📝#خاطرات_شهدا
🌹شهید محسن خسروی
💠از همان کودکی، لباسهای اضافی رو بر میداشت و به #عشایر میداد. میگفت: مادر، شما که بیش از دوتا چادر نیاز نداری، یکی برای داخلِ #خانه، یکی هم برای بیرون؛ مابقیاش رو ببخش... نیمی از هفته #درس میخواند، نیمی رو کار میکرد، درآمدش رو هم صرفِ کارهای خیر و خداپسند میکرد...
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
#خاطره
هیچوقت نشنیدم در منزل صحبت از کارش بکند.
باورش مشکل است، ولی وقتی شهید شد تازه متوجه شدیم که قائم مقام فرماندهی کل سپاه بوده است...
وقتی هم برای ثبت نام بچه ها به مدرسه رفته بود، از شغلش که پرسیده بودند،گفته بود: پاسدار!
خاطره ای از زندگی سرلشکر #شهید_یوسف_کلاهدوز
به نقل از همسر شهید
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
#خـــاطرات_شهدا
توی آموزش یه بار که در منطقه حسابی عرق بچه ها رو درآورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت : نکنه فکر کنین که فلانی ما را آموزش میده ، من خاک پاهای شماهام .
من خیلی کوچکتر از شماهام اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم.
ولی دلش رضا نداده بود و با گریه از همه خواست که دراز بکشن، همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه، همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف پوتین بچه ها و خاکش رو می مالید رو پیشانیش می گفت: من خاک پای شماهام ....
سردار خیبر
#شهیدابراهیم_همت
📕 ستارگان خاکی
@shahidhojatrahimi
هدایت شده از 🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
الگوی زیبایی برای دیگران باش🌸🍃
سعی کن کسی که تو را می بیند، آرزو🍃🌸
کند مثل تو باشد
از ایمان سخن نگو!🍃🌸
بگذار از نوری که بر چهره داری، آن را
احساس کند.
سلام صبحتون بخیر خدایا به ما نور مهربانی ، اخلاق و انسانیت در پناه خودت عطا فرما
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنـــبــــــ....🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری🌷🕊
@shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~---
پاسدارِ آقا نمی ماند
تا ظهـور را ببینـد ...
#شهـید می شود
تا ظهـور نزدیک شود ...
🍃🌹اللهم عجل لولیک فرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃
#شهید_ابراهیم_خلیلی🌷🕊
#صلواتوسلام🌹🍃
#صبحتون_شهدایی 🌹🍃
#خدایا_به_امید_تو🌹🍃
#سلام_بر_حسین...🌹🍃
#سلام_بر_انصار_الحسین...🌹🍃
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنـــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷
شهید والا مقام؛ کمال کورسل🌷🕊
تنها شهید اروپایی که شیعه شدنش را مدیون دعای کمیل حضرت علی علیه السلام می دانست.
ژروم ایمانوئل معروف به «کمال کورسل» ۹ آوریل ۱۹۶۴ در پاریس از مادری فرانسوی و پدری تونسی چشم به جهان گشود. پدرش با نام محمد از مهاجرین تونسی بود که برای کار به فرانسه آمده و در همانجا ماندگار شده بود. ژروم به تبعیت از مادرش آیین مسیحیت را برگزیده بود. وی در دوران نوجوانی سفری به تونس داشت و در آنجا با اسلام آشنا شد و در سن ۱۷ سالگی به دین مبین اسلام و مذهب اهل تسنن گرایش یافت.
اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با شنیدن سخنرانیهای حضرت امام (ره) که به زبان فرانسوی ترجمه شده بود، جرقههای عدالت خواهی در ذهن کمال زده شد و با آشنایی با دانشجویان ایرانی پیرو خط امام مقیم پاریس، حضور در برنامهها و مراسمهای کانون دانشجویان ایرانی بخش جدایی ناپذیر زندگی ژروم شد و تحت تأثیر معارف نورانی دعای کمیل، شیعه شد. او شیعه شدن خود را مدیون دعای کمیل حضرت علی میدانست و دوست داشت او را علی یا ابوحیدر بنامند.
کمال پس از تشرف به مذهب شیعه تصمیم میگیرد به ایران سفر کند تا علوم اسلامی و معارف اهل بیت (علیهمالسلام) را در این کشور اسلامی بیاموزد، لذا در سال ۱۳۶۱ به ایران مهاجرت کرد و راهی شهر قم و حوزه علمیه شد. او بسیار تیزهوش بود، به امام خمینی (ره) بسیار عشق میورزید و مقلد ایشان بود. معتقد بود فرامین، ولی فقیه در واقع دستورات اهل بیت (علیهم السلام) است.
با شروع جنگ تحمیلی کمال علاقه زیادی به شرکت در جنگ داشت، اما مسئولان ذیربط هر بار به دلایل امنیتی با این موضوع مخالفت میکردند. پس از چندین بار پیگیری برای رفتن به جبهه، سال ۶۳ از طریق سپاه بدر که مخصوص مجاهدین عراقی بود، در قالب گردان شهید دستغیب، به جبهه اعزام شد. عملیات کربلای دو اولین عملیاتی بود که کمال در آن شرکت کرد.
🌷 شهید کمال کورسل پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و حمله منافقین در سوم مرداد سال ۶۷، با عضویت در گردان شهید صدر مجددا به جبهه غرب اعزام شد. وی پنجم مرداد همان سال، هنگامی که ۲۴ ساله بود، در عملیات مرصاد، منطقه اسلام آباد غرب استان کرمانشاه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🌷 پشهید کورسل، مسیر طولانی از پاریس تا مرصاد، از مسیحیت تا تشیّع، از زندگی در قلب اروپا تا شهادت در جنگ میان ایران اسلامی و همه دنیای کفر را در هفت سال طی کرد و نامش به عنوان تنها شهید اروپایی دفاع مقدس ثبت شد... مزار مطهر این شهید والامقام در گلزار شهدای علی بن جعفر قم، قطعه ۱۸ ردیف دوم قرار دارد.
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
امام علی:
مومن در گرفتاری، صبوراست
و منافق در گرفتاری، بی تاب است
کتاب تحف العقول، ۲۱۲
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
ماه محرم اومد 1.mp3
4.99M
🔳 شور استقبال محرم
🌴ماه محرم اومد...🌹🏴
🌴قرار قلب زارم اومد...🌹🏴
🎤 :سیدرضانریمانی
👌بسیار دلنشین
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
#شاخص l #حاج_قاسم
🔸سردار سلیمانی نیک دریافته بود که دنیا با همه جاذبههایش، با همه زرق و برقش، با همه لذتهایش، با همه چرب و شیرینش، ناپایدار و گذراست. او به خوبی متوجه این حقیقت شده بود که دنیا گذرگاه است و آخرت منزلگاه.
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#کتاب_آقای_شهردار🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : 🌷🕊#سردار_شهید_مهدی_باکری 🌷🕊 فصل دوم..(قسمت اول)🌹🍃
#کتاب_آقای_شهردار🌹🍃
#زندگی_نامه_و_خاطرات :
🌷🕊#سردار_شهید_مهدی_باکری 🌷🕊
فصل دوم..(قسمت دوم)🌹🍃
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین
مهدي گفت: خيلي خوب شـد. بـا اينهـا مـيتـوانيم حسـابي جلـو سـاواكيهـا دربياييم.حميد روي قاطر پريد. مهدي، افسار قـاطر را كشـيد و بـه سـمت روسـتا راهـي شدند. حميد گفت: آخر من بروم جلسه، چه بگويم؟ مهدي دست بر شانة حميد گذاشت و گفت: باز شروع شد. گفتم كه قرار اسـت فرماندهان لشكرهاي سپاه و ارتـش دور هـم جمـع بشـوند و بـراي عمليـات آينـده برنامهريزي كنند. ناسلامتي، تو معاون من هستي. بايد جور مرا بكشي. نگران نبـاش. ، فرمانده لشكر محمدرسول االله است. بـا او هـم آشـنا رئيس جلسه، برادر همت ميشوي. حميد لبخندي زد و گفت: باشد. بزرگتري گفته اند و كوچكتري». مهدي، حميد را هل داد. حميد سوار موتور تريل شد و به سوي قرارگاه شتافت. حميد به قرارگاه رسيد. بيشتر فرماندهان را ميشناخت. در گوشهاي نشست. بـه حسين خرازي ـ فرمانده لشكر امام حسين ـ گفـت: حـاج حسـين، پـس ايـن برادر همت كجاست؟ حاج حسين گفت: هر جا باشد، ديگر سر و كله اش پيدا ميشود. در اتاق به صدا درآمد و همت وارد اتاق جلسه شد. همـه بلنـد شـدند. همـت بـا فرماندهان دست داد و احوالپرسي كرد. چشمان حميد با ديدن او از تعجب گرد شد. همت به حميد ريسد. چشمش به حميد كه افتاد، مات و متحير بر جا مانـد. هـر دو چند لحظهاي به هم خيره ماندند و بعد لبانشان كش آمد و همديگر را بغـل كردنـد. حاج حسين گفت: چه شد آقا حميد... تو كه حاج همت را نميشناختي؟حميد خنديد و حرفي نزد. آخر جلسه بود كه مهدي آمد. سلام كرد و كنار حميد نشست؛ اما ديد كه حميد و همت هر چند لحظه به هم نگاه ميكنند و زير جلكي ميخنديـد. مهـدي تعجـب كرد. نميدانست آن دو به چه ميخندند. جلسه تمام شد. همت به سوي حميد و مهدي آمد. مهدي گفـت: «شـما دو نفـر به چي ميخنديد؟ حميد با خنده گفت: آقا مهدي قضية آمدنم از تركيه بـه ايـران يـادت هسـت؟ همان موقع را كه گفتم يك ساواكي تعقيبم ميكرد؟ مهدي، چيني به پيشاني انداخت و با تأملي گفت: آهان، يادم آمد... خب؟ حميد، دست بر شانة همت گذاشت و گفت: آن ساواكي، ايشان بودند». مهدي جا خورد. همت خنديد و گفت: اتفاقـاً مـن هـم خيـال مـيكـردم شـما ساواكي هستيد و مرا تعقيب ميكنيد. به همـين خـاطر، از رسـتوران نزديـك مـرز، پياده به طرف مرز فرار كردم. مهدي خنديد و گفت: «بنده هاي خدا... الكـي الكـي كلّـي پيـاده راه رفتيـد. امـا خودمانيم، قيافة هردويتان به ساواكيها هم ميخورد! خنده فضاي قرارگاه را پر كرد.
#ادامه_دارد
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
32.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شور...
#یاحسین...
🎤: کربلایی نریمان پناهی
#هیئت_رزمندگان_مکتب_الحسین_علیهالسلام...🏴
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---