تصویری از جوانی امام خمینی👆
❤️ پنـــــج داستـــان نـــاب از زندگی امــــــام خمینی
(بمناسبت ارتحال آن یگانه دوران🙏)
👌برای همه خصوصا جوانان بفرستید.
🔷در تابستان گرم نجف کولر روشن نمیکرد‼️
آن تابستان گرم نجف، اصرار ميكردند كه تابستانها برود كوفه كه خنكتر است، قبول نميكرد.
می گفت: من چطور بروم كوفه خوش بگذرانم وقتي بچههاي مسلمان توي ايران گرفتار سياهچالها و شكنجهها هستند؟
🔷سیب زمینــی غذای اصلی امام❗️
خبرنگاران خارجي ميپرسيدند:
سيبزميني و تخم مرغ براي شما غذاي مقدسي است؟
شما تخم مرغ را سمبل چيزي ميدانيد😁
از بس كه غذاي بيت امام تكراري بود؛
تخم مرغ پخته با سيبزميني يا اشكنه‼️
☎️اجازه حتی یک تلفن به ایران را نمیداد❗️
مصطفي را كه كشتند، خانوادهي آقا ميخواستند از بيت آقا تماس بگيرند تهران.
آقا نگذاشت.
تلفن اينجا از بيتالمال است و كار شما شخصي است.
🔷رساله بیرون نمیداد❗️
آقای بروجردی كه فوت كرد،
همهي علما و مراجع برايش مجلس فاتحه گرفتند جز آقا روحالله
آخر، فاتحه گرفتن هم مثل پیشنمازی در جاهاي مهم، مقدمهي مرجعيت حساب ميشد. ميگفت:
نه فاتحه ميگیرم
نه در فاتحهشان شركت ميكنم.
با اين كه خيلي رساله شان را مجاني پخش میكردند، هركس رسالهي آقا را چاپ ميكرد بايد تا تومان آخرش را از جيب خودش ميداد. آقا روحالله نه رساله میداد،
نه عكس چاپ ميكرد،
نه...👍
چون دنبال مقام دنیایی و عناوین القاب نبود.
🔷و سخن آخر
خود را خدمتگزار مردم می دانست میگفت:
اگر به من خدمتگزار بگویید بهتر است تا رهبر بگویید👍
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یـه جو انصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
آیا امام با شاه ملاقات داشت؟
پاسخ آری است. ولی فقط یک بار، آن هم در سال 1329 به درخواست مرحوم آیت الله بروجردی. علت این ملاقات این بود که یکی از مبلغین بهایی در سیزدهم اسفند 1328 در محل رباط، نزدیک روستای ابرقوی یزد یک زن مسلمان متقی و پنج فرزند او را با تبر و چاقو تکه تکه کرد.
وقتی قاتل و هم دستان بهائی دیگرش دستگیر شدند، رژیم شاه تلاش کرد یا جریان را به گردن غیر بهایی ها بیندازد و یا پرونده را بدون مجازات قاتل و پشتیبانان او مختومه نماید. آیت الله بروجردی متوجه شدند که اگر در این مورد کوتاه بیایند، رژیم شاه در سرپوش گذاردن بر جنایات بهایی ها جری خواهد شد و بهایی ها در کشور آزادانه دست به چنین جنایات فجیعی خواهند زد.
لذا تصمیم گرفت در این مورد قاطع و بدون مسامحه با شاه برخورد نماید. چنین شد که امام خمینی(س) را برای این منظور در نظر گرفت. ایشان می دانست که آداب تشریفات و ابهت دربار نه تنها هیچ تاثیری روی امام(س) نخواهد داشت، بلکه این حاج آقا روح الله است که می تواند با نوع رفتار و گفتار کوتاه و قاطع خود روحیه شاه را خرد کرده و او را وادار به تسلیم نماید.
داستان این ملاقات بسیار مفصل می باشد و چند نفر آن را با تفاوت هایی در موضوعات رد و بدل شده نقل کرده اند. از جمله آیت الله حائری یزدی یکی از ناقلین آن است و البته حجت الاسلام مسعودی خمنیی با جزئیات بیشتر به آن پرداخته که در این مجمل جای بازگویی آن نیست. به هر حال در این ملاقات گفتار قاطع امام(س)، شاه را مجبور به تسلیم ساخت و دستور داد قاتل آن شش نفر محاکمه شود.
در خاطرات آقای خلخالی چنین آمده است: (امام) در زمان آقای بروجردی، قیل از سال 1328، دو مرتبه با شاه ملاقات کرده بود و در واقع پیام آقای بروجردی را به شاه منعکس کرده بودند. امام می فرمودند شاه از دیدن من یکه خورد و او در حین صحبت بر گفته هایش مسلط نبود.
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
✅ـ واکنـــــــــــش امــــــام خمینی به خبر مــــــــــــرگ محـــــمد رضا شــــاه پهلوی 👌
خانم دکتر زهرا مصطفوی دختر امام در خاطراتش اینچنین آورده که وقتی با خوشحالی خبر فوت محمدرضا پهلوی را به امام داده است. ایشان توجهی نکرده و فرمودند: "هیچگاه از مرگ کسی خوشحال نشو!"
زهرا مصطفوی دختر امام در خاطراتش از واکنش امام خمینی پس از شنیدن خبر مرگ محمد رضا پهلوی اینطور نوشته است: " هیچگاه از خبر مرگ کسی خوشحال نشو👌👌👌
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
🆚 مقایــــســـــــــه دو دیدگاه امام خمینی
و
محمدرضا پهلوی
در باره
خانم ها👌
دیدگاه محمدرضا پهلوی نسبت به زنان و جایگاه زنان در اجتماع:
«غیر از زنان زیبا بقیه به حـــــــــــساب نمی آیند »
و
دیدگاه امام خمینی نسبت به زنان
؛
« اگر زن برتــــــــــــــر از مرد نباشد کمتـــــــــــــر نیست» »👍👍👍
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
🆚 مقایــــســـــــــه
یک کاربر فضای مجازی با انتشار تصویری از مراسم تشییع امام خمینی و رضا شاه در توییتر نوشت:
تشییع مردی که برای ایران عزت آورد که تشییع جنازه ای با ۱۰ میلیون جمعیت و رکورددار تشییع جنازه های تاریخ است.👌👌👌
و
تشییع مردی که برای ایران ذلت آورد (رضاپالان).
تصاویر خود گویای همه چیز است...
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
📚 معرفی کتابی استثنایی و خواندنی در باره وضعیت خانوادگی (اندرونی) امام خمینی
از زبان
عروس حضرت امام 👇
کتاب اقلیم خاطرات به خاطرات عروس امامخمینی (س)، خانم دکترفاطمه طباطبایی، همسر سید احمد خمینی اختصاص دارد در ۸ فصل تدوین
و خاطرات مستند ۱۰ سال (از۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷) از زندگی خانم طباطبایی را دربر دارد و برخی خاطرات آن نیز برای اولین بار به چاپ رسیده است.
🔻 مقدمه خانم طباطبایی:
افرادی چون امام خمینی که با خدا زیستن و جز او ندیدن را تجربه کرده بودند و به همگان آموختند که در دوره غفلت زدگی و کم رنگ شدن معنویت و حاکمیت بحران هویت و اخلاق، میتوان بگونه ای دیگر اندیشید و خدا را همواره در رأس حقیقت که نه در عین حقیقت دید و از بار مسئولیت و کمک به خلق شانه خالی نکرد.
🔻خانم طباطبایی در این اثر کوشیده است تا حد امکان از ضعفهای تاریخ شفاهی پرهیز و در شرح خاطرات تنها به حافظه خود اکتفا نکند و از نظر دیگران که در آن ماجرا حضور داشته اند بهره ببرد.
🔻فصل اول:
خاطرات سالهای ۱۳۴۷ و دوران نوجوانی و جوانی خانم دکتر طباطبایی که مقدمات آشنایی و وصلت ایشان با خانواده امام خمینی(س) می پردازد و عناوینی نظیر اتفاقی ساده و سرنوشت ساز (تحصیل در قم)، سفر به عراق، یار دیرینه ( دیدار با آیت الله سید اسماعیل صدر)، دیدار اتفاقی (در آرامگاه بنی یوسف با همسر امام خانم خدیجه ثقفی) و صحنه ای دلپذیر( نخستین دیدار با آیت الله خمینی در حرم امیرالمؤمنین(ع)) می پردازد.
📚 منبع
نشر معاونت پژوهشی ، پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
یه جو انصاف
📚 معرفی کتابی استثنایی و خواندنی در باره وضعیت خانوادگی (اندرونی) امام خمینی از زبان عروس حضرت امام
📚 معرفی تفصیلی کتابی استثنایی و خواندنی در باره وضعیت خانوادگی (اندرونی) امام خمینی
از زبان
عروس حضرت امام 👇
نویسنده این کتاب همسر سید احمد خمینی فرزند حضرت امام خمینی (ره) می باشد. این کتاب توسط نگارنده به بانو خدیجه ثقفی، همسر امام خمینی (ره) تقدیم شده است. اقلیم خاطرات در هشت فصل نگارش شده که هر یک در پایان پی نوشت هایی برای توضیح و تفسیر بیشتر پیرامون اشخاص، اماکن و ابنیه، آثار و تالیفات، نامه ها و پیام ها، تبارنامه ها و وقایع تاریخی ذکرشده در آن فصل دارد و این علاوه بر پاورقی هاست که توضیحات محدود تر برای وضوح و شفافیت مطلب، در آن ها آمده است. در پایان کتاب نیز خواننده می تواند در صورت نیاز از نمایه اشخاص، مکان ها، کتاب ها و نشریات و نمایه نهاد ها، حزب ها و گروه ها استفاده کند. فصل اول کتاب به دوران نوجوانی نگارنده و نحوه آشنایی با خانواده همسرآینده اش و مراسم خواستگاری اختصاص دارد و در فصل دوم، خانواده نگارنده توسط او معرفی می شوند. فصل سوم به شرح روزهای زیبای عمر عروس امام اختصاص دارد که از هنگام پذیرش خواستگاری تا مراسم ازدواج و شروع زندگی مشترک و پس از آن تا آغاز مادری او و دوران کودکی نخستین نوه پسری مرجع تقلید تبعیدی ادامه می یابد. چهارمین فصل کتاب شامل شرح سفر به نجف و نخستین دیدار عروس و پدرشوهر است که علاوه بر نکات تاریخی دقیق و شرح خاطراتی از همسر امام و نیز خود ایشان، در عین حال گزارش های ارزشمندی از ویژگی های رفتاری امام راحل و نیز همسر ایشان دارد. فصل پنجم که مربوط به دوران بازگشت به ایران است، علاوه بر معرفی گروهی از نام آوران و همرزمان سیداحمد خمینی، حاوی اطلاعات جالبی درباره خانواده همسرامام و نحوه آشنایی ایشان با همسرشان و مراسم ازدواج و نحوه زیست آنان است که از قول بانو خدیجه ثقفی همسر مکرم امام بیان شده است. از وقایع مهم ذکر شده در فصل ششم «شهادت حاج آقا مصطفی» است و تحولاتی که در ایران رخ می دهد و نیز مشکلاتی که برای ادامه اقامت امام در نجف توسط دولت بعث عراق پیش می آید و بالاخره سفر پرماجرای ایشان به پاریس
و
در فصل هفتم شرح روزهای انقلاب در قم و تهران است و احساس خطر جدی رژیم پهلوی و متعاقب آن تغییر دولت و شرح تولد فرزند دوم نگارنده در غیبت پدر و دلتنگی های این خانواده کوچک نیز در همین فصل آمده است
و
بالاخره فصل هشتم به وقایع دوران اقامت امام در نوفل لوشاتو اختصاص دارد و مجموعه دیدار ها و ملاقات ها و پیام های ایشان و تشکیل شورای انقلاب و بالاخره فرار شاه از ایران و بازگشت امام خمینی (ره) به وطن با استقبال شکوه مند مردم ایران. همچنین لازم به یادآوری است که نگارنده موقعیت خود را در مقام ثبت کننده وقایع زمانش، در پیش گفتار اینگونه شرح می دهد: «... در دورانی زندگی کردم که توانستم شاهد رویدادهای بزرگ و اشخاص سترگی باشم که نام و یاد آن ها هرگز از حافظه تاریخ محو نمی شود. افرادی که با خدا زیستن و جز او ندیدن را تجربه کردند و به همگان آموختند که در دوره کثرت زدگی و کمرنگ شدن معنویت می توان به گونه دیگر اندیشید و خدا را همواره در راس حقیقت که نه، در عین حقیقت دید و همچنان از بار مسوولیت و کمک به خلق شانه خالی نکرد. کسانی که طعم تلخ ملامت در راه معشوق را چشیدند و دم از «اللهم ارزقنی حلاوه محبتک» فرو نبستند. لحظات سخت ملامت و شکنجه از خدا بی خبران و دل به دنیا سپردگان را تحمل کردند و کمتر از آنی دل از معبود و راه وصال او باز نگرفتند. من نیز اعتراف می کنم که اگر حقیقت را نچشیدم، شاهد لذت ها و شرب مدام برخی از نام آوران سرزمینم بودم و توانستم هرچند با ضعف و نقصان، آینه وار پنجره برابر دیدگان شما بگشایم و ...» و در اهمیت تاریخ شفاهی که سرچشمه تمام تاریخ نگاری هاست و قدمتی دیرینه دارد سخن می راند و برای تبری جستن از تعصبات و کاستی ها و ضعف های ویژه تاریخ شفاهی، تاکید می دارد که از تحلیل خودداری کرده و با توجه به الزاماتی که در ذیل خواهد آمد، صرفا به ذکر وقایع پرداخته است. نگارنده معرفی خاندان خود را به دلیل اثربخشی آنان در روند اصلاح جریان اجتماعی ایران می داند و علت استفاده از اسناد و تصاویر و پی نوشت ها را نیز برای سهولت کار تاریخ نگاران، پژوهشگران و مستند سازان بیان می کند. الزاماتی که در خلق این اثر به آن ها توجه شده است، عبارتند از: - تطبیق نقل ها با اسناد مرتبط و اقوال دیگران برای مصون ماندن از خطا. - خودداری از ارایه تحلیل و نقل آنچه نسبت به آن اطمینان وجود نداشته است. - دوری از حب و بغض ها در نقل روایات تاریخی و رعایت رسالت خاطره نویسی با وجود عشق عمیق به برخی شخصیت های مورد اشاره. - نقل حوادث و وقایع با توجه به شرایط همان زمان بدون در نظر گرفتن شرایط و ارزش های امروز👇👇👇
یه جو انصاف
📚 معرفی کتابی استثنایی و خواندنی در باره وضعیت خانوادگی (اندرونی) امام خمینی از زبان عروس حضرت امام
آنچه این اثر را بدیع و خواندنی کرده، عبارت است از نوع نگاه زنانه به بزرگ ترین رویدادهای کشور در دوره مورد نظر که در عین حال نگاهی از درون است و نگارشی که متاثر از تیزبینی ها و دقت نظر زنانه است و چه بسا اگر مشاهده گر یک مرد بود، به دلیل نداشتن حساسیت های زنانه به ثبت و درج این وقایع همت نمی گماشت. همچنین اطلاعات منحصر به فردی که تنها از اندرونی بیت امام و نزدیکان او قابل دریافت است و می تواند در یک مطالعه همه جانبه نقاط ابهام را برطرف کند و نیز دریافت اطلاعات ضمنی و فرعی در ارتباط با کشورهای دیگری چون عراق و لبنان و نیز شخصیت شناسی و علم رجال افزون بر صداقت کلام و روانی قلم نگارنده بخشی از ویژگی هایی است که اقلیم خاطرات را کتابی خواندنی و قابل استفاده کرده است و در این ارتباط نمی توان از موقعیت و وزن و اهمیت ناشر کتاب که واجد جایگاهی پژوهشی است، در قابل استناد کردن اثر چشم پوشی کرد.
📚ناشر
معاونت پژوهشی ، پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🆚 مقایــــســـــــــه رییس جمهور آمریکا
و
رییس جمهور ایران
در برخورد با یک بانـــــــــو
دو زن بر سر راه دو رییسجمهور
🔸یکی در لسآنجلس در مسیر عبور خودروی جوبایدن !
🔸دیگری در چهارمحال و بختیاری در مسیر عبور خودروی شهید سیدابراهیم رئیسی،شهید تاکید میکنه نامَشو بده به من...
‼️برسد به دست مدعیان حقوق بشر و زن در غرب
#شهید_جمهور
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
📚۱۸ خـــــــــاطره از مطالعـــــه کتاب و آثار علــــــــــمی توسط امام خمینـــــــی (از « نگاهی به تاریخ جهان » نوشته جواهر لعل نهرو گرفته تا «شوهر آهو خانم » تا روزنامه های آن روز تـــــــــا.....👇👇👇👇
مطالعه امام، خیلی زیاد بود. من واقعاً وقتی وارد اتاق میشدم، میدیدم توی کتاب گم هستند. ایشان نشسته بودند و یک میز جلویشان بود. به بلندی یک متر دورشان کتاب بود که ایشان اصلاً گم بودند توی این کتابها. شاید مثلاً بعضیها شوخی میکردند، میگفتند: هنوز آقا بلند نشدند از جایشان، دوستان که میآمدند آقا را ببینند همیشه توی آن اتاق بودند. فقط وقتی چای میخواستند با قاشق میزدند توی نعلبکی یا به استکان چایی...‼️
صفحه اصلی
دینواندیشه
دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۷
کتابهایی که امام خمینی(ره) میخواندند: از «نگاهی به تاریخ جهان» تا «شوهر آهو خانم»
عادتهای کتابخوانی بنیانگذار انقلاب اسلامی به روایت خاطرات اعضای خانواده و نزدیکان
کتابهایی که امام خمینی(ره) میخواندند: از «نگاهی به تاریخ جهان» تا «شوهر آهو خانم»
مطالعه امام، خیلی زیاد بود. من واقعاً وقتی وارد اتاق میشدم، میدیدم توی کتاب گم هستند. ایشان نشسته بودند و یک میز جلویشان بود. به بلندی یک متر دورشان کتاب بود که ایشان اصلاً گم بودند توی این کتابها. شاید مثلاً بعضیها شوخی میکردند، میگفتند: هنوز آقا بلند نشدند از جایشان، دوستان که میآمدند آقا را ببینند همیشه توی آن اتاق بودند. فقط وقتی چای میخواستند با قاشق میزدند توی نعلبکی یا به استکان چایی.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، 14 خرداد سالروز رحلت امامخمینی(ره)، بنیانگذار انقلاب اسلامی است به همین مناسبت به مرور برخی از خاطرات مطالعه و کتابخوانی امام خمینی(ره) پرداختهایم. بنیانگذار جمهوری اسلامی هر چند اوقات زیادی را پیش و پس از انقلاب اسلامی به تدریس و امر خطیر رهبری جمهوری اسلامی میگذرانیدند اما این مساله هیچ گاه مانع از این نشد که خللی در برنامه روزانه مطالعه ایشان ایجاد شود. تقید حضرت امام به مطالعه فراگیر و مدام، نکتهای است که در خاطرات بسیاری از اعضای خانواده و نزدیکان ایشان به چشم میخورد.
دایم مشغول مطالعه بودند
تا آنجا که من به یاد دارم امام همیشه مشغول مطالعه بودند و از منزل بیرون رفتنشان برای تدریس در مسجد سلماسی قم بود. عصرها یک ساعت و نیم به غروب مانده میرفتند برای درس و برمیگشتند و صبحها برای درس پیش از ظهر میرفتند و باز برمیگشتند. شب بعد از شام میخوابیدند؛ اما بعد از نماز صبح برای مطالعه بیدار بودند. [1]
تا ظهر یک کلمه حرف نمیزدند
مکرر میشد که صبح تا ظهر خدمت امام در اتاق مینشستیم و امام تا سر ظهر مطالعه میکردند و یک کلمه حرف نمیزدند مگر اینکه از ایشان سؤالی میشد که به اندازه سؤال جواب میدادند و جز اذان ظهر هیچ چیز مانع مطالعه ایشان نمیشد. اللهاکبر اذان که شنیده میشد امام قلم را زمین میگذاشتند و آماده نماز میشدند. [2]
به درسشان خیلی مقیّد بودند
خانم مصطفوی: مادرجان شنیدم عروسی شما در ماه مبارک رمضان بود، در حالی که رسم نیست در ماه رمضان ازدواج کنند. چرا؟
همسر امام: چون درسها تعطیل بود.
خانم مصطفوی: یعنی حضرت امام تا این حد به درس مقید بودند که حتی برای ازدواجشان حاضر به تعطیل کردن درس نبودند؟
همسر امام: بله آقا به درسشان مقید بودند. میگفتند چون درسها تعطیل است. (وقت برای ازدواج مناسب است.)[3]
نظم مطالعاتی امام تغییرناپذیر بود
جریان شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی نه تنها در حالات روحی و فکری، بلکه در نظم برنامه روزمره امام اثر نگذاشت. ایشان ساعتی از روز را برای مطالعه کتابهای جدیدی که به دستشان میرسید اختصاص داده بودند و به عنوان مثال تمامی کتابهای مرحوم دکتر شریعتی را مطالعه میکردند و بهخصوص به آثار آقای مطهری بسیار علاقه داشتند و آثار ایشان و آقای طالقانی را قبول داشتند. در مورد کتابهای دکتر شریعتی نیز معتقد بودند آنقدرها که به این آثار اعتراض و حمله میشود، بی مورد است و تا این حد انحراف در میان آنها وجود ندارد. خاطرم هست که در آن ایام کتاب «طلوع انفجار» حاج سید جوادی را مطالعه میکردند. حاج احمد آقا میگفت: وقتی امام از تشییع جنازه فرزندشان بازگشتند، ساعت مطالعه کتابهای روزمره شان بود. کتاب «طلوع انفجار» را باز کردند و به مطالعه آن پرداختند. [4]
یک بار ندیدیم مهمانی بروند
امام کلاً برنامه زندگیشان وفق نمیداد با آقایانی که در زمان ایشان زندگی میکردند، یعنی احیاناً تمام آقایان در آن زمان مسجد میرفتند، پیش نماز بودند، محرم و صفر میرفتند، روضهخوانی میکردند، ماه رمضان میرفتند روضهخوانی بالاخره از این جور برنامهها داشتند؛ اما امام این طور نبودند، فقط خودشان بودند و خودشان، تنها کاری هم که میکردند، مطالعه بود و اهمیّت این کار را در عمل به ما نشان
میدادند. ما هیچ وقت ندیدیم که ایشان پیشنماز باشند، البته اگر وقت نماز کسی میرفت و پشت سر ایشان میایستاد که میایستاد، حالا چرا این جور نبود؟ برای اینکه بیشتر وقتشان را گذاشته بودند روی مطالعه.
یادم هست ما شاید ده پانزده سال تمام تابستانها که تعطیل می شدیم – به جهت آنکه کوچک بودیم و هوای قم هم گرم بود – برای اینکه گرما ما را اذیت نکند و در ضمن خودشان هم آسایشی داشته باشند برای کار و مطالعه – تمام تابستانها، ایام سه ماهه تعطیلی – ما را یا به «درکه» و یا به «محلات» و از این جور جاها میبردند. در این مدت یک بار نشد که ما ببینیم ایشان یک جا بروند میهمانی و یا یک روز بروند خیابان. در گاراژ به اصطلاح پیاده که میشدند و به منزلی وارد میشدند، صبح این طرف حیاط فرش میانداختند و مشغول کار بودند تا آفتاب میآمد جلویشان و دیگر موقعی میرسید که با آمدن آفتاب وقت وضو و نماز و ناهار و استراحت بود. عصر دوباره آن طرف حیاط باز همان فرش را میانداختند و مشغول کار بودند. و بدین گونه عملاً به ما نشان میدادند که تا چه حد باید کار و کوشش کنیم. [5]
گاهی پشت کتابها دیده نمیشدند
امام را از موقعی که به یاد دارم میان کتابهایشان میدیدم. گاهی اوقات میشد وقتی برای چای بردن به اتاق ایشان میرفتیم، میدیدیم کتابهای زیادی را نیمه باز در اطرافشان چیده و مشغول مطالعه هستند. کتابها به قدری زیاد بود که خودشان پشت کتابها دیده نمیشدند. امام اکثر اوقات در خانه بودند و همیشه مشغول مطالعه و تنها یک ساعت و نیم به غروب مانده برای تدریس از منزل بیرون میرفتند. [6]
اکثر داستانهای معروف را خواندهاند
این روزها امام نمیرسند که کتابهای داستانی و این طور چیزها را بخوانند. آن چیزی که من گفتهام این است که امام در زمان قدیم مثلاً نجف که بودند واقعاً شاید در روز صدها صفحه کتاب میخواندند، کتاب قصه یا مسایل اجتماعی، چندتا کتاب میآوردند بیست صفحه از این، ده صفحه از آن، پانزده صفحه از آن، ایشان اکثر داستانهای معروف را خواندهاند؛ حالا چه کتابهایی که جنبه سیاسی یا اجتماعی داشت، مثل «نگاهی به تاریخ جهان» نهرو، چه کتابهای تاریخی، کتابهایی مثل «شوهر آهو خانم» را از اول تا آخر خواندهاند! میخواهم بگویم امام از این سبک چیزها میخواندند. [7]
خیلی مطالعه می کردند
امام خیلی مطالعه میکردند. شاید بتوانم بگویم که همه کتابهای کسروی را مطالعه کرده بودند. همه کتابهای عرفانی را خوانده بودند. آن موقع که مطالعه مجلات و مقالات روزنامهها معمول نبود، اهل مطالعه این گونه مطالب بودند. [8]
مطالعه را دوست دارند
امام مطالعه را دوست دارند و هنوز که هنوز است به قدری مطالعه میکنند که چشمشان خسته میشود. یادم هست در ایام تعطیلی که تابستانها به یکی از شهرها و یا تهران میآمدیم به قدری کتابهای متنوع مطالعه میکردند که صدای کسانی که برای ایشان کتاب تهیه میکردند درمیآمد. اکثر نوشتههای نویسندگان بزرگ جهان را خواندهاند. چه در زمینههای اجتماعی و چه سیاسی، پر مطالعهترین روحانی بودند. تاریخ ایران را بارها مطالعه کردهاند و تاریخ مشروطه را خوب میدانند. [9]
روزنامه چه شد؟
امام برای اینکه بیشتر با جریانات داخلی و خارجی سر و کار داشته باشند بیشتر ساعتهای خود را به مطالعه میگذرانند؛ یعنی شاید حداقل روزانه هشت ساعت مطالعه میکنند که ابتداییترین آنها خواندن تمام روزنامههای صبح و عصر است و جالب است که اگر پنج دقیقه از وقت آمدن روزنامهها بگذرد پشت در میآیند و میفرمایند: «روزنامهها چه شد؟» [10]
تنوع در مطالعه
مطالعات تاریخ یا تفسیر و کتابهای اخلاق و روایات نیز در برنامه کار امام است و گاهی امام مطالبه این نوع کتابها را مینمایند و در فرصتهای لازم از آنها استفاده میکنند. [11]
گاهی ده دقیقه امام را میدیدم
در زمان مرجعیت آقای بروجردی که امام مسؤولیت رهبری مبارزه را نداشتند، آن قدر مشغول مطالعه و درس بودند که ما فقط سر ناهار یا گاهی ده دقیقه سرشب، ایشان را میدیدیم. [12]
بعد از نماز دیگر نمیخوابند
من تا یادم هست زمان مطالعه امام از زمان تفریح و کار ایشان جدا بود. چون اصلاً امام آدم منظمی هستند و در تمام کارها نظم دارند، طبیعتاً در مطالعه هم نظم دارند. من از دوران بچگی یادم است که ایشان مطالعه میکردند. از صبح که ما بیدار میشدیم ایشان را بیدار میدیدیم مادرمان میگفتند ایشان نماز که میخوانند دیگر نمیخوابند. [13]
توی کتابها دیده نمیشدند
مطالعه امام، خیلی زیاد بود. من واقعاً وقتی وارد اتاق میشدم، میدیدم توی کتاب گم هستند. ایشان نشسته بودند و یک میز جلویشان بود. به بلندی یک متر دورشان کتاب بود که ایشان اصلاً گم بودند توی این کتابها.
شاید مثلاً بعضیها شوخی می کردند، می گفتند: هنوز آقا بلند نشدند از جایشان، دوستان که می آمدند آقا را ببینند همیشه توی آن اتاق بودند. فقط وقتی چای میخواستند با قاشق میزدند توی نعلبکی یا به استکان چایی. موقع غذا بلند میشدند میآمدند.[14]
یا در حال عبادت بودند یا مطالعه
بعد از آمدن امام به نجف، مدتی طول کشید که خانوادهشان آمدند. امام در خانهای محقر و اجارهای سکونت داشتند که در یک قسمت خودشان مینشستند و قسمت دیگر هم حکم بیرونی را داشت. در مدت شبانه روز واقعاً امام یا در حال عبادت و یا در حال مطالعه بودند. این کار منظم ایشان، درس بزرگی برای آنهایی بود که به بیرونی امام رفت و آمد داشتند و وضع امام را از نزدیک میدیدند. [15]
یکسره مشغول مطالعه بودند
زمانی که سن امام از پنجاه سال تجاوز میکرد گاهی شش ساعت پی در پی مطالعه میکردند. در سال 1370 ه-ق برابر با 1330 ه.ش. سه ماه تابستان را در محلات گذراندند. در این مدت پس از صرف صبحانه از ساعت شش تا دوازده مشغول مطالعه میشدند. و هرگاه نوعی خستگی و یکنواختی در کار خود احساس میکردند، خود را به نگارش اندیشههاشان سرگرم میکردند. [16]
سفارش به مطالعه پرتوی از قرآن
امام خواندن کتاب «تفسیر پرتوی از قرآن» مرحوم آیتالله طالقانی را به اینجانب توصیه فرمودند. روزی دیدم مرحوم حجتالاسلام حاج آقا سید مصطفی خمینی هم «پرتوی از قرآن» میخوانند. ایشان هم گفتند امام خواندن این کتاب را به من سفارش فرمودهاند. [17]
نیمه شب صدای قلم و کاغذ میآمد
امام در 24 ساعت چهار ساعت بیشتر نمیخوابیدند. ساعت یازده برای استراحت به رختخواب میرفتند، ولی ساعت سه بعد از نیمه شب متوجه میشدیم که صدای قلم و کاغذ از اتاقشان میآید. روزنامههایی را که ترجمه کرده بودند و به علت کثرت کار در روز وقت نمیکردند مطالعه کنند، آخر شب باید آماده میبود تا در ساعاتی که خودشان تنظیم کرده بودند، به مطالعه و رسیدگی به آنها بپردازند. [18]
📚 منابع
[1] زهرا مصطفوی، مصاحبه مؤلف.
[2] . آیتالله مسعودی خمینی – سخنرانی در جبهه جنوب، آرشیو مؤلف.
[3] فصلنامه ندا – ش 12، ص 17.
[4] حجةالاسلام والمسلمین دعایی – روزنامه اطلاعات – 3 / 8 / 59. مرحوم جلال آل احمد در یکی از خاطرات دیدارش با امام می نویسد که با کمال تعجب مشاهده کردم کتاب غربزدگی ام که تازه چاپ شده بود نزد ایشان است که آن را مطالعه می کردند به آقا عرض کردم این چرت و پرتها اینجا چکار میکنند!
[5] زهرا مصطفوی – پا به پای آفتاب (جدید)، ج 1، ص 195.
[6] فریده مصطفوی – روزنامه اطلاعات – 11 / 12 / 60.
[7] حجةالاسلام والمسلمین احمد خمینی – پیام انقلاب – ش 60، ص 24.
[8] آیت الله صادق خلخالی.
[9] حجةالاسلام والمسلمین سید احمد خمینی – دلیل آفتاب، ص 163.
[10] حجةالاسلام والمسلمین انصاری کرمانی – پیام انقلاب – ش 50، ص 27.
[12] فریده مصطفوی، پا به پای آفتاب (جدید)، ج 1، ص 164.
[13] زهرا مصطفوی، همان، ص 196.
[14] صدیقه مصطفوی – سروش – ش 476، ص 11. [15] حجةالاسلام والمسلمین عباسعلی عمید زنجانی – پا به پای آفتاب – ج 4، ص 38.
[16] آیتالله جعفر سبحانی.
[17] . حجةالاسلام والمسلمین دعایی – روزنامه کیهان – 18 / 11 / 59.
[18] مرضیه حدیده چی – پا به پای آفتاب (جدید)، ج 2، ص 141.
منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 1، به کوشش غلامعلی رجایی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ص 328-342
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 شَیَّعَتْنیٖ غَزَه/ غزه مرا شیعه کرد
سخن جالب شیخ دکتر محمد تیجانی
نویسنده کتاب بسیار بسیار پرتیراژ ؛
« آنگاه هدایت شدم»
در مورد سنیان متعصبی که بخاطر ماجرای غزه شیعه شده اند..
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
📚 صفحاتی از کتابی بی نظیر از امام خمینی در باره
«آداب نماز» (آداب الصلاة)
👇👇👇👇👇
📚برشی از کتاب « آداب الصلاة»👇
رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368
انناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
فصل دوم در مراتب مقامات اهل سلوک
بدان که اهل سلوک را در این مقام و سایر مقامات مراتب و مدارجی است بی شمار، و ما به ذکر بعض از آن مراتب به طور کلّی می پردازیم. و امّا احاطه به جمیع جوانب و احصاء همۀ مراتب آن از عهدۀ این ناچیز بیرون است: الطُّرُقُ اِلَی اللّه بِعَدَدِ اَنْفٰاسِ الْخَلاٰئِق.
یکی از آن مراتب مرتبۀ «علم» است. و آن، چنان است که به سلوک
علمی و برهان فلسفی ثابت نماید ذلّت عبودیّت و عزّت ربوبیّت را. و این یکی از لباب معارف است که در علوم عالیه و حکمت متعالیه به وضوح پیوسته که جمیع دار تحقّق و تمام دایرۀ وجودْ صرف ربط و تعلّق و محض فقر و فاقه است. و عزّت و ملک و سلطنت مختصّ به ذات مقدّس کبریا است و احدی را از حظوظ عزّت و کبریا نصیبی نیست، و ذل عبودیّت و فقر در ناصیۀ هر یک ثبت و در حاقّ حقیقت آنها ثابت است. و حقیقت عرفان و شهود و نتیجۀ ریاضت و سلوک، رفع حجاب از وجه حقیقت و رؤیت ذلّ عبودیّت و اصل فقر و تدلّی است در خود و در همۀ موجودات. و دعای منسوب به سیّد کائنات صلّی اللّه علیه و آله: اَللّهُمَّ اَرِنِی الاَشیٰاءَ کَماٰ هِی.
شاید اشاره به همین مقام باشد؛ یعنی، خواهش مشاهدۀ ذلّ عبودیّت که مستلزم شهود عزّ ربوبیّت است نموده
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــه جو انصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
هدایت شده از علیرضا فاندر
🔴بهترین توئیتی که علت این همه ثبت نام رو اشاره میکنه؟
پاسخ:
خزانه و انبارهای استراتژیک کاملا پُر، بیکاری پائینترین نرخ تاریخ معاصر، فروش نفت در حد عالی، روابط با منطقه و جهان در اوج، تراز مثبت تجاری، نقدینگی کنترل، تورم رو به کاهش، تولید بالا، زیرساختهای اقتصادی آماده و ...
در یک کلام؛ #خوش_به_حال_دولت_بعدی...
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
📸 عکس قدیمی از نماز جماعت آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی(ره) در صحن آیینه (اتابکی) حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س)
✍ علمای حاضر در نماز به دستخط مرحوم آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی(ره) در پشت عکس:
۱. آقای حاج سید صدرالدین
۲. آقای حاج شیخ محمدعلی اراکی
۳. آقای حاج ولائی زنجانی
۴. آقای حاج میرزا عبدالله چهل ستونی
۵. آقای حاج آقا روح الله کمالوند
۶. آقای حاج میرزا مهدی بروجردی
۷. آقای میرزا محمد همدانی مدرس معروف
۸. آقای شمس ابهری
۹. آقای صدر اشکوری
۱۰. آقای شیخ عبدالرزاق یا آقای شیخ عبدالوهاب قائینی علی الظاهر
۱۱. آقای آخوند ملاعلی علی الظاهر
۱۲. آقای شیخ محمدحسن تنکابنی از خاندان صاحب قصص العلماء
👈برای شادی روح همه آنها صلوات 🙏
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
🌷 ۳۵ ســـــــــــال رهــــــبری مقــــــــــــتدرانه رهبــــری دشمــــــن مایوس کن انقلاب 👌
سایه ات کم نشود از سر ما سایه مهر (سلامتی ولی امر مسلمین جهان صلوات)
👈آغاز سی و ششمین سال ولایت رهبری فرزانه و حکیم انقلاب مبارک 🌷🌷🌷
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
🔷 خاطره دکتر مرندی از خانم خجسته ( همسر رهبری)
روزی خانمي( در ایام وزارت) وارد مطبم شد و گفت:
آقاي مرندي! وقت گرفتن از شما واقعا دشواره منشيتان ميگويد از ۱ تا ۲ براي نوبت تلفن كنيد، تا ساعت 12 و 59 دقيقه كسي جوابگو نیست از ساعت 1هم تلفن دفترتان اشغال تا 3 دقيقه بعد كه تلفن آزاد ميشود، آن موقع هم منشي ميگويد كه ظرفيت تكميل شد و نميتوانيم وقت بدهيم. بايد منتظر بمانيم تا ساعت يك فردا.»
عذرخواهي كردم و گفتم:
متأسفانه سكته كردهام و نميتوانم زياد در مطب بمانم. فرزند آن خانم را معاينه كردم و نوبت به نفر بعد رسيد كه يكي از مسئولان كشور بود. وارد اتاق كه شد به من گفت:
«آقاي مرندي! همسر رييسجمهور هم مشتري شما بود و ما خبر نداشتيم؟» تعجب كردم و گفتم نه! گفت: «همين خانمي كه الان بيرون رفت، همسر آيتا... خامنهاي بود.» گفتم در پرونده ايشان نوشته خانم حسيني‼️
تازه فهميدم كه ايشان براي آنكه شناخته نشود، خودش را حسيني معرفي ميكند. كلي پيش خودم شرمنده شدم.
دفعه بعد ازشون پرسیدم:
شما خانم خامنهاي هستيد؟
تعجب كرد و گفت بله
گفتم:
چراخودتان را معرفي نكرديد؟ گفت:
چه ضرورتي داشت؟
گفتم: «از اين به بعد به مسئول دفترم ميسپارم شما را بدون وقت قبلي به مطب راهنمايي كند»
همسر آقا ناراحت شد و گفت:
من هيچ فرقي با اين مردم كه ساعتها در مطب شما منتظر ميمانند، ندارم. مثل هميشه زنگ ميزنم و اگر توانستم وقت ميگيرم، اگر هم نشد روز بعدخدا بزرگ است.
آن روز فهميدم كه خانواده آيتا... خامنهاي چقدر مردمياند.
📚 منبع
سایت عصر ایران
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یـه جوانـصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
🔷 رفتار بی نظیر مرحوم شهید بهشتی در ماجرای دستگیری همسر بنی صدر 👌
بعد از ماجرای پنهان شدن بنیصدر و فرار او مسألهای پیش آمد کمیتههای انقلاب اسلامی سودابه سدیفی (همسر یکی از نزدیکترین یاران بنیصدر) را به اتفاق همسر بنیصدر شناسایی و دستگیر کرده بودند. من از این قضیه مطلع نبودم. اما علیالظاهر شهید بهشتی مطلع شده بودند و با وجود همه آن سوابق دوستانه و عمیقی که بین ما وجود داشت، آقای بهشتی بر سر من فریاد کشیدند و گفتند که شنیدهام که شما همسر بنیصدر را دستگیر کردهاید، ما با بنیصدر اختلافاتی داریم و اگر خطاهایی هم کرده باشد هنوز به خطاهای او یک دادگاه صالح رسیدگی نکرده است، اما حتی اگر آن دادگاه صالح رسیدگی کند و بنیصدر را مجرم بداند هم هیچکس در ایران حق جسارت و تعرض به حقوق همسر ایشان را ندارد. ایشان فرمودند مگر قرار است ما دوباره مناسبات ساواک را اینجا بازسازی کنیم و به من مهلت دادند و گفتند که ظرف کمتر از ۲۴ ساعت همسر بنیصدر باید آزاد بشود.»
📚 منبع
سایت آفتاب نیوز به نقل از مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
🔴خدا بخواد اینجوری میشه👌
دیروز میگفتن👈 همه اختیارات دولت رئیسی، دست امپراطوری سعید جلیلی است!
امروز میگن👈 جلیلی ربطی به رییسی نداره😂
نگاهی به رسانه های اصلاح طلب بیاندازید و به تاریخ مطالبشان دقت کنید
در سال 1401 مطالبی در رسانه های اصلاح طلب منتشر شده که دولت شهید رئیسی را امپراطوری سعید جلیلی خطاب می کنند!
از طرفی شیوه دولت شهید رئیسی در مذاکرات را به سعید جلیلی نسبت می دهد و نام علی باقری معاون شهید امرعبداللهیان را به عنوان یار قدیمی جلیلی ذکر می کنند!
این در حالی است که امروز اصلاح طلبان می گویند:
شهید رئیسی و جلیلی بهم ربطی ندارند!
اما قبلا خودشان این مطالب را نوشته بوده و ارتباط دولت را با جلیلی تا حد نوشتن چنین تیترهای قوی و زیاد می دانستند!
گویا آن زمان اصلاح طلبان نمی دانستند این نسبت دادن ها و اعترافات نوعی تبلیغ برای سعید جلیلی محسوب خواهد شد!
اما بد نیست کسانی با سعید جلیلی آشنا نیستند یا منتقدش هستند هم این تیترها و مطالب را ببینند و کمی بیاندیشند و از خود بپرسند چرا اصلاح طلبان و دشمن از سعید جلیلی می ترسند!
https://eitaa.com/sedaye_irani