✅👈 امام صادق عليه السّلام و أبوحنيفه
💠 در يكى از اوقات أبوحنيفه (رئیس مذهب حنفی از مذاهب چهارگانهٔ اهلسنت) در حلقه درس خود، يا در مدينه و يا در كوفه بود، و امام صادق عليه السّلام بر آن حلقه ايستاد به طورى كه چشم أبوحنيفه به ایشان نيفتاد.
💠 چون چشمش به امام افتاد ناگهان در مجلس درس از جا برخاست و ايستاد و گفت:«اى پسر رسول خدا، اگر در اوَّلين لحظه قيام شما من متوجّه مىشدم هيچ گاه خداوند مرا نشسته و تو را ايستاده نمىيافت».
💠 اين عمل براى آن بود كه ابوحنيفه خدا را گواه بگيرد بر آنكه: نفس وى أبداً رضايت نمىدهد در جائى كه امام ايستاده باشد او بنشيند.
💠 أبوحنيفه دو سال در مجالس درس امام در مدينه شرکت كرد، و راجع بدين سنوات است كه مىگويد:«لَوْ لَا السَّنَتَانِ لَهَلَكَ النُّعْمَانُ». اگر آن دو سال نبود، نعمان هلاك مىشد.
💠 پيوسته أبوحنيفه صاحب مجلس درس را بدين عبارت مخاطب مىساخت كه:«جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا بْنَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ». جانم به فدايت باد اى پسر دختر رسول خدا!
💠 چون از أبوحنيفه استفتا كردند درباره مردى كه وصيّت نموده بود براى امام، و قيدى هم ذكر نكرده بود، يعنى امام با وصف اطلاق. ابوحنيفه جواب داد: آن وصيّت براى جعفر بن محمد مىباشد. و اين فتوى إعلانى است از جانب ابوحنيفه كه امام صادق را امام فريد در عصر خود مىداند.
📚 امام شناسى، ج ۱۶ ص ۳۷۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای که امام صادق سلام الله علیه به او می گوید: سیدی، آقای من
🔻مرحوم شیخ مصطفی خبازیان رضوان الله تعالی علیه
🗯 دشمنی با شیعیان علامت ناَصبی بودن است.
🔻ع، [علل الشرائع] ابْنُ الْوَلِیدِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ
☀️عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:
لَیْسَ النَّاصِبُ مَنْ نَصَبَ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ لِأَنَّکَ لَا تَجِدُ رَجُلًا یَقُولُ أَنَا أُبْغِضُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ
وَ لَکِنَّ النَّاصِبَ مَنْ نَصَبَ لَکُمْ وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّکُمْ تَتَوَلَّوْنَا وَ أَنَّکُمْ مِنْ شِیعَتِنَا .
ثو، [ثواب الأعمال] أَبِی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنِ الْأَشْعَرِیِّ: مِثْلَهُ .
🔸امام صادق علیه السلام
فرمودند:
ناصبی کسی نیست که با ما خاندان دشمنی ورزد،
چون نمی توانی فردی را پیدا کنی که آشکارا بگوید: «من با محمّد و آل محمّد دشمن هستم»،
و لکن «ناصب» کسی است که با شما دشمنی کند،
در حالی که میداند شما ولایت مارا پذیرفته اید
و از پیروان وشیعیان ماهستید.
📚 بحار الأنوار - جلد ۶۹، صفحه ۱۳۲ .
☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا حارُ هَمدان مَن یَمُت یَرَنی
▪️رجال الکشي :
حَمدَوَیْهِ وَ إِبْرَاهِیمُ ابْنَا نُصَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الرَّازِي ، عَنْ عَلِي بْنِ حَبِیبٍ الْمَدَائِنِي ، عَنْ عَلِي بْنِ سُوَیْدٍ السَّائِي قَالَ:
کَتَبَ إِلَي أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ وَ هُوَ فِي السِّجنِ :
وَ أَمَّا مَا ذَکَرْتَ یَا عَلِي مِمَّنْ تَأْخُذُ مَعَالِمَ دِینِکَ ،
لَا تَأْخُذَنَّ مَعَالِمَ دِینِکَ عَنْ غَیْرِ شِیعَتِنَا ،
فَإِنَّکَ إِنْ تَعَدَّیْتَهُمْ أَخَذْتَ دِینَکَ عَنِ الْخَائِنِینَ الَّذِینَ خَانُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ، وَ خَانُوا أَمَانَاتِهِمْ ،
إِنَّهُمُ اؤْتُمِنُوا عَلَی کِتَابِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَلَا فَحَرَّفُوهُ وَ بَدَّلُوهُ ،
فَعَلَیْهِمْ لَعنَةُ اللَّهِ وَ لَعنَةُ رَسُولِهِ وَ مَلَائِکَتِهِ وَ لَعنَةُ آبَائي الْکِرَامِ الْبَرَرَةِ ، وَ لَعنَتِي وَ لَعنَةُ شِیعَتِي إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ .
▪️ابن سوید سائی میگوید:
حضرت امام موسی کاظم علیه السلام از زندان به من نامه نوشت:
مسائل دینی خود را از #غیر_شیعیان ما مپرس،
در غیر این صورت، دین خود را از #خیانت_گران به خدا و رسول گرفته ای؛
چه این که کتاب خدا نزد آنان امانت بود و آنان امین بودند
ولی آن را تحریف و تبدیل نمودند، پس لعنت خدا، رسول، فرشتگان، پدران گرامی و نیکوکار من، لعنت من و شیعه من تا روز قیامت بر آنان باد.
📚 بحار الأنوار ، جلد 2 ، صفحه 82 .
#حدیثنا
#تبری
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨
👌دوری از هوای نفس و کنترل نکردن زبان
☀️عن أبي عبد الله الصادق
(عليه السلام)
أنه قال:
إحذروا أهواءكم كما تحذرون أعداءكم, فليس شيء أعدى للرجال من اتباع أهوائهم وحصائد ألسنتهم.
-------
[الكافي ج 2 ص 335, مشكاة الأنوار ص 68, وسائل الشيعة ج 16 ص 57, بحار الأنوار ج 67 ص 82, تفسير نور الثقلين ج 5 ص 508, تفسير كنز الدقائق ج 14 ص 128, العوالم ج 20 ص 731].
☀️امام صادق علیه السلام
فرمودند:
«از هواهای نفسانی خود بپرخیزید آن گونه که از دشمنان خود می ترسید،
هیچ چیزی برای انسانها دشمنتر از هواهای نفسانی
و درو شده های زبانشان نیست».
💠 #حدیث
🔸امام امیرالمؤمنین علی
علیه السلام:
أقرَبُ الآراءِ مِنَ النُّهى ، أبعَدُها عَنِ الهَوى .
🔹نزديك ترين رأى ها به خردمندى ، دورترين آنها از هواپرستى است .
📚 غرر الحكم : ٣٠٢٢
☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی خدا نگارگری میکند!!!
صِبغه الله وَ مَن اَحسَنُ مِنَ الله صِبغَه.
فتبارک الله احسن الخالقین❤️
شعر مناظره (حره) دختر حلیمه با حجاج:
قصریست بس مخوف و در او حاکمی عنود
در نزد او زنی ز علی مدح می سرود
بُد حرّه نام زن ز محبّین مرتضی
حجّاج حاکم است ولی پست و بس دغا
گفتا خبر رسیده علی را تو از وفا
برتر شمرده ای ز دو اصحاب مصطفی
پاسخ بده وگرنه سرت را جدا کنم
این کار را برای رضای خدا کنم
زن گفت ای امیر دمی کن تو یک نظر
بر محضرت خلاف رساندند این خبر
هرگز چنین نبوده تو از این سخن گذر
از این سعایت و زچنین صحبت الحذر
حجاج شاد گشت و بگفتا که آفرین
دیگر حذر نما تو ز گفتار آتشین
احسنت بر تو ای زن آزاده مرحبا
از تو همین رواست تو ننموده ای جفا
زن گفت اشتباه نمودی تو ای امیر
بشنو و بعد از آن سر من از تنم بگیر
ای خاک تیره بر سر آن بی حیا دو کس
من گفته ام علی ز رسل برتر است و بس
از نوح و آدم و ز خلیل و کلیم و هود
هم از مسیح برتر و او علّت وجود
لایق نیند آن دو بت پست و بی قرین
با خاک کفش قنبر مولای متّقین
از خشم شد پیاله ی چشمش بسان خون
آن حاکم پلید و به کردار پست و دون
جلّاد را صدا زد و نعتی چو باز کرد
آهنگ کشتن زن آزاده ساز کرد
گفتا اگر برای کلامت تو از خدا
حجّت نیاوری سرت از تن شود جدا
جلّاد یک طرف زن آزاده یک طرف
خشم و نگاه حاکم قدّاره یک طرف
ای دوستان محبّ علی سخت با ولاست
جام محبّ صادق مولا پر از بلاست
ای دوستان محبّ علی سخت بی ریاست
دارد به سینه عشق علی را که کیمیاست
اندر دفاع حقّ علی وجه ذات هو
اهل معامله نبود دوستدار او
لب را چو زن به آیه ی قرآن حق گشود
از قول حق به مدح علی آیه می سرود
گفتا که جاهلی تو به آیات مدح او
بشنو فضائلش به خدا اوست وجه هو
آدم کجا فضائل شیر خدا کجا
گِل بود و گشت آدم با دست مرتضی
این گفته ی خداست به آدم که دور باش
از آن درخت گندم و در راه نور باش
آدم بخورد گندم ممنوعه را ولی
کّفاره ی گناه پدر مرتضی علی
یک عمر خورده نان جو دارم از این عجب
مُهری زند به کیسه ی نان، صاحب رجب
حجّاج گفت :برتری او به نوح چیست؟
رسوا شوی اگر ز کتابت دلیل نیست
گفتا که نوح زحمت جانانه می کشید
بر گمرهان چو نعره ی مستانه می کشید
امّا تمام گشت چو صبرش ز روی قهر
نفرین نمود و آب گرفتی تمام دهر
امّا کجاست صبر کسی مثل مرتضی
صبر خداست صبر شه ملک لا فتی
در دیده خار و صبر کند استخوان به حلق
نفرین نکرد صبر علی را ببین به خلق
بی اختیار حاکم خون ریز خنده کرد
گفتا به حرّه برتری از صد هزار مرد
شیواست منطقت ز کتاب رب جلیل
گو برتریّ حیدر تو چیست بر خلیل؟
گفتا خلیل اهل یقین بوده در دلش
گفته چگونه مرده شود زنده از گلش؟
آمد ندا که نیست به قلبت یقین مگر؟
گفتا فزون شود تو نشانم دهی اگر
در وادی عزیز خدا مرتضی نگر
هرگز نگفته بهر خدایش اگر مگر
گیرد اگر که پرده ی هفت آسمان خدا
افزون نمی شود به یقین شه ولا
چشم خداست چشم علی چشمه ی حیات
می جوشد از لبان علی فخر کائنات
دست و زبان و گوش خداوند عالی است
او مرده زنده می کند از نفس خالی است
با این چنین فضائل و با این چنین خصال
صلوات بر محمّد و بر حیدر است و آل
حاکم بگفت:برتریش بر کلیم چیست؟
گفتا که گوش کن که بدانی امیر کیست
موسی ز غبطیان چو یکی را زدی به مشت
از ترس می دوید ز ابناء آن که کشت
حیدر به ذوالفقار بخواندی به کعبه بین
حکم برائت از همه کفّار و مشرکین
در آن مکان که کشته ز هر خانه یک نفر
کفّار زیر لب همه گفتند الحذر
این حیدر است و با نگهش خصم می کشد
وز تیغ او کام عدو مرگ می چشد
این حیدر است و ضربه دوم نداشته
از کشته ها پشته بسی او گذاشته
این حیدر است و پا به رکابش چو می نمود
جبریل از عذاب خدا آیه می سرود
این حیدر است و بس که سریع می کشد عدو
عاجز شده است قابض الارواح بین از او
این حیدر است و دست به تیغش چو می رسید
بنگر ملک برای بقا صور می دمید
خرده گرده حیات به یک تار موی او
ولّله قدسیان همه مست از سبوی او
خم قامت فلک ز خم ابروان او
خیبر چشیده قدرت آن بازوان او
احمد ندیده مثل علی یار و غم گسار
یک ضربه اش فزون ز عبادات روزگار
حجّاج مثل خیش به گل ماند زین سخن
گفتا به حرّه خویش براندی تو از محن
امّا فضیلت علوی بر مسیح چیست؟
برتر ز روح خالق داور بگو که کیست
روح الّله است و مادر او مریم طهور
برگو به من تو ای زن آزاده و جسور
پس حرّه گفت مریم عذرا به مرتبت
باشد کنیز فاطمه از روی مرحمت
در وادی مقدّس و در سرزمین قدس
چون خواست وضع حمل نماید امین قدس
آمد ندا به مریم و او را خطاب کرد
اُخرج خطاب آمد و او را عتاب کرد
کین جا مکان راز و نیاز است ای کنیز
بیرون برو ز خانه اگر چه بُدی عزیز
کعبه مگر که خانه ی راز و نیاز نیست
آن جا مگر که قبله ی اهل نماز نیست
بنت اسد چو حامل عشق بتول بود
آن مادری که حامی دین رسول بود
تا بر حریم کعبه قدم را گذاشتی
صدها ملک خدا به قدومش گماشتی
آن قدر بُد عزیز خدا مهلتش نداد
تا که ز در به کعبه در آید مه وداد
🏷 اگر از دوری امام زمان ارواحنافداه، «گریان» و «سرگردان» شدیم، عاقبت به درِ خانهاش میرسیم ...
🔰 «هشام بن سالم» - که از اصحاب نزدیک به امام صادق علیهالسّلام است - گوید:
🔰 پس از شهادت امام صادق علیهالسّلام ما در مدینه بودیم؛ من و مؤمنُالطّاق و ابو جعفر (که از دیگر اصحاب امام صادق علیهالسلام بودند) و سایر مردم به امامت عبداللَّه (أفطح) اعتقاد داشتیم.
🔰 {هشام به همراه مؤمنُالطّاق وارد بر عبدالله أفطح (فرزند امام صادق علیهالسّلام) میشوند و سوالاتی از او میپرسند که از جوابهای او دچار تشکیک در امامت او میشوند}
🔰 لذا «هشام بن سالم» گوید:
🔰با گمراهی و سرگردانی از پیش عبدالله أفطح خارج شدیم؛ نمیدانستیم به که پناه ببریم؟!
🔰 فَقَعَدْنَا فِی بَعْضِ أَزِقَّةِ الْمَدِینَةِ بَاکِینَ حَیَارَی، لَا نَدْرِی إِلَی مَنْ نَقْصِدُ وَ إِلَی مَنْ نَتَوَجَّهُ؟!
🔰میان کوچههای مدینه نشستیم؛ گریه میکردیم و حیران و سرگردان بودیم؛ نمیدانستیم به که پناه ببریم؟! امام ما کیست؟!
🔰با خود میگفتیم به «مُرجئه» بپیوندیم؟ یا به «قدریه»؟، جزو «زیدیها» شویم؟ یا به «مُعتزله» ملحق گردیم؟ یا جزو «خوارج» شویم؟! (همه اینها جزو فرقههای انحرافی در جامعه مسلمین آن زمان بودند)
🔰در همین موقع ناگاه چشمم به پیرمردی افتاد که با دست به من اشاره میکند؛ ترسیدیم که او از جاسوسهای منصور دوانیقی باشد؛ زیرا او در مدینه جاسوسهایی داشت که مواظب باشند چه کسانی از شیعیان حضرت جعفر بن محمد علیهماالسلام، تا گردن او را بزنند!
🔰 ترسیدیم این شخص از همانها باشد. من به مؤمنُالطّاق گفتم تو کناره بگیر! من از این شخص میترسم! اکنون که مرا میخواهد و به تو کاری ندارد خودت را به دام نینداز و بیجهت به کشتن مده! او فاصله گرفت؛ من به دنبال پیرمرد رفتم؛ گویا از چنگ او خلاصی نداشتم مرتب او را تعقیب میکردم تا به در خانه حضرت موسی بن جعفر علیهماالسّلام رسیدیم؛ پیرمرد مرا رها کرد و خودش رفت.
🔰 در این موقع غلامی بر در خانه ایستاد و به من گفت: وارد شو! خدا تو را رحمت کند؛ وارد شدم؛ در آن لحظه، حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام قبل از هر چیز، به من نگاهی انداختند و فرمودند:
🔰 لَا إِلَی الْمُرْجِئَةِ وَ لَا إِلَی الْقَدَرِیَّةِ وَ لَا إِلَی الزَّیْدِیَّةِ وَ لَا إِلَی الْمُعْتَزِلَةِ وَ لَا إِلَی الْخَوَارِجِ؛ إِلَیَّ إِلَیَّ إِلَیَّ
🔰 نه به «مُرجئه» ؛ نه به «قدریه» ؛ نه به «زیدیه» ؛ نه به «مُعتزله» و نه به «خوارج» پناه نبر! به سوی من، به سوی من! بیا به سوی من!!
🔰 ... در آن هنگام، به آن حضرت گفتم: فدایتان شوم! آیا شما هم «امام» دارید؟! آن حضرت فرمود؛ نه.
🔰 فَدَخَلَنِی شَیْ ءٌ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ إِعْظَاماً لَهُ وَ هَیْبَةً أَکْثَرَ مَا کَانَ یَحُلُّ بِی مِنْ أَبِیهِ
🔰ناگهان چنان هیبت و جلال و عظمت آن آقا بر دلم وارد شد، بیش از هیبتی که در زمان امام صادق علیهالسّلام از ایشان در دل داشتم ...
📚الکافی، ج۱ ص۳۵۱
📚رجال کشّیّ، ص ۱۸۲.
✍️ عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد؟!
ای خواجه! درد نیست... وگرنه طبیب هست!
♥️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️
هدایت شده از 🏴{تنها مولود کعبه}🏴
Gonah Nakon.mp3
6.68M
#امتحان_در_آخر_الزمان
با صدای حاج شيخ احمد كافے