eitaa logo
زنده باد یاد شهدا
239 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.7هزار ویدیو
130 فایل
امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست *مقام معظم رهبری* yazeinab14 به یاد شهید مدافع حرم حامد جوانی 🌷⚘🌺 وشهید دفاع مقدس مرتضی طلایی 🌷🌺🌹 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
مشاهده در ایتا
دانلود
💠گروه 🌹حرف دل 🌹 این بار حکایت سرخی خون است وآبی بحر بی کران حکایت مردانی که دریابه وسعت سینه هایشان رشک می برد مردانی که از ژرفای آب به بلندای آسمان پر کشیدن هفتادودوغواص که بوی نعنا می دهند واین مارا از آبی آسمان به آبی دریا می برد 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃 https://eitaa.com/booyenaena برای خواندن خاطرات شهدا ودفاع مقدس وصیتنامه شهدا به کنال غواص ها بوی نعنا می دهند دعوت هستید
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
این که تیر یا ترکش به تو و من اصابت کند و بمیریم که شهادت نیست! دشمن هم با تیر و ترکش می میرد. شهادت آن زمان شهادت است و زیبا است که به تکلیف عمل کرده باشیم و مزد و اجر آن را خداوند تعیین کند و آن موقع است که شهادت، شهادت است و «عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ» است. 💐معرفی پاسدار 🌏 زمینی شدن : ۶۳.۰۶.۳۰، اهواز - امیدیه 💫 آسمانی شدن : ۹۴.۱۱.۱۲، حلب - سوریه (با تیر مستقیم) ☘ مزار شهید : گلزار شهدای اهواز 💠 ارائه : خانم خادم شهدا 📆 شنبه ۹۸.۱۱.۱۲ ⏰ ساعت ۲۱:۳۰ 🎁همزمان با ۴۱ سالگی انقلاب و ؛ و سالروز شهادت شهید معزز (س) ❤️گروه مدافعان حرم✌️ http://eitaa.com/joinchat/410386450C8b9bf08181
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃🌷 سلام و عرض ادب خدمت امام زمان (عج) سلام خدمت شهدای حاضر و ناظر؛ و شهدای این روز 💐 سلام و عرض ادب خدمت مهمانان عزیز شهدا و خانواده ی معزز شهدا که در گروه حاضر هستند امشب در خدمت هستیم...امروز سالروز شهادت این شهید بزرگ و معزز هست. برداشت مطالب از وبسایت های قدس آنلاین، پایگاه اطلاع رسانی ستاد مرکزی راهیان نور
در خدمت شهیدی هستیم از تبار مردم شهید پرور اهواز، امیدیه. سیدی از اولاد پیغمبر و مدافع حریم ولایت بی بی زینب (س). سید علی در 30 شهریور 1363 در امیدیه چشم به جهان گشود و وجودش به خانواده گرمای بیشتری بخشید. پسری که به قول مادر معززش خیلی مهربان و خندان بود و اخلاق بسیار خوبی داشت. امروز 12 بهمن، همزمان با سالروز ورود رهبر فقید ایران اسلامی، امام خمینی (ره) هست و البته برای سیدعلی روزی بسیار شیرین تر از عسل...روزی که خداوند او را پسندید و خرید و به شهادت نائل آمد... 4 سال از پرواز آسمانی سید می گذرد و حال ما به مختصری از معرفی او نشسته ایم...
در خدمت پدر و مادر معزز این شهید گرانقدر هستیم.
- پدر شهید علی پسر خیلی بامعرفت و همیشه خنده برلب داشت. همیشه دوست داشت برای همه همانند یک برادر باشد. کوچک و بزرگ برایش فرقی نداشت، و در برخورد با دیگران فرقی قائل نمی شد و به همه کمک می کرد و افرادی که مشکل داشتند سعی می کرد مشکلات آنها را حل کند و دوست داشت تا جای که توان دارد دل مردم را شاد کند. همچنین همیشه در کارهایش اولویتش رضای خدا و خدمت به مملکتش بود، علاقه خاصی به رهبر داشت و یک روز به من گفت من رهبرم را حتی از شما بیشتر دوست دارم.
- پدر شهید وقتی متوجه شدیم که میخواهد به سوریه برود برای اینکه او را منصرف کنیم خیلی با اوصحبت کردیم و خیلی تلاش کردیم که او را منصرف کنیم، اما علی گفت "من صد درصد میروم، با خدای خودم عهد بستم و من که یک بار بیشتر نمیمیرم و یک جان بیشتر ندارم، میخواهم جانم و همه وجودم را فدای دین اسلام و حضرت زینب(س) کنم." از ما سوال کرد، آیا به نظر شما کار بدی می کنم؟ وقتی حرف علی را شنیدیم دیگر حرفی برای گفتن نداشتیم. من و مادرش با هم مشورت کردیم، مادرش گفت: علی بهترین تصمیم را گرفته و اگر برای رفتن او مخالفت کنیم در حقش کم لطفی کردیم.
- مادر شهید زمانی که خانواده شهدا را از تلویزیون می دیدم پا به پا مادران شهید اشک میریختم. فقط می گفتم خدا به آن ها صبر بدهد. این ها مادران شیر مردان هستند. نمیدانستم یک روزی خودم هم این افتخار نصیبم خواهد شد. این یک افتخار است و خوشحالم که سعادت نصیب من شد وخوشحالم که به عنوان مادر شهید مدافع حرم به شمار می آیم . سعادتی که در آن دنیا و در محضر بی‌بی رو سفیدم و شفاعت من را کند. همچنین مصیبت ما در برابر مصیبت حضرت زینب (س) ناچیز و نامقدار است و از ایشان می‌خواهیم بهترین‌های ما را که در راه دفاع از حرم ایشان فدا کردیم را بپذیرند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- مادر شهید علی همیشه اول با من تماس میگرفت و جویای احوال همه بود و مدام از سرمای شدید آنجا میگفت. من هم مرتب میگفتم علی جان لباس گرم بپوش که سرما نخوری، ولی بعداز چند روز که دوباره تماس گرفت از صداش معلوم بود سرمای شدیدی خورده و گفتم علی نگی سرما نخوردی که از صدات مشخص است که چقدر حالت خراب است. علی عاشق برف و سرما بود، آخرش هم در همان برف و سرما جان داد.
علی مهندس برق قدرت در شرکت نفت بود و از لحاظ مالی چیزی کم نداشت. به او گفتیم تو که همه چیز داری برای چه می خواهی بروی، علی می گفت: ما باید به رهبرمان لبیک بگوییم تا دشمن به کشور و ناموس ما دست درازی نکند. از او خواستم توصیه ای به ما داشته باشد. گفت : همیشه در این راه باشید و شهدا را یاد کنید تا آیندگان ببینند که شهدا چه راهی رفته اند تا آنان نیز راهشان را ادامه بدهند و مطیع ولایت فقیه بشوند.
- مادر شهید از دوران راهنمایی عضو بسیج بود. در دبیرستان و دانشگاه و حتی در محلی که شاغل بود نیز عضو بسیج بود. به همراه در مسجد حضرت رسول (ص) در منطقه ی زیتون کارمندی فعالیت داشت. ما اطلاعی در این مورد نداشتیم. ولی متوجه می شدیم گاهی اوقات دیر وقت به خانه می آید. به خاطر اطمینانی که به فرزندم داشتم پاپیچش نمیشدم. او هم به ما چیزی نمی گفت. بعد از آنکه شهید شد بچه های مسجد به پدرش گفتند فعالیت علی در مسجد بسیار زیاده بوده.