💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
🌺خاطرات شهید #حبیب_الله_جوانمردی
🌺اهل شهرستان بهبهان
🌺قسمت 1⃣
🌺مقدمه
🍃می خواهم در ابتدا کمی از خودم و شما انتقاد کنم. بخاطر تبعیض هایی که بین شهدا می گذاریم. هرگاه پیش ما نامی از شهید و شهادت برده می شود. ناخودآگاه یاد شهدای دفاع مقدس می افتیم و از شهدای دیگر غافل می مانیم. گویی یادمان می رود که شهدایی هم بودند که در دوران خفقان و حاکمیت فرعون وار پهلوی به شهادت رسیدند و در حقیقت آنها بودند که راه و رسم مبارزه و شهادت طلبی را به شهدای دفاع مقدس آموختند.
🍃حبیب الله قصه ما زمانی که خیلی ها نمی دانستند شهادت چیست و شهید کیست، آرزوی شهادت می کرد و بارها می گفت من محاسنم را بزرگ نگه می دارم تا روزی آن را با خونم رنگین کنم. شهید حبیب الله جوانمردی در بهبهان از استان خوزستان بدنیا آمد در سن شانزده سالگی به شهادت رسید. او خود چند روز پیش از ملکوتی شدنش خبر از شهادتش داد. براستی اگر او آسمانی نبود چگونه خبر از آسمانی شدن خود داد؟ با ما همراه باشید تا بدانیم یک نوجوان 16 ساله که مثل ما زمینی بود چگونه آسمانی شد.
🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
🌺خاطرات شهید #حبیب_الله_جوانمردی
🌺اهل شهرستان بهبهان
🌺قسمت 1⃣
🌺مقدمه
🍃می خواهم در ابتدا کمی از خودم و شما انتقاد کنم. بخاطر تبعیض هایی که بین شهدا می گذاریم. هرگاه پیش ما نامی از شهید و شهادت برده می شود. ناخودآگاه یاد شهدای دفاع مقدس می افتیم و از شهدای دیگر غافل می مانیم. گویی یادمان می رود که شهدایی هم بودند که در دوران خفقان و حاکمیت فرعون وار پهلوی به شهادت رسیدند و در حقیقت آنها بودند که راه و رسم مبارزه و شهادت طلبی را به شهدای دفاع مقدس آموختند.
🍃حبیب الله قصه ما زمانی که خیلی ها نمی دانستند شهادت چیست و شهید کیست، آرزوی شهادت می کرد و بارها می گفت من محاسنم را بزرگ نگه می دارم تا روزی آن را با خونم رنگین کنم. شهید حبیب الله جوانمردی در بهبهان از استان خوزستان بدنیا آمد در سن شانزده سالگی به شهادت رسید. او خود چند روز پیش از ملکوتی شدنش خبر از شهادتش داد. براستی اگر او آسمانی نبود چگونه خبر از آسمانی شدن خود داد؟ با ما همراه باشید تا بدانیم یک نوجوان 16 ساله که مثل ما زمینی بود چگونه آسمانی شد.
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
🌺خاطرات شهید #حبیب_الله_جوانمردی
🌺اهل شهرستان بهبهان
🌺قسمت 1⃣
🌺مقدمه
🍃می خواهم در ابتدا کمی از خودم و شما انتقاد کنم. بخاطر تبعیض هایی که بین شهدا می گذاریم. هرگاه پیش ما نامی از شهید و شهادت برده می شود. ناخودآگاه یاد شهدای دفاع مقدس می افتیم و از شهدای دیگر غافل می مانیم. گویی یادمان می رود که شهدایی هم بودند که در دوران خفقان و حاکمیت فرعون وار پهلوی به شهادت رسیدند و در حقیقت آنها بودند که راه و رسم مبارزه و شهادت طلبی را به شهدای دفاع مقدس آموختند.
🍃حبیب الله قصه ما زمانی که خیلی ها نمی دانستند شهادت چیست و شهید کیست، آرزوی شهادت می کرد و بارها می گفت من محاسنم را بزرگ نگه می دارم تا روزی آن را با خونم رنگین کنم. شهید حبیب الله جوانمردی در بهبهان از استان خوزستان بدنیا آمد در سن شانزده سالگی به شهادت رسید. او خود چند روز پیش از ملکوتی شدنش خبر از شهادتش داد. براستی اگر او آسمانی نبود چگونه خبر از آسمانی شدن خود داد؟ با ما همراه باشید تا بدانیم یک نوجوان 16 ساله که مثل ما زمینی بود چگونه آسمانی شد.
🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
🌺خاطرات شهید #حبیب_الله_جوانمردی
🌺اهل شهرستان بهبهان
🌺قسمت 1⃣
🌺مقدمه
🍃می خواهم در ابتدا کمی از خودم و شما انتقاد کنم. بخاطر تبعیض هایی که بین شهدا می گذاریم. هرگاه پیش ما نامی از شهید و شهادت برده می شود. ناخودآگاه یاد شهدای دفاع مقدس می افتیم و از شهدای دیگر غافل می مانیم. گویی یادمان می رود که شهدایی هم بودند که در دوران خفقان و حاکمیت فرعون وار پهلوی به شهادت رسیدند و در حقیقت آنها بودند که راه و رسم مبارزه و شهادت طلبی را به شهدای دفاع مقدس آموختند.
🍃حبیب الله قصه ما زمانی که خیلی ها نمی دانستند شهادت چیست و شهید کیست، آرزوی شهادت می کرد و بارها می گفت من محاسنم را بزرگ نگه می دارم تا روزی آن را با خونم رنگین کنم. شهید حبیب الله جوانمردی در بهبهان از استان خوزستان بدنیا آمد در سن شانزده سالگی به شهادت رسید. او خود چند روز پیش از ملکوتی شدنش خبر از شهادتش داد. براستی اگر او آسمانی نبود چگونه خبر از آسمانی شدن خود داد؟ با ما همراه باشید تا بدانیم یک نوجوان 16 ساله که مثل ما زمینی بود چگونه آسمانی شد.
🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
🌺خاطرات شهید #حبیب_الله_جوانمردے
🌺اهل شهرستان بهبهان
🌺قسمت 2⃣
🌺تولد
🍃سه چهار ماهی بود تا حبیب الله بدنیا بیاید. داخل کوچه یک سید با وجاهتی آمد از کنار من رد شد. یک لحظه متوجه من شد. رو کرد بهم و گفت: «خانم شما یک بچه در راه داری. پسر هست. اسمش را حبیب الله بگذار. خانم قدر این پسر را بدان. او در این جهان زیاد نمی ماند و زود از دنیا می رود. اما در همین عمر کوتاه انسان بزرگ و والا مقامی می شود.» از تعجب زبانم بند آمده بود. دلم لرزید. نگاهی به آسمان کردم و گفتم خدایا بچه ام را به دست تو می سپارم. در 15 شهریور سال 1341 حبیب الله من بدنیا آمد. اما مدام حرفهای آن سید جلوی نظرم می آمد و قلبم را می لرزاند. همیشه می ترسیدم اتفاقی برایش بیفتد.
🍃یکبار از بالای پشت بام خانه سقوط کرد، آن هم از ناحیه سر. خب معلوم است که انسان چه بلایی سرش می آید. اما دست تقدیر خدا را بیین. در حالی که داشت از بالا به پایین سقوط می کرد. بین راه به طنابی که برای پهن کردن لباسها از این سر حیاط به سر دیگر حیاط وصل بود برخورد کرد، سرعتش گرفته شد و با ضربت خیلی کمتری به زمین خورد و سرش زخمی شد. چندبار دیگه هم اتفاقاتی برایش افتاد که نزدیک بود تلف شود اما همیشه دستی از غیب می آمد و او را از مرگ نجات می داد.
🍃در روز 23 مرداد سال 1357 که حبیب الله به شهادت رسید، متوجه حرفهای آن روز سید شدم. تعبیری که هیچ وقت نمی توانستم حدس بزنم. حبیب الله من در نوجوانی لباس شهادت پوشید؛ در این دنیا والامقام شد و در آن دنیا هم برای همیشه بر سر سفره پروردگارش روزی می خورد.
📚کتاب حبیب خدا ، صفحه 9 الی 10
🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات
💠بـِسـم ِ ربــِّـ الشــُّـهـداءِ والـصِّـدیـقـیـن💠
📌خاطرات شهید #حبیب_الله_جوانمردے
📌سن شهادت: ۱۶ سال
اهل شهرستان بهبهان
#قسمٺ۳
مال شبهه ناک
🍃یکبار عده ای از اهالی محل پول گذاشتند و آش درست کردند. همه همسایه ها می آمدند و کاسه آش شان را پر می کردند. بوی آش محله را حسابی برداشته بود. آدم خود به خود دهانش آب می افتاد. رفتم آش آوردم و آمدم کنار حبیب الله. حبیب الله کاسه را از دستم گرفت و رفت خالی کرد داخل دیگ آش. با تعجب نگاهش کردم.
🍃گفتم چرا آش ها را ریختی توی دیگ؟! گفت: رحمان همه همسایه ها روی هم پول گذاشتند، یکی دو تا خانواده نیست که بدانیم کیا هستن. احتمال داره یکی دو تا از اونها پولشان مشکل داشته باشه و پاک و حلال نباشه. اون وقت اگه بخوای اون رو بخوری، شکمت میشه جای مال حرام. خودت اینجوری دوست داری؟ رفتم تو فکر حرفهایش، حق را به حبیب الله دادم. هر دو از خوردن آش صرف نظر کردیم. حالا که فکر می کنم حبیب الله مراحل تکامل را یک شبه پشت سر نگذاشت. پله پله طی کرد. اولین پله اش هم احتیاط کردن در خوردن مالی بود که شبهه ناک بود.
📔کتاب حبیب خدا ، صفحه ۱۷ الی ۱۸
🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات