من ماهی بودم و غرق شدم تو چشمات، سه ثانیه بعد شنا کردن و یادم رفت ولی هنوز چشمات و یادم بود.
Pain
امشب وقتشه، میتونی خاطراتت و بالا بیاری. روزنامه رو پرت کردم تو سطل زباله حوادث سال: جوانی از پل ه
ماه را در آسمان ماهی را در آب
کدام را میبوسی؟ خنده ای کردم و گفتم هرکدام خوب کام بدهد، سیگار را به دستم داد.
یک به یک چشمانم را بوسید.
موهایت بلند است اجازه میدهی درآن غرق شوم؟ اوگفت با کرختی گفتم غرق شو و بعد اورا در اقیانوس خفه کردم.
-سامِر