⭐️ بزرگترین رحمت برای بشر
🔺 رهبر انقلاب: فرستادن پیامبران، ارسال پیغمبران برای هدایت انسان، برای رساندن انسان به نقطهی اوج، بزرگترین رحمت پروردگار در حقّ بشر است و اوج این حرکت در بعثت پیغمبر اکرم بود. ۱۳۹۷/۰۱/۲۵
🌷 #بعثت_رحمت
🌾🌸اَللّهُمَ
🌾🌸صَلَّ
🌾🌸عَلی
🌾🌸مُحَمَّدٍ
🌾🌸وَآلِ
🌾🌸 مُحَمَّد
🌾🌸وَعَجِّل
🌾🌸فَرَجَهُم
🌾🌸وَ اَهلِک
🌾🌸عَدُوَّهُم...
🌾🌸 اَللّهُــــمَّ
🌾🌸عَجـِّل لِوَلیِّکَ
🌾🌸الفَـرَج
13891202_2837_128k.mp3
6.45M
درخشان ترین حکومت تاریخ بشریت | حضرت محمد مصطفی صلواتاللهعلیهوآله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐انیمیشن زیبای زندگینامه حضرت محمد(ع)
🌷ویژه پیامبری پیامبر اسلام
💐#عید_مبعث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ🌷
👏👏🎉🎈 عید #مبعث پیامبر اکرم حضرت محمدمصطفی(ص) بر تمام مسلمین بویژه شیعیان مبارک باد.🎀🎈
💐ویژه #عید_مبعث
🌷#شعر_کودکانه
🌹 پیغمبر خوب ما
پیغمبر خوب ما
نور خدا محمّد🌸
چراغ راه مردم
رهبر ما محمّد🌸
ما کودکان همیشه
گوییم یا محمّد🌸
ما پیرو تو هستیم
صلّ علی محمّد🌸
ای پیرو محمّد
ای کودک مسلمان🌸
قلب تو پاک و روشن
از نور دین و ایمان🌸
یار و نگهدار تو
باشد خدا و قرآن🌸
بگو تو یا محمّد
صلّ علی محمّد🌸
حیدر بادنور:
کنفرانس بصیرتی ۱۴۰۲/۱۱/۱۸
حاج مهدی اسلامی
موضوع
قسمت دوم کنفرانس
👇👇👇👇
۱_ابوموسی اشعری هم رأی نداد
عوضش عمر و عاص براش تکلیف رو مشخص کردنتیجه 👈علی خانه نشین شد.
۲_شرکت درانتخاب فرمان واجب رهبر انقلاب
۳_چطور مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کنیم
۴_در آستانه فتح قله هستیم
بسم الله الرحمن الرحیم
و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
سلام علیکم جمیعا
عرض ادب و احترام دارم خدمت همه شما عزیزان
فرا رسیدن عید مبعث رو خدمت همه شما عزیزان تبریک عرض میکنم
در کنفرانس دیشب عرض کردم که برای ترغیب مردم به شرکت در انتخابات ، اولا باید خودمون آماده باشیم و اطلاعاتمون بالا بره
دوما بتونیم خدمات دولت و نظام رو برای مردم تعریف کنیم
یکی از راههای امید دهی به مردم خوندن کتاب صعود چهل ساله نوشته حجت الاسلام راجی است که میتونه خیلی کمک کنه توی این مسیر
در خیلی جاها مردم راست میگن
بیشترین موضوعی که الان مردم رو ناراضی کرده ، وضع اقتصادی است
منتهی باید برای مردم تبیین کنید که به دلیل عدم مدیریت دولت قبل ، بسیاری از زیرساختهای کشور از بین رفته بود و دولت جدید با موجی از بدهکاری و خزانه خالی کشور رو تحویل گرفت
به جرأت میگم مین های اقتصادی یکی پس از دیگری داره زیر پای دولت میترکه
خیلی سخته که به مردمی که الان دارن کیلویی ۶٠٠ تومن گوشت میخرن بگی که در حالی که ۶٠ درصد زمینهای حاصلخیز خوزستان زیر کشت نرفت ، ما مجبور شدیم با دلار غذای دام وارد کنیم و هزینه تولید و نگهداری دام به شدت بالا رفت
خیلی سخته به این آدم بگیم که ٨ سال شبکه توزیع کشور به هیچ اندازه توسعه پیدا نکرده و این عدم رشد باعث شده که هزینه های توزیع و حمل و نقل بالا بره
باگاسی که توی خوزستان ٣ هزار و پونصد تومن بوده به تهران که میرسه ١١ هزار تومن میشه و این برای دامپرور کمرشکنه
سخته به مردمی که دارن ٣٠٠٠ تومن به نون پول میدن بگی که با توجه به وجود زمینهای کشاورزی زیاد در کشور ، و عدم رسیدگی به وضع کشاورزی ، اغلب زمینهای کشاورزی کشور زیر بار کاشت گندم نرفت و این باعث شد که ما با قیمت دلار جهانی گندم وارد کنیم
باید بتونیم به مردم بگیم که احیای زیرساخت زمان بره
حضرت آقا فرمودن که احیای اقتصاد زمانبره و باید به دولت زمان داد
مردم عادی فقط وضع خراب اقتصاد رو میبینند و درکی از اینکه زیرساخت خرابه ندارنداین جمله رو بارها و بارها داریم میشنویم که ما کاری به این حرفها نداربم ، کمرمون زیر بار هزینه ها شکسته
ما باید برگردیم به توصیه های حضرت اقا
باید هر استان از پتانسیل خودش استفاده کنه و با بازار داخلی اشتغال ایجاد کنه و تولید راه بیفته
و اما مجلس
به نظر بنده بهترین راه برای تشخیص آدم اصلح اینه که بتونیم راهبرد انقلاب رو متوجه بشیم و ببینیم از بین این افرادی که کاندید شدن کدوم به این نوع تفکر نزدیکترند
اینکه یک عده میگن ما رای نمیدیم ، یعنی آینده کشور براشون مهم نیست
پس اگه فردا به خاطر عدم رأی ما نماینده ای بره تو مجلس که قانونگذار خوبی نباشه ، دودش به چشم همه مردم میره و اونوقت حق نداره که غر بزنه
یه عده با افتخار میگن ما رأی نمیدیم و یا رأی ندادیم و همینها منتقدن به اوضاع
کسی که به مملکتش تعصب نداره و براش فرقی نداره که کی وکیلش باشه حق نداره در مورد کمبودهاش هم نظر بده
ابوموسی اشعری هم رأی نداد
عوضش عمر و عاص براش تکلیف رو مشخص کرد
اونوقت علی خانه نشین شد
یه عده هم از ملامتها و طعنه ها دلشون درد میگیره و ناراحت میشن
رفیق مگه حاج قاسم نگفت جمهوری اسلامی حرمه
الان زمان دفاع از این حرمه
تو زمان دفاع از این حرم هم شهید میدیم هم دشمن حمله میکنه
ما باید سینه سپر کنیم برای انقلابی که قراره به ظهور برسه و پرچمش تقدیم صاحب الزمان عج بشه
توی این مسیر هم از ملامت هیچ ملامت کننده ای نباید ناراحت بشیم
مردم رو به آینده امیدوار کنید
مردمی که امید نداشته باشند در برابر دشمن تسلیمند
ما نباید یادمون بره که ما ملت امام حسینیم
ما پشت ولی زمان رو خالی نخواهیم کرد
این انتخابات جزو آخرین قدمهای ما قبل از رسیدن به قله است
باید دست به دست هم بدیم و سینه سپر کنیم تا از این گذرگاه تاریخی هم عبور کنیم
ما در ده قدمی خیمه کفریم و چند ضربه دیگه ان شاالله کفر رو به زانو درمیاریم
تا میتونید مردم رو ترغیب به شرکت در انتخابات و انتخاب اصلح بکنید
ان شاالله در شبهای آینده در مورد چگونگی شناخت نماینده اصلح صحبت خواهم کرد
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
حاج مهدی اسلامی
مدیر قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی وکانال آنتی فتنه
عاشق پدر و مادر وخانوادم بودم
خوش اخلاق و مهربون بودم، نمازم همیشه اول وقت بود صبور و دوست داشتنی
نامزد داشتم
۲ ماه بود که نامزد کرده بودم، ولی هنوز زندگی مشترکم رو شروع نکرده بودم
۱۳۹۲/۹/۲۸ عقد کرده بودم
و حالا نحوه ی شهادتم به روایت از آرش (ضارب وقاتل):
در شب حادثه، به اتفاق دوستانم برای جشن چهارشنبهسوری به منطقه نواب رفته بودیم، هنگام ترقهبازی که با سر وصدای بسیاری همراه بود
با دیدن خودرو گشتی پلیس پا به فرار گذاشتیم، در این حین، تلفنهمراهم به دست یکی از مأموران پلیس افتاد و چون نتوانستم آن را بگیرم به این خاطر عصبانی شدم.
کمی جلوتر رفتیم که با دیدن تعدادی مأمور پلیس، با انداختن نارنجک به سمت آنها خواستم عقده و عصبانیت خود را خالی کنم غافل از آنکه یکی از نارنجکها به سر یکی از مأموران پلیس (شهید هادی جوان دلاور) اصابت کرد.
با مشاهده صحنه انفجار نارنجک، فرار را بر قرار ترجیح داده و از محل فرارکردم، اما نمیدانستم که پس از گذشت دو روز توسط پلیس دستگیر میشم
چهارشنبه سوری سال ۹۲ هم در امامزاده معصوم (ع) بودم که دلم طاقت نیاورد و ساعت یک ربع به هفت غروب به هادی زنگ زدم و گفتم بیا امامزاده پیش خودم. دلم شورش را میزد. پلیس بود و به لحاظ شغلی در چنین روزهایی خطرات زیادی او و همکارانش را تهدید میکرد.
گفت: سر پست هستم و نمیتوانم ترک مسئولیت کنم. هادی نسبت به انجام وظیفه حساس بود و کارش را همیشه در اولویت میگذاشت. حتی دو تا خودکار در جیبش میگذاشت که مبادا از خودکار بیتالمال استفاده شخصی بکند.
آن شب وقتی خانه آمدم، تقریباً یک ربع به ۱۰ شب بود. یک نفر زنگ زد و گفت: شما برادر آقا هادی هستید؟ گفتم: بله. گفت: همکارش هستم و هادی مجروح شده است. برادرم قبلاً هم حین انجام مأموریت دو بار مجروح شده بود.
من از همکارش خواستم گوشی را به او بدهد. گفت: دستش بند است و پزشک دارد معالجهاش میکند. فهمیدم که اوضاع باید از دو بار قبلی وخیمتر باشد. سریع به بیمارستان رفتم
و فهمیدم که یکی از اراذل منطقه نواب با پرتاب نارنجک دستی به طرف هادی باعث شده که سمت راست صورتش و دستانش هم از بین برود. طوری که چشمش تخریب شده و کلاه کاسکتش چنان از هم پاشیده بود که تنها یک کف دست از آن بر جای مانده بود
متأسفانه بعد از دستگیری ضارب، یک بار او را از قتل عمد تبرئه کردند و چند ماه بعد آزاد شد. ما به دنبال احقاق حق و متنبه کردن ضارب بودیم. خیلی پیگیر شدیم و در اعتراضی که به حکم داشتیم با ادله و مستندات و با توجه به اعتراف خود ضارب، اتهام قتل عمد ثابت شد
و سال بعدش هم حکم قصاص دادند. تا همین چند وقت پیش کارهای اجرای حکم داشت روال قانونیاش را طی میکرد. اما نه من و نه پدر و مادرم ته دلمان راضی به داغدار شدن یک خانواده دیگر نبودیم.
برادرم ۲۸ دی ماه ۱۳۹۲ عقد کرد و درست دو ماه بعد، در تاریخ ۲۸ اسفندماه ۹۲ که مجروح شد و به کما رفت. فقط دو ماه دوران تأهل را تجربه کرد. بعد هم دو ماهی در کما بود و نهایتاً ۲۴ اردیبهشت ماه ۹۳ به شهادت رسید.
هادی تهتغاری و عزیزدردانه آنها بود. فقدانش آنقدر روی والدینم اثر گذاشت که خانهشان در تهران را رها کردند و به شهر سراب برگشتند. ما اصالتاً سرابی هستیم.
درسته که آن جوان کار اشتباهی انجام داده منتها ما با خدا معامله کردیم و خواستیم ایثار هادی را با بخشش قاتلش تکمیل کنیم؛ بنابراین در برگه رضایتمان نوشتیم که از حق شرعی و قانونیمان مبنی بر قصاص و دریافت هرگونه دیه صرفنظر میکنیم
شاید بگویید اغراق میکنم، اما در این مدت که نزدیک به شش سال از شهادت هادی میگذرد، حتی یک ذره از داغش در نظر پدر و مادرم کم نشده است. هرچه میگذرد دوریاش را بیشتر احساس میکنند