✍دست نوشته #دختر شهید #منصور_عباسی هفشجانی برای شهید #مجید_قربانخانی
وقتی قصه مجید رو سه سال پیش میخوندم، خب اون موقع پدر من شهید نشده بود، یاد منصور فِری خودمون میافتادم. جوانی که مثل داش مجید اصلا حال و هوای مذهبی نداشت اما لوتی بود و غیرتی ... پدر من با خاطر داشتن موهای فر معروف بود به منصور فِری...
منصور فری در جوانی دائم به کویت و بندر عباس میرفت و خوراک و پوشاک و سیگار برای فروش می آورد تا اینکه برادرش آیت الله در آزاد سازی خرمشهر شهید شد و منصور فری متحول شد... طبق وصیت برادر شهیدش وارد جبهه ها و سپس ملحق به سپاه پاسداران می شود.
منصور فری بعد از بازنشستگی مدتی سوپر مارکت و سالها بنگاه املاک داشت.
مجید ما از قهوه خانه و منصور فری از بنگاه املاک راهی سوریه شدن...
شاید خیلیا دید خوبی نسبت به مشاورین املاک نداشته باشن، شغلیست بسیار خطرناک که ممکن است با کمترین بی توجهی دچار خسران در دنیا و آخرت شوی، حجم پولی که در این شغل جابجا میشه بسیار زیاد هست، کلاه برداری، کلک، قسم دروغ و ... سخت میشه از این شغل پاک و سالم بیرون اومد.
هنر این هست که در بستر گناه باشی و آلود نشی...
منصور عباسی در بنگاه املاک فقط با مردم معامله نمی کرد با خدا معامله میکرد، فقط در حال خرید و فروش خانه در دنیا نبود، به دنبال خرید سکنی در بهشت بود...
اگر کسی به خاطر قرض و بدهی قصد فروش خانه رو داشت تمام تلاشش رو میکرد تا کمک کند بدهی پرداخت بشود و خانه به دوش نشود، اگر کسی خونه میخرید از طرفین معامله کمیسیون رو طبق قانون دریافت نمیکرد طبق رضایت طرفین دریافت میکرد، امین اموال مردم بود.
فقط بنگاه املاک نبود، به گفته مردم بنگاه خیریه بود. جهزیه عروس آماده میکرد، گرفتاری های خانوادگی رو حل و فصل میکرد، قرض مردم رو ادا میکرد، بعد از شهادت، خیلی ها آمدند و گفتند آقای عباسی تا دو سال، سه سال ... کرایه ی منزل ما را پرداخت می کرد یا به تعبیر حضرت آقا مقام معظم رهبری شهید عباسی حقیقتا معامله گر خوبی بوده...
وقتی سوریه بود، خیلی از مقدس نماها باور نمیکردند عباسی به سوریه رفته باشد و گفته بودند عباسی دائم به دنبال دنیا و کسب درامد است، سوریه نمی رود... بعد از بار اول که بابا از سوریه مجروح برگشت به او گفته بودند مگه درامد سوریه بیشتر از املاک بود که به سوریه می روی...
وقتی مجید هم به سوریه رفته بود خیلی ها باور نمیکردند، تا اینکه خبر شهادت منصور فری و مجید ، در همه جای شهر پیچید...
او شد #حبیب_بن_مظاهر شهدای مدافع حرم و آن شد #حر شهیدان مدافع حرم
آری مقدمات شهادت، با پوشیدن لباس سپاه و رفتن به سوریه فراهم نمی شود، مقدمات شهادت با غیرت وانصاف و مهربانی و دست گیری از ضعیف و خدمت به پدر و مادر و خانواده مهیا می شود...
به ریش نیست برادر ،
به ریشه است ...
به قول شاعر ؛
ما سینه زدیم بی صدا باریدند
از هر چه که دم زدیم آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
شهید #منصور_عباسی
شهید #مجید_قربانخانی
#یازینب...
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
@Yazinb3
#السلام_علیک_یا_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام🌹🍃
#شب_بیست_و_هشتم_ماه_مبارک_رمضان...🌹🍃
#مناجات... #با_شهدا..🌷🕊
#زندگینامه....
#شهید_مجید_قربانخانی🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
#مجید_قربانخانی ۳۰ مرداد ماه سال ۱۳۶۹ در تهران دیده به جهان گشود. وی در فضای مجازی به «مجید سوزوکی» معروف است، مجید سوزوکی مدافعان حرم ماجرای جالبی دارد، از تحول یکباره تا حضورش در سوریه و سپس شهادتش که در عرض کمتر از یک ماه اتفاق می افتد از او اسطوره ملموسی برای نسل امروز ساخته.
پسر مهربان و دلسوز خانواده، شیطنت های خاص خودش را هم داشت، عاشق تفنگ و بی سیم و بسیج بود. پدرش می گوید: «مجید کسی بود که زیر بار حرف زور نمی رفت بچه ای نبود که بترسد. خیلی شجاع بود. اگر می شنید کسی دعوا کرده هر دو طرف را زور می کرد آشتی کنند وگرنه با خود مجید طرف می شدند. در عین مهربانی جوری رفتار می کرد که همه از او حساب ببرند.»
وابستگی مجید به مادرش آنقدر زیاد بود که تا آخرین سال های مدرسه مادر مجبور بود با مجید به مدرسه برود. سال های دبستان هر روز مادر او را تا مدرسه همراهی می کرد و سال های بعد برای امتحانات پایان ترم همیشه مادر در کنار مجید بود. کسی باورش نمی شد که دردانه پسر خانواده به راحتی از خانواده و مادر دل بکند و به سوریه برود.
مادر می گوید: «مدتی مانده به رفتنش گفت که می خواهد نیسان را بفروشد. بعد هم گفت می خواهد به آلمان برود. فکر می کرد اگر اسم آلمان را بیاورد راضی می شویم اما به هیچ وجه قبول نکردم. پاسپورتش را که گرفت اجازه خواست به سوریه برود، این بار پدرش مخالفت کرد. گفت اگر اجازه ندهید شناسنامه افغانستانی می گیرم و هر طور شده می روم. وقتی متوجه شدم قرار است برود لباس هایش را خیس کردم که هر زمان سراغ لباس هایش را گرفت، بگویم خیس است. پنجشنبه بود که دیگر مطمئن شدم نمی رود لباس هایش را پهن کردم. دیدیم یک دفعه لباس های خیسش را پوشید. گفتم چه شده لباس پوشیدی؟ گفت می خواهم با بچه ها شوخی کنم، شما که نگذاشتید بروم. داشتم قرآن می خواندم. رفت قرآن بزرگ خانه را آورد دستی رویش کشید و بوسید و گفت چرا این قرآن را نمی خوانی؟ با اخم گفتم با همینی که دستم هست، می خوانم. خواست که از زیر قرآن ردش کنم. قبول نکردم، گفتم عمرا. به شوخی پرسیدم راهی سوریه هستی؟ گفت نه. به پدرش گفت، پدرش قبول کرد. در حال رد شدن از زیر قرآن بود به من گفت می توانی حداقل چندتا عکس از من بگیری. بلند شدم با گوشی چندتا عکس گرفتم. عکسی که در حال بوسیدن قرآن است و عکسی که به من نگاه می کند. جایی نوشته بود طفلی پدر و مادرم که خبر نداشتند به سوریه می روم. با همه تماس گرفته بود که هوای پدر و مادرم را داشته باشید. وقتی فهمیدم رفته خیلی ناراحت شدم برای اینکه سراغش را بگیرم به پادگان رفتم. یک روز بعد رفتنش حالم بد شد و راهی بیمارستان شدم. از همانجا عکس های حرم حضرت رقیه(سلام الله علیه ) را فرستاد که در حال زیارت است. بیمارستان بودم که عکس ها را نشانم دادند یک لحظه انگار حالم خوب شد، خیلی خوشحال شدم. به حلب که رفت تماس گرفت، گفت مادر آبرویم را بردی؟ همه جا دنبالم گشتی؟ اتفاقی نمیوفتد، مگر قرار است بین ۲۰۰ نفر چند نفر شهید شوند حتما که من نباید بین آن ها باشم. در آن یک هفته مدام تماس می گرفت.»
سرانجام مجید قربانخانی در بیستم دی ماه سال ۱۳۹۴ در دفاع از حریم ولایت به دست نیروهای تکفیری در خان طومان به درجه رفیع شهادت رسید.
#لبیک_یازینب...
نامشان
در دنیــا
" شهیــد است
و در آخرت شفیـع"
بہ امیـد شفاعتشــان...
شهید #مرتضی_کریمی و شهید #مجید_قربانخانی🌹
#صبحتون_شهــــدایی
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین...🌹🏴
#ما_ملت_امام_حسینیم..🇮🇷🏴
_••🏴🌹 #یاحسین...🌹🏴••_
#اَلسلامُ_علی_قَلب_الزِینَبِ_الصَبور..🥀
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🥀
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وعده حضرت زهرا(سلام الله علیها) به شهید قربانخانی
مادر شهید مدافع حرم، #مجید_قربانخانی:
حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خواب مجید آمده بود و وعده داده بود که یک هفته پس از سفر به سوریه شهید میشوی.
مجید از وقتی که این خواب را دید بیتاب شده بود.
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@yazinb6
روبیکا 👇👇👇
https://rubika.ir/Yazinb_69
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---