✍ نقل قول از سردار پورجمشیدیان جانشین محترم نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی :
شهید حیدری یک سرباز تمام عیار برای انقلاب بود. با اینکه بازنشسته شده بود برایش فقط انجام وظیفه مهم بود، اینکه تکلیف کجاست؟ کدام صحنه است؟ ایرانه یا خارج از کشور، اینها برایش مهم نبود.
🔴 مهم این بود که برای انقلاب سرباز خوبی باشد. مهم این بود که تکلیفش را برای انقلاب انجام دهد. عهدی را که با امام خمینی (ره) بسته بود خوب انجام دهد.
✅ با تمام وجود مرید و عاشق نائب امام زمان (عج) مقام معظم رهبری امام خامنه ای بود و در صحنه حاضر بود، حالا احساس کرد بیاید انتخابات کاندیدا بشود برای مجلس آن هم از باب نفسش نبود از این جهت بود که احساس میکرد برود آنجا برای انقلاب سربازی کند.
🔷 اینکه حالا نتیجه چه می شود برایش مهم نبود، مهم انجام تکلیف بود. لذا شما بعد انتخابات می بینید نمی رود خانه اش بنشیند چون رای نیاورده. مهم این بود که تکلیف را انجام دهد.
تا احساس کرد آن صحنه تمام شده با اصرار آمد و رفت ماموریت دفاع از حرم اهل بیت و حرم حضرت زینب (س) چند باری که تشریف بردند آنجا من خودم رفتم از نزدیک ایشان را دیدم و یکی از موثرترین فرماندهان ما در مدیریت توپخانه در جبهه سوریه برادرمان ذاکر حیدری بود.
هم خط مقدم را هدایت می کرد و هم چینش خوب دیدبان های زبده ای که ما داشتیم. در توپخانه ایشان نقش آفرینی می کرد، هم در اداره صحنه فرماندهی و هم در کنترل آتش در آنجا نقش بسزایی داشتند و همه راضی بودند از تلاش هایی که ایشان در آنجا انجام داد و در آخر جانشان را فدای اهل بیت (ع) کردند.
✅ باتمام وجودش برای انقلاب و راه و مرام امام خمینی (ره) و مقام عظمای ولایت و برای انقلاب اسلامی سوخت ولی لحظه ای قدم به عقب نگذاشت.
💠 بخشی از ویژه گیهای سردار شهید حاج ذاکر حیدری
۱) صداقت در گفتار و عمل
۲) صاحب فکر و تولید کننده محتوا بود
۳) اهل نماز شب و مناجات با خدا بود
۴) اهل مسجد بود و ماها را توصیه به حضور در نماز جماعت میکرد
۵) ولایت مدار بودن و هر لحظه آماده بود تا جان را فدای رهبر عزیز انقلاب کند
۶) پر کار و در کارش جدی بود، روحیه جهادیش خیلی عالی بود
۷) روحیه بسیجی خیلی عالی داشته، عاشق بسیجیان بود و با بسیجیان رابطه صمیمی داشت.
۸) فردی اجتماعی بود
۹) عاشق شهادت بود؛ فرموده بود تا به حال از خدا هرچه خواسته ام گرفته ام تنها آرزویم این هست که شهید بشم (خدای مهربان آرزویش را نیز برآورده کرده بود)
🌷 سردار حیدری آخرین روزی که میرفت بلیط هواپیما برا سوریه بگیره فرمود :
حالا میدانم و خوب درک میکنم که حضرت اباعبدالله چی کشید تو کربلا، همه چیز خود را فدای اسلام کرد.
😔 و با چشمان پر میگفت :
در آخر نیز حضرت علی اصغر (ع) خود را نیز در این راه داد و ماها نیز باید مثل ارباب باشیم.
شهید مدافع حرم سردارحیدری این جمله شهید همت را بیشتر تکرار میکرد و خود نیز عمل میکرد :
💖 کار برای خدا باشد، نفس کشیدنت نیز برای خدا باشد.
😭 و در آخر نیز پر کشید رفت نزد شهید بزرگوار حاج ابراهیم همت
💠 نقش حاج ذاکر در عملیات کربلای 5
در عملیات کربلای 5، شهید حیدری ضمن انجام مسئولیت در جایگاه طراحی آتش، مدتی نیز در روزهای اولیه عملیات بعنوان رابط توپخانه در قرارگاه تاکتیکی لشکر در کنار فرماندهی حضور یافت و نقش موثر در شکست پاتک های دشمن داشت.
در این عملیات بزرگ علیرغم آتش انبوهی که دشمن بر روی تمامی منطقه خودی داشتند و اکثر رزمنده های حاضر در منطقه حداقل یک یادگاری تحت عنوان تیر و ترکش و موج داشتند.
🔷 ولی به حمدا... سردار ما از آن همه آتش هیچ آسیبی ندید و از آن منطقه سالم بیرون آمد.
✍ شرح حضور شهید حیدری در عملیات کربلای 5
در فروردین سال 1366 ایشان که مسئولیت عملیات توپخانه لشکر 31 عاشورا را داشتند زمانیکه چند روز قبل از عملیات کربلای 8 ماموریت را شهید شفیع زاده ابلاغ فرمودند، با توجه به کمبود زمان و امکانات واقعا به فکر بودیم که چگونه می توان با این امکانات محدود و زمان کم برای شروع عملیات آماده شویم ولی بعد از برگزاری جلسه با دوستان و همکارانمان در مرکز هماهنگی آتش، حاج حیدری با همان اطمینان قلبی و همت والا فرمودند :
🚫 هیچ نگران نباشید ان شاءا... به موقع آمادگی خودمان را اعلام می کنیم.
😉 که انصافا چند ساعت جلوتر از وقت مقرر نیز ایشان اعلام آمادگی نمودند.
عملیات کربلای 8 عملیات محدود بود در منطقه شلمچه و در ادامه مرحله تکمیلی عملیات کربلای 5 که قرار بود در یکی از قرارگاه هایش که متشکل از لشکر 31 عاشورا، 27 محمد رسول ا... (ص) و 19 فجر بودند ماموریت را انجام دهند و توپخانه آنها و چندین گردان از ارتش نیز به قرارگاه توپخانه لشکر 31 عاشورا مامور بودند.
در طول این عملیات شهید رسول حدادزاده به عنوان مسئول دیده بانی و شهید حیدری به عنوان مسئول عملیات قرارگاه توپخانه بودند.
این عملیات به دلیل اینکه هدایت پاتکها به عهده عدنان خیراله وزیر دفاع وقت صدام بود؛ فشار زیادی به نیروها وارد می نمود، لذا به این علت به پشتیبانی آتش قوی نیاز بود و از توپخانه ها انتظار زیادی داشتند در این عملیات سردار رسول حداد زاده به شهادت رسید.
✅ در اواخر سال 1366 لشکر 31 عاشورا برای اجرای عملیات به منطقه ماووت عراق انتقال یافته و در زمستان سرد و برفی منطقه برای شرکت در عملیات بیت المقدس آماده می گردد.
در این عملیات شهید حیدری به عنوان رابط توپخانه در قرارگاه تاکتیکی فرماندهی لشکر 31 عاشورا حضور می یابد بعد از چند روز فعالیت به وسیله ترکش خمپاره از ناحیه سرو پا مجروح گشته و برای مداوا به عقب منتقل می شود که به علت شکستگی پا مدتی مجبور می شود در خانه استراحت کند.
پس از بهبود نسبی و نیاز شدید گروه توپخانه رسالت با درخواست سردار جهانسری که در آن مقطع فرماندهی گروه توپخانه 60 رسالت را بر عهده داشتند، ایشان از توپخانه لشکر به گروه توپخانه منتقل و به عنوان جانشین عملیاتی گروه منصوب می شود.
💠 این ماموریت مصادف بود با آغاز عملیات والفجر 10 که ایشان عملا در طراحی آتش پشتیبانی این عملیات حضور پر رنگی داشتند.
✅ پس از اتمام عملیات والفجر 10 و با آغاز عملیات های آفندی دشمن و نفوذ منافقین به منطقه قصر شیرین و اسلام آباد گروه توپخانه در آن منطقه حضور فعال داشته و شهید حیدری نیز به عنوان مسئول تطبیق آتش گروه درگیر طراحی و استقرار توپ و موشک اندازها بودند بعد از عملیات مرصاد و پاک سازی منافقین در منطقه و شهید حیدری به عنوان مسئول عملیات منصوب می گردد.
در مدتی که گروه توپخانه در منطقه کرمانشاه حضور داشت؛ شهید حیدری در مسئولیت عملیات گروه ارتباط تنگاتنگی با فرمانده قرارگاه نجف سردار مرتضی قربانی داشتند و در همین حال برای آموزش و آمادگی رزمی گروه اهتمام فوق العاده ای می نمودند.
🌸 شهید حیدری در اواخر پائیز همان سال برای گذراندن دوره عالی توپخانه به همراه 4 نفر دیگر از رده های مختلف سپاه به دانشکده توپخانه ارتش در اصفهان اعزام گردید و پس از سپری نمودن دوره عالی توپخانه که از ممتازین آن دوره نیز بودند برای ادامه خدمت به جایگاه خودشان یعنی عملیات گروه برگشته و در همان مسئولیت قبلی (مسئول عملیات گروه توپخانه) ادامه خدمت می دهد.
🔷 در کمین منافقین ...
پس از رحلت امام عزیز که احتمال نفوذ منافقین از محور قصر شیرین وجود داشت، شهید حیدری برای طراحی و مسدود نمودن نفوذ احتمالی به منطقه ای از کرمانشاه تا مرز را تحت کنترل داشت و برای مواضع توپخانهها و طراحی آتش شب و روز نداشت.
😊 که به حمدا... منافقین با ضربه ای که در عملیات مرصاد دیده بودند حتی خیال حمله را هم به مغزشان خطور ندادند.