#بهقـولاستـٰادفـٰاطمۍنیـٰا:
دلشڪستن؛
یڪۍازمـوانعاستجـٰابتِدعـٰاسـت...💔!'
رفیقاگهتوزندگیتدعاتمستجابنشد..
بگردببیندلکیوشکستی...
@YekAsheghaneAheste
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
اعمالقبلازخواب☝️🏻🌸
شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
التماسدعا✋🏻
#شب_بخیر
#ماه_شعبان #نیمه_شعبان
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای
@YekAsheghaneAheste
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
«♥️🌸 »
بِـسـمِرَبِّالحـسـیـن|❁
گفتۍبسندھڪنبھخيالۍزِوصلِما
مارابھغيرازينسخنۍدرخيالنيست..!
#صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
#اربابـمـحسـینجـان
#امام_زمان #نیمه_شعبان
@YekAsheghaneAheste
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
مطالعه این صفحه زیاد وقتت رو نمیگیره...
اما عوضش به حرف رهبرت احترام گذاشتی رفیق🖐🏼🌱
#نیمه_شعبان
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای
@YekAsheghaneAheste
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
🌻|تربیت نسل؛ مادران کلید راه ظهورند
#استاد_رائفی_پور:
سالها به این می اندیشیدم که مهم ترین شرط ظهور چیست؟! و امروز پس از بررسی های فراوان می گویم #تربیت_نسل و #کادر_سازی❕
+ امام علی ۲۵ سال خانه نشین شد چون سرباز نداشت. تنها کسی که برای دفاع از امام زمان خود و حریم ولایت قیام کرد حضرت زهرا بود، دفاعی دیگر وجود نداشت! چون نسلی تربیت نشده بود…
🌼| در جریان عاشورا نیز نبود یاران وفادار و بصیر سبب می شود خانواده امام و بهترین یارانشان برای حفاظت از حریم ولایت به میدان بیایند و همگی به خاک و خون کشیده شوند. به نظر شما ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار شهیدی که برای دفاع از تشیع در ۸ سال دفاع مقدس سینه سپر کردند نتیجه چند سال کادرسازی و تربیت نیروی انسانی است؟ حداقل ۱۰۰۰ سال
🌸 تربیت نسل را بدون هیچ شک و شبهه ای زنان بر عهده دارند و مادران کلید راه ظهورند. افسوس که زنان ما از اهمیت ماهوی و موجودیت شریف خود خبر ندارند‼️…
#تربیت_فرزند #فرزنداوری #امام_زمان #نیمه_شعبان #لبیک_یا_خامنه_ای
@YekAsheghaneAheste
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
#کلام_شهید
همیشـهـ آدم با چیزایے که خیلے دوست داره
امتحان میشهـ . .
#شهید_آقا_مصطفی_صدرزاده
#امام_زمان #نیمه_شعبان #عید_امید #لبیک_یا_خامنه_ای
@YekAsheghaneAheste
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
♡•♡•♡•♡
به چه مشغول كنم دیده و دل را كه مدام
دل تو را میطلبد
دیده تو را میجوید
#سخنعشق #دلبر_جانا #زندگی #همسرانه #حجاب #نیمه_شعبان #امام_زمان
@YekAsheghaneAheste
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
ࡅ࡙ܭ ܫߊܢܚ݅ܧߊࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ #part_76 _آقای صالحی اینطوری نیست که کلا بخواد لج کنه...مخصوصا با نامحرم... _خوشت
꧁༒•بخت سفید•༒꧂
#part_77
شونه ای بالا انداختم و چمدون رو گوشهای گذاشتم...
اتاق رو داشتم براندازی میکردم که در جایی رو با تصور اینکه دستشویی باشه،باز کردم...
_زهرا...
_بله!...
_اینجا که دستشویی نداره...!
اومد کنارم وایساد و خیره به جایی شد که من شدم!
_خب؟
_خب داره؟ دستشویی کجاست؟
خنده نسبتا بلندی کرد و گفت
_اینقدر خوشم میاد اینجور چیزا برات تازگی داره....
_اینکه دارم از نبود دستشویی تو اتاق گله میکنم،خوشت میاد؟
_عزیزم دستشویی بیرونه...
هاج و واج نگاهش کردم و در برابر چهره خندان زهرا لب زدم
_یعنی چی بیرونه؟ من هر بار باید تا بیرون برم و بیام؟
_بله...
خداروشکر مامان من اینجا نیست و این وضعیت رو نمیبینه...!وگرنه میخواست تا آخر سفر همش غر بزنه...
_ریحانه من گشنهامه...بیا بریم پایین
با حالت تمسخر گفتم
_عههه اینجا غذا هم میدن؟
_خیلی لوسی! یه دستشویی نداره ها! پاشو بریم
با خنده سری تکون دادم و چیزی نگفتم..
"امیر"
یکم طول کشید تا برسیم " پایگاه نصرالله "...
با محمد و جواد رفتیم داخل و بعد از اینکه خودمون رو معرفی کردیم،راه رو نشونمون دادن تا بریم وسایل شخصی رو بیاریم...
_داداش اینا که خیلی زیاده...
_غر نزن جواد بیا سر این رو بگیر..
نگاهی به رختخواب های کاور شده تو اون اتاق انداختم...
چقدر زیاد بودن! بدیاش این بود که باید همه رو با خودمون میبردیم...
پوفی کشیدم و رفتم از گوشهای ،تشک های تا شده رو برداشتم و انداختم رو شونهام...
***
نیم ساعتی میشد که اذان رو گفته بودن و منم که خیلی خسته شده بودم،گوشه ای نشستم...
نفس های پی در پی جونم رو گرفته بود.
جواد هم اومد و خودش رو کنارم انداخت...
اونم مثل من تو نفس زدن کم اوورده بود و قرمز شده بود.
_محمد کجاست؟
_هنوز داره وسیله میبره..
_عجب جونی داره!
_پسر خاله ما رو دست کم گرفتی؟ وقتی به یه چیزایی گیر بده دیگه ول کن نیست...
به جز ما سه تا یه راننده دیگه هم اومده بود که کمکش میکردیم،بعد از جا دادن رختخواب ها اونارو ببره محل استقرارمون...
راننده و محمد با اینکه من و جواد دیگه کار نمیکردیم و نشسته بودیم کنار،بازم داشتن کار میکردن...
گاهی به محمد غبطه میخوردم..
علارغم سختی هایی که زندگی براش رقم زده بود،بازم از پا نیافتاده بود...این اخلاقش باعث میشد من دورادور سعی کنم شبیه اون باشم...
...
کپی ممنوع ⛔
@YekAsheghaneAheste
۱۶ اسفند ۱۴۰۱