🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌹 دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اعنّی فیهِ على صِیامِه و قیامِهِ وجَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِكْرَكَ بِدوامِهِ بتوفیقِكَ یا هادیَ المُضِلّین.
🌸 خدایا
یارى كن مرا در این روز بر روزه گرفتن و عبـادت و بركنارم دار در آن از بیهودگى و گناهان و روزیم كن در آن یادت را براى همیشه به توفیق خودت اى راهنماى گمراهان....
#الهی_آمین.
🌹 طاعات و عبادات قبول، التماس دعا
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
🌺🌺دارالقرآن الکریم اصفهان🌺🌺
✨✨✨✨
🌹جزء هفتم : عالم هستی محصول یک فرمان الهی🌹
💫💫💫💫
آیه ۷۳ سوره انعام :
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ ......
🍁این آیه به همه بشریت می فرماید : این را بدانید که همه عالم هستی محصول یک فرمان الهی است ،
قیامت هم با یک فرمان پدید میآید (کن فیکن)
🥀🥀🥀
♦️این نیست که خدا یک فرمان لفظی صادر می کند بلکه هرگاه اراده اش به چیزی تعلق گرفت بدون نیاز به هیچ عاملی اراده اش جامه عمل می پوشد ، حال اگر اراده کرده است یک دفعه موجود شود پس می شود .
و اگر اراده کرده تدریجاً موجود گردد ، مانند طبیعت پس به تدریج شروع شده و کم کم پایان میابد .
🌷🌷🌷🌷
منابع : تفاسیر : نور ، المیزان ، نمونه ، بهرام پور ، فایلهای صوتی نور آقای قرائتی
🌺🌺دارالقرآن الکریم اصفهان
🌺🌺
✨✨✨✨
🌹 جزء هفتم : اسرارغیب 🌹
💫💫💫💫
آیه ۵۹ سوره انعام
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ......
🔹 عالم هستی یک مرکزیت دارد که همه اطلاعات در آنجاست.
🥀مفاتح به معنای (کلید) است. مراد از مفاتح : همان نفس علم است و کلید غیب ، همان علم غیب است .
🔹اینکه بیان می کند : آگاهی خداوند از آن چه در خشکی ها و دریاهاست ؛
✒️ به معنای احاطه علم او بر همه چیز است .
🖇️ میزان ریزش برگ های درختان ، دانه ای که در دل زمین قرار می گیرد و علم به زمان مرگ گیاه ، از جمله مواردی است که علم آن تنها نزد خداست و هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی مبین قرار دارد ؛
♦️ کتاب مبین همان لوح محفوظ و علم خداوند است .
🔹 از این آیه استفاده میشودکه : علم خدا تنها در مورد کلیات نیست بلکه شامل جزئیات نیز میشود.
🥀🥀🥀🥀
اثر تربیتی این آیه ، ایمان به علم وسیع است ، زیرا به انسان می گوید ، تمام اسرار وجود انسان شامل اعمال ، گفتار ، نیات و افکار همگی برای ذات پاک او آشکار است ،
🌺 با چنین اعتقادی انسان باید : مراقب افکار ، اعمال ، گفتار و نیات خود بوده و آن را کنترل کند.
🌸🌸🌸🌸
پیامبر (ص):
کلیدهای غیب 5 چیزاست :
1️⃣.کسی نمی داند فردا به چه حوادثی گرفتار است
2️⃣. کسی نمی داند رحم زنان چه زمانی جنین و بار خود را می اندازد
3️⃣. کسی نمی داند چه وقت باران می بارد
4️⃣.کسی نمی داند درچه سرزمینی مرگش فرا می رسد
5️⃣.و کسی نمی داند چه وقت قیامت برپا می شود ، مگر خداوند تبارک وتعالی
🌷🌷🌷🌷
منابع : تفاسیر نور ، المیزان، نمونه ، بهرام پور
✨✨✨✨
🌹جزء هفتم : رعایت ادب در گفتار🌹
💫💫💫💫
آیه ۱۱۴ سوره مائده :
قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرّازِقِينَ
🔻حواریون ۱۲ نفر از اصحاب خاص حضرت عیسی علیه السلام بودند ، از ایشان درخواست کردند تا از خدا بخواهد طبقی از غذا را برایشان از آسمان بفرستد.
🔸 حضرت عیسی علیه السلام به آنها گفت : تقوا پیشه کنید ، اگر ایمان دارید.
آنها جواب دادند ما از طریق عقلی به تو ایمان آورده ایم ، ولی می خواهیم از طریق حسی هم بر ایمانمان بیافزاییم .
✒️ از این قسمت آیه این گونه بر می آید که ، ایمان مرحله به مرحله است.
انسان شاید در مرحلهای از ایمان باشد و با دیدن معجزه درجه ایمانش بالاتر برود.
🔸پس حضرت عیسی برای آنها درخواست مائده کرد.
در اینجا حواریون به حضرت عیسی توسل کردن .
📕 از این آیه استفاده میشود که ، توسل به اولیای خدا جایز است .
🌸این تنها دعای قرآن است که در آن هم لفظ اللهم آمده و هم لفظ ربنا، و این به خاطر تاکید در رعایت ادب در دعا است.🌸
حضرت عیسی در این آیه می فرماید :(خداوندا ! پروردگارا ! برای ما مائده ای از آسمان بفرست تا هم برای حاضران و هم برای آیندگان نشانه ای باشد و این روز را عید به شمار می اورند ،
اگر آمدن یک طبق غذا از آسمان عید به حساب می آید و باید آن را جشن گرفت، پس تولد ائمه اطهار علیهم سلام و روز بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم بی شک عید به شمار میآید.
🛑 روز نزول مائده یکشنبه بوده ، لذا مسیحیان در این روز مراسم هفتگی دینی خود را انجام میدهند .
🌷💐💐💐
منابع : تفاسیر: نور ، المیزان ، نمونه ، بهرام پور
استادان خوب خوشه های مرواریدند
ک داشتن آنها ثروت ودیدن آنها لذت است 🌸یک روز قشنگ 🌸یک دل خوش🌸یک تن سالم🌸دعای امروزم برای هر روزتانه 🌸روزمعلم گرامی باد🌸🌸🌸
🌷 *رمضان، ماه بندگی خدا*
💫💫💫💫💫
# *شبهه_ پاسخ به شبهه*
🌷🌷🌷🌷🌷
◀️ *پیامکهای به ظاهر مذهبی ولی اسراییلی*▶️
❓❓❓❓❓❓
🌷 *مثال اول:*
*ختم شش میلیون صلوات تقدیم به شیرخوار امام حسین...سهم شما شش صلوات و ارسال به شش عاشق حسینی.لطفا قطع کننده زنجیره نباشید...*
🌷 *مثال دوم:*
*تا پیام را دیدی هشت بار بگو یا ابوالفضل وبرای هشت نفر بفرست.همین الان خبر خوشی میشنوی و...*
🌷 *مثال سوم :*
...نذر صلوات گرفتیم واسه امام* ...
سهم شما فلان اندازه اگر انجام نمیدهید خبرم کنید تامدیون نشوید...(و مثالهای دیگر)
🌷 *مثال چهارم:*
دختر بچه ای ۵ساله تو کماا ست اسمش ...... دیگه امیدی بهش ندارن دکترا جوابش کردن مادر قرار نداره.. باباش التماس دعا داره .ختم صلوات برداشتیم برای شفای او سهم شما ۱۴صلوات وبرای۱۴ نفر بفرستین لطفا قطع کننده زنجیر نباشید تو رو به قرآن بفرست اگه نمی فرستی اطلاع بده
🌷 *مثال پنجم:*
بخدا خودم زیر 1 دقیقه جواب گرفتم همین الآن! # قرآن رو بازکن و بخون؛
﷽.﴿.قُل.هُوَ.اللَّهُ.أَحَدٌ.۞.اللَّهُ.الصَّمَدُ.۞.لَمْ.يَلِدْ.وَلَمْ.يُولَدْ.۞.وَلَمْ.يَكُن.لَّهُ.كُفُوًا.أَحَد.. اینو بخون وبفرست *اگر نفرستیش به قرآن پشت کردی!* تنزیلَ العزیزِ الرّحیم لتُنذرَ قوماً مااُنذرَ آباؤهم فَهُم غافلون به9نفربجزمن بفرست ببين تا60دقيقه ديگه خدأبرات چه میکنه.🤔
✍️ *نظر مراجع تقلید*👇
🤔🤔🤔
*آیت الله صافی گلپایگانی*:
به طور کلی این پیامها باید مدرک صحیح شرعی داشته باشد و در غیر این صورت ارسال آنها برای دیگران جایز نیست و باید از آنها جلوگیری شود.!
*مقام معظم رهبری*:
هیچکدام ازاین پیامها واقعیت واعتباری نداردوحرام است!
*آیت الله مکارم شیرازی:*
هیچکدام از این امور اعتباری ندارد و سزاوار است مردم به این کارها دامن نزنند...!
*آیت الله موسوی اردبیلی*:
اینگونه نوشته ها اعتبار ندارد.!
*آیت الله سیدعزالدین حسینی زنجانی*:
...انتشار بعضی از این پیامها موجب وهن شریعت و دین میشود و لذا جایز نیست و هیچگونه الزام شرعی هم در تکثیر متوجه دریافت کنندگان نیست.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
*هنرى ليونر (فقيه دينى اسرائیل) :*
ما با طراحى پيامهاى فارسى و آوردن نام پيامبر و ائمه درپيامها مينويسيم آنرا براى ١٠ نفر بفرست تا معجزه ببينى !
با گذشت زمان مسلمانان ميبينند خبرى از معجزه نيست پس آنرا خرافات تلقى كرده و اينگونه *ايمانشان را كم كم ازدست ميدهند*
[ مردم بايد از ارسال اين پيامها خوددارى كنند تادشمنان نتوانند با توسل به اهل بيت دست به گسترش باورهاى خرافى و در نهايت سست كردن باورهاى دينى بزنند. ]
🔯منبع : سايت تبيان🔯
💫💫💫💫💫
🌷 اللهمعجلالـولیکالفـرج🌷
زنده باد یاد شهدا
ادامه کتاب یادت باشه فصل سوم:دوره نامزدی تا دی ماه ۹۱👇👇👇
ادامه کتاب یادت باشه
فصل چهارم:ایام نوروزودوره مشهدتاتیرماه ۹۲👇👇👇
۲۳
برای من روزهای آخر سال که همه جا پر از تنگ های ماهی قرمز و سفره های هفت سین می شود بیش از حال و هوای سال تحویل یادآور خاطره های قشنگی سفرهای راهیان نور است، از دوم دبیرستان که برای اولین بار پایم به مناطق جنوب باز شد دوست داشتم هر سال شهدا منو دعوت کنند تا مهمانشان باشم، از اولین سفر راهیان نوربدجور شهدامن را نمک گیرکرده بودند.
با این که در آن سفر من و دوستانم خیلی شلوغ کردیم، اکثرا برنامه های کاروان را می پیچاندیم و بیشتر در حال و هوای شوخی ها و شیطنت های خودمان بودیم ولی جاذبه ای که خاک شهید و این سفر داشت باعث می شد هر ساله اواخر اسفندماه من بیشتر از سال تحویل ذوق سفر راهیان نور را داشته باشم.
وقتی از جنوب برگشتم چند روزی بیشتر به ایام عید نمانده بود،به عوض این چند روز مسافرت ۲۴ ساعته در حال دویدن بودم که کارهای آخر سال را انجام بدهم. حمید پیام داد از برنامه سال تحویل پرسیده گفتم: نمیدونم مزار شهدا خوبه بریم؟ گفت: دوست دارم بریم قم! پیله کرده بود برای سال تحویل کنار حرم حضرت معصومه(س) باشیم، گفتم حمید آخرسال جاده ها شلوغه ما هم که ماشین نداریم، سختمون میشه، گفت تو از پدر و مادرت اجازه بگیر خودش جور میشه، من توروازحضرت معصومه(س) گرفتم می خوام بریم تشکر کنم.
۲۴
از پدر مادرم اجازه گرفتم که یک روزه برویم و برگردیم،روز ۲۹ اسفند آفتاب نزده راه افتادیم میخواستیم قبل از اینکه ترافیک بشود به یک جایی برسیم ولی جاده ها خیلی شلوغ بود انگار همه نیت کرده بودند لحظه تحویل سال کنار حرم باشند، وقتی خواستیم برای زیارت از هم جدا بشویم اصلاً حواسمان نشد یک جای مشخص قرار بگذاریم که لحظه تحویل سال کنار هم باشیم، فکر کردیم گوشی هست و می توانیم بعد از زیارت تماس بگیریم، رفتنمان همان و گم کردن همدیگر همان!
کنار حوض وسط حیاط صحن نشسته بودم که آنتن گوشی ها درست شد وما توانستیم یک ساعت و نیم بعد تحویل سال همدیگر را پیدا کنیم،تاحمیدرا دیدم گفتم: از بس هوش و حواسم به پیدا کردنت رفته بود متوجه نشدم سال چطوری تحویل شد، جواب داد: منم خیلی دنبالت گشتم، تحویل سال کلی دعا کردم برای زندگیمون.
اونقدر شلوغ بود که نشدجلوتر برویم، همانجا داخل حیاط رو به روی صحن آیینه به سمت ضریح گفت: خانم! خانومم رو آوردم ببینی، ممنونم که منو به عشقم رسوندی!.
۲۵
تقریباً غروب شده بود آن موقع نه رستورانی باز بودنه غذایی پیدا می شد چند تا بیسکویت گرفتیم بدجوری ضعف کرده بودم با این گرسنگی بیسکوییت ها حکم لذیذترین غذایی ممکن را داشت، حمید با خنده گفت: تو زن کم خرجی هستی، من از صبح نه به توصبحونه دادم،نه ناهار،برای شام هم که میرسیم قزوین،اگرانقدر کم خرج باشی هر هفته می برمت مسافرت،مسافرت های یک روزه این مدلی زیاد می رفتیم، ساده بودن و ساده سفر کردن قشنگ است!
۲۶
هنوز چند روزی از فضای عید دور نشده بودیم که حمید گفت: امسال قسمت نشد بریم جنوب،خیلی دوست دارم چند روزی جور بشه بریم برای خادمی شهدا،گفتم:اگه جور بشه منم میام چون هنوز کلاسمون شروع نشده، همان لحظه گوشی روبرداشت با«حاج آقا صباغیان» معاون ستاد راهیان نور کشور تماس گرفت،حاجی ازقبل حمید میشناخت، مثل همیشه گرم باحمید احوالپرسی کرد، وقتی حمیدگفت نامزد کرده و دوست دارد با من برای خادمی به جلو بیاید حاجی خیلی خوشحال شد.
هجدهم فروردین بود که طبق هماهنگی با حاج آقا صباغیان راهی جنوب شدیم، چون داخل آمبولانسی که همراه کاروان ها به مناطق میرفت نیروی امدادگر نیاز بود،من قبول کردم که خادم امدادگر باشم ،دوست داشتم هر کاری از دستم برمیآید در راه خدمت به شهدا و زائران راهیان نور انجام بدهم،حمیدهم در منطقه «دهلاویه» مقتل شهید دکتر «مصطفی چمران» به عنوان خادم مشغول شد.
۲۷
هر روز اول صبح سوار آمبولانس میشدم و همراه کاروانها مناطق را دور میزنیم، این چند روز جور نشده حمید را ببینم، با توجه به شرایط آب و هوا تعداد کسانی که مریض میشدند یا به کمک نیاز داشتند زیاد بود،سخت تر از رسیدگی به این همه زائر تکانهای آمبولانس بود که تحمل آن برای من خیلی دشوار بود، نزدیک به ۱۶ ساعت در طول روز از این منطقه به منطقه در حال رفت و آمد بودیم،شب که می شد احساس میکردم استخوانهای بدنم در حال جدا شدن است.
شب آخر با آمبولانس به اردوگاه شهید کلهر آمدیم، اردوگاه تقریباروبه روی دو کوهه ورودی شهراندیمشک قرارداشت با حمیدقرار گذاشته بودم که آنجا همدیگر را ببینیم، تا نیمههای شب بیمار داشتیم و من درگیررسیدگی به آنها بودم،اوضاع که کمی مساعد شد از خستگی سرم را روی در آمبولانس گذاشتم، پاهایم آویزان بود،آنقدر بدنم کوفته و خسته بود که متوجه نشدم چطور همانجا به خواب رفتم.
۲۸
از جنوب که برگشتیم گوشه ذهنم به تولدحمید فکر میکردم،دوست داشتم اولین سالروز تولد حمید که من کنارش هستم برایش یک جشن تولد خودمانی بگیرم.
چهارم اردیبهشت ماه روز تولدحمید ساعت پنج صبح بود که باهول از خواب پریدم،عرق سردی روی پیشانیم نشسته بود، دهانم خشک شده بود، خواب خیلی عجیبی دیده بودم، آقایی با یک نورانیت خاص که مشخص بودشهید شده می خواست چیزی به من بگوید، در تلاش بود منظورش را برساند ولی تا خاص حرف بزندمن بیدار شدم چهره شهید را کامل به یاد داشتم، خیلی ذهنم درگیر این بود که حرف این شهید چه بود که نشد من بشنوم.
۲۹
حمید قرار داشتم که به مناسبت تولدش به مزار شهدا برویم،مراسم تولدش راکنار شهدا برده بودیم، خودش بودو خودم و شهدا، برایش خریده بودم،وقتی رسیدیم حمیدطبق معمول رفت سر مزار شهید حسین پور ،همان ردیف را آهسته قدم زنان جلو آمدم ،کیک به دست به قاب عکس بالای سر مزار آن نگاه می کردم، هر کدامشان یک سن و سال، یک تیپ و قیافه ولی همگی آرامش خاصی داشتند. در عالم خودم بودم که یکهوخشکم زد، چشم هایم چهارتا شد ،یکی از عکسها همان شهیدی بودکه من داخل خواب دیده بودم، دقیقاً همان نگاه بود ،شهید «اردشیر ابراهیم پور» جذبه خاصی داشت، همیشه در سرم می چرخید که این شهید می خواهدیک چیزی به من بگوید نگاهش پرازحرف بود،بعداز آن هر بارمزار شهدا میرفتیم، حمید میرفت سر مزار شهید حسین پور،من هم مثل مزار این شهید،بااین که متوجه نشدم حرف شهید چه بود ولی همیشه سر مزارش آرامش خاصی داشتم.
پایان فصل چهارم👆👆👆
AUD-20200430-WA0010.mp3
زمان:
حجم:
17.34M
🎤 #فایل_صوتی
💢 چکیده #تفسیر_جزء7
مفسر:استاد صفری (ستاد مهارتهای تفسیر قرآن کریم)
تحت نظارت حجه الاسلام والمسلمین قرائتی
---------------------------------