#شعر
🌼به روزگار جوانی بیازمای کسان
ببین فرشته خصالند یا که دیو و ددند
🌼برای خویش رفیق شفیق گلچین کن
ز مردمی که هنرپیشه اند و با خردند
🌼ملامتت نکنند ار بدند خویشانت
به اختیار برای تو منتخب نشدند
🌼ولی به نیک و بد همنشین تو مسئولی
به همنشینی، مردم به اختیار خودند
🌼معاشران تو گر چند ز خوبانند
غمت مباد که ابنای روزگار بدند
#شعر
در عـمر سه نـکـتـه را فراموش مـکـن
اول چــراغ خــلــق خــامــوش مــکـن
دوم غــم کــس مـکـن به هر جا افشا
سوم ســخــن بــی خــردان گــوش مــکــن
هدایت شده از 🏴{تنها مولود کعبه}🏴
•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠
🔰موعظه ای از حاج شیخ عباس قمی:
سخنی در ذم شماتت (سرزنش)❗️
شمانت عبارت است از آن که مثلاً بگوید فلان بلا یا فلان مصیبت که به فلان کس رسیده از بدی اوست و با آن شادی و سرور نیز باشد.
و از اخبار و تجربه ثابت شده که شماتت کننده از دنیا نمی رود تا خود نیز به آن مبتلا گردد و دیگری او را شماتت کند.
پس عاقل که از حال خود ایمن نیست در مقام شماتت کسی بر نمی آید.
چو اِستاده ای در مقام بلند
برافتاده گر هوشمندی مخند
بسا ایستاده درآمد زپای
که افتادگانش گرفتند جای.
•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠
#کلام_علماء
#شماتت
#شیخ_عباس_قمی
#شــــــــعر
___________
🔰أشـــــــــعار حکمت آمــــــیز
به دوست گرچه عزیزست راز دل مگشای
که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز
-‐-------------
گر آرام خواهی در این آب و گلِ
مگو تا توانی به کس راز دل!!
---------------
راز خود با یار خود هر چند بتوانی مگوی
یار را یاری بُود از یارِ یار اندیشه کن
#شعر
#دوست
#حفظ_اسرار
__________
🔳
سختی کِشی ز دهر، چو سختی دهی بخلق
در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست
#شعر
ز هرچه غیر یار استغفرالله
ز هرچه بود مستعار استغفرالله
دمی که بگذرد بی یاد رویش
از آن دم بی شمار استغفرالله
سر آمد عمر و یک ساعت ز غفلت
نگشتم هوشیار استغفرالله
جوانی رفت و پیری هم سرآمد
نکردم هیچ کار استغفرالله
خطا بود آنچه گفتم، آنچه کردم
از آنها الفرار استغفرالله
#شعر
☀️امام صادق علیه السلام:
هنگامی که نام پیامبر برده شود بسیار صلوات بر او بفرستید،
چرا که هر کس یک صلوات بر پیامبر اکرم بفرستد خداوند هزار صلوات و درود در هزار صفّ از ملائکه، بر او می فرستد،
و چیزی از مخلوقات خدا باقی نمی ماند، مگر این که به خاطر صلوات خدا و فرشتگانش بر او صلوات می فرستند.
إِذَا ذُكِرَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَأَكْثِرُوا اَلصَّلاَةَ عَلَيْهِ
فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ صَلاَةً وَاحِدَةً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ اَلْمَلاَئِكَة
ِ وَ لَمْ يَبْقَ شَيْءٌ مِمَّا خَلَقَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلاَّ صَلَّى عَلَى ذَلِكَ اَلْعَبْدِ
لِصَلاَةِ اَللَّهِ عَلَيْهِ وَ صَلَوَاتِ مَلاَئِكَتِهِ...
بر خاتم انبیا نگین است علی
بر خاتم و بر نگین خاتم صلوات
---------------------
بحار ج ۱۷ ص ۳۰
#روایت
#پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_و_اله
#شعر
"سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبونَ" 🚩
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
#شعر
آنگاه که جانم به لب آمد صلوات
آن لحظه که مرغ روح پر زد صلوات
در روز جزا که سر برآرم از خاک
بر خاتم انبیاء محمد ص صلوات.
#شعر
ا ﷽ ا
🍀داستان سرودن فرزدق قصيدۀ خود را دربارۀ #امام_سجّاد عليهالسّلام
📜نقل شده كه :
هشام بن عبدالملك (لعنه الله)
در روزگار خلافت پدرش حج گزارد و چون طواف كرد خواست به حجر الاسود دست بكشد.
از شدت ازدحام نتوانست.
براى او منبرى نهادند
و مردم شام اطرافش را گرفتند.
در همين حال آقاعلى بن حسين امام سجاد(عليه السّلام)
در حالى كه ازار و ردايى بر تن داشتند و از همگان زيباتر و خوشبوتر بودند آمدند
ميان پيشانى ایشان بر اثر سجده همچون زانوى شتر پينه بسته بود. شروع به طواف فرمودند
و چون به محل حجر الاسود رسيدند مردم به پاس حرمت و هيبت ايشان كنار رفتند
تا به حجر الاسود دست كشند(استلام كنند)
اين كار هشام را به خشم آورد.
يك مرد شامى از هشام پرسيد:
مَنْ هَذَا يَا أمِيرَ الْمُؤْمِنينَ؟!
«اين مرد كيست
اى اميرمؤمنان ؟!»
هِشام گفت :
لَا أعْرِفُهُ «نمىشناسمش »،
براى آنكه اهل شام به امام سجاد رغبت نكنند.
فرزدق شاعر که آنجا حاضر بود گفت : لَكِنِّى أنَا أعْرِفُهُ.
«ولی من او را مىشناسم .»
مرد شامى گفت :
اى أبو فراس ! كيست او؟!
فرزدق همانجا بالبَداهَة قصيدهاى سرود
🔺هشام از شنيدن اين قصيده خشمگين شد،
و جائزۀ فرزدق را قطع نمود
و گفت :
ألَا قُلْتَ فِينَا مِثْلَهَا؟!
«تو چرا دربارۀ ما مثل اين قصيده ، قصيدهاى نسرودهاى ؟!»
فرزدق گفت :
هَاتِ جَدّاً كَجَدِّهِ، وَ أباً كَأبِيهِ، وَ امّاً كَاُمِّهِ حَتَّى أقُولَ فِيكُمْ مِثْلَهَا!
«جدِّى مانند جدِّ او بياور،
و پدرى مانند پدرش ،
و مادرى مانند مادرش تا من دربارۀ شما مثل آن را بسرايم !»
فرزدق را در عُسْفَان ميان مكّه و مدينه محبوس نمودند.
خبر اين قضيّه به حضرت امام على بن الحسين عليهما السّلام رسيد. حضرت براى وى دوازده هزار درهم فرستاده
و فرمودند:
أعْذِرْنَا يَا أبَا فِرَاسٍ،
فَلَوْ كَانَ عِنْدَنَا أكْثَرُ مِنْ هَذَا لَوَصَلْنَاكَ بِهِ!
«اى أبو فراس عذر ما را بپذير!
اگر در نزد ما بيشتر از اين بود، حتماً آن را براى تو مىفرستاديم !»
فرزدق آن را رد كرد
و گفت :
يَا بْنَ رَسُولِ اللهِ!
مَا قُلْتُ الَّذِى قُلْتُ إلَّا غَضَباً لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ!
وَ مَا كُنْتُ لأرْزَأَ عَلَيْهِ شَيْئاً!
«اى پسر رسول خدا!
آنچه را كه من سرودهام علّتى نداشت مگر آنكه دربارۀ خدا و رسول او خشمگين شدم ،
و من آن را به اميد چشمداشت خيرى و صِلِهاى نسرودهام !»
حضرت آن را مجدّداً براى وى فرستادند و پيام فرمودند:
بِحَقِّى عَلَيْكَ لَمَّا قَبِلْتَهَا فَقَدْ رَأَى اللهُ مَكَانَكَ وَ عَلِمَ نِيَّتَكَ!
«به حقّ من بر تو، سوگندت مىدهم كه آن را بپذير!
خداوند از منزلت تو خبر دارد و از نيّت تو مطّلع مىباشد.»
فرزدق آن را قبول كرد
و شروع كرد تا وقتی که در حبس بود هشام را هجو میکرد
📚امام شناسی، ج ۱۵ ص ۳۴۵
#شعر
#فرزدق
حضرت #امام_سجاد ﷺ
•┈┈••✾••┈┈•