🕊🌹🔹
🌹
🔹
#زندگینامه
🌷 مدافع حرم طلبه شهید احمد مکیان🌷
🍃🌺 #کتاب : سند گمنامی🌺🍃
#فصل دوم...(قسمت بیست و چهارم )
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
#نوجوانی🌺🍃
#نهی_از_منکر...💐
بچه های کانون فرهنگی محل را برده بودیم اردوی درون شهری پارک الغدیر. آنجا چند نفر نشسته بودند و صدای موسیقی را زیاد کرده بودند احمد با اینکه از نظر سن و سال خیلی کوچک تر از آنها بود ولی رفت جلو و تذکر داد آنها اول خندیدند احمد دوباره گفت صدا شو کم کنید ما اینجا نشستیم باز هم حرفش را گوش نکردند بعد از احمد حاج آقا محمد زاده و یک روحانی دیگر رفتند این بار جوان ها مجبور شدند صدای موسیقی را کم کنند.
آن زمان احمد پانزده سالش بود.
🌷🌹🌷🌹🌷
#فصل_دوم ...(قسمت بیست و پنجم )
#رفاقت_تعطیل.. 💐
بعضی وقت ها که رفیق جدید پیدا می کردیم می گفت با فلانی نگردیم بهتره برای حرف هایش هم دلیل داشت.
یک بار خیلی اصرار داشت که با دو نفر از دوستان قدیمی رفت و آمد نداشته باشم ولی من خیلی اهمیت نمی دادم احساس می کردم بچه های خوبی هستند بعد از مدتی که فهمیدم معتاد هستند فهمیدم ا صرارهای احمد برای چه بوده است.
راوی: #دوست_و_همرزم _شهید_احمد_مکیان🌷🕊
#ادامه_دارد...
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#یازینب...
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3