#استوری اینستاگرامی فرزند احمد شاه مسعود
#شاه_احمد_مسعود از قهرمانان مبارزه با شوروی برای مردم افغانستان است.
#حاج_قاسم...🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#کتاب_دختر_شینا🌹🍃 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌷🕊 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌹🍃
#کتاب_دختر_شینا🌹🍃
#خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌷🕊
#همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌹🍃
#نویسنده :بانو بهناز ضرابی..
فصل شانزدهم ..( قسمت اول)🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
همان طور که با تکه ای نان بازی می کرد، گفت: شب عملیات به ستار گفته بودم برود توی گروهان سوم. اولین قایق آماده بود تا برویم آن طرف رود. نفراتم را شمردم. دیدم یک نفر اضافه است هر چی گفتم کی اضافه است کسی جواب نداد مجبور شدم با چراغ قوه یکی یکی نیروها را نگاه کنم. یک دفعه ستار را دیدم عصبانی شدم گفتم مگر نگفته بودم بروی گروهان سوم شروع کرد به التماس و خواهش و تمنا. ای کاش راضی نمی شدم اما نمی دانم چی شد قبول کردم و او آمد. آن شب با چه مصیبتی از اروند گذشتیم. زیر آن آتش سنگین توی آن تاریکی و ظلمات زدیم به سیم خاردارهای دشمن. باورت نمی شود با همان تعداد کم خط دشمن را شکستیم و منتظر نیروهای غواص شدیم، اما گردان غواص ها نتوانست خط را بشکند و جلو بیاید ما دست تنها ماندیم اوضاع طوری شده بود که با همان اسلحه هایمان و از فاصله خیلی نزدیک رو به روی عراقی ها ایستادیم و با آن ها جنگیدیم. یک دفعه ستار مرا صد کرد رفتم دیدم پایش تیر خورده پایش را با چفیه ام بستم و گفتم: برادر جان مقاومت کن تا نیروها برسند آن قدر با اسلحه هایمان شلیک کرده بودیم که داغ داغ شده بود دست هایم سوخته بود دست هایش را باز کرد و نشانم داد هنوز آثار سوختگی روی دست هایش بود قبلا هم آن ها را دیده بودم اما نه او چیزی گفته بود و نه من چیزی پرسیده بودم. گگفت: برایم چای بریز. صدای شرشر آب از حمام می آمد سمیه، زهرا و مهدی خواب بودند و خدیجه و معصومه همان طور که صبحانه شان را می خوردند بهت زده به بابایشان نگاه می کردند چای را گذاشتم پیشش گفتم: بعد چی شد؟!
گفت: عراقی ها گروه گروه نیرو می فرستادند جلو و ما چند نفر با همان اسلحه ها مجبور بودیم از خودمان دفاع کنیم. زیرا آن آتش و توی آن وضعیت، دوباره صدای ستار را شنیدم. دویدم طرفش دیدم این بار بازویش را گرفته بدجوری زخمی شده بود. بازویش را بستم صورتش را بوسیدم و گفتم: برادر جان خیلی از بچه ها مجروح شده اند طاقت بیاور دوباره برگشتم وضعیت بدی بود. نیروهایم یکی یکی یا شهید می شدند یا به اسارت در می آمدند و یا مجروح می شدند. دوباره که صدای ستار را شنیدم دیدم غرق به خون است نارنجکی جلوی پایش افتاده بود و تمام بدنش تا زیر گلویش سوراخ سوراخ شده بود کولش کردم و بردمش توی سنگری که آنجا بود گفتم: طاقت بیاور با خود بر می گردانمت. یکی از بچه ها به اسم درویشی مجروح شده بود او را هم کول کردم و توی همان سنگر بتونی عراقی ها. موقعی که خواستم ستار را کول کنم و بررگدانم درویشی گفت: حاجی مرا تنها می گذاری؟ تو را به خدا مرا هم ببر. مگر من نیرویت نیستم؟! ستار را گذاشتم زمین و رفتم سراغ خیر الله درویشی. او را داشتم کول می کردم که ستار گفت بی معرفت من برادرتم اول مرا ببر. وضع من بدتر است لحظه سختی بود نمی دانستم باید چه کار کنم.
صمد چای اش را برداشت بدون اینکه شیرین کند سرکشید و گفت: قدم مانده بودم توی دو راهی. نمی دانستم باید چه کار کنم. آخرش تصمیمم را گرفتم و گفتم من فقط یک نفرتان را می توانم ببرم خودتان بگویید کدامتان را ببرم. این بار هر دو اصرار کردند. رفتم صورت ستار را بوسیدم گفتم: خداحافظ برادر مرا ببخش. گفته بودم نیا. با آن حالش گفت مواظب دخترهایم باش. گفتم: چیزی نمی خواهی؟ گفت: تشنه ام. قمقمه ام را در آوردم به او آب بدهم قمقمه خالی بود، خالی خالی.
صمد این را که گفت: استکان چای اش را توی سفره گذاشت و گفت: قدم جان بعد از من این ها را برای پدرم بگو. می دانم الان طاقت شنیدنش را ندارد اما باید واقعیت را بداند. گفتم: پس ستار این طور شهید شد؟ گفت: نه داشتم با او خداحافظی می کردم صورتش را بوسیدم که عراقی ها جلوی سنگر رسیدند و ما را به رگبار بستند همان بود که تیر خوردم و کتفم مجروح شد توی سنگر سوراخی بود خودم از آنجا بیرون انداختم و زدم به آب بچه ها می گویند خیر الله درویشی همان وقت اسیر شده و عراقی ها ستار را به رگبار بستند و با لب تشنه به شهادت رساندند. بعد بلند شد و ایستاد گفتم: بیا صبحانه ات را بخور گفت: میل ندارم بعد از شهادتم این ها را مو به مو برای پدر و مادرم تعریف کن از آن ها حلالیت بخواه اگر برای نجات پسرشان کوتاهی کرد. بعد رو به خدیجه و معصومه کرد و گفت: بابا جان بلند شوید برویم مدرسه.
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
یه روز هوا خیلی سرد بود وکمی بارانی وحمید آقا با موتود اومد ومنو سوار کرد وموقع پیادشدن من شروع کرد از معذرت خواهی که ببخشید یخ زدی هواسردبود وازین حرفها گفتم بابا بزرگواری کردی منو رسوندی به جای اینکه من ازت ممنون باشم وتشکر کنم تو داری معذرت خواهی میکنی؟!
#استوری
#پس_زمینه_گوشی
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷🕊
عزت دست خداست
و بدانید اگر
گمنامترین هم باشید🥀
ولی نیت شما
یاری مردم باشد،
می بینید خداوند
چقدر با عزت و عظمت
شما را در آغوش می گیرد
#حاج_قاسم...🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🛑 زلزله بم ۱۷ ساله شد
🔹امروز پنجم دی ماه( روز ملی ایمنی در برابر زلزله و کاهش اثرات بلایای طبیعی ) هفدهمین سالروز زلزله بم است(۵ دی ۱۳۸۲). روزی که زمین لرزید و قلب زمان از حرکت ایستاد...
🔹در زمین لرزهای پر قدرت ۶.۶ ریشتری در عمق ۷.۵ کیلومتری زمین در این شهر، در چنین روزی، بیش از چهل هزار نفر جان خود را از دست دادند و تقریبا تمامی این شهر از جمله ارگ معروف بم، در استان کرمان به طور کلی ویران شد.
🥀یاد و خاطره درگذشتگان این زلزله گرامی باد
🥀برای شادی روح درگذشتگان ۳صلوات میفرستیم
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...
@yazinb3
🕊🌷بسم رب الشهدا والصدیقین🌷🕊
شب گذشته فرمانده گروهان مرزی کرند #شهید_نبیالله_خطیری🌷🕊 در هنگام گشتزنی و حفاظت مرزی با تعدادی از اراذل و اوباش منطقه درگیر شده که متاسفانه به دلیل ضربات چاقو به شهادت رسید و به خیل #شهدای_مدافع_وطن پیوست.
#هنیألک_الشهادة.
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم رب الشهدا والصدیقین🌷🕊 شب گذشته فرمانده گروهان مرزی کرند #شهید_نبیالله_خطیری🌷🕊 در هنگام گشت
رسیدگی ویژه به پرونده شهادت فرمانده گروهان مرزی کرند
رئیسکل دادگستری گلستان:
در پی گزارش اهالی منطقه مبنی بر توزیع مشروبات الکلی و موادمخدر در یک سفرهخانه در روستای کرند، فرمانده هنگ مرزبانی همراه با دو سرباز وظیفه دیشب با دستور قضایی برای بررسی موضوع راهی محل شدند.
پس از ورود مأموران، ۹ نفر از اراذل و اوباش با مأموران درگیر و یکی از اراذل سابقهدار با ضربات چاقو مأموران را زخمی و فرار میکند.
پس از انتقال زخمیها به بیمارستان، فرمانده هنگ مرزبانی به شهادت رسید.
بلافاصله ضارب اصلی و همه اراذل و اوباش دستگیر شدند.
پرونده از دیشب در دادگاه عمومی داشلی برون تشکیل و دستورهای قضایی لازم برای پیگیری صادر شده است.
#حاج_قاسم...🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
سخنرانی وخاطر ه #سردار_نوعی_قدم
(ابوحسین)
از
#سردار_شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی🌷🕊
😔
#حاج_قاسم...🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#درد_دل...🌷🕊 #بهشت_زهرا_سلام_الله_علیها💐 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 بیا برویم... همه چشمها م
#دلنوشته...
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
#شهادت_هنر_مردان_خداست
میگم خوشا به سعادتتون سردار سلیمانی عزیز
که خدا واقعا دوستتون داشته که حرف دلتون را شنیده و پیش خودش برده است. چه پایان سعادتمندی برای این زندگی بی ارزش دنیوی.
واقعا این زندگی بی ارزش را ارزشمند نمودی و آموختی که میتوان و می شود خوب زندگی کرد و با آسودگی خاطر و سینه ای فراخ و رویی گشاده و ضمیری امیدوار به دیدار حق شتافت.
همانگونه که خودت نوشتی که: ” خدایا مرا پاکیزه بپذیر.”
خوشا به سعادتتون که چنین عاقبت خوشی نصیبتون شد که همه آزادیخواهان جهان سوگوارت هستند و باید باشند.
بخدا قسم که وقتی اسمتون را می شنوم بی اختیار اشک از چشمان واریز می شود و حالم منقلب و دگرگون، و همینطور هم بچه هایم، ولی چه کنم که شرمنده تان هستم و نمیتوانم قدمی بردارم.
واقعا کی بودی که کوچک و بزرگ، همه و همه، فقط تو را می گویند.
آری این است سعادت و عاقبت بخیری.
الحق که سرباز ولایت و امامت بودی.
امیدوارم که در روز قیامت، شافع مان باشی.
این همه جنب و جوش و عزاداری و تشییع و … شایسته مردی همچون توست که از جنس نوری.
حیف، صد حیف که دیر شناختیم و زود از دست دادیم.
کاش و ای کاش که شهادتت نوری بشه در قلب برخی ها که دلشون از نفاق پر شده است؛ بدونن که مردونگی به حرف نیست، به عمل است.
سردار عزیز، خداوند لعنت بکند یزید و یزیدیان زمان را که به زعم خویش، شمع الهی را خاموش کردند، ولی زهی خیال باطل. چون:
هر آن نوری که ایزد برفروزد
هر آن کس پف کند، ریشش بسوزد
#محمد_اکبری
#حاج_قاسم...🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
AUD-20201210-WA0001.mp3
4.87M
🎤: کربلایی وحید شکری
#خاک_ما_خاک_غیرت ...
#حاج_قاسم...🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــازیـــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷🕊
دقت کنید....
ما همین قاسم سلیمانی
که هستیم
اگر خدا بهمان
رحم نکنه
معلوم نیست
تا آخر باشیم.
۸ روز مانده...🥀
#حاج_قاسم...🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---