eitaa logo
زندگی بعد از مرگ
3.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
68 فایل
با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ با شما به گفتگو می نشیند. تالار مشارکت جمعی کاربران https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b ارتباط با ادمین @valayat لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰پیامبر اکرم (ص): قالَ اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى : لِيَأذَن بِحَربٍ مِنّي مَن آذى عَبدِيَ المُؤمِنَ ، وَليَأمَن مِن غَضَبي مَن أكرَمَ عَبدِيَ المُؤمِنَ . 🔺خداوند ـ تبارك و تعالى ـ فرمود : «هر كس بنده مؤمن مرا بيازارد ، به من اعلان مى دهد ، و هر كس بنده مؤمن مرا احترام كند ، از خشم من در امان است» . ➕مـی‌خواستم بـنشینم و همان‌جا زار زار کنم. برای یـک شـوخی بـی‌مورد سـال عبادت‌هایم را دادم. بـرای یـک بـی‌مورد، بـهترین اعمال من محو می‌شد. 🔺 چقدر حساب خدا دقیق است. چقدر کارهای نـاشایست را بـه حـساب شوخی انجام دادیم و حالا باید افسوس بخوریم. ➖در ایــن زمـان، جـوان پـشت مـیز گـفت: ایـنجاست که ساله منتظر شماست! این شخص اعـمال خوبی داشته و باید به برزخی برود، اما مـعطل شـماست. بـا گفتم: از چه کسی حرف می‌زنید؟ یـکی از پـیرمردهای مسجدمان را دیدم که در مـقابلم و در کـنار هـمان جـوان ایستاده. خیلی ابراز ارادت کرد و گفت: کجایی؟ چند ساله منتظرت هستم. بـعد از کمی صحبت، این پیرمرد ادامه داد: 👌زمانی که شـما در مـسجد و بـسیج، مـشغول فعالیت فرهنگی بـودید، را در جـمع بـه شما زدم. برای همین آمده‌ام که حلالم کنید. آن صـحنه برایمی‌ادآوری شد. من مشغول فعالیت در مـسجد بودم. کارهای فرهنگی بسیج و... این پیرمرد و چـند نـفر دیگر در نشسته بود. بعد پشت ســـر مـــن حـــرفی زد کــه واقــعیت نــداشت او بـه مـن بدی زد. او ما را زیر سؤال برد. عـجیب‌تر اینکه، زمانی این تهمت را به من زد که من ابــتدای در بـسیج بـود و نـوجوان بـودم!! آدم خـوبی بـود. اما من نامه اعمالم خیلی خالی شده بـود. بـه جـوان پـشت میز گفتم: 😊 درسته ایشان آدم خوبی است، اما من همین‌طوری نمی‌گذرم. دست من خــالی اســت. هــر چــه مــی‌توانی از او بـگیر.(۱) جـوان هـم رو بـه من کرد و گفت: این بنده خدا یک انجام داده که خیلی بابرکت بوده و ثواب زیادی برایش می‌آید. او یـک را در شـهرستان شما، خالصانه برای رضـای خدا ساخته که مردم از آنجا استفاده می‌کنند. اگـر بـخواهی ثواب کل حسینیه‌اش را از او می‌گیرم و در نــامه عــمل شــما مــی‌گذارم تـا او را بـبخشی. بـا خـودم گفتم: «ثواب ساخت یک حسینیه به‌خاطر یـک تـهمت؟! خـیلی خـوبه.» بـنده خدا این پیرمرد، خـیلی نـاراحت و افـسرده شـد، اما چاره‌ای نداشت. ثـواب یـک وقـف بـزرگ را به خاطر یک تهمت داد و رفـت بـه سـمت بـهشت بـرزخی. برای تهمت به یک نوجوان، یک حسینیه را که با اخلاص وقف کرده بود، داد و رفت! امـا تـمام حـواس مـن در آن لـحظه بـه این بود که وقتی کسی به‌خاطر تهمت به یک نوجوان، یک چنین خـیراتی را از دسـت مـی‌دهد، پـس مـا که هر روز و هـرشب پـشت سـر دیگران مشغول قضاوت کردن و حرف زدن هستیم چه عاقبتی خواهیم داشت؟! ما که بـه‌راحتی پـشت سـر مسئولین و دوستان و آشنایان خــــودمان هـــرچه مـــی‌خواهیم مـــی‌گوییم... بـاز جـوان پـشت مـیز به عظمت آبروی مؤمن اشاره کرد.(۲) ۱.تـازه معنای آیه ۳۷ سوره عبس را فهمیدم «هرکسی (در روز جــزا بـرای خـودش) گـرفتاری دارد و هـمان گـرفتاری خـودش بـرایش بـس اسـت و مـجال این نـــیست کــه بــه فــکر کــس دیــگری بــاشد.» ۲.آیـه ۱۹ سـوره نـور مـی‌فرماید: «کسانی که دوست دارنـد زشتی‌ها در میان مردم باایمان رواج یابد، برای آنــان در دنـیا و آخـرت عـذاب دردنـاکی اسـت ...» امـام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه می‌فرماید: هر کس آنچه را درباره‌ی مؤمنی ببیند یا بشنود، برای دیــگران بــازگو کـند، از مـصادیق ایـن آیـه است کتاب سه دقیقه در قیامت با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ با شما به گفتگو می نشیند. تالار مشارکت جمعی کاربران https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b ارتباط با ادمین @valayat لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
🌏 قسمت هفتم 🔻هادی گفت: من سفر تو را کم میبینم در شب جمعه برو به نزد اهل بیت خود شاید به طلب مغفرت یادی از تو بنمایند. هادی رفت و من به نشستم تا شب جمعه رسید و خبری نشد. پس به صورت پرنده‌ای در منزلم به روی درختی نشستم و به رفتار خویشان و آشنایان که جمع شده بودند و به قول خودشان برای من خیرات میکردند و روضه خوانی داشتند و می‌خواندند نظر داشتم. 🔻دیدم کارهایشان برایم فایده ای ندارد چون نیت اصلی‌شان خودشان است و از این جهت حتی یک فقیر گرسنه را با طعام خود دعوت نکرده بودند، اگر خویشان هم ای داشتند فقط برای خودشان بود که چرا بی‌سرپرست مانده‌اند و چنان به دنیای خود غرق‌اند که نه یادی از من و نه یادی از مردن و خود میکنند. با حال نا امیدی به قبرستان برگشتم و از سوراخ قبر داخل شدم دیدم هادی آمده است و دیدم یک ظرف پر از در وسط حجره است پرسیدم این از کجاست؟ هادی گفت: کسی از اینجا عبور می‌کرد و برایت فاتحه‌ای خواند خدا کند او را که به موقع توشه برایت آورد. 🔻هادی گفت باید سفرت را شروع کنی و از سه اول که برای سه سال اول تکلیف است عبور کنی، این سه منزل خطری ندارد چون از سن پانزده تا هیجده که زمان رشد است در مخالفت واجبات و محرمات عقوبت زیادی ندارد بخاطر ضعف عقل و وجود قوه و هوس‌های او. 🔻پس احتیاج به همراهی من نداری و من را در منزل چهارم خواهی کرد، فردا کوله پشتی خود را به پشت ببند و به این شاهراه که رو به طرف است حرکت کن تا به من برسی... ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب