eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
9.2هزار ویدیو
30 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
...🌹🍃 همسرم هرگاه فشارهاي زندگي و ناملايمات اجتماعي باعث آزردگي شما شد ابتدا به خدا توكل كن و بعد روز عاشورا و مصائبی كه به حضرت زينب سلام الله علیها وارد شده است را براي خود مرور كن كه اين باعث روحيه دادن به شما خواهد بود. فرزندانم اميدوارم با حجاب و عفتي كه خواهيد داشت مبارز خوبي براي اسلام در كل مقاطع زندگي باشيد و بدانيد تازماني كه حجاب داريد مانند دري در ميان صدف محفوظ هستيد... 🌷🕊 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
زبان بدن در زمان واکسیناسیون اللهم احفظ قائدنا امام الخامنه ای🌹🍃 ... @yazinb3
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را می دهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می رسیم ...🌹🍃 💐🕊 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
زبان بدن #امام_خامنه‌ای در زمان واکسیناسیون اللهم احفظ قائدنا امام الخامنه ای🌹🍃 #لبیک_یازینب... @
‌‌ 🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 ما در زمانه مردی زندگی می‌کنیم که به کوچک‌ترین جزییات رفتارش نیز توجه می‌کند. مردی که در هنگام واکسن زدن به شیوه‌ای دست‌هایش را قرار می‌دهد که عمل واکسن زدن که نشانی از تلاش انسان برای غلبه بر ضعف در برابر ویروس است را تبدیل به صحنه‌ای پر از صلابت و اقتدار می‌کند. دست از نظر زبان بدن می‌تواند چندین معنای متفاوت مانند اعلام اقتدار و غلبه، نمایش ترس پنهان یا آغاز خشم و اعتراض داشته باشد. نحوه قرار‌گیری بازو، زاویه دست و مچ و همچنین توجه به شیوه نگاه کردن جدی و قاطع رهبر انقلاب، به وضوح مورد اول را نشان می‌دهد. ۱: کسی که در رفتارهای خود به چنین جزییاتی توجه می‌کند، چگونه ممکن است از برخی امور کلی بی‌اطلاع و غافل باشد؟ عقل سلیم نمی‌پذیرد. ۲: چند مسئول در میان تمام کشور‌های جهان امکان این را دارند که از واکسن‌های تولید کشور خودشان استفاده کنند؟ چند نفر این کار را از بسیاری از مردم‌شان زودتر انجام می‌دهند؟ در جهان اسلام وضعیت چگونه است؟ پاسخ این سوالات را با لبخند و غرور بدهید. ۳:‌ حتی مقایسه‌اش هم نچسب است اما، تصویر دست سمت راست متعلق به ملک سلمانپی‌نوشت ۱: کسی که در رفتارهای خود به چنین جزییاتی توجه می‌کند، چگونه ممکن است از برخی امور کلی بی‌اطلاع و غافل باشد؟ عقل سلیم نمی‌پذیرد. 🌹🍃 🍃🌹🇮🇷🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#فوری 🎥 رهبر انقلاب امروز دُز اول واکسن برکت را دریافت کردند #لبیک_یازینب... @yazinb3
مشاور وزیر بهداشت: اینو بمال جاش نمونه... پس از تزریق دز اول واکسن کوو ایران برکت به رهبر معظم انقلاب، بهمن کلباسی خبرنگار بی بی سی فارسی در توییتی نوشت: «‏چند درصد مردم واقعا باور میکنند که (امام ) خامنه‌ای تا حالا واکسن نزده و الان هم نسخه ساخت داخل را زده؟ پس از انتشار این توییت علی وهاب زاده مشاور وزیر بهداشت در جواب کلباسی نوشت: در‌چنین مواقعی از آب سرد استفاده کنید. ‏اگر خیلی شدید هست یخ هم توصیه می‌شود ‏در‌نهایت اینو بمال جاش نمونه ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
مشاور وزیر بهداشت: اینو بمال جاش نمونه... پس از تزریق دز اول واکسن کوو ایران برکت به رهبر معظم انقل
‏عربستان نتوانسته واکسن کرونا تولید کند و اگر می‌توانست هم آن را به ایرانیان نمی‌داد؛ اما رهبر انقلاب دستور دادند اطلاعات واکسن برکت، برای نجاتِ جهان منتشر شود؛ هرچند قابل قیاس نیست، ولی همین تفاوت دیدگاه، برای شناخت رهبرانِ اسلام ناب محمدی و سردمداران اسلام ناب آمریکایی کافیست. 🍃🌹🇮🇷🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
✍استـــاد فــاطمـــےنيــا : مشـڪل ڪارهاي ما از ڪجـاست. مشکل اکثر ما از ناحیه‌زبان است! وقتی‌درخانه، سرِیک‌موضوع‌ساده دل فرزند يا همسرت را می‌شکنـی و با او تندی می‌ڪنی، آیا متوجـہ هستی که خودت را از برکات‌الهـی محــروم می‌ڪنی؟! پناه می‌بریم به خدا از این زبــان! 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم_یک🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🌷🕊#شهید_ابراهیم_هادی🌷🕊 فصل چهارم..(قسمت دوم
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل چهارم..(قسمت سوم )🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین حسين جهانبخش از شروع جنگ يك ماه گذشــت. ابراهيم به همراه حاج حسين و تعدادي از رفقا به شــهرك المهدي در اطراف ســرپل ذهاب رفتند. آنجا سنگرهاي پدافندي را در مقابل دشمن راهاندازي كردند. نماز جماعت صبح تمام شد. ديدم بچه ها دنبال ابراهيم ميگردند! با تعجب پرسيدم: چي شده؟! گفتند: از نيمه شــب تا حاال خبري از ابراهيم نيست! من هم به همراه بچه ها سنگرها و مواضع ديدهباني را جستجو كرديم ولي خبري از ابراهيم نبود! ساعتي بعد يكي از بچه هاي ديده بان گفت: از داخل شيار مقابل، چند نفر به اين سمت مييان! اين شيار درست رو به سمت دشمن بود. بلافاصله به سنگر ديدهباني رفتم و با بچه ها نگاه كرديم. ســيزده عراقي پشت ســر هم در حالي كه دستانشان بســته بود به سمت ما ميآمدند! پشت سر آنها ابراهيم و يكي ديگر از بچه ها قرار داشت! در حالي كه تعداد زيادي اسلحه و نارنجك و خشاب همراهشان بود. هيچكس باور نميكرد كه ابراهيم به همراه يك نفر ديگر چنين حماسه اي آفريده باشد! آن هم در شــرايطي كه در شهرك المهدي مهمات و سلاح كم بود. حتي تعدادي از رزمنده ها اسلحه نداشتند. يكــي از بچه ها خيلي ذوق زده شــده بود، جلوآمد و كشــيده محكمي به صورت اولين اسير عراقي زد و گفت: عراقي مزدور براي لحظه اي همه ســاكت شــدند. ابراهيم از كنار ســتون اسرا جلو آمد. روبــروي جــوان ايســتاد و يكييكي اســلحهها را از روي دوشــش به زمين گذاشت. بعد فرياد زد: برا چي زدي تو صورتش؟! جوان كه خيلي تعجب كرده بود گفت: مگه چي شده؟ اون دشمنه. او دشمن بوده، اما ابراهيم خيره خيره به صورتش نگاه كرد و گفت: اولا اســيره، در ثاني اينها اصلا نميدونند براي چي با ما ميجنگند. حالا تو بايد اين طوري برخورد كني؟! جوان رزمنده بعد از چند لحظه ســكوت گفت: ببخشيد، من كمي هيجاني شدم. بعد برگشت و پيشاني اسير عراقي را بوسيد و معذرتخواهي كرد. اســير عراقي كه با تعجب حركات ما را نگاه ميكرد، به ابراهيم خيره شد. نگاه متعجب اسير عراقي حرفهاي زيادي داشت! دو ماه پس از شــروع جنگ، ابراهيم به مرخصي آمد. با دوستان به ديدن او رفتيم. درآن ديــدار ابراهيم از خاطرات و اتفاقــات جنگ صحبت ميكرد. اما از خــودش چيزي نميگفت. تا اينكه صحبت از نماز وعبادت رزمندگان شــد. يكدفعه ابراهيم خنديد وگفت: درمنطقه المهدي در همان روزهاي اول، پنج جوان به گروه ما ملحق شدند. آنها از يك روستا باهم به جبهه آمده بودند. شهرك المهدي چند روزي گذشت. ديدم اينها اهل نماز نيستند! تا اينكه يك روز با آنها صحبت كردم. بندگان خدا آدمهاي خيلي سادهاي بودند. آنها نه سواد داشتند نه نماز بلد بودند. فقط به خاطر علاقه به امام آمده بودند جبهه. از طرفي خودشــان هم دوست داشتند كه نماز را ياد بگيرند. من هم بعد از ياد دادن وضو، يكي از بچه ها را صدا زدم و گفتم: اين آقا پيش نماز شما، هر كاري كرد شما هم انجام بديد. من هم كنار شــما مي ايستم و بلندبلند ذكرهاي نماز را تكرار ميكنم تا ياد بگيريد. ابراهيم به اينجا كه رسيد ديگر نميتوانست جلوي خندهاش را بگيرد. چند دقيقه بعد ادامه داد: در ركعت اول، وســط خواندن حمد، امام جماعت شــروع كرد سرش را خاراندن، يكدفعه ديدم آن پنج نفر شروع كردند به خاراندن سر!! خيلــي خنده ام گرفت امــا خودم را كنترل كردم. اما درســجده، وقتی امام جماعت بلند شد مهر به پيشانيش چسبيده بود و افتاد. جماعت بلند شد م پيش نماز به ســمت چپ خم شــد كه مهرش را بردارد. يكدفعه ديدم همه آنها به سمت چپ خم شدند و دستشان را دراز كردند! اينجا بود كه ديگر نتوانستم تحمل كنم و زدم زير خنده! ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم_یک🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🌷🕊#شهید_ابراهیم_هادی🌷🕊 فصل چهارم..(قسمت سوم
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل چهارم..(قسمت چهارم )🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین از پيامبر ســؤال شــد: کداميــک از مؤمنين ايماني کاملتــر دارند؟ فرمودند: آنکه در راه خدا با جان و مال خود جهاد کند سردار محمد کوثري فرمانده اسبق لشكر حضرت رسول ضمن بيان خاطراتي از ابراهيم تعريف ميكرد: در روزهاي اول جنگ در سرپل ذهاب به ابراهيم گفتم؛ برادر هادي، حقوق شما آماده است هر وقت صالح ميداني بيا و بگير. در جواب خيلي آهسته گفت: شما کي ميري تهران!؟ گفتم: آخر هفته. بعدگفت: سه تا آدرس رو مينويسم، تهران رفتي حقوقم رو در اين خونه ها بده! من هم اين کار را انجام دادم. بعدها فهميدم هر سه، از خانوادههاي مستحق و آبرودار بودند. از جبهه برميگشــتم. وقتي رسيدم ميدان خراسان ديگر هيچ پولي همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فكر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هايم از من پول ميخواهند. تازه اجاره خانه را چه كنم!؟ ســراغ کی بروم؟ به چه کسي رو بيندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبي نداشت. سر چهارراه عارف ايستاده بودم. با خودم گفتم: فقط بايد خدا کمک کند. من اصلا نميدانم چه كنم! در همين فكر بودم که يكدفعه ديدم ابراهيم ســوار بر موتور به ســمت من آمد. خيلي خوشحال شدم. تا من را ديد از موتور پياده شد، مرا در آغوش کشيد. چند دقيقهاي صحبت كرديم. وقتي ميخواســت برود اشــاره کرد: حقوق گرفتي؟! گفتم: نه، هنوز نگرفتم، ولي مهم نيست. دســت کرد توي جيب و يک دسته اســکناس درآورد. گفتم: به جون آقا ابرام نميگيرم، خودت احتياج داري. گفت: اين قرض الحسنه است. هر وقت حقوق گرفتي پس ميدي. بعد هم پول را داخل جيبم گذاشت و سوار شد و رفت. آن پول خيلي برکت داشت. خيلي از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتي مشکلي از لحاظ مالي نداشتم. خيلي دعايــش کردم. آن روز خدا ابراهيم را رســاند. مثل هميشــه حلال مشکلات شده بود. ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم_یک🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🌷🕊#شهید_ابراهیم_هادی🌷🕊 فصل چهارم..(قسمت چهار
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل چهارم..(قسمت پنجم )🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین مدت كوتاهي از شــروع جنگ گذشــت. فرماندهي سپاه در غرب كشور جلســه اي برقرارنمود. قرار شــد نيروهاي داوطلب و بچه هاي سپاه در مناطق مختلف تقسيم شوند. لذا گروهي از بچه ها از ســرپل ذهاب به سومار، گروهي به سمت مهران و صالحآباد و گروهي به سمت بستان رفتند. طبق جلســه، حســين الله کرم كه از فرماندهان مناطق عملياتي بود به عنوان فرمانده سپاه گيلان غرب و نفتشهر انتخاب شد. او بــه همــراه چند گروهان از گردانهاي هشــتم و نهم ســپاه راهي منطقه گیلان غرب شد. ابراهيم كه از دوران زورخانه رفاقت ديرينه اي با حاج حسين داشت به همراه او راهي گيلان غرب شد و به عنوان معاونت عمليات سپاه منصوب شدگيلان غرب شــهري در ميان كوهستانهاي مختلف است. در ۵۰كيلومتري و خــط مــرزي و در۷۰ كيلومتري جنوب ســرپل ذهاب. عراق تا نزديكي اين شهر و بيشتر ارتفاعات آن راتصرف كرده بود. در اولين روزهاي جنگ نيروهاي لشــکر چهارم عــراق وارد گيلان غرب شــدند اما با مقاومت غيور مردان وشــيرزنان اين شــهر مجبور به فرار شدند. در جريان آن حمله يكي از زنان اين شهر با ضربات داس دو نظامي عراقي را به هلاکت رساند!! بعد از آن عدهاي از مردم شــهر از آنجا رفتند. بقيه مردم روزها را به شــهر ميآمدند وشبها به سياه چادرها در جاده اسلام آباد ميرفتند. تيپ ذوالفقار ارتش هم در منطقه بان سيران دراطراف گيلان غرب مستقر شده بود. مدت كوتاهي از فعاليت سپاه گيلان غرب گذشت. در اين مدت كار بچه ها فقط پدافند در مقابل حملههاي احتمالي دشمن بود و هيچ تحرك خاصي از نيروها ديده نميشد. جلســه اي برقرار شــد. نيروها پيشــنهاد كردند همانطور كه دكتر چمران جنگهــاي نامنظــم را در جنوب و اصغر وصالي جنگهــاي چريكي را در سرپل ذهاب انجام ميدهند. يك گروه چريكي نيز در گيلان غرب راه اندازي شود. كار راه اندازي گروه انجام شد. بعد هم مسئوليت عمليات گروه را به ابراهيم و جواد افراســيابي واگذار شد. به پيشــنهاد بچه ها قرار شد نام دكتر بهشتي را براي گروه انتخاب كنند. امــا در بازديدي كه شــخص آيت الله بهشــتي از منطقه داشــت با اين كار مخالفت كرد و گفت: چون شــما كار چريكي انجــام ميدهيد، نام گروه را شهيد اندرزگو بگذاريد. چرا كه او بنيانگذار حركتهاي چريكي و اساسی بود. ابراهيم تصوير بزرگي از امام و آيت الله بهشــتي و مقام معظم رهبري را در مقر گروه نصب كرد. گروه فعاليت خود را آغاز نمود. نيروهــاي اين گروه چريكي نامنظم، ماننــد نام آن نامنظم بودند. همه گونه آدمي در آن حضور داشت! از نوجوان تا پيرمرد، از افراد بيســواد تا فارغ التحصيل دكتري، از بچه هاي بسيار متدين و اهل نماز شب، تا كساني كه در همان گروه نماز را فرا گرفتند. از بچه هــاي حوزه رفتــه تا كمونيســتهاي توبه كرده و... بــه اين ترتيب همه ّ گونه نيرو در جوي بسيار صميمي و دوستداشتني دور هم جمع شدند. افــراد اين گروه تقريبًا چهل نفره، در يك چيز با هم مشــترك بودند و آن شجاعت و روحيه بالای آنها بود. ابراهيم كه مسئوليت گروه را برعهده داشــت هميشه ميگفت: ما فرمانده نداريم و از طريق محبت و دوستي خيلي خوب گروه را رهبري ميكرد. سيستم اداره گروه به صورتي بود كه همه كارها خودجوش انجام ميشد و تقريبًا كسي به ديگري امر و نهي نميكرد. بيشتر كارها با همفكري پيش ميرفت و بيشتر از همه جواد افراسيابي و رضا گوديني همراهان هميشگي ابراهيم بودند. ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
اتوبوس اسکانیا حامل ۴۰ نفر مسیر مسجد سلیمان تا شوشتر را در صحت و سلامت طی کرد. این پیروزی عظیم و شکوهمند رو به تمام ملت ایران تبریک عرض میکنم و از تمامی مسئولین زحمتکش کمال تشکر و قدر دانی میکنیم🌹🍃 😉