💌#دلنوشته_مهدوی
#سلام_پدر_مهربانم
❣مهدے جان!
▫️نام تو زینتِ هر زمزمه یابنَ الزهرا
میدهیمَت قسمِ فاطمه یابنَ الزهرا
▫️یابنَ مظلوم! قسم بر غمِ زهرا برگرد
شرمساریم ز روی تو ، ز صحرا برگرد
▫️یک مُحرم ز غمت خانه تکانی کردیم
گریه بر جدِّ غریبت همگانی کردیم
▫️کارِ ما، نالهٔ یابن الحسنِ تنها نیست
آنکه یک عمر شعاریست، یقین از ما نیست
▫️ما که از کشتهٔ بی غسل و کفن میگوئیم
با مخاطب ز دلِ روضه سخن میگوئیم
▫️ما اگر نامه نوشتیم بیا، با خون بود
همچو زهرا ز فدک، صورتمان گلگون بود
▫️ما گرفتار حسینیم، خدا شاهدِ ماست
تا ابد یارِ حسینیم، خدا شاهدِ ماست
▫️کِی دگر مسلمِ دوران سرِ بازار شود
«نگذاریم دگر واقعه تکرار شود»
▫️مَردِ میدان عمل، پای ولی میماند
در رکابِ سپهِ سید علی میماند
▫️پشت بر راه امام و شهدا باشد، ننگ
نهَراسیم ز تهدید و ز تحریم و ز جنگ
▫️ما سخن را ز لسان شهدا میگوئیم
«نَـه» به هر لایحهٔ بی سر و پا میگوئیم
▫️با شما دوست و با دشمن تان در حربیم
آگه از بَد دلی و توطئه های غربیم
▫️مُزدِ ما را سفر کرب و بلا خواهد داد
اربعین پاسخِ هر توطئه را خواهد داد
▫️تا که در راهِ حرم، با قدَمت همراهیم
کِی چنان کور دلان از رَهتان گمراهیم
▫️ما ز تو ، غیر تو را هیچ نخواهیم بیا
جز توَلای شما هیچ نخواهیم بیا
💌#دلنوشته_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
التماس دعا🤲
💕💕💕💕
شهید مدافع حرم مرتضی عطایی(ابوعلی) در لباس خادمی حرم مطهر رضوی ...
🌹بخشی از وصیتنامه شهید عطایی:
برای فرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بسیار دعا کنید که فرجمان در فرج آقا و مولایمان صاحب الزمان (عج) میباشد...
#شهید_مرتضی_عطایی ❤️
#سالروز_شهادت
شادی روح پرفتوح شهید عطایی #صلوات
دلم رفاقتے مےخواهد
کہ سربند یا زهرایم ببندد
کہ دلم را حسینـے ڪند
کہ خاڪی باشـد
دلم رفاقتے مےخواهد
کہ شهـــیدم ڪند...
#صبحتون_شهدایی🌷
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹ادامه نامه 31
4- شتاب در تربیت فرزند
🍃🌸پسرم هنگامى كه ديدم ساليانى از من گذشت، و توانايى رو به كاستى رفت، به نوشتن وصيّت براى تو شتاب كردم، و ارزش هاى اخلاقى را براى تو بر شمردم.
🌸🍃پيش از آن كه أجل فرا رسد، و رازهاى درونم را به تو منتقل نكرده باشم، و در نظرم كاهشى پديد آيد چنانكه در جسمم پديد آمد،
🍃🌸و پيش از آن كه خواهشها و دگرگونى هاى دنيا به تو هجوم آورند، و پذيرش و اطاعت مشكل گردد، زيرا قلب نوجوان چونان زمين كاشته نشده، آماده پذيرش هر بذرى است كه در آن پاشيده شود.
🌸🍃پس در تربيت تو شتاب كردم، پيش از آن كه دل تو سخت شود، و عقل تو به چيز ديگرى مشغول گردد، تا به استقبال كارهايى بروى كه صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را كشيده اند، و تو را از تلاش و يافتن بى نياز ساخته اند، و آنچه از تجربيّات آنها نصيب ما شد، به تو هم رسيده، و برخى از تجربيّاتى كه بر ما پنهان مانده بود براى شما روشن گردد.
🍃🌸پسرم درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثارشان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده ام، بلكه با مطالعه تاريخ آنان، گويا از اوّل تا پايان عمرشان با آنان بوده ام،
🌸🍃پس قسمت هاى روشن و شيرين زندگى آنان را از دوران تيرگى شناختم، و زندگانى سودمند آنان را با دوران زيانبارش شناسايى كردم، سپس از هر چيزى مهم و ارزشمند آن را، و از هر حادثه اى، زيبا و شيرين آن را براى تو برگزيدم، و ناشناخته هاى آنان را دور كردم.
🍃🌸پس آنگونه كه پدرى مهربان نيكى ها را براى فرزندش مى پسندد، من نيز بر آن شدم تو را با خوبى ها تربيت كنم، زيرا در آغاز زندگى قرار دارى، تازه به روزگار روى آورده اى، نيّتى سالم و روحى با صفا دارى.
✨﷽✨
✍خوابی که سردار سلیمانی پس از شهادت سردار مهدی زینالدین دیدن :
هیجانزده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش، توی جادهی سردشت...» حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن.» عجله داشت. میخواست برود. یك دیگر چهرهی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگهی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم»
همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زینالدین» نگاهی بهتزده به امضا و نوشتهی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» اینجا بهم مقام سیادت دادن.
🔹از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم»
📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران"
روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین...
یاد شهدا با صلوات❤️
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
📌خاطرات شهید سید
#مجتبی_علمدار
قسمت 3⃣2⃣
#زیارت_حضرت_زینب(س)
🍃روزی سر مزار سید نشسته بودیم. خانم من گفت: «من هر چه از خدا بخواهم با خواندن زیارت عاشورا در کنار مزار سید برآورده می شود.» آن روز گفت: «آقا سید، من این زیارت عاشورا را به نیابت شما می خوانم. از خدا می خواهم زیارت عمه سادات، حضرت زینب (س) را نصیب ما کند.» روز بعد یکی از دوستان من زنگ زد و گفت: «با یک کاروان راهی سوریه هستیم. دو نفر جا دارد. اگر گذرنامه داری، سریع اقدام کن. باور کردنی نبود شب جمعه بعد در حرم حضرت زینب (س) نائب الزیاره سید بودیم.»
📚کتاب علمدار، صفحه 205 الی 206
🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات