- به خانه برگشتم و نوشتم :
نیمه شب است، باران به پنجرهها میکوبد.
نیمه شب نبود ، باران نمیبارید.
روسری گلداری به سر کردُ مانتوی سفیدش را پوشاند
در را باز کرد، و به سوی خیابان دوید
تازه یادش افتاد که مرده است.
-سامِر