داستان از زنان نمونه در #اسلام🍀
🔰قسمت #سیزدهم📚
🌺داستان شیرین هجرت ام سلمه 🌺
✍اگر میخواهی نزد شوهرت بروی مانعی ندارد۰
بعداز این بنوعبدالاسد فرزندم رانیز به من دادند،شتری را هر چه زودتر آماده کرده همراه با فرزندم به طرف مدینه به راه افتادم.
هنوز بیش دو فرسخ نرفته بودم که درتنعیم عثمان بن طلحه مرا دید وگفت: شما کجا می روید؟
گفتم:نزد شوهرم به مدینه منوره می روم . گفت:
کسی را همراه نداری؟عرض کردم:
جز ذات یگانه الله هیچ کسی را همراه ندارم. او مهار شترم را گرفته وجلو شتر به راه افتاد.
سوگند به ذات یگانه الله،انسان شریف تر وبهتر از عثمان را ندیدم. هر گاه من می خواستم پیاده شوم، او شتر مرا خوابانده وخود دور از من کنار درختی پناه می برد.
هر گاه می خواستم سوار شتر شوم اوشتر را آماده می کرد ومن سوار می شدم وسپس او مهار شتر را گرفته به راه می افتاد. به همین منوال سفر را ادامه دادیم.
تا وارد مدینه منوره شدیم وقتی نزدیک محله قبا رسیدیم ،عثمان گفت:
همسر تو همین جا سکونت دارد.ابوسلمه تا آن وقت در قبا بود عثمان بعد از این که مرا به مدینه منوره رسانید خود به مکه بر گشت.
ام سلمه همواره می فرمود:به الله سوگند انسانی بهتر وشریفتر از عثمان ندیدم.
اعتماد راسخ بر ذات یگانه الله بود که ام سلمه تنها وبه قصد هجرت راهی مدینه شد، الله کمک غیبی برایش فرستاد.
حقاً هرکه بر الله اعتماد کند الله او را یاری خواهد کرد.دل ها در تصرف او هستند
🌱 سفر هجرت بدون محرم نیز جایز است مشروط بر اینکه محرم نباشد وهجرت نیز فرض عین است
لذا سفر هجرت ام سلمه بدون محرم هیچگونه اشکال شرعی نداشت.🍃
نشر داستان صدقه جاریه است
#حجاب
@YekAsheghaneAheste
داستان ازنان نمونه در #اسلام🍀
🔰قسمت #سیزدهم📚
🌺ای پیامبر، دعا کن من از آن مجاهدین باشم🌺
✍ام حرام خانه انس بود.
رسول الله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) به کثرت در خانه ایشان رفت وآمد و گاهی درخانه ایشان قیلوله و استراحت می کردند
روزی رسول الله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) درخانه اوقیلوله کردند ودر حالی تبسم بر لب داشتند از خواب بلند شدند.
ام حرام عرض کرد یا رسول الله! پدر ومادرم فدای تو باد. این خنده و تبسم چرا؟
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم )فرمودند:
چند تن از افراد امت من .به من نشان داده شدند
که در دریا به منظور جنگ سوار بر کشتی ها بودند
و چنان خوشحال بودند،که پادشاهان بر تخت های خود نشسته باشند.
ام حرام عرض کرد:یا رسول الله! دعا بفرمائید: تا الله مرا جزو این گروه قرار بدهد،
رسول الله فرمود:تو نیز جز این گروه خواهی بود.
رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم )دو باره به خواب رفتند و درحالی که تبسم می کردند از خواب بلند شدند ام حرام دوباره علت تبسم را جو یا شد
رسول الله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم )مانند قبل جواب دادند.ام حرام برای بار دوم، همان آرزو تکرار کرد.
رسول اکرم فرمودند: تو جز گروه اول شدی.
این آروزی ام حرام وپیش بینی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم )چنین تحقق پیدا کرد.
که در دوران خلافت حضرت عثمان امیر معاویه که حاکم شام بود برای جزایر قبرس حمله آورد وام حرام همراه شوهرش عباده شریک لشکر بودند
هنگام بر گشت از قبرس ام حرام سوار بر قاطر بود قاطر رم کرد وام حرام به زمین افتاد
و استخوان گردنش شکست ودر اثر آن دار فانی را وداع گفت ودر مسیر راه دفن شد.
🌱آری، این بود عشق و علاقه شرکت در جهاد که برای هر جنگی تقاضای دعا می کرد ولی از آن جهت که شهادتش دراین جنگ از جانب الله مقدر شده بود .
رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) برای شرکت او درجنگ دوم دریایی دعا نفرمودند🍃
نشر داستان صدقه جاریه است.
#حجاب
@YekAsheghaneAheste