هدایت شده از Paatogh | پاتوق
روزنامه ایمان
سه شنبه ۹ آبان ۱۴۰۲
🌼🌸🌼🌺🌼🌸🌼
پیج شرکت برناگستر در اینستاگرام
@borna_gostar_parsi
🌼🌸🌼🌺🌼🌸🌼
https://eitaa.com/joinchat/3570598206C7c8e8cf32f 🦋
یک فنجان آرامش
برای تو و خویش چشمانی آرزو می کنم
که چراغ ها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند
گوشی که صداها و شناسه ها را در بی هوشی مان بشنود
برای تو و خویش روحی که این همه را در خود گیرد و بپذیرد
و زبانی که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد
و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است، سخن بگوییم.
🌱
#مارگوت_بیکل
هدایت شده از Paatogh | پاتوق
روزنامه ایمان
چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۲
🌼🌸🌼🌺🌼🌸🌼
پیج شرکت برناگستر در اینستاگرام
@borna_gostar_parsi
🌼🌸🌼🌺🌼🌸🌼
https://eitaa.com/joinchat/3570598206C7c8e8cf32f 🦋
یک فنجان آرامش
حالی خیالِ وصلت خوش میدهد فریبم
تا خود چه نقش بازد این صورتِ خیالی...
⚘️
#حافظ
امیدوار چنانم
که کار ِبسته برآید
وصال چون به سر آمد
فراق هم به سر آید...
🌱
#سعدی
مجلسم با شمعِ وصلت نیست محتاجِ چراغ
تا تو در بزمی ز فکرِ روشنایی فارغم...
🌱
#طالب_آملی
هدایت شده از Paatogh | پاتوق
روزنامه ایمان
شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲
🌼🌸🌼🌺🌼🌸🌼
پیج شرکت برناگستر در اینستاگرام
@borna_gostar_parsi
🌼🌸🌼🌺🌼🌸🌼
https://eitaa.com/joinchat/3570598206C7c8e8cf32f 🦋
یک فنجان آرامش
هدایت شده از Paatogh | پاتوق
روزنامه ایمان
یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲
🌼🌸🌼🌺🌼🌸🌼
پیج شرکت برناگستر در اینستاگرام
@borna_gostar_parsi
🌼🌸🌼🌺🌼🌸🌼
https://eitaa.com/joinchat/3570598206C7c8e8cf32f 🦋
یک فنجان آرامش
به هر کاری
که همّت میگماری
نصرت از حق جو
که بر گنجشک
دام افکندم و
صید هما کردم...
🌱
#نظیری_نیشابوری
هدایت شده از Paatogh | پاتوق
روزنامه ایمان
دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲
🌼🌸🌼🌺🌼🌸🌼
پیج شرکت برناگستر در اینستاگرام
@borna_gostar_parsi
🌼🌸🌼🌺🌼🌸🌼
https://eitaa.com/joinchat/3570598206C7c8e8cf32f 🦋
یک فنجان آرامش
ندانمت به حقیقت
که در جهان به که مانی
جهان و هر چه در او هست
صورتند و تو جانی
به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت
که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی
مرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهی
مرا مگوی که چه نامی به هر لقب که تو خوانی
چنان به نظره اول ز شخص میببری دل
که باز مینتواند گرفت نظره ثانی
تو پرده پیش گرفتی و ز اشتیاق جمالت
ز پردهها به درافتاد رازهای نهانی
بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد
تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی
چو پیش خاطرم آید خیال صورت خوبت
ندانمت که چه گویم ز اختلاف معانی
مرا گناه نباشد نظر به روی جوانان
که پیر داند مقدار روزگار جوانی
تو را که دیده ز خواب و خمار باز نباشد
ریاضت من شب تا سحر نشسته چه دانی
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم
تو میروی به سلامت سلام من برسانی
سر از کمند تو سعدی
به هیچ روی نتابد
اسیر خویش گرفتی
بکش چنان که تو دانی
🌱
#سعدی