eitaa logo
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
1.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
12 فایل
فکر کن‌بری گـلزار شهــدا . .! روی قبرا‌رو‌بخونی و‌برسی به یه شهید‌هم‌سنت..(: اونوقته که میخوای سربه تنت‌نباشه.! آره رفیق هم‌سن و سالای ما شهید شدن بعد ما هنوز تو فکر ترک گناهیم!( : ^شرایطمون ' @tablighat1a -
مشاهده در ایتا
دانلود
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ #part_112 گرفتگی تو حرف زدنش باعث شد بگم _تو حالت خوبه؟ کمی توی جاش تکون خورد و
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ _نباشم که چیکار کنید،هان؟اصلا هستم و به همین راحتی نمیرم _پسر خوب پاشو برو به زندگیت برس به فکر من و محمد هم نباش _برادر من میگم هنوز خبری نیست محمد درحالی که جلو تر راه می‌رفت چشمکی زد و گفت _اگه از من میپرسی میگم زن‌داداش بله رو گفته و تمام! خنده‌ای کردم که جواد با حرص به جفتمون نگاهی انداخت. با تمام قیافه‌ای که برامون می‌گرفت و سعی می‌کرد همه چیز رو عادی جلوه بده ولی باز براش خوشحال بودم. داشت به خواسته چند ساله‌اش می‌رسید... چند سال پیش که با بچه ها رفته بودیم کربلا،تو مسیر جواد خانمی رو میبینه و از قضا از اون خوشش میاد! کلی دردسر میکشه تا بفهمه اون خانم کیه و اهل کجاست و فلان... انگار چند وقت پیش خبر دادن که از لبنان مهاجرت کردن ایران و آقا جواد ما حالا رو پاهاش بند نیست... فقط نمیدونم چرا سعی میکنه این موضوع رو قایم کنه! بعد از عبور از گشتن بدنی وارد حرم شدیم. هوا اونقدری خوب بود که میشد بیرون نشست. وارد صحن گوهرشاد شدیم که مثل همیشه شلوغ بود... گوشه‌ای جا برای نشستن پیدا کردیم که زاویه خوبی با گنبد داشت... آقای رسولی همراه با بقیه نشستن و به اصرار از محمد خواستن که زیارتی بخونه!... محمد هم بدون هیچ اعتراضی صفحه‌ای از کتاب دعا رو باز کرد. باز همون صدا... باز همون طنین... دوباره هوایی شدم... خاطره خوندن های محمد از سفرهای کربلا حک شده بود تو ذهنم.. وقتی با اون صداش توی بین الحرمین زیارت عاشورا میخوند... از اون موقع هروقت شروع میکرد به خوندن دلم پر می‌کشید واسه کربلا... یا امام رضا! میگن هرکی میخواد بره کربلا باید از حرم طلایی تو گذر کنه... آقا راهش رو برام باز کن... به خدا که دلم گرفته... بی‌اختیار قطره اشکی با شیطنت از گوشه چشمم بیرون پرید که باعث شد سرم رو پایین بندازم... ... کپی ممنوع ⛔ @YekAsheghaneAheste
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ #part_113 _نباشم که چیکار کنید،هان؟اصلا هستم و به همین راحتی نمیرم _پسر خوب پاشو
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ "ریحانه" بعد از زیارت ضریح برگشتیم سمت صحن گوهرشاد. آقای رسولی و به همراه بقیه آقایون و امیر گوشه‌ای نشسته بودن و جلوتر از اونها محمد بود که انگار داشت چیزی میخوند... شونه‌ای بالا انداختم و به دنبال زهرا به دیواری تکیه زدم.. _آقا محمد داره زیارت عاشورا میخونه! _تو از کجا میدونی؟ _گوش بده!صداش تا اینجا هم میاد... به تایید حرف زهرا تمرکز کردم که بین اون همه شلوغی و ازدحام طنین نوای متفاوتی به گوش می‌رسید... از حق نگذرم و بخوام صادق باشم صدای خوبی داشت! با سوالی که پرسیدم سکوت بین من و زهرا شکست _زهرا!تک فرزندی؟ نیم نگاهی کرد و گفت _تک فرزند شدم! ابرویی بالا انداختم و گفتم _یعنی چی؟بالاخره یا خواهر و برادر داری یا تکی دیگه... زل زد به پنجره فولاد و با لحنی گرفته گفت _یه برادر داشتم. یکی من،یکی اون... _خب پس تک نیستی دیگه!کجاست الان؟ _نیستش رفته.. _کجا؟کربلا؟ _نه...پیش صاحب کربلا... گیج نگاهش کردم که اونم فهمید و سریع گفت _شهید شده... خیره نگاش کردم... زل زدن به چشم های خیسش... _عاشق مشهد بود. راهش که نمی‌خورد به کربلا میومد پیش امام رضا گلگی میکرد.. خیلی با امام رضا دوست بود... _ببخشید! نمیخواستم... _اشکالی نداره. اتفاقا خودم یادش بودم... _کجا شهید شد؟ _سوریه... نمیدونم این حس کنجکاوی و دونستن نحوه شهادت برادر زهرا چرا اینقدر برام جذاب بود! میخواستم بدونم. پرسیدم _میشه بگی برام؟ _میخوای بشنوی؟ _میخوام بدونم... با دست اشک های روی گونه‌اش رو پاک کرد و منتظر نگاهش میکردم... .... کپی ممنوع ⛔ @YekAsheghaneAheste
سلام علیکم.... ۱۴ صلوات به نیابت ارشهیدصدر برای سلامتی و ظهور عجل الله تعالی فرجه الشریف. التمااااس دعای فرج🤲🤲🤲🤲🌷 @YekAsheghaneAheste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 میشه برای قانون نوشت؟ 🔹 نحوه لباس پوشیدن شخص در عرصه عمومی، مساله‌ی خصوصی نیست 👤 دکتر رحیم‌پور ازغدی @YekAsheghaneAheste
💠 پناهیان: هنوز بی‌سوادهایی هستند که می‌گویند حجاب عقیده است و عقیده را تحمیل نکنید 🔹 چهل سال است نتوانستیم جا بیندازیم که دین، یک امر واقعی و احکامش تابع مصالح و مفاسد است. لذا خیلی‌ها حجاب را یک امر ارزشی و غیرواقعی تلقی کرده و ضرورتش را درک نمی‌کنند. 🔹 بعضی از سیاسیون درجه‌یک این کشور که بعضاً آنها را برای ریاست‌جمهوری قبول‌ می‌کنند، می‌روند حجاب را مسخره می‌کنند رأی می‌آورند. آیا کسی دندانپزشکی را مسخره می‌کند تا رأی بیاورد؟! نه؛ پس چرا حجاب را مسخره می‌کنند؟ چون حجاب را یک امر ارزشی می‌دانند و می‌گویند: حجاب به عقیده افراد بستگی دارد، عقیده را تحمیل نکنید! هنوز در این کشور بی‌سوادهایی هستند که می‌گویند عقیده است و عقیده را تحمیل نکنید. @YekAsheghaneAheste
❤️یا الله یا کریم❤️ امشب و فردا شب و شام دگر... میزنم دائم صدایت یا مجیر یا بسوزان در همین دنیا مرا یا ببخش و دست این "عاصی" بگیر رحم کن بر بنده ناچیز خود بنده ای که گشته در دنیا اسیر تو خبر داری از اعمال بدم... تو کریمی و رحیمی و خبیر کرده عصیان تو خوارم ای خدا کن ترحم بر من زار فقیر تا ببخشی میزنم امشب صدا یا مجیر یا مجیر یا مجیر از لباس آتشین کن خارجم بر تنم پوشان لباسی از حریر من غلام شاه عطشانم حسین(ع) اشک ریزم از غم طفل صغیر هر کسی دارد امیری در جهان هست علی(ع) بر من امام و هم امیر "عاصی" 😭😭😭😔😔😔 ✅ از امشب به مدت سه شب شبهای ۱۳ ۱۴ ۱۵ ماه مبارک رمضان دعای فراموش نشود بسیار التماس 🌹 @YekAsheghaneAheste
mojir-hadadiyan.mp3
4.45M
🌸 🎤با نوای دلنشین : حاج سعید 🍃أَجِـرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجـِيرُ پناه ده ما را از آتش ای پناه دهنده @YekAsheghaneAheste
🌱تشییع فردا سه شنبه ۱۵ فروردین ۹ صبح میدان امام حسین(ع) @YekAsheghaneAheste
🕌دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان اللّٰهُمَّ طَهِّرْنِى فِيهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالْأَقْذارِ، وَصَبِّرْنِى فِيهِ عَلَىٰ كائِناتِ الْأَقْدارِ، وَوَفِّقْنِى فِيهِ لِلتُّقىٰ وَصُحْبَةِ الْأَبْرارِ، بِعَوْنِكَ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الْمَساكِين 📿خدایا، مرا در این ماه از آلودگی‌ها و ناپاکی‌ها پاک کن و بر شدنی‌های مورد تقدیرت شکیبایم گردان و به پرهیزگاری و هم‌نشینی با نیکان توفیقم ده، به یاری‌ات ای نور چشم درماندگان @YekAsheghaneAheste
ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ❤️ ⚜دعای غریق⚜ 💠دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان💠 یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراه قریباُ ⚜ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺁﻝ ﯾﺎﺳﯿﻦ⚜ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺯﯾﺎﺭﺗﻬﺎﯼ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻻﻣﺮ، ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ،ﺍﺳﺖ. ﺭﺍﻭﯼ ﻭ ﻧﺎﻗﻞ ﺍﯾﻦ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺟﻨﺎﺏ ﺍﺑﻮ ﺟﻌﻔﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﮏ ﺟﺎﻣﻊ ﺍﻟﺤﻤﯿﺮﯼ ﺍﻟﻘﻤﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺭﺟﺎﻝ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺭﺍﻭﯼ ﺷﻨﺎﺱ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻭ ﻗﺪﺍﺳﺖ ﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ . ﺍﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﻣﺘﻌﺪﺩﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻇﺎﻫﺮﺍ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻏﯿﺒﺖ ﺻﻐﺮﯼ ﻣﯽ ﺯﯾﺴﺘﻪ ﻣﮑﺎﺗﺒﺎﺕ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺑﺎ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﻣﻘﺪﺳﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻻﻣﺮ، ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ، ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺎﺋﻞ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺗﻮﻗﯿﻌﺎﺕ ﻣﺘﻌﺪﺩﯼ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻮﻗﯿﻌﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺷﺮﯾﻒ ﺁﻝ ﯾﺎﺳﯿﻦ ﺍﺳﺖ. 🌹بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🍃 ﺳَﻼﻡٌ ﻋَﻠﻰ ﺁﻝِ ﻳﺲ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳﺎ ﺩﺍﻋِﻲَ ﺍﻟﻠﻪِ ﻭَﺭَﺑّﺎﻧِﻲَ ﺁﻳﺎﺗِﻪِ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳﺎ ﺑﺎﺏَ ﺍﻟﻠﻪِ ﻭَﺩَﻳّﺎﻥَ ﺩﻳﻨِﻪِ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳﺎ ﺧَﻠﻴﻔَﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ ﻭَﻧﺎﺻِﺮَ ﺣَﻘِّﻪِ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳﺎ ﺣُﺠَّﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ ﻭَﺩَﻟﻴﻞَ ﺍِﺭﺍﺩَﺗِﻪِ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳﺎ ﺗﺎﻟِﻲَ ﻛِﺘﺎﺏِ ﺍﻟﻠﻪِ ﻭَﺗَﺮْﺟُﻤﺎﻧَﻪُ ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻓﻲ ﺁﻧﺎﺀِ ﻟَﻴْﻠِﻚَ ﻭَﺍَﻃْﺮﺍﻑِ ﻧَﻬﺎﺭِﻙَ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳﺎ ﺑَﻘِﻴَّﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ ﻓﻲ ﺍَﺭْﺿِﻪِ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳﺎ ﻣﻴﺜﺎﻕَ ﺍﻟﻠﻪِ ﺍﻟَّﺬﻱ ﺍَﺧَﺬَﻩُ ﻭَﻭَﻛَّﺪَﻩُ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳﺎ ﻭَﻋْﺪَ ﺍﻟﻠﻪِ ﺍﻟَّﺬﻱ ﺿَﻤِﻨَﻪُ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺍَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻌَﻠَﻢُ ﺍﻟْﻤَﻨْﺼُﻮﺏُ ﻭَﺍﻟْﻌِﻠْﻢُ ﺍﻟْﻤَﺼْﺒُﻮﺏُ ﻭَﺍﻟْﻐَﻮْﺙُ ﻭَﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﺔُ ﺍﻟْﻮﺍﺳِﻌَﺔُ، ﻭَﻋْﺪﺍً ﻏَﻴْﺮَ ﻣَﻜْﺬﻭُﺏ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺣﻴﻦَ ﺗَﻘﻮُﻡُ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺣﻴﻦَ ﺗَﻘْﻌُﺪُ، اَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺣﻴﻦَ ﺗَﻘْﺮَﺃُ ﻭَﺗُﺒَﻴِّﻦُ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺣﻴﻦَ ﺗُﺼَﻠّﻲ ﻭَﺗَﻘْﻨُﺖُ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺣﻴﻦَ ﺗَﺮْﻛَﻊُ ﻭَﺗَﺴْﺠُﺪُ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺣﻴﻦَ ﺗُﻬَﻠِّﻞُ ﻭَﺗُﻜَﺒِّﺮُ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺣﻴﻦَ ﺗَﺤْﻤَﺪُ ﻭَﺗَﺴْﺘَﻐْﻔِﺮُ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺣﻴﻦَ ﺗُﺼْﺒِﺢُ ﻭَﺗُﻤْﺴﻲ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻓِﻲ ﺍﻟﻠَّﻴْﻞِ ﺍِﺫﺍ ﻳَﻐْﺸﻰ ﻭَﺍﻟﻨَّﻬﺎﺭِ ﺍِﺫﺍ ﺗَﺠَﻠّﻰ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺍَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻻِْﻣﺎﻡُ ﺍﻟْﻤَﺄﻣُﻮﻥِ ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺍَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻤُﻘَﺪَّﻡُ ﺍﻟْﻤَﺄﻣُﻮﻝُ، ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺑِﺠَﻮﺍﻣِﻊِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡ ﺍُﺷْﻬِﺪُﻙَ ﻳﺎ ﻣَﻮْﻻﻯَ ﺍَﻧّﻰ ﺍَﺷْﻬَﺪُ ﺍَﻥْ ﻻ ﺍِﻟـﻪَ ﺍِﻻ ﺍﻟﻠﻪُ ﻭَﺣْﺪَﻩُ ﻻ ﺷَﺮﻳﻚَ ﻟَﻪُ، ﻭَﺍَﻥَّ ﻣُﺤَﻤَّﺪﺍً ﻋَﺒْﺪُﻩُ ﻭَﺭَﺳﻮُﻟُﻪُ ﻻ ﺣَﺒﻴﺐَ ﺍِﻻ ﻫُﻮَ ﻭَﺍَﻫْﻠُﻪُ، ﻭَﺍُﺷْﻬِﺪُﻙَ ﻳﺎ ﻣَﻮْﻻﻱَ ﺍَﻥَّ ﻋَﻠِﻴّﺎً ﺍَﻣﻴﺮَ ﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﺣُﺠَّﺘُﻪُ ﻭَﺍﻟْﺤَﺴَﻦَ ﺣُﺠَّﺘُﻪُ ﻭَﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦَ ﺣُﺠَّﺘُﻪُ ﻭَﻋَﻠِﻲَّ ﺑْﻦَ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﺣُﺠَّﺘُﻪُ ﻭَﻣُﺤَﻤَّﺪَ ﺑْﻦَ ﻋَﻠِﻲٍّ ﺣُﺠَّﺘُﻪُ، ﻭَﺟَﻌْﻔَﺮَ ﺑْﻦَ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍّ ﺣُﺠَّﺘُﻪُ، ﻭَﻣﻮُﺳَﻰ ﺑْﻦَ ﺟَﻌْﻔَﺮ ﺣُﺠَّﺘُﻪُ، ﻭَﻋَﻠِﻲَّ ﺑْﻦَ ﻣﻮُﺳﻰ ﺣُﺠَّﺘُﻪُ، ﻭَﻣُﺤَﻤَّﺪَ ﺑْﻦَ ﻋَﻠِﻲٍّ ﺣُﺠَّﺘُﻪُ، ﻭَﻋَﻠِﻲَّ ﺑْﻦَ ﻣُﺤَﻤَّﺪ ﺣُﺠَّﺘُﻪُ، ﻭَﺍﻟْﺤَﺴَﻦَ ﺑْﻦَ ﻋَﻠِﻲٍّ ﺣُﺠَّﺘُﻪُ، ﻭَﺍَﺷْﻬَﺪُ ﺍَﻧَّﻚَ ﺣُﺠَّﺔُ ﺍﻟﻠﻪِ، ﺍَﻧْﺘُﻢُ ﺍﻻَْﻭَّﻝُ ﻭَﺍﻻْﺧِﺮُ ﻭَﺍَﻥَّ ﺭَﺟْﻌَﺘَﻜُﻢْ ﺣَﻖٌّ ﻻ ﺭَﻳْﺐَ ﻓﻴﻬﺎ ﻳَﻮْﻡَ ﻻ ﻳَﻨْﻔَﻊُ ﻧَﻔْﺴﺎً ﺍﻳﻤﺎﻧُﻬﺎ ﻟَﻢْ ﺗَﻜُﻦْ ﺁﻣَﻨَﺖْ ﻣِﻦْ ﻗَﺒْﻞُ ﺍَﻭْ ﻛَﺴَﺒَﺖْ ﻓﻲ ﺍﻳﻤﺎﻧِﻬﺎ ﺧَﻴْﺮﺍً، ﻭَﺍَﻥَّ ﺍﻟْﻤَﻮْﺕَ ﺣَﻖٌّ، ﻭَﺍَﻥَّ ﻧﺎﻛِﺮﺍً ﻭَﻧَﻜﻴﺮﺍً ﺣَﻖٌّ، ﻭَﺍَﺷْﻬَﺪُ ﺍَﻥَّ ﺍﻟﻨَّﺸْﺮَ ﺣَﻖٌّ، ﻭَﺍﻟْﺒَﻌَﺚَ ﺣَﻖٌّ، ﻭَﺍَﻥَّ ﺍﻟﺼِّﺮﺍﻁَ ﺣَﻖٌّ، ﻭَﺍﻟْﻤِﺮْﺻﺎﺩَ ﺣَﻖٌّ، ﻭَﺍﻟْﻤﻴﺰﺍﻥَ ﺣَﻖٌّ، ﻭَﺍﻟْﺤَﺸْﺮَ ﺣَﻖٌّ، ﻭَﺍﻟْﺤِﺴﺎﺏَ ﺣَﻖٌّ، ﻭَﺍﻟْﺠَﻨَّﺔَ ﻭَﺍﻟﻨّﺎﺭَ ﺣَﻖٌّ، ﻭَﺍﻟْﻮَﻋْﺪَ ﻭَﺍﻟْﻮَﻋﻴﺪَ ﺑِﻬِﻤﺎ ﺣَّﻖ، ﻳﺎ ﻣَﻮْﻻﻱَ ﺷَﻘِﻲَ ﻣَﻦْ ﺧﺎﻟَﻔَﻜُﻢْ ﻭَﺳَﻌِﺪَ ﻣَﻦْ ﺍَﻃﺎﻋَﻜُﻢْ، ﻓَﺎَﺷْﻬَﺪْ ﻋَﻠﻰ ﻣﺎ ﺍَﺷْﻬَﺪْﺗُﻚَ ﻋَﻠَﻴْﻪِ، ﻭَﺍَﻧَﺎ ﻭَﻟِﻲٌّ ﻟَﻚَ ﺑَﺮﻱٌ ﻣِﻦْ ﻋَﺪُﻭِّﻙَ، ﻓَﺎﻟْﺤَﻖُّ ﻣﺎ ﺭَﺿﻴﺘُﻤُﻮﻩُ، ﻭَﺍﻟْﺒﺎﻃِﻞُ ﻣﺎ ﺍَﺳْﺨَﻄْﺘُﻤُﻮﻩُ، ﻭَﺍﻟْﻤَﻌْﺮُﻭﻑُ ﻣﺎ ﺍَﻣَﺮْﺗُﻢْ ﺑِﻪِ، ﻭَﺍﻟْﻤُﻨْﻜَﺮُ ﻣﺎ ﻧَﻬَﻴْﺘُﻢْ ﻋَﻨْﻪُ، ﻓَﻨَﻔْﺴﻲ ﻣُﺆْﻣِﻨَﺔٌ ﺑِﺎﻟﻠﻪِ ﻭَﺣْﺪَﻩُ ﻻ ﺷَﺮﻳﻚَ ﻟَﻪُ ﻭَﺑِﺮَﺳُﻮﻟِﻪِ ﻭَﺑِﺎَﻣﻴﺮِ ﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﺑِﻜُﻢْ ﻳﺎ ﻣَﻮْﻻﻱَ ﺍَﻭَّﻟِﻜُﻢْ ﻭَﺁﺧِﺮِﻛُﻢْ، ﻭَﻧُﺼْﺮَﺗﻲ ﻣُﻌَﺪَّﺓٌ ﻟَﻜُﻢْ ﻭَﻣَﻮَﺩَّﺗﻰ ﺧﺎﻟِﺼَﺔٌ ﻟَﻜُﻢْ ﺁﻣﻴﻦَ ﺁﻣﻴﻦَ.✨ اللهم عجل لولیڪ الفرج✨🌟 (عج)‌‌⁵صلوات‌ @YekAsheghaneAheste
🍂میگفت که: خدایا اگه یه وقت جهنمی شدیم ما رو از یه مسیری ببر جهنم که امام حسین ما رو نبینه...🙂❤️‍🔥 @YekAsheghaneAheste
پرکارۍ‌وکم‌خوابـے‌ویژگےاصلیش‌بود؛ آن‌چنان‌که‌کار‌در‌روز‌جمعه‌راهم‌در‌یکےاز جلسات‌ادارۍ‌به‌‌تصویب‌رسانده‌بود؛به‌ این‌ترتیب‌عملاً‌کارش‌تعطیلےنداشت. معتقدبود:شهادت‌مزد‌کسانےاست‌ که‌‌در‌راه‌خدا‌پرکارند... :) محمودرضابیضایـی ♥️ @YekAsheghaneAheste
🌹شهید عباس حیدری حسنوند🌹 🔹شادی روح شهدا صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » ⚪️فرازی از وصیتنامه شهید: بنام خدای که انسان را از خاک آفرید و آن را اشرف مخلوقاتش قرار داد و به او شعور و فهم داد وبه بلند ترین مقامات رسانید و بهترین تعالیم دنیوی را در اختیارش قرار داد و سر انجام او را باز به خاک بر گردانید و دنیای غیر از این دنیای فانی برای او در نظر گرفته است که به سزای هر عمل نیک و بد او پاداش قرار داده است و این انسان که خداوند او را نه بخاطر خودش بلکه بخاطر اینکه انسان را دوست دارد او را آزاد گذاشته تا نیک و بد را از هم تشخیص داده و راه صحیح و درست که انبیاء و اولیا سفارش کرده در مصدر آن قرار گرفته است.از صدر بوجود آمدن انسان تاکنون و حتی آینده را پیروی کنند تا بهشت جاودان نصیبشان گردد @YekAsheghaneAheste
من بچه این خاکم یاد نگرفتم کسی تا صداشو بالا برد منم بگم چشم! نمیدونم این مسئولیتی که روی دوشمه اگر بذارم زمین میتونم تو آینه تو چشای خودم نگاه کنم یا نه.
••◇••🍓••🌱••◇•• با هیچ کسم میل سخن نیست ولیکن؛ تو خارج از این قاعده و فلسفه هایی:)! @YekAsheghaneAheste
⊰🕊💔⊱ • • همیشہ‌میگفت: زیباترین‌شھادت‌رامیخواهم! یڪبارپرسیدم: شھادت‌خودش‌‌زیباست؛ زیباترین‌‌شھادت‌چگونه‌‌است؟! درجواب‌گفت: زیباترین‌‌شھادت‌این‌‌است‌ڪه جنازه‌ا‌ۍهم‌‌ازانسان‌‌باقۍنماندシ @YekAsheghaneAheste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ #part_114 "ریحانه" بعد از زیارت ضریح برگشتیم سمت صحن گوهرشاد. آقای رسولی و به ه
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ _خبر شهادتش رو خوده برادرت به ما گفت! ابرویی بالا انداختم و متعجب نگاش کردم.. امیر؟! به امیر چه ربطی داشت؟ _داداش من داشت برمی‌گشت که امیر آقا خبر شهادتش رو داد... _نفهمیدم مگه داداش من... _اره،میشناختن داداشم رو! آقا محمد،امیر آقا،آقا جواد و سجاد. چارتا رفیق دانشجو بودن که باهم اینطرف اونطرف میرفتن... سجاد بالاخره تونسته بود بعده کلی برو و بیا رضایت مریم رو بگیره. مریم رو میشناسی؟ _نه! خواهر آقا محمد. الان هم داره اصفهان درس میخونه.. سری تکون دادم و منتظر شدم بقیه‌اش رو تعریف کنه... _وقتی مریم فهمید سجاد میخواد بره سوریه خیلی حالش گرفته شد.همش تو خودش بود و با کسی حرف نمیزد... جواب تلفن های سجاد رو نمی‌داد و کلا گرفته بود. البته حق هم داشت. من که خواهرش بودم قبلم داشت از جاش کنده میشد... مامانم که هیچ... یه روز مامانم مریم و خانواده‌اش رو دعوت کردن خونمون. جواد تازه از پایگاه اومد که با دیدن مریم اینا خیلی جا خورد... خلاصه اون شب گذشت که جواد گفت میخوام با مریم حرف بزنم‌... نمیدونم چقدر طول کشید و چی گفت که در کمال تعجب مریم با لب خندون اومد تو سالن و جواد گفت که تایید اولیه رو از مریم گرفته... خلاصه حال و هوای خونه خیلی عوض شد. یه شوری افتاده بود بین هر دو خانواده که غیر قابل وصف بود.. یک هفته همینطور به خوشی گذشت تا اینکه پنجشنبه شب سر سفره شام سجاد گفت دارن اعزامش میکنن سوریه... لیخند رو لب هممون خشک شد. مامان میگفت پس مریم و مراسم چی! سجاد میگفت با مریم حرف زده و قرار شده وقتی برگشت مراسم بگیرن... اما باید حال مادرم رو میدیدی داغون... تا رفتن سجاد خیلی سرد و دلگیر بود. جوری که سجاد داشت منصرف میشد ولی بابا راهیش کرد... ... کپی ممنوع ⛔ @YekAsheghaneAheste
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ #part_115 _خبر شهادتش رو خوده برادرت به ما گفت! ابرویی بالا انداختم و متعجب نگاش
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ از رفتن سجاد چند ماهی میگذشت. بهمون زنگ میزد... از حال و هواش خبر داشتیم... میگفت هم جاش خوبه هم حال دلش. یه روز که زنگ زد گفت میخواد با بابا حرف بزنه... گوشی رو دادم دست بابا... مدتی گذشت که چشم های بابا برق شوقی زد.. گوشی رو که قطع کرد گفت مرضیه خانم حاضر شو که پسرت داره برمیگرده... مامان بابا رو قسم میداد که بابا با خوشحالی سرش رو تکون میداد... دوباره روح برگشت به خونه... زنگ زدم مریم‌‌. خواستم خبر دسته اول رو از من بگیره... اومد خونمون... خوشحال بود،مثل همه ما... مامان میگفت سور و سات رو بچینیم که سجاد اومد دیگه کاری نباشه... ما همه موافق بودیم‌‌‌. روزا میرفتیم خرید و می‌گشتیم و خیلی خوشحال بودیم. آقا محمد رفته بود و با پرس و جوها متوجه شده بود سجاد روز پنجشنبه میاد تهران‌. دل تو دلم نبود. خیلی خوشحال بودم‌. بعدازظهر پنجشنبه بود که به اصرار مامان مریم و خانواده‌خانواده‌اش اومدن پیش ما... پذیرایی میکردیم و امید به اینکه آقا محمد وقتی میاد جواد هم همراهش باشه..‌ ساعت از ۱۹ شب هم گذشت که مامان همش اصرار داشت تماس بگیریم ببینیم کجا موندن. خواستم تماس بگیرم که صدای زنگ در اومد... مامان جلو تر از همه رفت سمت در حیاط و اون رو باز کرد. آقا محمد و امیر آقا اومدن وسط حیاط... دل تو دلم نبود... همه فکر می‌کردیم چند دقیقه دیگه سجاد میاد تو... اشک روی صورت امیر آقا کار خودش رو کرد. پاهام شل شده بود... طاقت نیووردم و خودم رو رسوندم دستشویی... نمیتونستم تحمل کنم. نبود سجاد... دیگه نبود!... باید چیکار میکردم من؟بدون داداشم... یاده قلب مامانم که افتادم سریع اومدم بیرون که دیدم حالش بد شده و همه دورش جمع شدن... ... کپی ممنوع ⛔ @YekAsheghaneAheste
📸 مروری بر زندگی جاویدالأثر «حاج‌احمد متوسلیان» @YekAsheghaneAheste