مداحی_آنلاین_منه_باخ_علی_جان_منصوری.mp3
6.08M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴روضه حضرت زهرا(س)
🌴منه باخ علی جان
🎙زنده یاد #محمد_باقر_منصوری
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴روضه حضرت زهرا(س)
🌴کاش من بودم مادر ...
🎙زندهیاد #سید_جواد_ذاکر
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[🥀🖤]
🖤روضهی غسل حضرت زهرا(س)
بشکند قلمی که بنویسد زن ضعیف است
🎤 #مهدی_رسولی
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
💢#استوری | #ویدئو
🏴 #ایام_فاطمیه
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
YEKNET.IR - roze - vafat hazrat omebanin 1400 - rasouli.mp3
9.1M
🔳 #وفات_حضرت_ام_البنین(س)
🌴روضه حضرت ابوالفضل(ع)
🌴با عروساش بین گذر نشسته ...
🎙 #مهدی_رسولی
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
YEKNET.IR - roze - vafat omolbanin 1401 - haddadian.mp3
5.24M
🔳 #وفات_حضرت_ام_البنین(س)
🌴روضه حضرت ام البنین(س)
🌴از این اعجاز زینب رفت از هوش
🎙 #سعید_حدادیان
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
هدایت شده از |🟥🟥🟥 مرصاد 🟥🟥🟥|
مداحی آنلاین - ناگهان خلوت من با زدنی ریخت بهم - محمدرضا بذری.MP3
7.38M
🔳 #شهادت_امام_کاظم(ع)
🌴روضه موسی بن جعفر(ع)
🌴ناگهان خلوت من با زدنی ریخت بهم
🎙 #محمدرضا_بذری
⏯ #روضه
👌 #پیشنهاد_ویژه
مداحی آنلاین - آن یتیمان که به خرمای علی سیر شدند - نادر جوادی.mp3
3.85M
#شهادت_امام_علی_علیه_السلام
آن یتیمان که به خرمای علی سیر شدند
دم گودال رسیدند همگی شیر شدند
🎙#نادر_جوادی
#روضه #ترکی
بسیار دلنشین
مداحی_آنلاین_ای_کاش_کسی_روی_لبش_آه_نباشد_حاج_منصور_ارضی.mp3
2.3M
🏴#شهادت_حضرت_مسلم_علیه_السلام
ای کاش کسی روی لبش آه نباشد
با نامه ی او قافله در راه نباشد
🎙حاج #منصور_ارضی
#روضه
بسیار دلنشین
مداحی_آنلاین_هر_دم_دِییر_ای_داد_آدامسیزلیخ_الینن_محمدباقر_منصوری.mp3
3M
🏴#شهادت_حضرت_مسلم_علیه_السلام
روضه حضرت مسلم بن عقیل
هر دم دِییر ای داد آدامسیزلیخ الینن
🎙زنده یاد #محمد_باقر_منصوری
#روضه #ترکی
بسیار دلنشین
💢 #تنها_میان_داعش
🌹 #قسمت دهم
💠 در فضای تاریک و خاکی اتاق و با نور اندک موبایل، بلاخره حلیه را دیدم که با صورت روی زمین افتاده و یوسف زیر بدنش مانده بود.
دیگر گریههای یوسف هم بیرمق شده و بهنظرم نفسش بند آمده بود که موبایل از دستم افتاد و وحشتزده به سمتشان دویدم.
💠 زنعمو توان نداشت از جا بلند شود و چهار دست و پا به سمت حلیه میرفت. من زودتر رسیدم و همین که سر و شانه حلیه را از زمین بلند کردم زنعمو یوسف را از زیر بدنش بیرون کشید.
چشمان حلیه بسته و نفسهای یوسف به شماره افتاده بود و من نمیدانستم چه کنم. زنعمو میان گریه #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را صدا میزد و با بیقراری یوسف را تکان میداد تا بلاخره نفسش برگشت، اما حلیه همچنان بیهوش بود که نفس من برنمیگشت.
💠 زهرا نور گوشی را رو به حلیه نگه داشته بود و زینب میترسید جلو بیاید. با هر دو دست شانههای حلیه را گرفته بودم و با گریه التماسش میکردم تا چشمانش را باز کند.
صدای عمو میلرزید و با همان لحن لرزانش به من دلداری میداد :«نترس! یه مشت #آب بزن به صورتش به حال میاد.» ولی آبی در خانه نبود که همین حرف عمو #روضه شد و ناله زنعمو را به #یاحسین بلند کرد.
💠 در میان سرسام مسلسلها و طوفان توپخانهای که بیامان شهر را میکوبید، آوای #اذان مغرب در آسمان پیچید و اولین روزهمان را با خاک و خمپاره افطار کردیم.
نمیدانم چقدر طول کشید و ما چقدر بال بال زدیم تا بلاخره حلیه به حال آمد و پیش از هر حرفی سراغ یوسف را گرفت.
💠 هنوز نفسش به درستی بالا نیامده، دلش بیتاب طفلش بود و همین که یوسف را در آغوش کشید، دیدم از گوشه چشمانش باران میبارد و زیر لب به فدای یوسف میرود.
عمو همه را گوشه آشپزخانه جمع کرد تا از شیشه و پنجره و موج #انفجار دور باشیم، اما آتشبازی تازه شروع شده بود که رگبار گلوله هم به صدای خمپارهها اضافه شد و تنمان را بیشتر میلرزاند.
💠 در این دو هفته #محاصره هرازگاهی صدای انفجاری را میشنیدیم، اما امشب قیامت شده بود که بیوقفه تمام شهر را میکوبیدند.
بعد از یک روز #روزهداری آنهم با سحری مختصری که حلیه خورده بود، شیرش خشک شده و با همان اندک آبی که مانده بود برای یوسف شیرخشک درست کردم.
💠 همین امروز زنعمو با آخرین ذخیرههای آرد، نان پخته و افطار و سحریمان نان و شیره توت بود که عمو مدام با یک لقمه نان بازی میکرد تا سهم ما دخترها بیشتر شود.
زنعمو هم ناخوشی ناشی از وحشت را بهانه کرد تا چیزی نخورَد و سهم نانش را برای حلیه گذاشت. اما گلوی من پیش عباس بود که نمیدانستم آبی برای #افطار دارد یا امشب هم با لب خشک سپری میکند.
💠 اصلاً با این باران آتشی که از سمت #داعشیها بر سر شهر میپاشید، در خاکریزها چهخبر بود و میترسیدم امشب با #خون گلویش روزه را افطار کند!
از شارژ موبایلم چیزی نمانده و به خدا التماس میکردم تا خاموش نشده حیدر تماس بگیرد تا اینهمه وحشت را با #عشقم قسمت کنم و قسمت نبود که پس از چند لحظه گوشی خاموش شد.
💠 آخرین گوشی خانه، گوشی من بود که این چند روز در مصرف باتری قناعت کرده بودم بلکه فرصت همصحبتیام با حیدر بیشتر شود که آن هم تمام شد و خانه در تاریکی محض فرو رفت.
حالا دیگر نه از عباس خبری داشتیم و نه از حیدر که ما زنها هر یک گوشهای کِز کرده و بیصدا گریه میکردیم.
💠 در تاریکی خانهای که از خاک پر شده بود، تعداد راکتها و خمپارههایی که شهر را میلرزاند از دستمان رفته و نمیدانستیم #انفجار بعدی در کوچه است یا روی سر ما!
عمو با صدای بلند سورههای کوتاه #قرآن را میخواند، زنعمو با هر انفجار #صاحبالزمان (روحیفداه) را صدا میزد و بهجای نغمه مناجات #سحر، با همین موج انفجار و کولاک گلوله نیت روزه ماه مبارک #رمضان کردیم.
💠 آفتاب که بالا آمد تازه دیدیم خانه و حیاط زیر و رو شده است؛ پردههای زیبای خانه پاره شده و همه فرش از خردههای شیشه پوشیده شده بود.
چند شاخه از درختان توت شکسته، کف حیاط از تکه های آجر و شیشه و شاخه پُر شده و همچنان ستونهای دود از شهر بالا میرفت.
💠 تا ظهر هر لحظه هوا گرمتر میشد و تنور #جنگ داغتر و ما نه وسیلهای برای خنک کردن داشتیم و نه پناهی از حملات داعش.
آتش داعشیها طوری روی شهر بود که حلیه از دیدار عباس ناامید شد و من از وصال حیدر! میدانستم سدّ #مدافعان شکسته و داعش به شهر هجوم آورده است، اما نمیدانستم داغ #شهادت عباس و ندیدن حیدر سختتر است یا مصیبت #اسارت...
ادامه دارد ...
نویسنده فاطمه ولی نژاد
1_5802558082.mp3
2.95M
#روضه
📝روضه دوطفلان حضرت زینب سلام الله علیها به همراه قسمتی از زیارت عاشورا
🎤#شهید_غلامعلی_رجبی
▪️ویژه#چهارم_محرم #امام_حسین
حاج منصور ارضی - @hajmansourarzi.mp3
22.2M
#روضه
🏴مراســم عزادارى حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام
🎤حاج منصور #ارضی
▪️ ویژه #اول_محرم؛ #امام_حسین ۱۴۰۳
حاج منصور ارضی - @hajmansourarzi.mp3
11.81M
#روضه
🏴مراســم عزادارى حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام
🎤حاج منصور #ارضی
▪️ ویژه #اول_محرم؛ #امام_حسین ۱۴۰۳
Shab03Moharram1403[11].mp3
3.82M
#روضه
📝 مقتل انس بن حرث کاهلی، از یاران پیرمرد امام حسین (روضه اصحاب)
🎤حاج میثم #مطیعی
▪️ ویژه #چهارم_محرم؛ #امام_حسین ۱۴۰۳