eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
8.3هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
•• آهنگر‌هــا یڪ گیره دارند و وقتۍ‌مے خواهند روۍ یڪ تکه کار کنند ، آن را در گیره مۍگذارند...! هم همینطور است ؛ اگر بخواهد روۍ کسی ڪار بکند ، او را در گیــره‌ۍمشکلات مۍگذارد و بعد روے او کار مےڪند! ! •♥️• 🍁 •
خدایا آنقدر اسمهای زیبایی داری ڪه با هر ڪدامشان اوج می گیرم خدایا من به داشتن خدایی چون تو به خود می نازم تو هم ڪاری ڪن ڪه آنقدر خوب بشوم ڪه به من بنازی ڪه پُز مرا بدهی... ✨خدایا به حق این شبها حاجات دل دوستانمان را روا بفرما الهی آمین🤲 ☆••●♡••🌸💝••♡●••☆
🌴 #یازینب...
#موسیقی_را_با_متن_گوش_کنید. با هنذفری گوش کنید... #علی_علی_یاعلی... #التماس_دعا... 👇🌹👇 #یا
... 🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 وقتی شما از این و آن طعنه میخورید و لاجرم به گوشه اتاق پناه میبرید و با عکس‌های ما سخن میگویید و اشک میریزید.. به خدا قسم این جا کربلا میشود و برای هر یک از غم‌هایِ دلتان این جا تمام شهیدان زار میزنند.. 🌷🕊 شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات 💐 🏴🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🏴
🌴 #یازینب...
#درد_دل... 🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 وقتی شما از این و آن طعنه میخورید و لاجرم به گوشه اتاق پنا
... یازهرا... چادر سیاه شب بدجوری خیابونا رو تاریک و مخوف کرده.. سفیدی ماه روی اون چادر سیاه هر چشمی رو به خودش جذب میکنه.. نور آبی و قرمز لایتر خودرو فضای تاریک خیابون رو روشن میکنه و با عبور چندتا خودرو نوبت بقیه میشه.. ساعتای آخر ماموریته شبکه از چهره زنی حرف میزند ماشین پژو ب سمت شهربانی شماره ۶۶۸۷۹۴۲۰ ایران ۱۱ بقیه کناری می‌ایستند و احمد ب سمت ماشین می‌رود تا مدارک را ببیند.. چند دقیقه‌ای میگذرد که ناگهان ماشین ب سرعت دنده عقب میگیرد.. از کنار بچه‌ها عبور میکند و سریع فرار میکند.. احمد که کنار شیشه ماشین ایستاده بود با یاحسین بلندی بر زمین افتاده بود.. ب سمتش میدوم ضربات چاقو تمام سینه و شکمش را دریده.. فریاد میزنم ماشین پژو رو تعقیب کنید بچه‌ها ب دنبال پژو راه می‌افتند و ده دقیقه بعد صدای آژیر آمبولانس محوطه را پُر میکند.. احمد را با احتیاط ب اتاقک آمبولانس منتقل میکنیم.. بالا سرش می‌نشینم و چشمانم را ب چشمانش میدوزم.. سرفه میکند و لخته‌های خون روی لباسش می‌ریزد زیر لب ذکر می‌گوید ب سختی نفس می‌کشد پرستارها خون‌های لبش را پاک می‌کنند • من مُردم نیایید بالا سرم فیس فیس کنید بیایید فاتحه بخونید و برید احمد ساکت باش نگاهم را از نگاهش میدزدم نمی‌خواهم چیزی بگوید اشک‌هایم امان نمی‌دهند • نگاه کن مثل بچه‌ها میخای بگم ببرنت بخش اطفال..؟! میخندم.. او هم میخندد.. صورتم را ب صورتش می‌چسبانم قطرات اشک و خون با هم ترکیب شده‌اند.. زیر لب زمزمه میکنم احمد تو اگه شهید بشی من با کی برم دوکوهه؟ با کی برم خادمی شهدا؟ جواب نمی‌دهد با فریاد پرستار را صدا میزنم احمد پاشو احمد جواب بده احمد پاشو بگو همه اینا خوابه پرستار مرا از احمد دور میکند ب دیوارهای سرد تکیه میدهم می‌افتم کف سالن و ب تلاش پرستارها نگاه میکنم صدای بی‌سیم بلند می‌شود مجید یک مجید دو اعلام وضعیت.. شاسی بی‌سیم را میگیرم وضعیت سفیده سفیده من اینجا احمد بهشت..‌😔 تمام.. .... ...
🌴 #یازینب...
#درد_دل... یازهرا... چادر سیاه شب بدجوری خیابونا رو تاریک و مخوف کرده.. سفیدی ماه روی اون چادر س
...😭 اما نامردا.. منم یه زمانی مثل شما زلال و جاری بودم پاک بودم کنارتون بودم رفیقتون بودم بابا اگه نبودم نوکرتون که بودم.. .. ...😭
... سلام آقا سلام آقای خوبی... خیلی وقته دلتنگم خیلی وقته که از خودم دلگیرم... آقا.... دلم اونقدرتنگ شده که گاهی اوقات ، گاهی اوقات که نه! همیشه احساس خفگی میکنم یه بغض سنگین ونفس گیر... دنبال یه جاییم راحت گریه کنم وبشکنم این بغض خفه کننده رو اما آخه مولا مگه این بغض تمومی داره هرچقدرم میشکنیش وفکرمیکنی تموم شده میبینی نه!!! تازه بغضت داره بزرگتر میشه... مولا دلم گرفته تنگه میترسم بمیره و من... نتونم لیاقت دیدار حرمتونو پیداکنم از خودم ... ازخدای خودم... از مولای خودم... دور شدم آقا کمکم کن... مولا... سرور من... پیشوای من... میترسم اونقدر دلم تنگ بشه که... ومن نتونم حال و هوای حرمتونو حس کنم... میترسم نتونم عاشق شم نتونم عاشق واقعیتون شم... میترسم مولا میترسم... دل تنگم آقا جون دلتنگ دلتنگم... میترسم بهشتی بشم اما... اما نتونم ببینمتون باور کنین سخته مولا یه عمر دلتنگ دیدار باشی وبه دیدار نزدیک بشی و... نشه... مولا... ... ...
(علیه‌السلام )🏴 ...🌹 ... 🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 خدایا! تو میتونی... خدایا! توبلدی... خدایا! تو مارو از پدرمادرمون بیشتر دوست داری اینو قبول داریم...همینو قبول داشته باشیم مارو آرام میکنه... چه چیزی مارو آرام میکنه...؟؟؟ الا بذکرالله تطمئن القلوب خدایا! تو منو میبینی! توبلدی! زورت میرسه... خدایا! تو منو دوست داری... اینو میتونیم باورکنیم؟ خدایا امشب به کی قسمت بدیم... ؟؟؟ آرامش یعنی نگران نباشی، نگران آیندت نباشی، نگران گذشتت نباشی... گذشتم خیلی خرابه!خیلی گناه کردم خدا زورش نمیرسه ببخشه؟!!! گناهای تو بزرگ تره یا رحمت خدا... آخه گذشتم... ببخشه کمه... خدایا میشه جای گناهام : یامبدّل السیّئات باالحسنات میشه جای گناهام حسنات بذاری... امشب قراره امام زمان (عج) پروندمو ببینه... خدایا! آبرو داری کن... آبرومون پیش مهدی فاطمه نره... آقا از ما ناامید بشه دیگه چی برا ما میمونه... یامبدّل السیّئات باالحسنات مارو آروم کن... ای آرامش دلها! ای دل آرام! بیا مارو آروم کن... خدایا!بیا امشب به ما رحم کن... بیا و امشب مارو به آرامش برسان... خدایا! امشب سلام هی حتی مطلع الفجر رو به دل ما نازل کن خدایا! تو اونی هستی که من تو رو دوست دارم مارو اونطوری کن که خودت دوست داری... منو آرامم کن... خدایا! میدونی چی مارو آرام میکنه؟ خدابگه من پشتتم حواسم بهت هست... تو اصلاقابل وصف نیستی... توکسی هستی که حسین(علیه‌السلام ) بااون همه جمال وکمالبرای تو قربانی شده خدایا تو به من بگی دوستت دارم من آرام میشم بیا امشب منو آرامم کن... خدایاتو اگه میخوای منو آرام کنی یه اشک سیر برا حسین(علیه‌السلام ) به من بده من بفهمم تو منو دوست داری... احب الله من احب الحسین(علیه‌السلام ) اشک برا فاطمه(سلام الله علیها)، برا اباالفضل(علیه‌السلام )... خدایا من نمیتونم خدمو آرام کنم... تو اگه بخوای میتونی منو آرامم کنی... بیا امشب خودت یه جوری به من بفهمون... ... (علیه‌السلام ) تسلیت....🏴 🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴 ...🌹🏴 ...🌹🏴 ..🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
(علیه‌السلام )🏴 ...🏴 ... ..🌷🏴 .. 🌷🕊 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 مصطفی چمران در سال ۱۳۱۱ در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و دبیرستان البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۳۶ در رشته الکترومکانیک فارغ‏التحصیل شد و یک‏سال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت. او از ۱۵سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت‏ الله طالقانی، در مسجد هدایت، و درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شرکت می‏‌کرد و از اولین اعضاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. چمران، آنگونه که من می‌شناختم او در مبارزات سیاسی دوران دکتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت ‏نفت شرکت داشت و بعد از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط حکومت دکتر مصدق،‌ به نهضت‌مقاومت‌ملی ایران پیوست.او که در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود، در سال ۱۳۳۷با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و پس از تحقیقات‏ علمی در جمع معروف‏ترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه آمریکا –برکلی- با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.در دوران اقامتش در آمریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین‏ بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه‏ریزی کرد و از مؤسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا به شمار می‏رفت که به دلیل این فعالیت‏ها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی دولت وقت (رژیم شاه) قطع می‏‌شود.وی پس از قیام خونین ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام‏ خمینی(ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت‏ ساز می‏ زند و همه پل‏ها را پشت‏سر خود خراب می ‏کند و به همراه بعضی از دوستان مؤمن و هم‏فکر، رهسپار مصر می‏شود و مدت دو سال، در زمان عبدالناصر،‌ سخت‏ترین دوره‏های چریکی و جنگ‏های پارتیزانی را می‏آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته می‏شود و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی به عهده او گذارده می‏ شود. در لبنـان: بعد از وفات عبدالناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل، برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می‏کند و لذا دکتر چمران رهسپار لبنان می‏شود تا چنین پایگاهی را تأسیس کند. او به کمک امام موسی‏صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را براساس اصول و مبانی اسلامی پی‏ریزی نموده که در میان توطئه‏ها و دشمنی‏های چپ و راست، با تکیه بر ایمان به خدا و با اسلحة شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده می‏کند و علی‏گونه در معرکه ‏های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو می‏رود و در طوفان‏های سهمناک سرنوشت، حسین‏وار به استقبال شهادت می‏ تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبارترین ستم‏گران روزگار، صهیونیزم اشغال‏گر و هم‏دستان خونخوار آنها، راست‏گرایان «فالانژ»، به اهتزاز درمی‏آورد و از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله‏ های بلند کوه‏های جبل‏عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانی‏ها به یادگار گذاشته؛ در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته و شرح این مبارزات افتخارآمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاک شهدای لبنان، بر کف خیابان‏های داغ و بر دامنة کوه‏های مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران: دکتر چمران با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، بعد از ۲۳ سال هجرت، به وطن باز می‏گردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می‏گذارد؛ خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می‏پردازد و همة تلاش خود را صرف تربیت اولین گروه‏های پاسداران انقلاب در سعدآباد می‏کند. سپس در شغل معاونت نخست‏وزیر در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر می‏اندازد تا سریع‏تر و قاطعانه‏تر مسئله کردستان را فیصله دهد تا اینکه بالاخره در قضیة فراموش ناشدنی «پاوه» قدرت ایمان و ارادة آهینن و شجاعت و فداکاری او بر همگان ثابت می‏گردد. ..👇🌷👇
🌴 #یازینب...
#اَلسَّلامُ_عَلَيْكَ_يا_مَوْلاىَ_يـا_اَميرَ_الْمُؤْمِنينَ(علیه‌السلام )🏴 #شب_بیست_و_دوم_ماه_مبارک_ر
۲ : دکتر مصطفی چمران در اولین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، بخصوص در ارتش،‌ حداکثر سعی و تلاش خود را بکند تا ساختار گذشتة ‌ارتش به نظامی انقلابی و شایسته ارتش اسلامی تبدیل شود. در یکی از نیایش‏های خود بعد از انتخاب نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، اینسان خدا را شکر می‏گوید: «خدایا، مردم آنقدر به من محبت کرده‏اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار کرده‏اند که به راستی خجلم و آنقدر خود را کوچک می‏بینم که نمی‏توانم از عهده آن به درآیم. خدایا، تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برآیم و شایستة این همه مهر و محبت باشم.»وی سپس به نمایندگی رهبر کبیر انقلاب اسلامی در شورایعالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا بطور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه کند. در خوزستـان: گروهی از رزمندگان داوطلب، به گِرد او جمع شدند و او با تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگ‏های نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کم‏کم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. تنها کسانی که از نزدیک شاهد ماجراهای تلخ و شیرین،‌ پیروزی‏ها و شکست‏ها، شهامت‏ها و شهادت‏ها و ایثارگری‏های آنان بودند، به گوشه‏ای از این خدمات که دکترچمران شخصاً مایل به تبلیغ و بازگویی آنها نبود، آگاهی دارند.ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگ‏های نامنظم یکی از این برنامه‏ها بود که به کمک آن، جاده‏های نظامی به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ‏های آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یک‏ماه، آب کارون را به طرف تانک‏های دشمن روانه ساخت، به طوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقب‏نشینی کنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند و با این عمل فکر تسخیر اهواز را برای همیشه از سر به دور دارند. یکی از کارهای مهم و اساسی او از همان روزهای اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. بازده این حرکت و شیوة جنگ مردمی و هماهنگی کامل بین نیروهای موجود، تاکتیک تقریباً جدید جنگی بود؛ چیزی که ابرقدرت‏ها قبلاً فکر آن را نکرده بودند. متأسفانه این هماهنگی در خرمشهر بوجود نیامد و نیروهای مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرمشهر نیز برود، ولی به علت عدم وجود فرماندهی مشخص در آنجا و خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد ولی چندین‏بار نیروهایی بین دویست تا یک‏هزار نفر را سازماندهی کرده و به خرمشهر فرستاد و آنان به کمک دیگر برادران مقاوم خود توانستند در جنگی نابرابر مقابل حملات پیاپی دشمن تا مدت‏ها مقاومت کنند... ...👇🌷👇
🌴 #یازینب...
۲ #مجلس: دکتر مصطفی چمران در اولین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی ان
۳ .. بالاخره در اسفند ماه ۵۹ چوب زیربغل را نیز کنار گذاشت و با کمی ناراحتی راه می‏رفت و همراه با هم‏رزمانش از یکایک جبهه‏ های نبرد در اهواز دیدن کرد.پس از زخمی شدن، ‌اولین‏بار، برای دیدار با امام امت و عرض گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را که اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهادات خود را ارائه داد. امام امت(ره) پدرانه و با ملاطفت خاصی به سخنانش گوش می‏داد، او و همة رزمندگان را دعا می‏کرد و رهنمودهای لازم را ارائه می‏داد.دکتر چمران از سکون و عدم تحرکی که در جبهه‏ ها وجود داشت دائماً رنج می‏برد و تلاش می‏کرد که با ارائه پیشنهادات و برنامه‏های ابتکاری حرکتی بوجود آورد و اغلب این حرکت‏ها را توسط رزمندگان شجاع و جان‏برکف ستاد نیز عملی می‏ساخت. او اصرار داشت که هرچه زودتر به تپه‏های الله ‏اکبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه که نزدیکی مرز است، رسانده تا ارتباط شمالی و جنوبی نیروهای عراقی و مرز پیوسته آنان قطع شود. بالاخره در سی‏ویکم اردیبهشت ماه سال شصت، با یک حملة‌ هماهنگ و برق‏آسا، ارتفاعات الله‏ اکبر فتح شد که پس از پیروزی سوسنگرد بزرگترین پیروزی تا آن زمان بود.شهید چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمرة اولین کسانی بود که پای به ارتفاعات الله‏اکبر گذاشت؛ درحالی که دشمن زبون هنوز در نقاطی مقاومت می‏کرد. او و فرماندة شجاعش ایرج رستمی، دو روز بعد، با تعدادی از جان برکفان و یاران خود توانستند با فداکاری و قدرت تمام تپه‏های شحیطیه (شاهسوند) را به تصرف درآوردند، درحالی که دیگران در هاله‏ای از ناباوری به این اقدام جسورانه می‏ نگریستند.پس از پیروزی ارتفاعات الله‏اکبر، اصرار داشت نیروهای ما هرچه زودتر، قبل از اینکه دشمن بتواند استحکاماتی برای خود ایجاد کند، به سوی بستان سرازیر شوند که این کار عملی نشد و شهیدچمران خود طرح تسخیر دهلاویه را با ایثار و گذشت و فداکاری جان بر کف ستاد جنگ‏های نامنظم و به فرماندهی ایرج رستمی عملی ساخت.فتح دهلاویه، در نوع خود عملی جسورانه و خطرناک و غرورآفرین بود. نیروهای مؤمن ستاد پلی بر روی رودخانة کرخه زدند، پلی ابتکاری و چریکی که خود ساخته بودند. از رودخانه عبور کردند و به قلب دشمن تاختند و دهلاویه را به یاری خدای برگ فتح کردند. این اولین پیروزی پس از عزل بنی‏صدر از فرماندهی کل قوا بود که به عنوان طلیعة پیروزی‏های دیگر به حساب آمد.در سی‏ام خردادماه سال شصت، یعنی یک‏ماه پس از پیروزی ارتفاعات الله‏اکبر، در جلسة فوق‏العاده شورایعالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیت‏الله اشراقی شرکت و از عدم تحرک وسکون نیروها انتقاد کرد و پیشنهادات نظامی خود، از جمله حمله به بستان را ارائه داد.این آخرین جلسة شورایعالی دفاع بود که شهیدچمران در آن شرکت داشت و فردای آن روز، روز غم‏انگیز و بسیار سخت و هولناکی بود ادامه دارد...👇🌷👇