eitaa logo
کانال انتظار
4هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
14.9هزار ویدیو
86 فایل
کانال در ذیل قرارگاه مطالبات مقام معظم رهبری با هدف تبیین دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی درحوزه های مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ومذهبی فعالیت مینماید کپی مطالب با ذکر صلواتی نذر ظهور آزاد میباشد @Zohoremahdi خادم کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️شهادت دو پلیس در زاهدان 🔹دقایقی پیش در درگیری اشرار مسلح در زاهدان دو مامور پلیس قصد مداخله و ختم غائله را داشته که این اشرار دست به تیراندازی زده و ماموران را  به می‌رسانند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢سهم شان از سفره انقلاب همین بود؛ یک قرص نان، گلوله و ...! ❣شهدا را یاد کنیم بذکر صلوات🌷 🌤
▪️اگرچه بغض‌ها جان بر لبش کرد... ▪️نفس‌ها را فدای مذهبش کرد... ▪️ به شام جاهلیت نور آورد... ▪️همان کاری که عمه زینبش کرد.... 🏴 شهادت مظلومانه بنیانگذار فقه جعفری و رهبر مکتب تشیع حضرت امام جعفرصادق(علیه‌السلام) بر عموم شیعیان و ارادتمند حضرت، تعزیت و تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آغاز خوشبختی است! خوشبختی ای که پایان ندارد... شهید که بشوی،خوشبخت ابدی میشوی..🌿♥️
بسم رب الشهدا سید ما را هم شفیع باش؛ چه‌قدر این طعنه‌ها آشنا بود و نفهمیدیم؛ را هم خوانده بودند و شد خاتم پیامبران. آری شاگرد مکتب پیامبر فقط شش کلاس را گذرانده بود؛ 👇👇👇 کلاس اول: ایمان کلاس دوم: اخلاص کلاس سوم: ادب کلاس چهارم: ثبات‌قدم در مسیر الهی کلاس پنجم: جهاد و مبارزه در راه عقیده کلاس ششم: گذر از خود و حتی آبروی خود برای خدا و در شب ولادت امام مهربانی و بامدد از حضرتش، را هم به‌نیکی گذراند و فارغ‌التحصیل مدرسه و شد و راهی شد و به زندگان همیشگی تاریخ پیوست و جامه‌ای نو برای به مستضعفین امت بر تن نمود؛ چرا که امام امت فرمود: «مفقودین عزیز، محور دریاى بی‌کران خداوندى‌اند و فقراى ذاتى دنیاى دون در حسرت مقام والایشان در حیرتند؛ از شهدا که نمى‌‌شود چیزى گفت؛ شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه مستانه‌‌شان و در شادى وصولشان  و از نفوس مطمئنه‌‌اى هستند که موردخطاب فَادخُلِی فِی عِبادِی و ادخُلی جَنَّتِی پروردگارند؛ این‌جا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسیمش بر خود مى‌شکافد؛ والسلام.» خوشا چنین بی‌سوادی و چنین پایان شیرینی که خود نمایان‌گر شروعی قوی‌تر است برای . 🇮🇷 📝مرتضی جوادی
⚫️ مهرعلیزاده در مناظرات به آیت الله گفت:«چه تضمینی هست ریاست جمهوری را هم نیمه کاره برای سمت بالاتر رها نکنید؟» 🔹 اقای مهرعلیزاده با همه دروغ هایت در مناظرات این جمله را راست گفتی، سید ابراهیم ریاست جمهوری دنیا را برای شما دنیا پرستان رها کرد و را‌ انتخاب کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. سخنرانی عجیب آیت‌ الله رئیسی درخصوص رسیدن به جایگاه ( به تاریخهایی که میگه دقت کنید)
🔹عكسی بسيار شورانگيز و پر رمز و راز: اين عكس متعلق به كربلايی سيد مصطفی صادقی است كه يك بيت شعر هم با دست خطش باقی مانده است: "نرخ رفتن به سوريه چند است؟ قدر دل كندن از دو فرزند است" آخرین نفر پدرش با او روز سه شنبه صحبت کرده بود و ساعت ۴ صبح چهارشنبه شهید شده بود، خود من روز دوشنبه با مصطفی تلفنی صحبت کردم، چون تقریبا سه ماه از رفتنش می‌گذشت خیلی دلتنگش بودم، حرف که می‌زدیم گفتم: "مصطفی جان! مواظب خودت باش خیلی دلم برایت تنگ شده" گفت: "مادر! من را به حضرت زینب(س) بسپار، دلت آرام می‌شود" باور کنید الان هم با اینکه پسرم شده اما دل من آرام است چون پسرم را سپردم به خانم زینب(س)، می‌دانم که این بهترین سرنوشت برایش بوده... مصطفی در تاریخ ۱۳۹۵/۱۲/۲۵ به منطقه مقاومت سوريه اعزام و در تاريخ ۱۳۹۶/۳/۱۶ مصادف با يازدهم ماه مبارك رمضان در وقت افطار در حماء به دست تكفيری های جنايتكار به درجه رفيع نائل آمد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اجر برای کسی که هر صبح و هر شب این سه آیه را بخواند... استاد
💢 🌹 ششم 💠 فرصت هم‌صحبتی‌مان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام (علیه‌السلام) می‌روند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند. به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت. 💠 آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمک می‌پاشید. نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که می‌دانستیم دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیه‌السلام) هستیم. 💠 همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس می‌کردیم صاحبی جز (روحی‌فداه) نداریم. شیخ مصطفی با همان عمامه‌ای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :«ما همیشه خطاب به (علیه‌السلام) می‌گفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما می‌کردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با (علیهم‌السلام) هستیم و از شون دفاع می‌کنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!» 💠 گریه جمعیت به‌وضوح شنیده می‌شد و او بر فراز منبر برایمان می‌سرود :«جایی از اینجا به نزدیک‌تر نیست! دفاع از حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) عین بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن (علیه‌السلام) حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خون‌مون از این شهر دفاع می‌کنیم!» شور و حال حاضر در مقام طوری بود که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر می‌کرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :«داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرمانده‌ها وارد شد، با خیانت همین خائنین و رو اشغال کرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود چهل روستای اطراف رو اشغال کرده و الآن پشت دیوارهای آمرلی رسیده.» 💠 اخبار شیخ مصطفی، باید دل‌مان را خالی می‌کرد اما ما در پناه امام مجتبی (علیه‌السلام) بودیم که قلب‌مان قرص بود و او همچنان می‌گفت :«یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل (علیه‌السلام) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه؛ مقدسات‌مون رو تخریب می‌کنه، سر مردها رو می‌بُره و زن‌ها رو به اسارت می‌بَره! حالا باید بین و یکی رو انتخاب کنیم!» و پیش از آنکه کلامش به آخر برسد فریاد در فضا پیچید و نه تنها دل من که در و دیوار مقام را به لرزه انداخت. دیگر این اشک شوق بود که از چشمه چشم‌ها می‌جوشید و عهد نانوشته‌ای که با اشک مردم مُهر می‌شد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند. 💠 شیخ مصطفی هم گریه‌اش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ می‌کرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند :«ما اسلحه زیادی نداریم! می‌دونید که بعد از اشغال عراق، دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپی‌جی.» و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد :«من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد :«من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.» مردم با هر وسیله‌ای اعلام آمادگی می‌کردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید شهر می‌شد و حالا دلش پیش من و جسمش ده‌ها کیلومتر دورتر جا مانده بود. 💠 شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد :«تمام راه‌ها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمی‌رسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیره‌بندی کنیم تا بتونیم در شرایط دووم بیاریم.» صحبت‌های شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد. عدنان بود که با شماره‌ای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که را روی حنجره حیدرم گذاشته بود :«خبر دارم امشب عزا شده! قسم می‌خورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمی‌ذاریم! همه دخترای آمرلی ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»... ادامه دارد ... نویسنده فاطمه ولی نژاد
💢 🌹 دهم 💠 در فضای تاریک و خاکی اتاق و با نور اندک موبایل، بلاخره حلیه را دیدم که با صورت روی زمین افتاده و یوسف زیر بدنش مانده بود. دیگر گریه‌های یوسف هم بی‌رمق شده و به‌نظرم نفسش بند آمده بود که موبایل از دستم افتاد و وحشتزده به سمت‌شان دویدم. 💠 زن‌عمو توان نداشت از جا بلند شود و چهار دست و پا به سمت حلیه می‌رفت. من زودتر رسیدم و همین که سر و شانه حلیه را از زمین بلند کردم زن‌عمو یوسف را از زیر بدنش بیرون کشید. چشمان حلیه بسته و نفس‌های یوسف به شماره افتاده بود و من نمی‌دانستم چه کنم. زن‌عمو میان گریه (سلام‌الله‌علیها) را صدا می‌زد و با بی‌قراری یوسف را تکان می‌داد تا بلاخره نفسش برگشت، اما حلیه همچنان بی‌هوش بود که نفس من برنمی‌گشت. 💠 زهرا نور گوشی را رو به حلیه نگه داشته بود و زینب می‌ترسید جلو بیاید. با هر دو دست شانه‌های حلیه را گرفته بودم و با گریه التماسش می‌کردم تا چشمانش را باز کند. صدای عمو می‌لرزید و با همان لحن لرزانش به من دلداری می‌داد :«نترس! یه مشت بزن به صورتش به حال میاد.» ولی آبی در خانه نبود که همین حرف عمو شد و ناله زن‌عمو را به بلند کرد. 💠 در میان سرسام مسلسل‌ها و طوفان توپخانه‌ای که بی‌امان شهر را می‌کوبید، آوای مغرب در آسمان پیچید و اولین روزه‌مان را با خاک و خمپاره افطار کردیم. نمی‌دانم چقدر طول کشید و ما چقدر بال بال زدیم تا بلاخره حلیه به حال آمد و پیش از هر حرفی سراغ یوسف را گرفت. 💠 هنوز نفسش به درستی بالا نیامده، دلش بی‌تاب طفلش بود و همین که یوسف را در آغوش کشید، دیدم از گوشه چشمانش باران می‌بارد و زیر لب به فدای یوسف می‌رود. عمو همه را گوشه آشپزخانه جمع کرد تا از شیشه و پنجره و موج دور باشیم، اما آتش‌بازی تازه شروع شده بود که رگبار گلوله هم به صدای خمپاره‌ها اضافه شد و تن‌مان را بیشتر می‌لرزاند. 💠 در این دو هفته هرازگاهی صدای انفجاری را می‌شنیدیم، اما امشب قیامت شده بود که بی‌وقفه تمام شهر را می‌کوبیدند. بعد از یک روز آن‌هم با سحری مختصری که حلیه خورده بود، شیرش خشک شده و با همان اندک آبی که مانده بود برای یوسف شیرخشک درست کردم. 💠 همین امروز زن‌عمو با آخرین ذخیره‌های آرد، نان پخته و افطار و سحری‌مان نان و شیره توت بود که عمو مدام با یک لقمه نان بازی می‌کرد تا سهم ما دخترها بیشتر شود. زن‌عمو هم ناخوشی ناشی از وحشت را بهانه کرد تا چیزی نخورَد و سهم نانش را برای حلیه گذاشت. اما گلوی من پیش عباس بود که نمی‌دانستم آبی برای دارد یا امشب هم با لب خشک سپری می‌کند. 💠 اصلاً با این باران آتشی که از سمت بر سر شهر می‌پاشید، در خاکریزها چه‌خبر بود و می‌ترسیدم امشب با گلویش روزه را افطار کند! از شارژ موبایلم چیزی نمانده و به خدا التماس می‌کردم تا خاموش نشده حیدر تماس بگیرد تا اینهمه وحشت را با قسمت کنم و قسمت نبود که پس از چند لحظه گوشی خاموش شد. 💠 آخرین گوشی خانه، گوشی من بود که این چند روز در مصرف باتری قناعت کرده بودم بلکه فرصت هم‌صحبتی‌ام با حیدر بیشتر شود که آن هم تمام شد و خانه در تاریکی محض فرو رفت. حالا دیگر نه از عباس خبری داشتیم و نه از حیدر که ما زن‌ها هر یک گوشه‌ای کِز کرده و بی‌صدا گریه می‌کردیم. 💠 در تاریکی خانه‌ای که از خاک پر شده بود، تعداد راکت‌ها و خمپاره‌هایی که شهر را می‌لرزاند از دست‌مان رفته و نمی‌دانستیم بعدی در کوچه است یا روی سر ما! عمو با صدای بلند سوره‌های کوتاه را می‌خواند، زن‌عمو با هر انفجار (روحی‌فداه) را صدا می‌زد و به‌جای نغمه مناجات ، با همین موج انفجار و کولاک گلوله نیت روزه ماه مبارک کردیم. 💠 آفتاب که بالا آمد تازه دیدیم خانه و حیاط زیر و رو شده است؛ پرده‌های زیبای خانه پاره شده و همه فرش از خرده‌های شیشه پوشیده شده بود. چند شاخه از درختان توت شکسته، کف حیاط از تکه های آجر و شیشه و شاخه پُر شده و همچنان ستون‌های دود از شهر بالا می‌رفت. 💠 تا ظهر هر لحظه هوا گرم‌تر می‌شد و تنور داغ‌تر و ما نه وسیله‌ای برای خنک کردن داشتیم و نه پناهی از حملات داعش. آتش داعشی‌ها طوری روی شهر بود که حلیه از دیدار عباس ناامید شد و من از وصال حیدر! می‌دانستم سدّ شکسته و داعش به شهر هجوم آورده است، اما نمی‌دانستم داغ عباس و ندیدن حیدر سخت‌تر است یا مصیبت ... ادامه دارد ... نویسنده فاطمه ولی نژاد
🌹 شهید فراجا شهید کامران مسعودی‌تبار، ۱۴۰۳/۴/۳ در مبارزه با اشرار مسلح در شادگان ، به درجه رفیع نائل گردید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بدون تعارف با خانواده سرباز فرهاد جلیل پیران؛ شهید انتخابات 🔹جمعه گذشته پس از پایان رأی‌گیری در جنوب سیستان‌و‌بلوچستان، اشرار مسلح به خودروی حامل صندوق اخذ رأی حمله کردند که دو مامور پلیس برای صیانت از آرای مردم به رسیدند.
🔸️بازداشت عوامل ماموران حافظ آرای مردم در سیستان‌وبلوچستان 🔹️اداره کل اطلاعات سیستان‌وبلوچستان: حمله تروریستی به خودروی حامل صندوق آرای مردم جکیگور شهرستان راسک در بامداد نهم تیر، منجر به شهادت و مجروحیت چند تن از مدافعان سرفراز امنیت شد. 🔹ساعت ۴ بامداد روز پانزدهم تیر ۸ عضو عملیاتی و پشتیبانی تیم تروریستی بازداشت و چندین قبضه سلاح و مهمات کشف شد. 🔹هدایت تروریست‌های بازداشت شده از خاک یکی از کشورهای همسایه صورت گرفته است.
🔸فرمانده یگان امداد نیشابور به شهادت رسید 🔹فرمانده انتظامی نیشابور: ساعتی قبل تیم‌های یگان امداد و پلیس اطلاعات و امنیت عمومی نیشابور برای دستگیری متهم تحت تعقیب وارد عمل شدند. 🔹رویارویی پلیس و متهم در یکی از روستاهای شهر نیشابور رخ داد که در این درگیری مسلحانه سروان هادی میرآبادی و دو تن از کارکنان انتظامی مجروح و متهم به همراه سه نفر دیگر نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفتند. 🔹با وجود انتقال مجروحان این درگیری مسلحانه به بیمارستان و تلاش پزشکان سروان «هادی میرآبادی» به درجه رفیع نائل شد.
یمن در پی شهادت هنیه، ۳ روز عزای عمومی اعلام کرد 🔹الحوثی، عضو دفترسیاسی انصارالله: هدف قرار دادن اسماعیل هنیه یک جنایت تروریستی شنیع و نقض آشکار قوانین و ارزش های آرمانی است. 🔹مهدی المشاط رئیس شورای عالی سیاسی یمن اعلام کرد کشورش در پی رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس، پرچم خود را نیمه‌افراشته و به مدت سه روز عزای عمومی اعلام می‌کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"راز شهادت" ❤️اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تُسْأَلُ فَأَعْطِنِی أَفْضَلَ مَا تُعْطِی 🎙 آیت الله فروغی حضرت علیه السلام
🔹این دوست داشتنی‌ترین لباس برای مجاهدین حزب الله هست ، لباسی که همه عاشقان شهادت منتظر هستند تا بپوشند ، یک کفن ساده با یک پیشانی بند... ▫️تصویر کفن های آماده پنج شهید اخیر حزب الله ‌ 🔴‌جهت پیوستن کلیک بفرمایید 🆔گروه سربازان سید علی لینک و فوروارد آزاد است 🆔کانال انتظار @Zohoremahdijan
🌹 🔴زندگینامه شهید حجت الاسلام دكتر ♦️شهید حجت الاسلام دكتر محمد جواد باهنر، درسال ۱۳۱۲ دریك خانواده پیشه ور ساده درشهر كرمان به دنیا آمد و خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را در مكتب آموخت وسپس به تحصیل علوم دینی درمدرسه معصومیه آن شهر پرداخت. ♦️همزمان، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را نیز ادامه داد و پس از اخذ دیپلم درسال ۱۳۳۲ به قم رفت و سطوح عالی علوم اسلامی را درحوزه علمیه قم طی كرد. وی فقه را در محضر مرحوم آیت الله بروجردی، فقه واصول را در محضر امام خمینی(ره) و تفسیر و فلسفه را نزد علامه طباطبایی فرا گرفت. ♦️شهید باهنر سپس به تحصیلات دانشگاهی رو آورد و حدود سال ۱۳۳۷ موفق به اخذ لیسانس در رشته الهیات و بعد از آن موفق به اخذ فوق لیسانس در رشته علوم تربیتی و سپس دكترای الهیات از دانشگاه تهران شد. ♦️شهید باهنر ضمن تدریس و ایراد خطابه و برنامه ریزی دینی، به تالیف كتب درسی اشتغال ورزید و حدود سی كتا ب وجزوه تعلیمات دینی را برای تدریس(از دوره ابتدایی تا دانشسرا) تالیف كرد، وی همزمان، فعالیتهای اجتماعی خود را نیز ادامه داد و در تاسیس"دفتر نشر و فرهنگ اسلامی" " كانون توحید" و" مدرسه رفاه " نقش موثری داشت. ♦️شهید باهنر درسال ۱۳۴۱، همكاری خود را با نهضت اسلامی و سیاسی روحانیت به رهبری امام خمینی(ره) آغاز كرد و در اسفند ماه ۱۳۴۲ پس از ایراد سخنرانی هایی در مساجد " هدایت " ، " الجواد " و " حسینیه ارشاد" ، به مناسبت سالگرد حادثه " فیضیه " ، دستگیر شد و پس از آن متناوباً " شش بار به زندانهای كوتاه مدت محكوم شد و از سال ۱۳۵۰ ممنوع المنبر گردید و بالاجبار در جلساتی كه به عنوان كلاس درس برپا می شد، سخنرانی و به بیان نقطه نظرات اسلامی، انقلابی خود می پرداخت. ♦️وی در سال ۱۳۵۷ به فرمان امام(ره) و به همراه چند تن از یاران، مامور تنظیم اعتصابات شد و در همان سال نیز با فرمان امام(ره) به عضویت شورای انقلاب اسلامی درآمد. ♦️دیگر مسئولیتهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی عبارتند از: مسئولیت نهضت سواد آموزی، نماینده مردم كرمان در مجلس خبرگان، نماینده شورای انقلاب اسلامی در وزارت آموزش وپرورش، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی. ♦️شهید باهنر كه به سرنوشت آموزش كشور وآینده نونهالان انقلاب بی اندازه توجه داشت ومدام در فكر بهبود و پیشرفت آن بود، سرانجام در كابینه محمد علی رجایی به سمت وزیر آموزش و پرورش منصوب شد. پس از فاجعه شوم بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت دكتر بهشتی ، شهید باهنر به عنوان دبیركل حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد و به دنبال انتخاب شهید رجایی به سمت ریاست جمهوری، به عنوان نخست وزیر جمهوری اسلامی به مجلس معرفی شد كه با رای قاطع مجلس به تشكیل كابینه خود پرداخت. ♦️این شهید فرزانه و سراسر اخلاق و تواضع، كه خود را وقف خدمت به مردم ستمدیده كرده بود، سرانجام پس از سالها مبارزه و تلاش، به همراه یار و یاور دیرینه ا ش رئیس جمهور اسلامی ایران در هشتم شهریور ۱۳۶۰ در انفجار ساختمان نخست وزیری كه به دست منافقین كوردل صورت گرفت، به مقام منیع دست یافت. ‌ 🔴‌جهت پیوستن کلیک بفرمایید 🆔گروه سربازان سید علی لینک و فوروارد آزاد است 🆔کانال انتظار @Zohoremahdijan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺خواهشی از منبری ها و مداحان بزرگوار 🔺از گفتن کلمه در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مضایقه نکنید. ‌ 🔴‌جهت پیوستن کلیک بفرمایید 🆔گروه سربازان سید علی خامنه ای حفظ الله لینک و فوروارد آزاد است 🆔کانال انتظار @Zohoremahdijan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌من سراپا همه یک جلوه‌ای از عشق توام عشق را جز تو ندیدم به سراپای کسی..! 🎥 سیاه‌پوش‌شدن حرم علوی به‌مناسبت ایام پایانی ماه صفر «لبیک یاحسین»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حمایت علنی شبکه از جنایت‌های و به رساندن ایرانی! کارشناس و حامی عبدالحمید اینترنشنال: 🔸 اساسا خود را یک نیروی بازدارنده تعریف کرده است! آن‌ها حامی مردم هستند!
🔷 سالگی یک اتفاق نیست بلکه فصل رشد و «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون» شدن است! پیامبر ومولا علی در ۶۳ سالگی رازی در ۶۳ هست حاج قاسم سلیمانی 63 ساله محسن فخری‌زاده 63 ساله اسماعیل هنیه 63 ساله محمدرضا زاهدی 63 ساله فوآد شکر 63 ساله حاج حسن ایرلو 63 ساله ابراهیم رئیسی 63 ساله ابراهیم عقیل 63 ساله سید حسن نصرالله 63 ساله و امروز هم یحیی سنوار 63 ساله 🔸آیا پس از ۱۴۰۰ سال روح پیامبر اسلام(ص) و حضرت علی(ع) به عنوان دو شخصیت مشترک میان اهل سنت و تشیع، در رهبران این دو گروه به عنوان تاریخ سازان عصر حاضر دمیده شده است؟ آیا این راز نوید شکوه اسلام و زنده شدن معارف و حکومت آن بزرگواران برای جهانیان است!؟ ۶۳ سنِ انسان پخته آخرالزمان و «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون» شدگان است!؟ آیا خداوند خواسته که در قنوت نماز مسلمانان و حالت دست به دعا بردن مردم دیگر ادیان آنها را از این راز مطلع کند!؟ 🔸هرچه به انتهای آخرالزمان و ظهور یگانه منجی عالم بشریت نزدیک می‌شویم، مسائل عالم و حتی پدیده‌های ریز آن توحیدی‌تر می‌شود و نگاه همه مردم دنیا هم فطری و توحیدی می‌شود. خدا را شکر می‌کنیم که شهید یحیی سنوار هم به رستگاران ۶۳ ساله‌های آخرالزمانی پیوست. 💠💠💠💠💠💠💠💠
🔸در اجرای رزمایش عملیاتی شهدای امنیت قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در استان سیستان و بلوچستان یک نفر از رزمندگان اسلام به نام شهید محمدرضا رستمی نژاد از تیپ ۳۳ نیروهای ویژه المهدی (عج) جهرم به درجه رفیع نائل شد