پروانه هم شبیه من از ساده لوحیاش
دلبستهی گلی است که درکش نمیکند
#محمدعلی_بهمنی
#امام_زمان
@YekAsheghaneAheste
ࡅ࡙ܭ ܫߊܢܚ݅ܧߊࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
‹ دلم یک فنجان چای میخواهد
در خنکای یک عصر بهاری کنار حوض پر
از ماهی و یک تو که میچسبد طعم حضورت به تمام زندگانی ›
#سخنعشق
#امام_زمان
@YekAsheghaneAheste
آیه مهدوی «جزء یازدهم» قرآن کریم
💠وَيَقُولُونَ لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ ۖ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّـهِ فَانتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ
▫️و مىگويند چرا معجزهاى از جانب پروردگارش بر او نازل نمىشود بگو: غيب فقط به خدا اختصاص دارد. پس منتظر باشيد كه من هم با شما از منتظرانم.
📚 سوره یونس، آیه ۲۰
🔻 در روایات، عبارت "غیب" در برخی آیات به حضرت قائم تفسیر شده است.
👤 شیخ صدوق میگوید "والغیب هو الحجه" یعنی منظور از غیب در این آیه، همان حضرت حجت علیه السلام است.
📚 کمال الدین، شیخ صدوق ج۲ ص۳۴۰
#آیات_مهدوی
#امام_زمان
#ماه_رمضان
@YekAsheghaneAheste
ࡅ࡙ܭ ܫߊܢܚ݅ܧߊࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ #part_112 گرفتگی تو حرف زدنش باعث شد بگم _تو حالت خوبه؟ کمی توی جاش تکون خورد و
꧁༒•بخت سفید•༒꧂
#part_113
_نباشم که چیکار کنید،هان؟اصلا هستم و به همین راحتی نمیرم
_پسر خوب پاشو برو به زندگیت برس به فکر من و محمد هم نباش
_برادر من میگم هنوز خبری نیست
محمد درحالی که جلو تر راه میرفت چشمکی زد و گفت
_اگه از من میپرسی میگم زنداداش بله رو گفته و تمام!
خندهای کردم که جواد با حرص به جفتمون نگاهی انداخت.
با تمام قیافهای که برامون میگرفت و سعی میکرد همه چیز رو عادی جلوه بده ولی باز براش خوشحال بودم. داشت به خواسته چند سالهاش میرسید...
چند سال پیش که با بچه ها رفته بودیم کربلا،تو مسیر جواد خانمی رو میبینه و از قضا از اون خوشش میاد!
کلی دردسر میکشه تا بفهمه اون خانم کیه و اهل کجاست و فلان...
انگار چند وقت پیش خبر دادن که از لبنان مهاجرت کردن ایران و آقا جواد ما حالا رو پاهاش بند نیست...
فقط نمیدونم چرا سعی میکنه این موضوع رو قایم کنه!
بعد از عبور از گشتن بدنی وارد حرم شدیم.
هوا اونقدری خوب بود که میشد بیرون نشست.
وارد صحن گوهرشاد شدیم که مثل همیشه شلوغ بود...
گوشهای جا برای نشستن پیدا کردیم که زاویه خوبی با گنبد داشت...
آقای رسولی همراه با بقیه نشستن و به اصرار از محمد خواستن که زیارتی بخونه!...
محمد هم بدون هیچ اعتراضی صفحهای از کتاب دعا رو باز کرد. باز همون صدا...
باز همون طنین...
دوباره هوایی شدم...
خاطره خوندن های محمد از سفرهای کربلا حک شده بود تو ذهنم..
وقتی با اون صداش توی بین الحرمین زیارت عاشورا میخوند...
از اون موقع هروقت شروع میکرد به خوندن دلم پر میکشید واسه کربلا...
یا امام رضا! میگن هرکی میخواد بره کربلا باید از حرم طلایی تو گذر کنه...
آقا راهش رو برام باز کن...
به خدا که دلم گرفته...
بیاختیار قطره اشکی با شیطنت از گوشه چشمم بیرون پرید که باعث شد سرم رو پایین بندازم...
...
کپی ممنوع ⛔
@YekAsheghaneAheste
ࡅ࡙ܭ ܫߊܢܚ݅ܧߊࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ #part_113 _نباشم که چیکار کنید،هان؟اصلا هستم و به همین راحتی نمیرم _پسر خوب پاشو
꧁༒•بخت سفید•༒꧂
#part_114
"ریحانه"
بعد از زیارت ضریح برگشتیم سمت صحن گوهرشاد.
آقای رسولی و به همراه بقیه آقایون و امیر گوشهای نشسته بودن و جلوتر از اونها محمد بود که انگار داشت چیزی میخوند...
شونهای بالا انداختم و به دنبال زهرا به دیواری تکیه زدم..
_آقا محمد داره زیارت عاشورا میخونه!
_تو از کجا میدونی؟
_گوش بده!صداش تا اینجا هم میاد...
به تایید حرف زهرا تمرکز کردم که بین اون همه شلوغی و ازدحام طنین نوای متفاوتی به گوش میرسید...
از حق نگذرم و بخوام صادق باشم صدای خوبی داشت!
با سوالی که پرسیدم سکوت بین من و زهرا شکست
_زهرا!تک فرزندی؟
نیم نگاهی کرد و گفت
_تک فرزند شدم!
ابرویی بالا انداختم و گفتم
_یعنی چی؟بالاخره یا خواهر و برادر داری یا تکی دیگه...
زل زد به پنجره فولاد و با لحنی گرفته گفت
_یه برادر داشتم. یکی من،یکی اون...
_خب پس تک نیستی دیگه!کجاست الان؟
_نیستش رفته..
_کجا؟کربلا؟
_نه...پیش صاحب کربلا...
گیج نگاهش کردم که اونم فهمید و سریع گفت
_شهید شده...
خیره نگاش کردم...
زل زدن به چشم های خیسش...
_عاشق مشهد بود. راهش که نمیخورد به کربلا میومد پیش امام رضا گلگی میکرد..
خیلی با امام رضا دوست بود...
_ببخشید! نمیخواستم...
_اشکالی نداره. اتفاقا خودم یادش بودم...
_کجا شهید شد؟
_سوریه...
نمیدونم این حس کنجکاوی و دونستن نحوه شهادت برادر زهرا چرا اینقدر برام جذاب بود!
میخواستم بدونم.
پرسیدم
_میشه بگی برام؟
_میخوای بشنوی؟
_میخوام بدونم...
با دست اشک های روی گونهاش رو پاک کرد و منتظر نگاهش میکردم...
....
کپی ممنوع ⛔
@YekAsheghaneAheste
سلام علیکم.... ۱۴ صلوات به نیابت ارشهیدصدر برای سلامتی و ظهور #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف. التمااااس دعای فرج🤲🤲🤲🤲🌷
@YekAsheghaneAheste
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼 میشه برای #حجاب قانون نوشت؟
🔹 نحوه لباس پوشیدن شخص در عرصه عمومی، مسالهی خصوصی نیست
👤 دکتر رحیمپور ازغدی
#ماه_رمضان
#امام_زمان
@YekAsheghaneAheste
💠 پناهیان: هنوز بیسوادهایی هستند که میگویند حجاب عقیده است و عقیده را تحمیل نکنید
🔹 چهل سال است نتوانستیم جا بیندازیم که دین، یک امر واقعی و احکامش تابع مصالح و مفاسد است. لذا خیلیها حجاب را یک امر ارزشی و غیرواقعی تلقی کرده و ضرورتش را درک نمیکنند.
🔹 بعضی از سیاسیون درجهیک این کشور که بعضاً آنها را برای ریاستجمهوری قبول میکنند، میروند حجاب را مسخره میکنند رأی میآورند. آیا کسی دندانپزشکی را مسخره میکند تا رأی بیاورد؟! نه؛ پس چرا حجاب را مسخره میکنند؟ چون حجاب را یک امر ارزشی میدانند و میگویند: حجاب به عقیده افراد بستگی دارد، عقیده را تحمیل نکنید! هنوز در این کشور بیسوادهایی هستند که میگویند #حجاب عقیده است و عقیده را تحمیل نکنید.
#امام_زمان
#ماه_رمضان
@YekAsheghaneAheste
❤️یا الله یا کریم❤️
امشب و فردا شب و شام دگر...
میزنم دائم صدایت یا مجیر
یا بسوزان در همین دنیا مرا
یا ببخش و دست این "عاصی" بگیر
رحم کن بر بنده ناچیز خود
بنده ای که گشته در دنیا اسیر
تو خبر داری از اعمال بدم...
تو کریمی و رحیمی و خبیر
کرده عصیان تو خوارم ای خدا
کن ترحم بر من زار فقیر
تا ببخشی میزنم امشب صدا
یا مجیر یا مجیر یا مجیر
از لباس آتشین کن خارجم
بر تنم پوشان لباسی از حریر
من غلام شاه عطشانم حسین(ع)
اشک ریزم از غم طفل صغیر
هر کسی دارد امیری در جهان
هست علی(ع) بر من امام و هم امیر
"عاصی"
😭😭😭😔😔😔
✅ از امشب به مدت سه شب شبهای ۱۳ ۱۴ ۱۵ ماه مبارک رمضان دعای #مجیر فراموش نشود
بسیار التماس #دعا 🌹
#ماه_رمضان
#امام_زمان
@YekAsheghaneAheste
mojir-hadadiyan.mp3
4.45M
🌸 #مجیر
🎤با نوای دلنشین : حاج سعید#حدادیان
🍃أَجِـرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجـِيرُ
پناه ده ما را از آتش ای پناه دهنده
#ماه_رمضان
@YekAsheghaneAheste