eitaa logo
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
1.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
12 فایل
فکر کن‌بری گـلزار شهــدا . .! روی قبرا‌رو‌بخونی و‌برسی به یه شهید‌هم‌سنت..(: اونوقته که میخوای سربه تنت‌نباشه.! آره رفیق هم‌سن و سالای ما شهید شدن بعد ما هنوز تو فکر ترک گناهیم!( : ^شرایطمون ' @tablighat1a -
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️بابت عدم پارت گذاری امشب پوزش میخوام.🙏🏼 ان شاءالله فردا ۳ پارت خدمتتون ارائه میشه🙂 @YekAsheghaneAheste
هروقت‌حس‌ڪردی‌واقعاهمه‌تنهات گذاشتن‌و‌ڪسی‌نبودفقط‌به‌همین‌جمله فڪ‌‌ڪن:«مَا‌وَدَّعَكَ‌رَبُّكَ»🌱 ڪه‌پروردگاࢪت‌توࢪاࢪها‌نڪرده.. (: @YekAsheghaneAheste
🕌دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان اللّٰهُمَّ ارْزُقْنِى فِيهِ رَحْمَةَ الْأَيْتامِ، وَ إِطْعامَ الطَّعامِ، وَ إِفْشاءَ السَّلامِ، وَصُحْبَةَ الْكِرامِ، بِطَوْلِكَ يَا مَلْجَأَ الْآمِلِين 📿خدایا، در این ماه مهرورزی به ایتام و خوراندن طعام و آشکار کردن سلام و هم‌نشینی با اهل کرامت را نصیبم فرما، به عطایت ای پناهگاه آرزومندان @YekAsheghaneAheste
«❤️💭» مۍدونۍ‌چِرآ‌جُمـلـہ ایـن‌مَڪآن‌مُـجَھَـز‌بـہ‌دوربـیـن‌مِـدآر‌بَسـتِـہ‌اسـت برآ؎‌بعـضۍ‌از‌مآهآ‌اَثَــرِش‌بیـشتَـراَز عآلَــمِ‌مَـحضرِ‌خُــداسـت؟! چـون‌بَنده‌خـداآبِروتو‌میبَرِه🤷🏻‍♀️ وَلــۍ‌ سَتـآرالعـیوبِـہ:)💔🙂🚶‍♀- ‌ @YekAsheghaneAheste
با تو از مرگ ندارم به خدا واهمه‌ای جانِ ما پیشکشِ سَیدُنا خامنه‌ای♥️ @YekAsheghaneAheste
حاج آقا مـیگفت : هنگامۍڪه به یاد مے افتید تردیدی نداشته باشيد ڪه آن حضرت هم بیاد شماست:) (سلام‌الله‌علیها) @YekAsheghaneAheste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸مسئول محترم،روسای سه قوا،مسئولین دستگاهها و نهادهای نظارتی بر قوانين عفاف و حجاب،مردم عزیز ایران دفاع مقدس،شهید ماشاءالله دلیلی و مدافع حرم،شهید اکبر ملکشاهی با شما سخن می گوید... من از خون شهیدان خود نمیگذرم و اصلا مماشات نمیکنم... ما میخواهیم انقلاب اسلامی را به حکومت اسلامی تبدیل کنیم.. اگر کار به تابستان برسد و مسئولین کاری نکنند ، ما کفن پوش بیرون خواهیم آمد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @YekAsheghaneAheste
🌙نماز قبل از افطار؛ سیره معنوی حاج قاسم سلیمانی در ماه مبارک رمضان 🔻حاج قاسم قبل از افطار، نماز می‌خواندند. می‌گفتند: نزدیک افطار، عطش انسان برای آب و غذا زیاد می‌شود؛ در این لحظه‌ها اجر این‌ نماز بیشتر است. @YekAsheghaneAheste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ #part_107 خانمی بین جمعیت افتاده بود و همینطور داشت میلرزید... دخترش هم به سر و ص
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ چقدر صدای گریه و ناله‌اش رفته بود روی مخم! نمیذاشت درست تمرکز کنم و ببینم چی به چیه!... کنارش زدم و دو زانو کنار اون زن نشستم.. نبض دستش رو گرفتم.. تا به حال امیدواری رو اینطور حس نکرده بودم! میشد حرکت اروم و آهسته جریان خونش رو حس کرد. لبخندی زدم و عملیات احیا رو شروع کردم... کف دستم رو روی قفسه سینه‌اش گذاشتم و... یک.. دو.‌‌. سه.. _مامانم...مامان توروخدا... کلافه فریاد زدم _بزار کارم رو بکنم اینقدر صدا نده..! پاشو برو یه جا دیگه گریه کن... اشک تو چشم هاش خشک شد و حالا من میتونستم بهتر کار رو انجام بدم یک... دو... سه... به طور مکرر انجام دادم و سرم رو گذاشتم رو قفسه‌سینه‌اش... صدای بم و ریزی نوید کار کردن مجدد قلبش رو میداد... لبخندم رو خوردم و روبه مرد قد بلندی که بالا سرم وایساده بود کردم و گفتم _شما زنگ زده بودید آمبولانس؟ _بله...الان هاست که برسن... سری تکون دادم و هر چند دقیقه وضعیت رو بررسی میکردم... گرچه که نیاز داشت سریع بره بیمارستان! بعد حدود پنج دقیقه ماشین آمبولانس جلوی در بازار نگه داشت و دوتا آقا با برانکاردی به دست از بین جمعیت اومدن جلو... وضعیت رو براشون گفتم و بعد از چکاپ اولیه و گذاشتن رو تخت برانکارد به سمت ماشین بردنش... جمعیت با رفتن آمبولانس پراکنده شد و هرکسی برگشت سر کار خودش... اما هنوز صدای پچ‌پچ گفتگو ها میومد... کیسه ها رو با زهرا از رو زمین برداشتیم و از بازار اومدیم بیرون. _خسته نباشی _وای زهرا دیدم قلبش نمیزنه یخ کرده بودم _بنده خدا دخترش هم خیلی اذیت بود... _وای چقدر صدا میداد،اصن نمیزاشت بفهمم دارم چیکار میکنم... _دیگه مادرش توی اون حال بود.. _اره خب... اومد چیزی بگه که با صدای گوشیش حرفش رو خورد.. از تو کیفش گوشی رو بیرون اوورد و با تعجب به من خیره شد... _چیه؟ _آقا محمده! _آقا محمد کیه دیگه؟ .... کپی ممنوع ⛔ @YekAsheghaneAheste
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ #part_108 چقدر صدای گریه و ناله‌اش رفته بود روی مخم! نمیذاشت درست تمرکز کنم و ببی
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ اتصال تماس رو زد _الو...الو... _چیشده؟ _صدا خیلی بد میاد! _نمیدونم چرا اینجوری شده... _الو... کلافه تلفن رو قطع کرد و خیره شد به صفحه گوشی _نگاه کن...سه خط انتن خالیه! _ولش کن بیا میریم الان ببینیم چیکار داشته دستش رو گرفتم و به سمت خودم کشوندم... پیاده روی طولانی داشت ولی بعد از بیست دقیقه اینطورا بود که رسیدیم... با دیدن صحنه روبرومون هردو خشک شده نظاره‌گر بودیم. امیر رو جدولی کنار خیابون نشسته بود و رفیقاش هم کنارش بودن و یکیشون درحال حرف زدن! _منتظر ما نشستن؟ _نه بابا... _پس تو این سرما بیرون چیکار میکنن؟ _چمیدونم!بیا بریم می‌فهمیم... هنوز چند قدمی برنداشته که امیر سرش رو تکون داد و با دیدن ما سرجاش وایساد... با قدم های بلند اومد روبروم.. صدای نفس های تندش قابل شنیدن بود...! این چرا اینجوری میکرد؟چرا عصبی بود؟ _معلوم هست کجایی؟ _سلام _علیک سلام. جواب من رو بده...کجا بودی؟ _واا زنگ زدی گفتم رفتیم بازار برای خرید _میدونی اون برای چند ساعت پیش بود؟الان ساعت چنده ریحانه... از صدای بلندش کمی سرم رو مایل کردم و گفتم _میشه صدات رو بیاری پایین تر؟ _نه نمیشه...میدونی تا بیای من چی کشیدم؟ اون صدای جیغ چی بود پشت تلفن؟ _اولا که اروم باش،دوما اینکه تو بازار یه اتفاقی افتاده بود... _نباید یه خبر بدی؟ _بزار حرفم رو بزنم _چی میخوای بگی الان؟چی میتونی بگی که آرومم کنه؟میدونی ذهنم کجاها رفت؟ رفیقش محمد که کنارش وایساده بود اروم دستی به سرشونه‌اش زد و گفت _داداش یکم اروم باش...همه دارن اینور رو نگاه میکنن زشته _زشت اینه که بری اینور و اونور و یه خبر ندی با عصبانیت گفتم _امیرر...میدونستی من رفتم بازار _میدونستم اما چهارساعت پیش نه الان...خیلی بی فکری... رو کرد سمت زهرا که تا الان کنار من وایساده بود و سرش رو انداخت پایین و با صدای نسبتا آرومی گفت _دست شما درد نکنه خانم ایلیایی! خواهرم رو به هوای شما از خودم جدا کردم _امیر عصبی هستی چرا به بقیه ‌گیر میدی؟ _با تو حرف نزدم ریحانه!.. ..... کپی ممنوع ⛔ @YekAsheghaneAheste
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ #part_109 اتصال تماس رو زد _الو...الو... _چیشده؟ _صدا خیلی بد میاد! _نمیدونم چرا
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ _خیلی داری شلوغش میکنیا! زهرا دستم رو گرفت و کمی من رو به عقب کشوند... _بله حق با شماست آقای حدادی. شرمنده به خدا...نمیدونم چرا نزدیک بازار انتن نمی‌داد، آقا محمد هم که زنگ زدن متاسفانه نشد باهاشون ارتباط بگیرم... انگار با حرف زدن زهرا اروم شده بود که صدای نفس زدن هاش کم شده بود... با آرامش خاصی کلمات رو ادا میکرد که امیر کلافه دستی بین موهاش کشید... عقب تر خانم علوی و آقای رسولی هردو به سمت ما قدم برداشتن... خانم علوی دست من رو گرفت و گفت _خداروشکر که صحیح و سالمید! رو کرد سمت زهرا و گفت _عزیزم حالت خوبه؟ _ممنونم،ببخشید نگرانتون کردیم... آقای رسولی گفت _کاش حداقل یه زنگی میزدید!این حاج امیر ما رو ما بند نبود بنده خدا... نیم نگاهی به امیر انداختم که دیدم داره من رو عصبی نگاه میکنه... خانم علوی گفت _حالا اگه اشکال نداشته باشه دخترا برن یه خستگی در کنن دو ساعت دیگه اذانه ان شاءالله بریم حرم.موافقید؟ به تایید حرف خانم علوی آقای رسولی سری تکون داد و گفت _درسته...پسرای ما هم یکم برن استراحت کنن خداروشکر جای نگرانی نبود قشنگ معلوم بود امیر میخواد باهام یه دعوای درست حسابی بکنه ولی به اصرار دوستاش و آقای رسولی چیزی نگفت و ازمون دور شد... من و زهرا هم رفتیم سمت آسانسور... خانم علوی با ما وارد اتاق شد... میخواست اصل داستان رو بشنوه که خودم همه موضوع رو با کمک زهرا براش تعریف کردم.‌. _خب خداروشکر حالش بهتره؟ _والا نمیدونم دیگه بردنش بیمارستان _بنده خدا...ان شاءالله خدا شفاشون بده... زهرا که تا الان داشت چادرش رو مرتب میکرد و وسایل رو میچید گفت _خانم علوی به خدا یه وضعیتی بود.خیلی نگران شدن؟ _به خدا نمیدونم چرا یهویی اینقدر واکنش نشون دادن! من فقط گفتم از صبح هرچی زنگ تماس میگیرم جواب نمیدید... _داداش من کلا اینجوریه!بیخود نگران میشه _حالا همچین بیخودی هم نبود ریحانه جان!بنده خدا نمیدونم چی شنیده بود پشت تلفن که رنگ از صورتش پریده بود... _صدای جیغ های دختره اون خانمه بوده حتما... _باشه دخترا...ایشالا خیره...خستگی در کنید یکی رو میفرستم خبرتون کنه باهم بریم حرم سری تکون دادیم که خانم علوی رفت... نفسم رو با شدت بیرون دادم و رو زمین دراز کشیدم... _دیدی چه آبروریزی کرد جلو بقیه؟ _نگران بوده... _نگرانیش بیش از حد بود... _دیگه برادره... _ولی من میدونم چرا اینجوری کرد... ... کپی ممنوع ⛔ @YekAsheghaneAheste
🦋 عجبا نماز مستان، تو بگو درست ھست آن کہ نداند او زمانی، نشناسد او مکانی @YekAsheghaneAheste
حواسمون‌ باشه.. جوونیمون و‌ حروم‌ نکنیم. وگرنه آقامون بایـد بشینه.. منتظر نـسل بعـدی!..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «من قاطعانه میگویم این تلاشها به جایی نخواهد رسید؛ حرکت نزولی و رو به زوالِ رژیم دشمن صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت.» ۱۴۰۰/۰۲/۱۷ @YekAsheghaneAheste
📔•| ‌بـه‌نیابت‌ازاهل‌بیت‌"علیه‌‌السلام"، همه‌اموات‌،،شھدای‌مدافع‌حرم‌وهمه‌شھدای‌اسلام‌ . 🌿•| بـسمِ اللّٰهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یاصاحِبَ‌الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ. . 🌿•| "عجـ" اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا. @YekAsheghaneAheste
مطالعه این صفحه زیاد وقتت رو نمیگیره... اما عوضش به حرف رهبرت احترام گذاشتی رفیق🖐🏼🌱 @YekAsheghaneAheste
🕌دعای روز نهم ماه مبارک رمضان اللّٰهُمَّ اجْعَلْ لِى فِيهِ نَصِيباً مِنْ رَحْمَتِكَ الْواسِعَةِ، وَاهْدِنِى فِيهِ لِبَراهِينِكَ السّاطِعَةِ، وَخُذْ بِناصِيَتِى إِلىٰ مَرْضاتِكَ الْجامِعَةِ، بِمَحَبَّتِكَ يَا أَمَلَ الْمُشْتاقِين 📿خدایا، برای من در این ماه بهره‌ای از رحمت گسترده‌ات قرار ده و به جانب دلایل درخشانت راهنمایی کن و مهارم را گرفته به‌سوی خشنودی فراگیرت متوجه کن، به مهرت ای آرزوی مشتاقان @YekAsheghaneAheste
💠💠 اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْکرْسِىِّ الرَّفيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْأِنْجيلِ وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِکةِ الْمُقَرَّبينَ وَالْأَنْبِيآءِ وَالْمُرْسَلينَ، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَسْئَلُک بِوَجْهِک الْکريمِ، وَبِنُورِ وَجْهِک‏ الْمُنيرِ، وَمُلْکک الْقَديمِ، يا حَىُّ يا قَيومُ، اَسْئَلُک بِاسْمِک الَّذى‏ اَشْرَقَتْ‏ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَبِاسْمِک الَّذى‏ يصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ‏ وَالْأخِرُونَ، يا حَياً قَبْلَ کلِّ حَىٍّ وَيا حَياً بَعْدَ کلِّ حَىٍّ، وَيا حَياً حينَ لا حَىَّ ،يا مُحْيىَ الْمَوْتى‏ وَمُميتَ الْأَحْيآءِ، يا حَىُّ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، 1 اَللّهُمَ‏ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقآئِمَ بِاَمْرِک، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيهِ و عَلى‏ ابآئِهِ الطَّاهِرينَ، عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ فى‏ مَشارِقِ‏ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها، سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنّى‏ وَعَنْ‏ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَمِدادَ کلِماتِهِ، وَما اَحْصاهُ‏ عِلْمُهُ وَاَحاطَ بِهِ کتابُهُ، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اُجَدِّدُ لَهُ فى‏ صَبيحَةِ يوْمى‏ هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيامى‏، عَهْداً وَعَقْداً وَبَيعَةً لَهُ فى‏ عُنُقى‏، لا اَحُولُ‏ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً، 2 اَللّهُمَّ اجْعَلْنى‏ مِنْ اَنْصارِهِ وَاَعْوانِهِ، وَالذَّابّينَ‏ عَنْهُ، وَالْمُسارِعينَ اِلَيهِ فى‏ قَضآءِ حَوآئِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلينَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامينَ عَنْهُ، وَالسَّابِقينَ اِلى‏ اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَينَ يدَيهِ، اَللّهُمَّ اِنْ حالَ بَينى‏ وَبَينَهُ الْمَوْتُ الَّذى‏ جَعَلْتَهُ عَلى‏ عِبادِک حَتْماً مَقْضِياً، فَاَخْرِجْنى‏ مِنْ قَبْرى‏ مُؤْتَزِراً کفَنى‏، شاهِراً سَيفى‏، مُجَرِّداً قَناتى‏، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعى‏ فِى الْحاضِرِ وَالْبادى‏، اَللّهُمَّ اَرِنىِ‏ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ، وَاکحَلْ ناظِرى‏ بِنَظْرَةٍ منِّى‏ اِلَيهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ، وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَاَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُک بى‏ مَحَجَّتَهُ‏ وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ، وَاشْدُدْ اَزْرَهُ، 3 وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَک، وَاَحْىِ بِهِ عِبادَک، فَاِنَّک قُلْتَ وَقَوْلُک الْحَقُّ، ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کسَبَتْ‏ اَيدِى النَّاسِ، فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِيک وَابْنَ بِنْتِ نَبِيک الْمُسَمّى‏ بِاسْمِ‏ رَسُولِک، حَتّى‏ لا يظْفَرَ بِشَىْ‏ءٍ مِنَ الْباطِلِ اِلاَّ مَزَّقَهُ، وَيحِقَّ الْحَقَ‏ وَيحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اَللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِک، وَناصِراً لِمَنْ لا يجِدُ لَهُ ناصِراً غَيرَک، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْکامِ کتابِک، وَمُشَيداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِک، وَسُنَنِ نَبِيک صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ‏ اَللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَاْسِ الْمُعْتَدينَ 4 اَللّهُمَّ وَسُرَّ نَبِيک مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ بِرُؤْيتِهِ، وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى‏ دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ، اَللّهُمَّ اکشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، اِنَّهُمْ يرَوْنَهُ بَعيداً وَنَرَاهُ و قَريباً بِرَحْمَتِک يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ. 5 پس سه مرتبه دست بر ران راست خود بزنید و در هر مرتبه‏ بگویید: «اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ يا مَوْلاىَ يا صــاحِبَ الزَّمــانِ»  @YekAsheghaneAheste
🌹شهید علیرضا نوری 🌹 🔹شادی روح شهدا صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » ⚪️فرازی از وصیتنامه شهید: به خون خواهى شهداى اسلام و مظلومین تاریخ با مستکبران زمان و طواغیت و نوکران حلقه به گوششان به دستور تو و به پیشوایى سرورى از سوى تو جنگیدم. اما بسیار می‌ترسم از این‌که مقبول درگاهت قرار نگرفته باشد که گنه بی‌شمار و غفلت بسیار، از این چنین بنده‌اى جز این هم توقعى نیست که سفره دل پیش تو گشوده است و کفه افکار نزد تو روشن «یا غیاث المستغیثین، ارحم، ارحم، ارحم، آمین یارب العالمین» @YekAsheghaneAheste
_چرا رو دوست داری؟ + چون اون تنها کسیه که با تمام وجود و بدون اینکه قضاوتم کنه به حرفام گوش میده
زرنگ‌باشیم‌‼️ وقتی‌میخوایم‌به‌کسی‌کادو‌بدیم! ــ‌‌یه‌جا‌ کوچیک .. ــ‌یه‌تسبیح .. ــ‌یه‌کتاب .. وخلاصه‌از‌اینجو‌ر‌چیزایی‌که‌باهاشون‌ کار‌خیر‌میشه‌کرد‌هدیه‌بدیم.. اینجوری‌تا‌هروقت‌که‌با‌اون‌جانماز‌‌؛نماز‌بخونه .. با‌اون‌تسبیح‌ذکر‌بگه!- ‌واز‌اون‌کتاب‌بخونه‌و‌استفاده‌کنه .. ‌ یا‌هر‌وسیله‌ی‌دیگه‌که‌باها‌ش‌کار‌خیر‌کنہ برای‌ماهم‌خیر‌حساب‌میشه! @YekAsheghaneAheste
••<💔>•• __ازین‌دسٺ‌تصاویربدون‌شرح:)!' @YekAsheghaneAheste