🔻حقالناسی که به شکل عقرب، زائر امام حسین را هر روز نیش میزد!! 🦂
🔸مسئله حقالناس با #گناهان دیگر فرق دارد و برای پاک شدنش باید کسی که حق او ضایع شده رضایت دهد. البته بسیاری از کسانی که خالصانه و عاشقانه در مسیر اهلبیت #قدم برداشتند و مشکل حقالناس داشتهاند، توانستهاند به اهل دنیا پیغام دهند تا مشکل حق الناس آنها برطرف شود.
🔸نمونهاش را #استاد بزرگوار مرحوم کاظمینی نقل کردند: زمان پهلوی ملعون، دو نفر از کارمندان اداره پست به قصد زیارت امام حسین (ع) از تهران حرکت کردند. چون #مسافرت به عتبات از طرف حکومت وقت ممنوع بود، مخفیانه و از بیراهه رفتند و در بیابانی خشک که شوره زار و باتلاق بود گیر افتادند. یکی از آنها از شدت #تشنگی جان داد دیگری هم با توسل و با لطف الهی نجات یافت و به سلامت توانست به خانه برگردد.
🔸پس از مدتی #دوست همسفرش را در رویایی صادقه مشاهده کرد. او زائر حسینی بود و در این راه جان خود را از دست داده بود. او دوست مرحومش را دید که با کمال آسایش در #باغی به سر میبرد. از دوستش پرسید حالت چطور است؟ گفت بحمدالله از هر جهت راحت هستم جز اینکه هر روز یک عقرب میآید و انگشت پایم را میگزد او پای خود را #نشان داد و گفت درد شدیدی از این بابت احساس میکنم، بطوری که مثال زدنی نیست. بعد به من گفت این مجازات برای کاری بود که در #دنیا کردم و حقالناس به گردنم آمد گفتم تو را میشناختم اهل عمل به دستورات دین بودی مگر چه کاری از تو سر زد؟!
🔸دوست #مرحوم من گفت یکروز در منزل دوستم رفتم و با هم کاهو میخوردیم من چاقویی را که در آنجا بود در دست گرفتم چاقوی زیبایی بود. آن را مخفیانه در جیبم گذاشتم و به #خانه آوردم و بالای طاقچه اطاق در سمت چپ پنهان کردم. از تو خواهش میکنم به خانه من برو و سلام مرا به زنم برسان و به او بگو شوهر تو در خواب اینگونه گفته #چاقوئی که در سمت چپ طاقچه اتاق هست را به صاحبش که فلان قصاب است برگردان. از همسرم بخواه که از گناهان شوهرش در گذرد. شاید خدا بر من #منت گذارد و مورد عفو و آمرزش قرار دهد.
🔸من از #خواب بیدار شدم به منزل دوستم رفتم. ماجرا را گفتم و همه تعجب کردند. به نشانی داده شده داخل اتاق رفتم و چاقویی زیبا را پیدا کردم آن را به #صاحبش رساندم. خلاصه هر چه گفته بود عمل کردم چندی بعد دوباره او را در خواب دیدم که در نهایت آسایش و آرامش بود و از من تشکر کرد.
📙کتاب تقاص