eitaa logo
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
2.8هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
229 فایل
☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶ 👥 ارتباط با مدیریت کانال: @admin_zeynabiyeh غنچه های زینبی: @ghonchehayezeynabi ریحانه الزینب: @reyhanatozeynab بنات الزینب: @banatozeynab فروشگاه: @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr کتابخانه: @ketabkhaneh_zeynabiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️با رنگ های طبیعی به غذاهای خوشمزه تان، رنگ های خاص و ویژه دهید❇️ ✅ کلم بنفش + آبلیمو = صورتی ✅کلم بنفش + بکینگ پودر = آبی ✅رنگ آبی + زرد زعفران = سبز ✅رنگ آبی + صورتی = بنفش پررنگ ✅صورتی + زرد زعفران = نارنجی 👥 ارتباط با ادمین و ثبت سفارش: @Sarmst ☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶   ༺🌺 @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
‌ 🏴|خاطرات اربعینی| مریم پرسید هستی ؟ گفتم اختیار داری من اصلا رفته بودم اربعین دسته جمعی را بگیرم.
🏴‌|خاطرات اربعینی| از اتوبوس های معین شده یکیشان نیامده... بخشی از گروه که ما هم جزئشان هستیم یک مسیر دو سه کیلومتری را اشتباه رفته ایم و باید برگردیم... گرمای ساعت ۱۰ صبح عراق امان میبرد در انتظار اتوبوس ها کنار یک خرابه مینشینیم که زیر سایه اش نفسمان راحت تر برود و بیاید .... چهار زانو نشسته ام و کوله را گذاشته ام جلویم ... کم کم چشم هایم سنگین میشود ...صداها را میشنوم...یکی آب سرد می آورد پخش میکند بین بچه ها اما نا ندارم آب بخواهم... اتوبوس ها میرسند. مرد های کاروان کمی جلو تر و کمی عقب تر از ما می آیند...از تشنگی گریه ام گرفته ... یعنی تشنه که هستیم اما نه آنقدر که تار ببینیم... به یکی از آقایان که آمده چک کند کسی جا نمانده باشد میگویم تروخدا آب برسانید ... زهرا آرام دم گوشم میگوید : نه کسی ما رو زده...نه کسی گوشواره از گوشمون کشیده... راه می افتیم سمت منزل پدری ناهار و نماز را مهمان یکی از موکب های وسط راه میشویم. اولین بار است سرمان را می اندازیم پایین میرویم منزل غریبه ای که حتی اسمش را نمیدانیم. هوا تاریک شده و اذان‌گفته که میرسیم نجف قرار است در استراحتگاه صحن حضرت زهرا (س) مستقر شویم. وارد بخش تفتیش میشویم... به این فکر میکنم که خانم تفتیشی را بغل کنم محکم فشارش بدهم و بهش بگویم چقدر دلم برایشان تنگ شده بود. این دو روز را قرار است چهار نفری روی یک پتو زندگی کنیم ..نماز صبح را میان خواب و بیداری میخوانیم و هفت صبح است که عزم زیارت میکنیم. هنوز ده قدم از محل استقرارمان دور نشده ایم جمعیت گره میخورد. نفس تنگی اجازه ی جلوتر رفتن نمیدهد سمیه کنار من میماند ... زیارتمان را از دور میخوانیم اما دلم طاقت نمی آورد جمعیت به حرکت افتاده... اینبار خیلی راحت تر رد میشویم ، اما امان از تفتیش و فشار زنان ...باز هم راهمان نمیدهند. از همان راهی که آمده ایم برمیگردیم مریم و زهرا با غذا برمیگردند. رفته اند زیارت و حسابی سر کیف اند، میگویند چرا نیامدی و همان اولش شلوغ بود و داخل خلوت بود. در همان لحظه های بحث پیامی از سمیه میرسد که من خواب بودم رفته است حرم و خیلی هم خلوت بوده و کاش من هم میرفتم بغض میکنم دختر را خانه ی پدری راه ندهند کجا باید برود؟! حاضر میشوم و تنها میزنم بیرون حضرت عباس گویان مسیرم باز میشود ...گروهی از پسران عراقی جلو میروند راه باز میکنند و من پشت سرشان قدم برمیدارم. میرسم به همان نقطه ی گره و سرگردان میشوم... شبیه هاجرم انگار ... به عجیب ترین شکل ممکن میان جمعیت تاب میخورم و داخل نمیتوانم بروم بغضم سر باز میکند مادرمان را صدا میزنم ... گله میکنم به پدر... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ‌🔖|مکالمات_عاشقانه|  وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا🌱 سوره فرقان آیه ۴۸ 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
▪️ نکات ضروری در نوشیدن آب سالم 👌با ارائه اطلاعات مرزها و مسیر های منتهی، زائرین امام حسین علیه السلام را یاری کنیم 👥 ارتباط با ادمین و ثبت سفارش: @Sarmst ☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶   ༺🌺 @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr
تحول حسینی.mp3
2.52M
‌ 🔖 |تحول حسینی| 🔰 خدا فرموده:وَأَمَّا بِنِعۡمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثۡ و نعمت پروردگارت را بازگو كن 💠 آن نعمت خدا چیست؟ آن نعمت ،نعمت دین است ◾️ گزیده سخنرانی صفر۱۴۰۲ روز 🎙سخنرانی سرکارخانم شامی زاده ♨️ جهت دریافت فایل صوتی سخنرانی به کانال صوتی ما در پیام رسان بله بپیوندید: https://ble.ir/zeynabiyehgolshahrkaraj 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖|اطلاعیه| یک "یا حسین "بگو و از نو؛جوانه زن بر زخم های گناهِ گذشته ات یکی دو پینه زن قسمت نبود زمانِ حسین فدا شویم بر ماتمی که بر سینه ی مَهدی نشسته، سینه زن... "حسینی" ◾️مراسم دهه دوم ماه صفر ◾️ساعت ۱۶ 🚫 از پذیرش پسران بالای سه سال معذوریم 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
‌ 🏴‌|خاطرات اربعینی| از اتوبوس های معین شده یکیشان نیامده... بخشی از گروه که ما هم جزئشان هستیم یک
‌ 🏴|خاطرات اربعینی| اینجا جای کندن نعلین است... میزنم به دل جمعیت ورودی تفتیش رد میشوم... هوای حرم میخورد توی صورتم و تمام... خستگی ها تمام میشود ...حرم چندان شلوغ نیست... بی هدف دنبال جمعیت کشیده میشوم حالا فرقی نمیکند دختر شرمنده ات کجای این سایه ی با ابهت نشسته باشد بابا جانم! نمازهای نیابتی را میخوانم، التماس دعا گفته ها را نام میبرم. جلویم دخترکی نشسته با صدای بلند به همه چیز میخندد چشم های کشیده دارد... چشمکی میزنم ...بدون معطلی جواب چشمکم را پس میدهد ...نه فکر میکند نه خجالت میکشد نه با تعجب نگاهم میکند. این جذاب ترین چشمکی ست که در تمام عمرم دریافت کرده ام. پشت سرم خانمی زمزمه میکند : سندرم دان داره. خانم ها نگران وصل بودن صف نماز جماعتند. نماز را میخوانیم، نمیدانم وصلیم یا نه برای خودم ادامه ی مسیر میخواهم از کمر و کتفی که تیر میکشد، از ماندن و نرسیدن میترسم‌. قسم میدهم به مادرمان که نگذارید در راه بمانم... بچه ها پیدایم میکنند...میرویم داخل در نزدیک ترین جای ممکن به ضریح مینشینیم برای دعای کمیل... گریه های روی دل مانده هق هق میشود با صدای بلند ... یک دم صدای حیدر حیدر مردان قطع نمیشود...تن و بدنمان میلرزد ...ما این سمت ضریح زمزمه میکنیم و در میکوبیم... حیدر شدی تا پشت در هی در بکوبند.... زهرا میگوید برویم از سرازیری باب القبله بیاییم پایین شاهد میخواهم برای روز قیامتم... پدر دست نوازش اخر را میکشد روی سرمان صندل هایم پیدا نمیشود و پابرهنه باز میگردیم... استراحتگاهمان جمعیت زیادی را در خود جای داده برای هر چیز کوچکی صف میبندیم ... صف های حمام طولانی ست اما به نفع جمعیت تازه آمده زمان استحمام کوتاه و کوتاه تر میشود... صف ها محل آشنایی ست...هرکسی لبخند میزند سوال بعدی این است که از کجا امده اید؟ کسی نمیپرسد به کجا میروید...قطره ها همه سمت دریا میروند... ترکی...عربی ...انگلیسی ...به هر زبانی که بلدیم چنگ می اندازیم برای آشنایی...و اگر این ها جواب نداد زبان لبخند و مهربانی هست... جمعه بعد از نماز صبح موعد حرکتمان است .... حتما پدر و مادرمان ایستاده اند برای بدرقه ی زائران... از زیر قران ردمان میکنند و رزقمان میدهند... من دلم بنا دارد زودتر از پاهایم برود .... از قبرستان وادی السلام میگذریم ... خودمان را آنجا به خاک میسپاریم که ح سین قرار است مارا دوباره زنده کند.. در تمام خانه ها به روی زوار الحسین باز است... پسرک پنج شیش ساله ای لباس عزا تن کرده و با تمام صدایش فریاد میزند هلابیکم بزوار...پدرش ایستاده است چند قدم آن طرف تر لذت داشتن نسل صالح را مزه مزه میکند ...و کدام نسلی صالح تر از آنان که در مسیر حسین اند... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🔖 |خوش خبر باشید| 🎥 دانشمندان و متخصصان هسته‌ای صنعت هسته‌ای کشور موفق شدند برای اولین بار هسته پرتوزای سزیم ۱۳۷ که دارای کاربردهای متعدد است را در مقیاس آزمایشگاهی تولید کنند. 🔹این رادیونوکلئید که نیمه عمری برابر با ۱۷.۳۰ سال دارد، به صورت طبیعی وجود ندارد و در اثر فعالیت های راکتور و عمدتاً در سوخت هسته‌ای مصرف شده و پسماندهای پرتوزا یافت می‌شود. 🔹با توجه به نیاز کشور به تولید سزیم ۱۳۷ و دشوار بودن واردات این رادیونوکلئید، یک طرح تحقیقاتی برای دستیابی به دانش فنی جداسازی و تخلیص این ماده از محصولات شکافت اورانیوم در پژوهشگاه علوم و فنون هسته‌ای آغاز و در تیر ماه ۱۴۰۲ به پایان رسید. 🔹با اجرای موفق این طرح تحقیقاتی، دانش فنی لازم برای جداسازی و تخلیص سزیم ۱۳۷ از محصولات شکافت اورانیوم برای نخستین بار در کشور بومی سازی شده است. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
‌‌ 🔖 |مختصر و دلنشین| اربعین هیچکس قطعی نیست نه رفتــــن اونــــی که میخـواد بره نه نرفتن اونــی که نمیتونــــه بره انشاالله قسمت همتون بشه امسال💔 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
‌ 🌱|نخبگان دنیا خادمان تو شدند...| ۱)پروفسور کریستین بونو از فرانسه ۲)پروفسور خوان فرانسیسکو از اسپانیا که جزء ده دانشمند برتر جهان درزمینه هوش مصنوعی است. ۳)دکتر تاراس اقتصاددان از روسیه ۴)دکتر روبرتو آرکادی فیلسوف و مسلط به چند زبان از ایتالیا هر ۴ نفر شیعه شدند و مشغول پذیرایی از زائران حسینی در لباس خادمی امام رضا علیه السلام 📍برسد به دست آنهایی که ۴ترم درس نخونده منکر خداوند میشوند.... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
‌ 🏴|خاطرات اربعینی| اینجا جای کندن نعلین است... میزنم به دل جمعیت ورودی تفتیش رد میشوم... هوای ح
‌ 🏴|خاطرات اربعینی| گوشواره های امانت را بین کودکان عراقی پخش میکنیم. چشم هایشان از ذوق روشن میشود... اصلا ما آمده ایم جبران کنیم... اولین استراحتمان خانه ای ست که به محض ورود برایمان یک سینی آب بسته بندی می اورند... هدیه های زهرا را پیشکش زن خانه میکنیم... تا بحال انقدر بی دلیل آدم های غریبه ای که هیچ زبان هم را بلد نیستیم دوست نداشته ام...دلم برایشان میتپد... هرچند که خانه هایشان را کثیف کنیم و هزار و یک خواسته داشته باشیم آن ها به چشم یک گنجینه به ما نگاه میکنند... حسین ما را قیمتی کرده است... انگار روی زمین نیستیم...در قسمتی از زمان و مکان قدم میزنیم که متعلق به هیچ جا نیست... هر ۲۰ عمود می ایستیم، کتف هایمان تیر میکشد...اما من انگار چیزی به اسم کمر درد را تا بحال تجربه نکرده ام... مردی ایستاده میان یکی از موکب ها و فریاد میزند : ماشاالله بهتون ...خدا قوت ...التماس دعا ... قلب من پر و خالی میشود از ماهی های ریز کوچک.... قرار اولمان عمود ۲۰۲ است... خسته ایم...موکب موعود را پیدا نکرده ایم و در یک خانه مستقر شده ایم...زهرا اما با همه ی مدارا حالش بد میشود و احتیاج دارد به درمانگاه...مجدد راه می افتیم چند عمود جلوترگروهی آمده اند که دردهای مردم را درمان باشند.. . من با زهرا میروم داخل و سمیه و مریم میروند پی پیدا کردن اسکانمان... لحظه به لحظه دارد تربیتمان میکند این مسیر ...خسته ام که باشی باید برای رفیقت بایستی... حسابی دیر میرسیم...داخل ساختمان ها پر شده است و حالا باز هم سهم ما چهار نفر یک پتوست ....این شاید اولین بار باشد که خوابیدن زیر نور مهتاب را تجربه میکنم ... قرار حرکتمان بعد از اذان صبح است ...روز دوم باید عمودهای بیشتری را برویم ... فشار روحی و جسمی روز دوم بیش از حد توانمان است ...هر چهارنفرمان راهی درمانگاه میشویم... حین رفتن به درمانگاه اشک هایم از خستگی سر میخورند روی صورتم... ته دلم میگویم نوش جونت عزیزدلم... از لیوان های شیشه ای که مدام پر میشوند از آب خنک میخوریم به نیت شفا... چای های ایرانی و عراقی و لیمو عمانی را تجربه میکنیم که این بزرگترین کیف دنیایی ماجراست برای من ... مردان عراقی موکب دار برایمان لقمه های فلافل و بادمجان میگیرند... جایی اگر بی توجهی کنی برایت توضیح میدهند که غذاها را به شیوه ی ایرانی درست کرده اند ... من پوششم شبیه زنان عرب است...پوشیه ام ..چادرم...گروهی اصرار دارند عربی حرف بزنم، گروهی هم به سختی و اشاره سوال میکنند و من فارسی جواب میدهم خنده شان میگیرد.... از این تشابه خوشم می آید... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ‌🔖|مکالمات عاشقانه| يَآ أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَآءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِيٓ أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا پدرم! همانا برای من [از طریق وحی‌] دانشی آمده كه تو را نیامده؛ بنابراین از من پیروی كن تا تو را به راهی راست راهنمایی كنم. (۴۳) مریم - ۴۳ 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f