🌴 #یازینب...
بابا بزرگ دو بچه است، خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها شروع به گریه كرد، بابا جان، همه جای دنیا بچه
رسول خدا..
فرمود: نگاه كردم به ساق عرش،زمین و آسمانها و دریاها،ملائك، ساكنان زمین و آسمان، علی...، همه میگن:هی جانم حسین،
دیدم حسنم كسی رو نداره.ای غریب آقام ای غریب آقام😭
فدات بشم آقا جانم...😭
🌴 #یازینب...
رسول خدا.. فرمود: نگاه كردم به ساق عرش،زمین و آسمانها و دریاها،ملائك، ساكنان زمین و آسمان، علی...، ه
رفقا...
سوا كرده های فاطمه امشب گریه میكنند،😭
ای غریب آقام، كاشكی یكی از این چراغ های خونه هامون امشب بقیع روشن بود،😭
هی غریب آقام،
حضرت فاطمهفرمود : چرا میگید حسین...،مگه حسن پسر من نیست؟
هی غریب مادر حسن...😭
مادر جان امشب امام حسین علیه السلام هم میگه حسن جانم 😭
كریم اون كسی نیست كه گره ی تو رو وا كنه، كریم اون كسی نیست كه بیچاره بره در خونه اش،كریم اون كسی است كه دنبال بیچاره ها میگرده، من و شما رو امام مجتبی علیه السلام سوا كرده آورده،😭
قربونت برم آقا جانم امشب اجازه دادی ازت متن بفرستم 😭
🌴 #یازینب...
رفقا... سوا كرده های فاطمه امشب گریه میكنند،😭 ای غریب آقام، كاشكی یكی از این چراغ های خونه هامون ا
رفقا...
شب جمعه ابی عبدالله اجازه داده،
فرموده:این روضه هایی که عاشقانه برا من گریه كردید،حالا بهت اجازه میدم برا حسنم گریه كنی، مگه هر چشمی میتونه برا امام حسن مجتبی علیه السلام گریه كنه😭
امشب بریم كربلا و بقیع،هی بریم مدینه،هی بیاییم كربلا
امشب،ابی عبدالله هفتاد و دونفر یار،دورش رو گرفته اند،كسی از گل نازك تر تا اینها بودند نتونست بگه...😭
🌴 #یازینب...
رفقا... شب جمعه ابی عبدالله اجازه داده، فرموده:این روضه هایی که عاشقانه برا من گریه كردید،حالا بهت
ابی عبدالله... همسری داشت مثل رباب،😭
تا زنده بود،زیر سایه نرفت😭
گفت:آقام تو آفتاب جان داد،یه جوری صورتش تو آفتاب سوخته بود، بعضی ها با كنیز اشتباه میگرفتند،رباب فقط همین بود،خانم شهربانو بماند،خانم اُم لیلا بماند...😭
وای حسینم...😭
🌴 #یازینب...
ابی عبدالله... همسری داشت مثل رباب،😭 تا زنده بود،زیر سایه نرفت😭 گفت:آقام تو آفتاب جان داد،یه جوری صو
اما امام حسن مجتبی علیه السلام به همسر ملعونه اش فرمود كار خودت رو كردی، فرمود:آقا غلط كردم😭
فرمود:بلند شو برو، الان اگه حسینم بیاد میكشه تورو....😭
🌴 #یازینب...
اما امام حسن مجتبی علیه السلام به همسر ملعونه اش فرمود كار خودت رو كردی، فرمود:آقا غلط كردم😭 فرمود:
آی قربون دل مهربونت برم😭
دور بر امام حسین علیه السلام یه طرف جوانهای بنی هاشم،یه طرف یاران ابی عبدالله به سر كردگی حبیب ایستاده اند،چنان استوار محرم اسرار حسین....😭
🌴 #یازینب...
آی قربون دل مهربونت برم😭 دور بر امام حسین علیه السلام یه طرف جوانهای بنی هاشم،یه طرف یاران ابی
این شهدا، كه شب عاشورا بهشون اسرار فرمود.
اما امام حسن مجتبی علیه السلام طرف میومد، چشم تو چشم امام مجتبی علیه السلام،میدوخت،شروع میكرد ناسزا میگفت، بی ادبی میكرد😭
هرچی از مظلومیت امام حسن مجتبی علیه السلام بگیم کم گفتیم 😭
🌴 #یازینب...
این شهدا، كه شب عاشورا بهشون اسرار فرمود. اما امام حسن مجتبی علیه السلام طرف میومد، چشم تو چشم اما
عرب بادیه نشین اومد،گفت: ابامحمد تویی؟آری منم.
از اسب پایین پرید،گریبان امام حسن علیه السلام رو گرفت،به قصد خفه كردن،چسباند به دیوار،فشار میداد،چشم تو چشم امام حسن مجتبی علیه السلام شروع كرد ناسزا گفتن،
نفسش كه برید،انقدر گفت،خسته شد،همینطوری نگاش كرد،همچین كه خسته شد،امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:غریبی؟ خونه نداری؟ بریم خونه ی من، غذا نخوردی؟ سفره ی من پهنه، پول نداری؟ پول بهت بدم سفر بری...
اینها دیگه كی اند؟...😭
🌴 #یازینب...
عرب بادیه نشین اومد،گفت: ابامحمد تویی؟آری منم. از اسب پایین پرید،گریبان امام حسن علیه السلام رو گرف
رفقا.. ببین تبلیغات چكار میكنه، متاسفانه فضای مجازی ما هم همین بلاها را سر خیلی ها آورده 😔
شنیده حالا اومده امام حسن مجتبی علیه السلام رو دیده، اگه گرسنه ای بریم؟
لباس اگه نداری من بهت میدم؟
خوش اومدی،دستاش از گریبان امام حسن مجتبی علیه السلام جدا شد، رو زمین افتاد، صورت گذاشت رو پا امام حسن مجتبی علیه السلام، حالا میخواد امام حسن علیه السلام بلندش كنه ، بلند نمیشه ، گفت:آقا من نوكرتم،
نمی دونی،چه حرفایی پشت سرت میزنند..😭
🌴 #یازینب...
رفقا.. ببین تبلیغات چكار میكنه، متاسفانه فضای مجازی ما هم همین بلاها را سر خیلی ها آورده 😔 شنیده
آی امام حسن... اونم از قبر بی شمع و چراغت😭
یا اباعبدالله یه داداش داری كنار علقمه حرمش رو ببین غوغاست😭
اما داداش بزرگترت حرمش خاكیه😭
یه چراغ و شمعی هم سر قبرش نیست..
ای وای😭
حالا اومدیم مدینه،حالا مدینه رو دارم میگم، بازم میخوام مقایسه كنم...😭
🌴 #یازینب...
آی امام حسن... اونم از قبر بی شمع و چراغت😭 یا اباعبدالله یه داداش داری كنار علقمه حرمش رو ببین غو
از زبان خود آقا جانم امام حسن مجتبی علیه السلام،
دورش نشستند ابی عبدالله داره مثل ابربهار زار میزنه😭
آقا قمر بنی هاشم سر به دیوار گذاشته، دستش گردن بچه هاشه،
خانم حضرت زینب سلام الله علیها كه آمد، فرمود طشت رو بردارند😭
آقام حسین... گریه میكرد، فرمود:
داداش حسینم براچی گریه میكنی؟ من دارم راحت میشم،من دیگه چشمم به قاتلای مادرم نمیافته...😭
وای مادرم...😭
امان از دل زینب...😭