🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
☀️☀️☀️
🎤 #خطبه_۱۸۶ قسمت اول
(در اصول كافى ج 1.ص 131.آمده است كه اين سخنرانى در شهر كوفه ايراد شد در پيرامون توحيد و خداشناسى است كه اصول علمى آن در هيچ خطبه اى يافت نمى شود.)
💠1.شناساندن صحيح خداوند سبحان
كسى كه كيفيّتى براى خدا قائل شد يگانگى او را انكار كرده، و آن كس كه همانندى براى او قرار داد به حقيقت خدا نرسيده است. كسى كه خدا را به چيزى تشبيه كرد به مقصد نرسيد. آن كس كه به او اشاره كند يا در وهم آورد، خدا را بى نياز ندانسته است. هر چه كه ذاتش شناخته شده باشد آفريده است، و آنچه در هستى به ديگرى متّكى باشد داراى آفريننده است. سازنده اى غير محتاج به ابزار، اندازه گيرنده اى بى نياز از فكر و انديشه، و بى نياز از يارى ديگران است. با زمان ها همراه نبوده، و از ابزار و وسائل كمك نگرفته است. هستى او برتر از زمان، و وجود او بر نيستى مقدّم است، و ازليّت او را آغازى نيست. با پديد آوردن حواس، روشن مى شود كه حواسّى ندارد، و با آفرينش اشياء متضاد، ثابت مى شود كه داراى ضدّى نيست، و با هماهنگ كردن اشياء دانسته مى شود كه همانندى ندارد. خدايى كه روشنى را با تاريكى، آشكار را با نهان، خشكى را با ترى، گرمى را با سردى، ضدّ هم قرار داد، و عناصر متضاد را با هم تركيب و هماهنگ كرد، و بين موجودات ضدّ هم، وحدت ايجاد كرد، آنها را كه با هم دور بودند نزديك كرد، و بين آنها كه با هم نزديك بودند فاصله انداخت. خدايى كه حدّى ندارد، و با شماره محاسبه نمى گردد، كه همانا ابزار و آلات، دليل محدود بودن خويشند و به همانند خود اشاره مى شوند. اينكه مى گوييم موجودات از فلان زمان پديد آمده اند پس قديم نمى توانند باشند و حادثند، و اين كه مى گوييم حتما پديد آمدند، ازلى بودن آنها رد مى شود، و اينكه مى گوييم اگر چنين بودند كامل مى شدند، پس در تمام جهات كامل نيستند.
خدا با خلق پديده ها در برابر عقل ها جلوه كرد، و از مشاهده چشم ها برتر و والاتر است، و حركت و سكون در او راه ندارد، زيرا او خود حركت و سكون را آفريد، چگونه ممكن است آنچه را كه خود آفريده در او اثر بگذارد يا خود از پديده هاى خويش اثر پذيرد اگر چنين شود، ذاتش چون ديگر پديده ها تغيير مى كند، و اصل وجودش تجزيه مى پذيرد، و ديگر ازلى نمى تواند باشد، و هنگامى كه (به فرض محال) آغازى براى او تصوّر شود پس سرآمدى نيز خواهد داشت، و اين آغاز و انجام، دليل روشن نقص، و نقصان و ضعف دليل مخلوق بودن، و نياز به خالقى ديگر داشتن است.
پس نمى تواند آفريدگار همه هستى باشد، و از صفات پروردگار كه «هيچ چيز در او مؤثر نيست، و نابودى و تغيير و پنهان شدن در او راه ندارد» خارج مى شود.
🌴🌴🌴
اون با خودش میگفت: خدا کنه که برادرم برگرده.اون دو فرزند کوچیک داره و سومی هم توراهه.اگر اتفاقی براش بیفته ما با بچه هاش چه کنیم؟یعنی بیشتر ناراحت خودش بود با بچه های من چه کنه!!!
کمی اون طرف تر،داخل یکی از اتاق های بخش،یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد.من اونو هم میدیدم.داخل بخش آقایان،یک جانباز بود که روی تخت خوابیده و برایم دعا میکرد.اونو میشناختم.قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشم با او خداحافظی کردم و گفتم که شاید برنگردم.این جانباز خالصانه میگفت: خدایا من راببر،اما اونو شفا بده.اون زن و بچه داره اما من نه.
یکباره احساس کردم که باطن تمام افراد رو متوجه میشم.نیت ها و اعمال اونها رو میبینم...بار دیگه جوان خوش سیما به من گفت : بریم؟؟؟
از وضعیت به وجود اومده و راحت شدن از درد و بیماری خوشحال بودم.فهمیدم که شرایط خیلی بهتر شده اما گفتم : نه!
خیلی زود فهمیدم منظور ایشان مرگ من و انتقال به اون جهانه .
مکثی کردم و به پسر عمه ام اشاره کردم.بعد گفتم: من آرزوی شهادت دارم.من سالها به دنبال جهاد و شهادت بودم،حالا اینجا و با این وضع برم؟؟؟!!
اما انگار اصرارهای من بی فایده بود.باید میرفتم.
همون لحظه دو جوان دیگه ظاهر شدن
در چپ و راست من قرار گرفتند.و گفتند: بریم
بی اختیار همراه با آنها حرکت کردم.لحظه ای بعد، خود را همراه با این دو نفر در یک بیابان دیدم😟
*این را هم بگویم که زمان اصلا مانند دنیا نبود من در یک لحظه صدها موضوع را میفهمیدم و صدها نفر را میدیدم*
آن زمان کاملا متوجه بودم که مرگ به سراغم اومده.اما احساس خیلی خوبی داشتم.از اون درد شدید چشم راحت شده بودم.پسر عمه و عمویم در کنارم حضور داشتن و شرایط خیلی عادی بود
به اطراف نگاه کردم.سمت چپ من در دوردستها چیزی شبیه سراب دیده میشد اما اونچه میدیدم سراب نبود شعله های آتش🔥🔥 بود ! حرارتش از راه دور حس میکردم.
به سمت راست خیره شدم در دوردستها یک باغ بزرگ 🌴🌳🌳 و زیبا،یا چیزی شبیه جنگل های شمال ایران پیدا بود.نسیم خنکی از آن سو احساس میکردم
در روایات شنیده بودم که دو ملک از سوی خداوند همیشه با ما هستند،حالا این دو ملک رو میدیدم.
چقدر چهره آنها زیبا و دوست داشتنی بود.دوست داشتم همیشه با آنها باشم.
ما با هم در وسط بیابان کویری و خشک و بی آب و علف حرکت میکردیم.کمی جلوتر چیزی را دیدم.
روبروی ما یک میز قرار داشت که یک نفر پشت میز نشسته بود.آهسته آهسته به میز نزدیک شدیم
به شخص پشت میز سلام کردم.با ادب جواب داد.منتظر بودم میخواستم ببینم چه کار دارد.این دو جوان که در کنار من بودند،هیچ عکس العملی نشون ندادند.
حالا من بودم و همان دو جوان که در کنارم قرار داشتند.جوان پشت میز یک کتاب بزرگ و قطور را در مقابل من قرار داد!
از آقایی که پشت میز بود پرسیدم این عدد چیه!؟
گفت : سن بلوغ شماست.شما دقیقا در این تاریخ به بلوغ رسیدی.توی ذهنم بود که این تاریخ ،یکسال از پانزده سال قمری کمتره!!!
اما اون جوون که متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه های بلوغ فقط این نیست که شما در ذهن داری.من هم قبول کردم.
*قبل از آن و در صفحه🗓️ سمت راست،اعمال خوب زیادی نوشته شده بود.از سفر زیارتی مشهد تا نمازهای اول وقت و هیئت و احترام به والدین و....پرسیدم اینها چیه؟*
هدایت شده از هیئت فدائیان حسین(ع)اصفهان
43.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #نماهنگ | خواهشاً نامه ما را به خراسان بفرست ...
🔻بخشهایی از مناجات سحر | احیای لیله الرغائب
⭕️ کربلایی سید رضا نریمانی
🔻با تصاویر اختصاصی از حرم علی بن موسی الرضا علیه السلام
—-
@Fadaeianhoseinir
@Seyedrezanarimani
متن دعای هفتم صحیفه سجادیه که رهبر انقلاب خواندن آن را توصیه کردند:
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْكَرْبِ :
يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ، لَا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ، وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ، وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ، فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ، يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ.
ترجمه دعای هفتم:
نيايش آن حضرت در كارهاي مهم
اي آنكه گرهِ كارهاي فرو بسته به سر انگشت تو گشوده ميشود، و اي آن كه سختيِ دشواريها با تو آسان ميگردد، و اي آن كه راه گريز به سوي رهايي و آسودگي را از تو بايد خواست.
سختيها به قدرت تو به نرمي گرايند و به لطف تو اسباب كارها فراهم آيند. فرمانِ الاهي به نيروي تو به انجام رسد، و چيزها، به ارادهي تو موجود شوند،
و خواستِ تو را، بي آن كه بگويي، فرمان برند، و از آنچه خواستِ تو نيست، بي آن كه بگويي، رو بگردانند.
تويي آن كه در كارهاي مهم بخوانندش، و در ناگواريها بدو پناه برند. هيچ بلايي از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگرداني، و هيچ اندوهي بر طرف نشود مگر تو آن را از دل براني.
اي پروردگار من، اينك بلايي بر سرم فرود آمده كه سنگينياش مرا به زانو درآورده است، و به دردي گرفتار آمدهام كه با آن مدارا نتوانم كرد.
اين همه را تو به نيروي خويش بر من وارد آوردهاي و به سوي من روان كردهاي.
آنچه تو بر من وارد آوردهاي، هيچ كس باز نَبَرد، و آنچه تو به سوي من روان كردهاي، هيچ كس برنگرداند. دري را كه تو بسته باشي. كَس نگشايد، و دري را كه تو گشوده باشي، كَس نتواند بست. آن كار را كه تو دشوار كني، هيچ كس آسان نكند، و آن كس را كه تو خوار گرداني، كسي مدد نرساند.
پس بر محمد و خاندانش درود فرست. اي پروردگار من، به احسانِ خويش دَرِ آسايش به روي من بگشا، و به نيروي خود، سختيِ اندوهم را درهم شكن، و در آنچه زبان شكايت بدان گشودهام، به نيكي بنگر، و مرا در آنچه از تو خواستهام، شيرينيِ استجابت بچشان، و از پيشِ خود، رحمت و گشايشي دلخواه به من ده، و راه بيرون شدن از اين گرفتاري را پيش پايم نِه.
و مرا به سبب گرفتاري، از انجام دادنِ واجبات و پيروي آيين خود بازمدار.
اي پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بيطاقتم، و جانم از آن اندوه كه نصيب من گرديده، آكنده است؛ و اين در حالي است كه تنها تو ميتواني آن اندوه را از ميان برداري و آنچه را بدان گرفتار آمدهام دور كني. پس با من چنين كن، اگر چه شايستهي آن نباشم، اي صاحب عرش بزرگ.
#میلاد_باب_الحوائج
#تولد_حضرت_علی_اصغر_مبارک
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼
دهم رجب المرجب ، سالروز ولادت کوچکترین سرباز حسین
در کربلا
حضرت علی اصغر علیه افضل صلوة المصلّین
را به شما تبریک و شاد باش عرض می نماییم.
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃