با حضور آقایان جعفر زاده معاون عمرانی فرماندار،بخشدار محترم،رئیس ادراه آب شهرستان ومهندس آموزگار،رئیس بنیاد مسکن و مهندس فاضل ،مهندس عبدالله ،دهیار و اعضاء شورای جلال آباد جلسه ای برای جمع بندی و ان شالله عملیاتی شدن ساخت منبع بزرگ آب آ شامیدنی روستای جلال آباد برگزار شد،این منبع با حجم دو هزار متر مکعب و هشتصد متر بالا تر از منبع فعلی ساخته خواهد شد
به اطلاع همشهریان گرامي میرساند :
با هدف ایجاد و نهادینه شدن فرهنگ حفاظت و صیانت از محیط زیست و همچنین مشارکت عموم مردم در برنامه های فرهنگی، میدانی، اداری و اجتماعی با موضوع محیط زیست و با هدف مقابله با کلیه اقدامات و عواملی که موجب آلودگی آب، خاک، هوا و محیط زیست انسان ها و موجودات زنده و سیاره زمین میشود، این دهیاری در نظر دارد پیرو ابلاغ دستورالعمل های لازم اقدام به تاسیس «خانه محیط زیست» در جلال آباد عزیزمان بنماید.
فلذا از علاقه مندان، آقایان، خانم ها و دانش آموزان گرامي دعوت میشود به جهت ثبت نام و عضویت در «خانه محیط زیست» به دهیاری جلال آباد مراجعه فرمایند.
لازم میدانم که این نکته را ذکر کنم که ما با هدف آموزش، ارتقای فرهنگ عمومی و مشارکت همگانی در پاکسازی و زیبا سازی محیط زیست و برگزاری اردوهای آموزشی خانه محیط زیست را تاسیس مینماییم.
امیدوارم مثل همیشه در این کار خوب مشارکت فرمایید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از همشهریان عزیزمان در جلال آباد پرورش طاووس رو طی چند سال است که انجام میدهند.
تجربه ایشان در پرورش زیباترین پرنده در منزل و دامداری خود در جلال آباد بسیار قابل تقدیر است.
مردم ما استعدادهای بسیار بالایی دارند که وظیفه ما حمایت از این ظرفیت ها و این استعدادها است.
یکی از همشهریان و کشاورزان عزیزمان که بسیار خوش اخلاق و دست گشاده داشت مرحوم حاج اسفندیار حشمی بود.
او سرایه دار مدرسه بود و بسیار با دانش آموزان مهربان بود.
اگر در مسیر خود افرادی را میدید، انار، بادام، انگور ، گلابی، بیدمشک، گردو یا هر چیزی که در خورجین موتور خودش داشت میبخشید.
زمانی هم شیر پاکتی سهمیه ای بود و ایشان سهمیه شیر خودش را در مدرسه به افراد دیگری میبخشید.
او برخورد بسیار خوبی با نوجوانان داشت و چون در مدرسه کار میکرد، روابط عمومی او هم بسیار بالا بود.
هنگامی که او را میدیدم بیت اول شاهنامه را میخواندم
چنین گفت رستم به اسفندیار
و او در پاسخ میگفت
که من گشنه ام، نان سنگک بیار!
روح ش شاد