💠 آیت الله شیخ محمد تقی آملی
🔹 وقتی خواستم از حوزه علمیه تهران به قم مشرف بشوم، رفتم خدمت استادمان مرحوم آقای شیخ محمد تقی آملی، گرچه همه اساتید حشرشان با انبیا و اولیای الهی باشد، اما خب بعضی از اینها یك خصیصه ای داشتند كه در دیگران آنها را كمتر دیدیم. ایشان گذشته از اینكه مرحوم آقای نائینی (رضوان الله علیه) در تقریظ مكاسبشان كه تقریراتشان چاپ شده فرموده «صفوة المجتهدین العظام»، حالا اینگونه از مقامات علمی در دیگران هم بود و هست، اما آن محضر قاضی دیدن و با عالم های دیگر رابطه داشتن و شاگرد رؤیاهای صادق بودن و آن خاطره شیرینی كه در همین شیخان دید، فرمود به اینكه من یك روز عاشورایی بود، خسته بودم آمدم آن جا بعد از زیارت رفتم قبرستان شیخان فاتحه خواندم، دیدم این مؤمنین روی قبور نشستند؛ این طور آدمها خلاصه كم اند، همان حالی كه وجود مبارك حضرت امیر بعد از اینكه به كوفه بر می گشت فرمود دیدم اینها روی قبور خودشان نشسته اند و منتظر طلب مغفرت من هستند.[1]
🔹 «گفت آنک یافت می نشود آنم آرزوست»،[2] از آدم كاسب اینها برنمیآید! از كسی كه دنبال نخود سیاه و نان و نام است، اینها بر نمی آید؛ ولی این حیف است! آدمی كه می تواند با این خاندان رابطه داشته باشد، خودش را مفت از دست بدهد هدر رفته است. این علم ها، ممكن است خدای ناكرده یك وقتی به جایی برسد ﴿وَ مِنْكُمْ مَنْ یرَدُّ إِلیٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَیلا یعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیئًا﴾[3] این هم نكره در سیاق نفی است، این هم همه چیز را از دست آدم می گیرند، این حیف است! آدم عمری زحمت بكشد با دست خالی برود، مرحوم آقا شیخ محمد تقی از این سنخ آدم ها بود.
🔹 این را عرض می كنم تا معلوم بشود كه وقتی می خواستم از ایشان خداحافظی كنم و بروم قم به من چه گفت، دو بار در عالم رؤیا دو حادثه برای ایشان پیش آمد، فرمود من یك وقتی دیدم دشمنی سخت و مهاجم به من حمله كرد، من هیچ چاره ای نداشتم، دیدم جانم در خطر است دستش را گاز گرفتم كه از دستش نجات پیدا كنم، از شدت درد بیدار شدم دیدم دستم در دهان خودم است، به من گفتند آقا مواظب باش در این عالم هیچ كسی با تو كار ندارد، مگر خودت! «أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَینَ جَنْبَیكَ»،[4] كسی كاری با ما ندارد! این همه آسمان و زمین را خدا مسخّر كرده برای ما، همه فرشتهها را گفت در برابر انسانیت خضوع كنید!
🔹 بار دیگر مرحوم آقای شیخ محمد تقی آملی (رضوان الله علیه) گفت كه در عالم رؤیا دیدم دشمنی به من حمله كرده، من هیچ چاره نداشتم دست آوردم به چشم او كه آسیبی به چشمش برسانم، از شدت درد بیدار شدم دیدم دستم در چشم خودم است، آن جا هم به من گفتند مواظب باش كسی كاری به تو ندارد، این خودتی! به دنبال چه میگردی؟ به دنبال نخود سیاه می گردی؟! میخواهی دین و آخرتت را یكجا هدر بدهی؟ دنبال چه میگردی؟! این آقا شیخ محمد تقی آملی وقتی از ایشان رفتم خداحافظی بكنم كه من می خواهم بروم قم و اجازه بگیرم، فرمود برو! آن جا كریمه اهل بیت است، فرمود این قبر، قبر عادی نیست، بزرگان آن جا دفن اند، مراجع آن جا دفن اند، حكما، علما، فقها و اصولیون آن جا دفن اند، آن جا قبر دختر موسی بن جعفر است، این قبر منشأ هزارها بركت است.
[1]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، حکمت130.
[2]. دیوان شمس، غزل441.
[3]. سوره حج، آیه5.
[4]. مجموعة ورام، ج1، ص57.
#سالگرد_آیت_الله_شیخ_محمد_تقی_آملی
#اعدی_عدو
#منشا_برکت
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 سخنرانی در کنگره بزرگداشت حضرت معصومه (سلام الله علیها)
تاریخ: 1385/02/16
🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa