┅❅🍁❈ ﷽❈🍁❅┅
#یادمانفکّه 2⃣
#روایتگریحجةالاسلاممهدویارفع
#فروردین98
🔻 رهبر انقلاب درباره متن های شهید آوینی (به دلیل اخلاصش که خواسته بود گمنام بماند ) فرموده بودند: کسی که این متن ها را می نویسد سَری در #ملکوت دارد
🔻علّامه جوادی آملی نامه ای در رثای #شهیدآوینی نوشتند؛ نامه ای خطاب به ایشان که در حد استاد العرفا است،تا به ما بفهماند که راه عارف و مجاهد هر دو باید به #شهادت ختم شود؛ هر دو باید به #جهاد و باید به #خدمت ختم شود...
🔻امروز این دو صحنه میخواهد به هم وصل شود. یک روزی ، یک ملّتی (ایران) گفتند دیگر بردگی و بندگی غرب و شرق بس است...نتیجه اش این شد که غرب و شرق علیه این ملّت همدست شدند؛
دست به دست هم دادند و گفتند مگر میشود ملّتی داعیه ی #استقلال داشته باشد ؟!
🔻 و هر چه داشتند سر این بچه ها(شهدا) ریختند... یک نسلی آن روز ایستادند و گفتند #شرافت خود را با هیچ چیز عوض نمی کنیم و خدا خواست که اگر چه #مظلومانه امّا #مقتدرانه به شهادت رسیدند؛تا شما با امنیّت همراه خانواده بیایید اینجا بنشینید در نقطه ای که یک لحظه امنیّت نداشت. امّا آن جنگ تمام شد...
🔻عدّه ای دیدند حریف ما با توپ و تانک و شیمیایی و... نشدند، امروز سِلاح جدید را آوردند و تا داخل جیب تو رساندند، امروز با فضای مجازی دارند اعتقادات تو را میزنند...
↩️ادامه دارد...
دوستان عزیز کانال ان شاءالله از این به بعد می خواهیم یک کار بزرگ و علی پسند انجام دهیم . به منظور گسترش نهج البلاغه خوانی ،هر روز یک سهم مشخصی از نهج البلاغه را در کانال قرار می دهیم ان شاءالله در طول 110روز نهج البلاغه ختم می شود
May 11
🎇🍃🌹﷽🌹🍃 🎇
#از_ملک_تا_ملکوت_با_نهج_البلاغه 1⃣
💢برادر و خواهر گرامی؛
در روزگار سرگردانی و پوچی بشر و در عصر جاهلیت مدرن و در آستانه ی فروپاشی پر ادعا ترین تمدن دستساز قرنهای جدید، یعنی تمدن پوشالی و شیطانی غرب، دست رحمت الهی و نظر عنایت علوی، قلب شما را ظرف شایسته ای برای دریافت اسرار سینه ی سوخته مولی الموحدین، امیرالمومنین (علیه السلام) ، یافته و توفیق ورود به عالم بینظیر نهج البلاغه را نصیبتان فرموده است؛
✳️چه نیکوست بدانید《کتاب شریف نهج البلاغه که به تعبیر امام خمینی رضوان الله علیه: 《 بزرگترین کتاب انسان سازی بعد از قرآن کریم است》
✳️ و به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی: 《پشتوانه حل همه مشکلات امروز ماست》
آسان ترین و شیواترین و شیرین ترین سخن و بهترین معجون درمان دردها و حاوی برترین راهنمایی ها به سوی حیات طیبه است.
💯این کتاب گلچینی بی بدیل از سخن و سیره علوی در دوران حکومت ایشان است که بیشترین شباهت را به به روزگار ما دارد؛ بنابراین می توان آن را کاملترین دفترچه راهنمای راه سعادت مادی و معنوی بشر دانست.💯
🔰ورود به عالم امیر المومنین (علیه السلام) با ورود به عالم نهج البلاغه ممکن می شود. درک عالم نهج البلاغه پنج مرحله دارد و هر مرحله ، راه و روش خود را میطلبد:
1⃣ مرحله خواندن نهج البلاغه
2⃣مرحله فهمیدن نهج البلاغه
3⃣مرحله چشیدن نهج البلاغه
4⃣مرحله زنده شدن با نهج البلاغه
5⃣مرحله فنای در نهج البلاغه
✅در مرحله اول، باید این کتاب مهجور و مظلوم را خواند. تاریخ بیش از هزار ساله ی نهج البلاغه نشان می دهد که هرکس این کتاب را خوانده ، به آن علاقه مند شده است.
✅در مرحله دوم، امیر المومنین (علیه السلام ) با اشراف پدرانه ی خود قلبی را که به ایشان و سخنان گهربارش روی آورده باشد، به لذت فهم نهج البلاغه مفتخر می فرمایند.
✅مرحله سوم ،وقتی نهج البلاغه وارد خانه قلب کسی شد، او طعم شیرینش را می چشد و بیشتر شیفته ی حقایقش می شود
✅مرحله چهارم با چشیدن بخشی از معارف نهج البلاغه، طالب همه ی آن میشود و خوراک فکر و جانش، نهج البلاغه خواهد شد و با داشتن چنین مائده ی لذیذی، به هیچ طعام دیگری میلی نخواهد داشت.
✅مرحله پنجم کار عاشق نهج البلاغه و دلداه ی امیرالمومنین (علیه السلام) به جایی خواهد رسید که آرمان هایش، آرمان های علی(علیه السلام) می شود، دردهایش دردهای علی (علیه السلام) و شادی و لذتش، لذت و شادی علی (علیه السلام) این یعنی فانی شدن در امیرالمومنین (علیه السلام)...
↩️ادامه دارد...
📝مهدوی ارفع
🎇🍃🌹﷽🌹🍃 🎇
#از_ملک_تا_ملکوت_با_نهج_البلاغه2⃣
🔰در مرحله خواندن نهج البلاغه، چنانچه به شش توصیه زیر که آسان ترین روش خواندن نهج البلاغه است، عمل کنید، به یقین این کتاب را در زمان کوتاهی با لذت و شوق خواهید خواند و بسیاری از آن را در همان دور اول به یاری خدا درک خواهید کرد:
1⃣ ترجمه نهج البلاغه را بخوانیم، آن هم ترجمه مرحوم دشتی که فهم آن برای عموم آسان تر است و هم مورد تایید صریح رهبر انقلاب( مدظله العالی ) واقع شده است.
2⃣با حداقل ده دقیقه در شبانه روز آغاز کنیم.
3⃣مطالعه نهج البلاغه را از بخش پایانی شروع کنیم؛ چرا که حکمتها کاربردی تر و آسان تر است. در این روش به ترتیب زیر نهج البلاغه را می خوانیم:
گام اول: خواندن حکمتها ، دو بار از اول به آخر
گام دوم: خواندن نامه ها از آخر به اول
گام سوم: خواندن خطبه ها از آخر به اول
4⃣در دور اول مطالعه، به شرح و تفسیر نیازی نداریم. زیرا هدف آشنایی با کلام حضرت است.
5⃣ در مرحله روخوانی ترجمه نهج البلاغه، حفظ و خلاصه برداری ضرورتی ندارد.
6⃣چنانچه در طول مرحله اول جملاتی برای شما مبهم بود یا به سوالاتی برخوردید، صبر پیشه کنید؛ با مطالعه بیشتر در حکمتها و نامه ها و خطبه ها ، به جواب سوالهایتان خواهید رسید.
⚠️در دور اول خواهید دید بیش از ٧٠ درصد نهج البلاغه بر خلاف آنچه تا به حال فکر می کردید و در گوشتان خوانده اند، حتی برای نوجوانان و عوام فهمیدنی است.
⚜《لا یمسهه الا المطهرون》؛ با خلوص نیت پای نهج البلاغه بنشینیم خواهیم دید همانطور که خود وعده داده اند، ما را از چشمه سار علم و معرفت خویش سیراب خواهند کرد.
🔰این کتاب شریف قرار است ما را به این افق برساند؛ انسان نهج البلاغه ای ، خانواده نهج البلاغه ای ، محله ی نهج البلاغه ای، شهر و جامعه نهج البلاغه ای و ان شاءالله 《جهان و تمدن نهج البلاغه ای》.
✔️آرزوی درازی نیست؛ همانگونه که سید رضی خود در سال ٤٠٦ هجری قمری فوت کرده و اعتزاز و اهتزاز نهج البلاغه را که در آن سالها تالیف کرده ندیده است ، در مقدمه کتاب می نویسد: 《این کار را شروع کردم [ تالیف نهج البلاغه] در حالی که یقین دارم ( دقت کنید، می فرمایند یقین دارم ، نه آرزو دارم) که روزی همه جا را تحت سیطره ی خود قرار خواهد داد.》ان شاءالله
📝 مهدوی ارفع
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠درود خدا بر او فرمود: در فتنه ها، چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد كه سواری دهد، و نه پستانی تا او را بدوشند.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت1
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
👌 به مناسبت ولادت رهبر گرانقدر
صحبت های آقا که تمام می شود، رئیس مرکز آمار اجازه می گیرد تا فرم سرشماری مربوط به حضرت آیت الله خامنه ای را پر کند.
❤️ رهبر هم از او می پرسند: "کارت شناسایی هم که آوردید؟"
😁 و با خنده حضار و پاسخ مثبت عادل آذر (رئیس مرکز آمار ایران) ، سرشماری آغاز می شود.
✅ اولین سؤال: نام و نام خانوادگی؟
- سید علی حسینی خامنه ای.
🕊 جمعیت صلوات می فرستد. سؤال دوم، تاریخ تولد است.
🎈 - تیرماه ۱۳۱۸. البته این در شناسنامه است. ظاهراً تاریخ صحیح باید فروردین ماه باشد.
🕊 جمعیت مجدد صلوات می فرستد. قبل از این که عادل آذر به سؤال بعدی برسد، آقا می گوید:
«نمی شود که با هر سؤال یک صلوات بفرستید».
عادل آذر از منزل می پرسد: ملکی؟ استیجاری؟ در برابر خدمت؟
- منزل ما سازمانی است.
🌷 سید علی حسینی خامنه ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه ای، در ۲۹ فروردین ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشود
👂 گوش همه تیز شده که از سایر اطلاعات رهبر هم با خبر شوند که مأمور سرشماری می گوید بقیه سؤال ها باشد برای بعد، چون باید اعضای خانوار فهرست شوند. اما انگار آقا خیالشان از همه اطلاعاتی که می خواهند بدهند، راحت است :
☺️ «ما اعضایی نداریم. فقط 2 نفریم. کارت ملی خودم را هم آورده ام.»
لبخند روی لب میهمانان می نشیند و همه مجدد آماده ضبط اطلاعات نفوس و مسکن رهبر می شوند. اما مأمور سرشماری می گوید این کار حدود ۲۰ دقیقه وقت می گیرد و کار را به بعد موکول می کند؛ گویا مأمور آمار در حفظ اسرار مردم عزمی جدی دارد.
💠 جلسه تمام می شود و قرار می شود خود رئیس مرکز آمار ایران برای تکمیل فرم اطلاعات آیت الله «سید علی حسینی خامنه ای» اقدام کند. کاری که برای سران قوا و چند نفر دیگر از مسئولین درجه اول هم انجام خواهد داد.
📜 روایت فوق، گوشه ای از شرکت رهبر انقلاب در سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ بود، رهبر انقلاب در این دیدار به ماه دقیق تولد خود اشاره کرده و از فروردین ماه نام می برد.
👏 بنا بر اطلاعات دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، سید علی حسینی خامنه ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه ای، در ۲۹ فروردین ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود.
تولدشان مبارک و سایه اشان بر سر ما مستدام 💝🌹😍
✍ tebyan
✍ mashregh
❤️گروه #سپاه ، پاسدار انقلاب✌️
http://eitaa.com/joinchat/410386450C8b9bf08181
بنام خدای شهیدان ❤️
با سلام خدمت مدیر بزرگوار مجموعه بسوی ظهور و یکایک دوستان گرامی ✋
میگن شبهای جمعه شهدا در محضر ارباب ما، امام حسین (علیه السلام) هستند و یاد می کنند از کسانی که از اونا یاد می کنند. 💔
امشب، شب جمعه دلامون برای حرم ارباب پر میزنه 💔
خواستم باهم یه محفل شهدایی داشته باشیم و از اونا بگیم تا اونا هم محضر ارباب از ما یادی کنند. 🌺
امشب شما رو مهمون یه شهید باصفا می کنم که قبلا قولش رو داده بودم
الوعده وفا
یاران بسم الله ✋
۱
امشب ميخوام شما رو مهمون یه شهید باصفا کنم
#شهید_مدافع_حرم
با بدن خالکوبی که هنوز پیکر مطهرش برنگشته
#شهید_مجید_قربان_خانی
داداش مجید ما متولد ۳۰ مرداد ۱۳۶۹ و تک پسر خانواده است.
مجید از کودکی دوست داشت برادر داشته باشد تا همبازی و شریک شیطنتهایش باشد؛ اما خدا در ۶ سالگی به او یک خواهر داد.
باهم بشینیم پای حرفای مادر بزرگوار شهید عزیز تا بیشتر ما رو با داداش مجید آشنا کنند ❤️
۴
خانم قربانخانی سلام ✋
امشب در این محفل شهدایی همگی مهمان شما هستیم تا بیشتر از داداش مجید برامون بگید 😊
سلام به مدیر محترم این مجموعه باصفا و همگی شما بزرگواران
همانطور که شما هم اشاره کردین، مجید خیلی داداش دوست داشت. به بچههایی هم که برادر داشتند خیلی حسودی میکرد و میگفت چرا من برادر ندارم.
دختر دومم «عطیه» نهم مهرماه به دنیا آمد. مجید نمیدانست دختر است و علیرضا صدایش میکرد.
ما هم به خاطر مجید علیرضا صدایش میکردیم؛ اما نمیشد که اسم پسر روی بچه بماند.
شاید باورتان نشود، مجید وقتی فهمید بچه دختر است، دیگر مدرسه نرفت.
همیشه هم به شوخی میگفت «عطیه» تو را از پرورشگاه آوردند. ولی خیلی باهم جور بودند حتی گاهی داداش صدایش میزد.
آخرش هم کلاس اول نخواند. مجبور شدیم سال بعد دوباره او را کلاس اول بفرستیم. بشدت به من وابسته بود. طوری که از اول دبستان تا پایان اول دبیرستان با او به مدرسه رفتم و در حیاط مینشستم تا درس بخواند.
اما از سال بعد گفتم مجید من واقعاً خجالت میکشم به مدرسه بیایم. همین شد که دیگر مدرسه را هم گذاشت و نرفت؛ اما ذهنش خیلی خوب بود. هیچ شمارهای درگوشی ذخیره نکرده بود. شماره هرکی را میخواست از حفظ میگرفت.
۵
🌹مادر:
آره مجید همیشه دوست داشت پلیس بشه. یک تابستان کلاس کاراته فرستادمش. وقتی رفتم مدرسه، معلمش گفت خانم تو را به خدا نذارید بره. تمام بچهها را تکهتکه کرده. ميگه من وقتی کاراته میرم باید همهتان را بزنم.
عشق پلیس بودن و قوی بودن باعث شده بود هر جا ميرفت ، پز داییهای بسیجیاش را می داد. چون تفنگ و بیسیم داشتند و مجید عاشق این چیزها بود.
بعدها هم که پایش به بسیج باز شد یکی از دوستانش ميگفت آنقدر عشق بیسیم بود که آخر یک بیسیم به مجید دادیم و گفتیم اينو بگیر و دست از سر ما بردار (خنده)😂
در بسیج هم از شوخی و شیطنت دستبردار نبود.😊
۷
سربازی رفتنش هم مثل مدرسه رفتنش عجیب بود
همه اهل خانه مجید را داداش صدا میکنند. پدر، مادر، خواهرها وقتی میخواهند از مجید بگویند پسوند «داداش» را با تمام حسرتشان به نام مجید میچسبانند و خاطراتش را مرور میکنند.
خاطرات روزهایی که باید دفترچه سربازی را پر میکرد اما نمیخواست سربازی بره مادر داداش مجید داستان جالبی از روزهای سربازی مجید دارد.😊
۸
🌹مادر:
✨با بدبختی مجید را به سربازی فرستادیم. گفتم نمی شه که سربازی نره. فردا که خواست ازدواج کند، حداقل سربازی رفته باشه.
✨وقتی دید دفترچه سربازی را گرفتم، گفت برای خودت گرفتی! من نمیرم.
✨با یک مصیبتی اطلاعاتش را از زبانش بیرون کشیدیم و فرستادیم؛ اما مجید واقعاً خوششانس بود.
✨از شانس خوبش سربازی افتاد کهریزک که یکی از آشناهامون هم آنجا مسئول بود.
✨مدرسه کم بود هرروز پادگان هم میرفتم. مجید که نبود کلاً بیقرار میشدم.
✨من حتی برای تولد مجید کیک تولد پادگان بردم. انگار نه انگار که سربازی است. آموزشی که تمام شد دوباره نگران بودیم.
✨ دوباره از شانس خوبش «پرند» افتاد که به خانه نزدیک بود. مجید هر جا میرفت همهچیز را روی سرش میگذاشت.
✨مهر تائید مرخصی آنجا را گیر آورده بود یک کپی از آن برای خودش گرفته بود.
✨پدرش هرروز که مجید را پادگان میرساند. وقتی یک دور میزد وبرمی گشت خانه میدید که پوتینهای مجید دم خانه است. شاکی میشد که من خودم تو را رساندم پادگان تو چطور زودتر برگشتی.
مجید میخندید و میگفت: خب مرخصی رد کردم!»😊
۹
🍃تا میخواهیم برای مجید گریه کنیم، خندهمان میگیرد
🕊داداش مجید شیرینی خانه است. شیرینی محله، حتی آوردن اسمش همه را میخندونه.
از عطیه خانم، خواهر کوچیک آقا مجید می خواهیم برامون از داداش مجید بگن 😊
۱۰
🌺عطیه خانم خواهر مجید
🍃سلام به همگی شبتون بخیر
🍃راستش نبودن مجید خیلی سخته، اما مجید کاری با ما کرده که تا از دوری و نبودنش بغض میکنیم و گریه میکنیم یاد شیطنتها و شوخیهایش میافتیم و دوباره یکدل سیر میخندیم. ☺️
🍃مجید کارهای جدیاش هم خندهدار بود. از مجید فیلمی داریم که همزمان که با موبایلش بازی میکنه برای همرزمهایش که هنوز زندهاند روضههای بعد از شهادتشون را میخونه.
🍃همه یکدل سیر میخندن و مجید برای همه روضه میخونه و شوخی میکنه؛ اما آخرش اعصابش به هم میریزه.
🍃مجید شبها دیروقت میومد وقتی میدید من خوابم محکم با پشت دست روی پیشونی من میزد و بیدارم میکرد.
🍃این شوخیها را با خودش همه جا هم میبرد. مثلاً وقتی در کوچه دعوا میشد و میدید پلیس آمده، لپ طرفین دعوا را میکشید لپ پلیس را هم میکشید و غائله را ختم میکرد.
🍃 یکبار وقتی دید دعوا شده شیشه قلیانش را آورد و محکم توی سرش خورد کرد همه که نگاهش کردند خندید. همین قصه را تمام کرد و دعوا تمام شد.
🍃هرروز که از کنار مغازهها رد میشد با همه شوخی میکرد حالا که نیست، همه به ما میگن هنوز چشمشان به کوچه است که بیاد و یک تیکهای بیندازه تا خستگیشان در بره.»
۱۱
بعضی ها داستان مجید را با «مجید سوزوکی» اخراجیها مقایسه کردند.
پسر شروشور و لات مسلکی که پایش را به جبهه میگذاره و به یکباره متحول میشه؛ اما خواهر مجید میگه مجید قربانخانی، مجید سوزوکی نیست👇👇
۱۲
🌺خواهر مجید :
🌴با اینکه داداش مجید از مجید اخراجیها خوشش میومد، اما نمیشه مجید ما را به مجید اخراجیها نسبت داد.
🌴 برای اینکه مجید سوزوکی به خاطر علاقه به یک دختر به جبهه رفت؛ اما مجید به عشق بیبی زینب همهچیز را به یکباره رها کرد و رفت. از کار و ماشین تا محلهای که روی حرف مجید حرف نمیزد.
🌴 مجید سوزوکی اخراجیها مقبولیت نداشت؛ اما مجید ما خیلی محبوب بود. ماشین مجید همیشه بدون هیچ قفل و دزدگیری دم در پارک بود. هیچکس جرات این را نداشت که به ماشین او دست بزند. همه میدانستند ماشین مجید است. برای مجید همه احترام قائل بودند؛ اما او با همه اینها همه چیز را رها کرد و رفت.😔
۱۳