیلی گناه کردم
خدا زورش نمیرسه ببخشه؟!!!
گناهای تو بزرگ تره یا رحمت خدا...
آخه گذشتم...
ببخشه کمه... خدایا میشه جای گناهام : یامبدّل السیّئات باالحسنات
میشه جای گناهام حسنات بذاری...
امشب قراره امام زمان (عج) پروندمو ببینه...
خدایا! آبرو داری کن...
آبرومون پیش مهدی فاطمه نره...
آقا از ما ناامید بشه دیگه چی برا ما میمونه...
یامبدّل السیّئات باالحسنات
مارو آروم کن... ای آرامش دلها! ای دل آرام!
بیا مارو آروم کن...
خدایا!بیا امشب به ما رحم کن...
بیا و امشب مارو به آرامش برسان...
خدایا! امشب سلام هی حتی مطلع الفجر رو به دل ما نازل کن
خدایا! تو اونی هستی که من تو رو دوست دارم مارو
اونطوری کن که خودت دوست داری...
منو آرامم کن...
خدایا!
میدونی چی مارو آرام میکنه؟
خدابگه من پشتتم حواسم بهت هست...
تو اصلاقابل وصف نیستی... توکسی هستی که حسین(علیهالسلام ) بااون
همه جمال وکمالبرای تو قربانی شده خدایا تو به من بگی دوستت دارم من آرام میشم
بیا امشب منو آرامم کن...
خدایاتو اگه میخوای منو آرام کنی یه اشک سیر برا حسین(علیهالسلام ) به من بده من بفهمم تو
منو دوست داری... احب الله من احب الحسین(علیهالسلام )
اشک برا فاطمه(سلام الله علیها)،
برا اباالفضل(علیهالسلام )...
خدایا من نمیتونم خدمو آرام کنم...
تو اگه بخوای میتونی منو آرامم کنی...
بیا امشب خودت یه جوری به من بفهمون...
#علی_علی_یاعلی...
#شهادت__مظلومانه #حضرت_امیرالمؤمنین_امام_علی (علیهالسلام ) تسلیت....🏴
🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی...🌹🏴
#یازهرا...🌹🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2
#اَلسَّلامُ_عَلَيْكَ_يا_مَوْلاىَ_يـا_اَميرَ_الْمُؤْمِنينَ(علیهالسلام )🏴
#شب_بیست_و_دوم_ماه_مبارک_رمضان...🏴
#مناجات... #با_شهدا..🌷🏴
#زندگی_نامه..
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
مصطفی چمران در سال ۱۳۱۱ در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و دبیرستان البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۳۶ در رشته الکترومکانیک فارغالتحصیل شد و یکسال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت. او از ۱۵سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی، در مسجد هدایت، و درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شرکت میکرد و از اولین اعضاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود.
چمران، آنگونه که من میشناختم
او در مبارزات سیاسی دوران دکتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت داشت و بعد از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط حکومت دکتر مصدق، به نهضتمقاومتملی ایران پیوست.او که در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود، در سال ۱۳۳۷با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروفترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه آمریکا –برکلی- با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.در دوران اقامتش در آمریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایهریزی کرد و از مؤسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا به شمار میرفت که به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی دولت وقت (رژیم شاه) قطع میشود.وی پس از قیام خونین ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی(ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز می زند و همه پلها را پشتسر خود خراب می کند و به همراه بعضی از دوستان مؤمن و همفکر، رهسپار مصر میشود و مدت دو سال، در زمان عبدالناصر، سختترین دورههای چریکی و جنگهای پارتیزانی را میآموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته میشود و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی به عهده او گذارده می شود.
در لبنـان:
بعد از وفات عبدالناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل، برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا میکند و لذا دکتر چمران رهسپار لبنان میشود تا چنین پایگاهی را تأسیس کند. او به کمک امام موسیصدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را براساس اصول و مبانی اسلامی پیریزی نموده که در میان توطئهها و دشمنیهای چپ و راست، با تکیه بر ایمان به خدا و با اسلحة شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده میکند و علیگونه در معرکه های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو میرود و در طوفانهای سهمناک سرنوشت، حسینوار به استقبال شهادت می تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبارترین ستمگران روزگار، صهیونیزم اشغالگر و همدستان خونخوار آنها، راستگرایان «فالانژ»، به اهتزاز درمیآورد و از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوههای جبلعامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیها به یادگار گذاشته؛ در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته و شرح این مبارزات افتخارآمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاک شهدای لبنان، بر کف خیابانهای داغ و بر دامنة کوههای مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران:
دکتر چمران با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، بعد از ۲۳ سال هجرت، به وطن باز میگردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب میگذارد؛ خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی میپردازد و همة تلاش خود را صرف تربیت اولین گروههای پاسداران انقلاب در سعدآباد میکند. سپس در شغل معاونت نخستوزیر در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر میاندازد تا سریعتر و قاطعانهتر مسئله کردستان را فیصله دهد تا اینکه بالاخره در قضیة فراموش ناشدنی «پاوه» قدرت ایمان و ارادة آهینن و شجاعت و فداکاری او بر همگان ثابت میگردد.
#ادامه_دارد..👇🌷👇
🌴 #یازینب...
#اَلسَّلامُ_عَلَيْكَ_يا_مَوْلاىَ_يـا_اَميرَ_الْمُؤْمِنينَ(علیهالسلام )🏴 #شب_بیست_و_دوم_ماه_مبارک_ر
۲
#مجلس:
دکتر مصطفی چمران در اولین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، بخصوص در ارتش، حداکثر سعی و تلاش خود را بکند تا ساختار گذشتة ارتش به نظامی انقلابی و شایسته ارتش اسلامی تبدیل شود. در یکی از نیایشهای خود بعد از انتخاب نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، اینسان خدا را شکر میگوید: «خدایا، مردم آنقدر به من محبت کردهاند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار کردهاند که به راستی خجلم و آنقدر خود را کوچک میبینم که نمیتوانم از عهده آن به درآیم. خدایا، تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برآیم و شایستة این همه مهر و محبت باشم.»وی سپس به نمایندگی رهبر کبیر انقلاب اسلامی در شورایعالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا بطور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه کند.
در خوزستـان:
گروهی از رزمندگان داوطلب، به گِرد او جمع شدند و او با تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کمکم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. تنها کسانی که از نزدیک شاهد ماجراهای تلخ و شیرین، پیروزیها و شکستها، شهامتها و شهادتها و ایثارگریهای آنان بودند، به گوشهای از این خدمات که دکترچمران شخصاً مایل به تبلیغ و بازگویی آنها نبود، آگاهی دارند.ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامهها بود که به کمک آن، جادههای نظامی به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپهای آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یکماه، آب کارون را به طرف تانکهای دشمن روانه ساخت، به طوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقبنشینی کنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند و با این عمل فکر تسخیر اهواز را برای همیشه از سر به دور دارند. یکی از کارهای مهم و اساسی او از همان روزهای اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. بازده این حرکت و شیوة جنگ مردمی و هماهنگی کامل بین نیروهای موجود، تاکتیک تقریباً جدید جنگی بود؛ چیزی که ابرقدرتها قبلاً فکر آن را نکرده بودند. متأسفانه این هماهنگی در خرمشهر بوجود نیامد و نیروهای مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرمشهر نیز برود، ولی به علت عدم وجود فرماندهی مشخص در آنجا و خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد ولی چندینبار نیروهایی بین دویست تا یکهزار نفر را سازماندهی کرده و به خرمشهر فرستاد و آنان به کمک دیگر برادران مقاوم خود توانستند در جنگی نابرابر مقابل حملات پیاپی دشمن تا مدتها مقاومت کنند...
#ادامه_دارد...👇🌷👇
🌴 #یازینب...
۲ #مجلس: دکتر مصطفی چمران در اولین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی ان
۳
#دیداربا_امت..
بالاخره در اسفند ماه ۵۹ چوب زیربغل را نیز کنار گذاشت و با کمی ناراحتی راه میرفت و همراه با همرزمانش از یکایک جبهه های نبرد در اهواز دیدن کرد.پس از زخمی شدن، اولینبار، برای دیدار با امام امت و عرض گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را که اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهادات خود را ارائه داد. امام امت(ره) پدرانه و با ملاطفت خاصی به سخنانش گوش میداد، او و همة رزمندگان را دعا میکرد و رهنمودهای لازم را ارائه میداد.دکتر چمران از سکون و عدم تحرکی که در جبهه ها وجود داشت دائماً رنج میبرد و تلاش میکرد که با ارائه پیشنهادات و برنامههای ابتکاری حرکتی بوجود آورد و اغلب این حرکتها را توسط رزمندگان شجاع و جانبرکف ستاد نیز عملی میساخت. او اصرار داشت که هرچه زودتر به تپههای الله اکبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه که نزدیکی مرز است، رسانده تا ارتباط شمالی و جنوبی نیروهای عراقی و مرز پیوسته آنان قطع شود. بالاخره در سیویکم اردیبهشت ماه سال شصت، با یک حملة هماهنگ و برقآسا، ارتفاعات الله اکبر فتح شد که پس از پیروزی سوسنگرد بزرگترین پیروزی تا آن زمان بود.شهید چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمرة اولین کسانی بود که پای به ارتفاعات اللهاکبر گذاشت؛ درحالی که دشمن زبون هنوز در نقاطی مقاومت میکرد. او و فرماندة شجاعش ایرج رستمی، دو روز بعد، با تعدادی از جان برکفان و یاران خود توانستند با فداکاری و قدرت تمام تپههای شحیطیه (شاهسوند) را به تصرف درآوردند، درحالی که دیگران در هالهای از ناباوری به این اقدام جسورانه می نگریستند.پس از پیروزی ارتفاعات اللهاکبر، اصرار داشت نیروهای ما هرچه زودتر، قبل از اینکه دشمن بتواند استحکاماتی برای خود ایجاد کند، به سوی بستان سرازیر شوند که این کار عملی نشد و شهیدچمران خود طرح تسخیر دهلاویه را با ایثار و گذشت و فداکاری جان بر کف ستاد جنگهای نامنظم و به فرماندهی ایرج رستمی عملی ساخت.فتح دهلاویه، در نوع خود عملی جسورانه و خطرناک و غرورآفرین بود. نیروهای مؤمن ستاد پلی بر روی رودخانة کرخه زدند، پلی ابتکاری و چریکی که خود ساخته بودند. از رودخانه عبور کردند و به قلب دشمن تاختند و دهلاویه را به یاری خدای برگ فتح کردند. این اولین پیروزی پس از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا بود که به عنوان طلیعة پیروزیهای دیگر به حساب آمد.در سیام خردادماه سال شصت، یعنی یکماه پس از پیروزی ارتفاعات اللهاکبر، در جلسة فوقالعاده شورایعالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیتالله اشراقی شرکت و از عدم تحرک وسکون نیروها انتقاد کرد و پیشنهادات نظامی خود، از جمله حمله به بستان را ارائه داد.این آخرین جلسة شورایعالی دفاع بود که شهیدچمران در آن شرکت داشت و فردای آن روز، روز غمانگیز و بسیار سخت و هولناکی بود
ادامه دارد...👇🌷👇