eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
11.4هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
4.7هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 مراحل سه گانه جهاد 🔹 مرحله اول جهاد، جهاد با دشمن بیرون است، مرحله دوم جهاد، جهاد اوسط است كه در بعضی از روایات از آن به جهاد اكبر یاد شده است که جهاد با دشمن درون است،[1] مرحله آخر جهاد كه جهاد اكبر است، جهاد با دشمن نیست جنگ با دوست نیست، یك صلح دوستانه‌ ای است بین دو رقیب: یكی رقیب میانی است و یكی رقیب برتر؛ آن جنگ اول كه جهاد بیرونی است كه همه ما می ‌دانیم و شما عزیزان، بلكه همه مردم ایران اسلامی در این دفاع مقدس آزمون خود را پس دادند، این جنگ با دشمن بیرون است. دشمن بیرون كاری كه می ‌كند آب و خاك آدم را می‌ گیرد، منابع و ثروت را می ‌گیرد و از این قبیل. 🔹 این آهن كه در سوره «حدید» آمده است: ﴿وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ﴾،[2] این جلوی تهاجم و تجاوز هر دشمنی را می ‌گیرد چه اینكه ـ به لطف الهی ـ در این دفاع مقدس هشت ساله ‌چنین بود. این جنگ بیرونی است كه با دشمن بیرون انسان می ‌جنگد كه به بركت همین خون‌ های پاك شهدا و جانبازی عزیزان جانباز و سرافرازی آزادگان سرافراز این كیان اسلامی، این نظام اسلامی محفوظ ماند، امیدواریم تا ظهور حضرت همچنان محفوظ بماند! این مهم‌ ترین ابزارش آهن است. 🔹 جنگ متوسط، جنگ با دشمن درون است. با دشمن درون، یعنی با هوس جنگیدن، با هوا جنگیدن، با غرور جنگیدن، با بداخلاقی جنگیدن، یك اسلحه می‌ خواهد، اسلحهٴ جنگ درون آه است، نه آهن! شما این دعای كمیل را كه شب‌ های جمعه می‌ خوانید، وجود مبارك امیرمؤمنان (سلام الله علیه) به ما آموخت كه به خدا عرض كنیم، خدایا ما در این صحنه نبرد یك اسلحه داریم! «وَ سَلاحُهُ البُكَاء»[3] فقط گریه كه بگوییم با تن ضعیف و با این بدن لاغر و با این امكانات كم در برابر ابلیس و وسوسه ‌ها و غرورها داریم مبارزه می‌ كنیم، این همان جهاد اوسط است. در آن حدیث معروف از این جهاد اوسط به جهاد اكبر یاد شده است؛ منتها اكبرِ نسبی است نه نفسی، اكبر جای دیگر است. ما اگر در جهاد درون پیروز شویم در جهاد بیرون یقیناً پیروز می‌ شویم. 🔹 از پیغمبر و اولاد پیغمبر (علیهم الصلاة و علیهم السلام) راستگوتر چه كسی است؟! این حدیث از خود پیغمبر است، فرمود: «أَعدَی عَدُوِّكَ نَفسَكَ الَّتِی بَینَ جَنبَیكَ».[4] آمریكا خیلی بد است، صهیونیسم خیلی بد است، بدترین دشمن ‌های ما اینها هستند؛ اما بدتر از صهیونیسم این هوس است: «أَعدَی عَدُوِّكَ نَفسَكَ الَّتِی بَینَ جَنبَیكَ» این همه طلاق از كجا پیدا شده؟ رعایت ادب نكردن، احترام به یكدیگر نگذاشتن و به یكدیگر خیانت كردن منشأ تزلزل خانواده است، فرمود: گر شود دشمن درونی نیست ٭٭٭ باكی از دشمن برونی نیست[5] بنابراین راه هست، اگر ـ ان‌ شاء الله ـ این راه جهاد حاصل شد، دیگر هیچ كسی سخن از اختلاس ندارد، هیچ كسی سخن از ـ خدای ناكرده ـ بدرفتاری ندارد، اینها می‌ شوند نور، ما مسئولینی داریم كه نورند! نورانی‌اند! آنها هم همین‌ طور تربیت شدند؛ البته یك عده هم خلاف می‌ كنند، آنهایی كه نورند در دوران جوانی همین راه شما را طی كردند، از همان اول تصمیم گرفتند راهشان را با خدا درست تسویه كنند. 🔹 این دو قسمت برای ماهاست، ما با دشمن داریم می‌ جنگیم یا با آهن یا با آه، «وَ سَلاحُهُ البُكَاء»؛ اما آنهایی كه به مقصد رسیدند و جزء اولیای الهی ‌اند، آنها هم جهاد دارند؛ اما آنها جهادشان با دشمن نیست، یك تنازع ظریف و لطیفی است با دوست، آنها با جهل نمی‌ جنگند آنها با عقل می‌ جنگند. عقل می ‌‌گوید من می ‌خواهم بفهمم بهشت چه خبر است و جهنم چه خبر است، عشق می ‌گوید فهمیدن مهم نیست، دیدن مهم است، الآن كاری بكن كه بهشت را ببینی؛ این همان شهود است، این خطبه نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) كه در اوصاف متّقیان دارد: «فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْرَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْرَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ»[6] ناظر به این جهاد و بخش سوم است. قلب، دل، به عقل می ‌گوید استدلال حكیمانه سر جایش محفوظ است دلیل قرآنی آوردن سر جایش محفوظ است، جهنم هست، بهشت هست، اینها فهمیدن است نه دیدن: خود هنر دان دیدن آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دلّ علی النار الدخان[7] [1]. الأمالی(للصدوق)، النص، ص466. [2]. سوره حدید، آیه25. [3]. مصباح المتهجد، ج1، ص361. [4]. عدة الداعی، ص314. [5]. هفت اورنگ (جامی)، سلسلةالذهب، دفتر اول. [6]. نهج البلاغه(للصبحی صالح)، خطبه193. [7]. مثنوی معنوی، دفتر ششم، بخش83. 📚 سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه افسری امام علی علیه السلام تاریخ: 1394/05/14 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
💠 مکتب جهادی 🔸 مقدم شما بزرگواران و دانشجویان بزرگوار و عزیز دانشگاه امام علی (سلام الله علیه) و مسئولان و اساتید عقیدتی سیاسی شما را گرامی می ‌داریم. مستحضرید كه شما بزرگواران, دانشجوی مكتبی هستید كه این مكتب ما را به جهاد دعوت كرده است. هر جهاد غنیمتی دارد مرحله اول جهاد, جهاد با دشمن بیرون است, مرحله دوم جهاد, جهاد اوسط است كه در بعضی از روایات از آن به جهاد اكبر یاد شده است و آن دشمن درون است.[1] 🔸 آن جنگ اول كه جهاد بیرونی است كه همه ما می‌ دانیم و شما عزیزان, برادران سپاه, برادران بسیج, بلكه همه مردم ایران اسلامی در این دفاع مقدس آزمون خود را پس دادند این جنگ با دشمن بیرون است. دشمن بیرون كاری كه می‌ كند آب و خاك آدم را می‌ گیرد, منابع را می‌ گیرد, ثروت را می ‌گیرد و از این قبیل و مهم ‌ترین سلاح برای جنگ با دشمن بیرون آهن است كه ـ به لطف الهی ـ ایران اسلامی هیچ كمبودی از این جهت نداشت و ندارد. این حدید و آهن كه در سوره «حدید» آمده است: ﴿وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ﴾[2] این جلوی تهاجم و تجاوز هر دشمنی را می‌گیرد چه اینكه ـ به لطف الهی ـ در این دفاع مقدس هشت ساله ‌چنین بود. این جنگ بیرونی است كه با دشمن بیرون انسان می ‌جنگد كه به بركت همین خون‌ های پاك شهدا و جانبازی عزیزان جانباز و سرافرازی آزادگان سرافراز این كیان اسلامی, این نظام اسلامی محفوظ ماند، امیدواریم تا ظهور حضرت همچنان محفوظ بماند! این مهم‌ ترین ابزارش آهن است. 🔸 جنگ متوسط, جنگ با دشمن درون است با دشمن درون یعنی با هوس جنگیدن, با هوا جنگیدن, با غرور جنگیدن, با بداخلاقی جنگیدن، یك اسلحه می ‌خواهد! اسلحهٴ جنگ درون, آه است و نه آهن, شما این دعای كمیل را كه شب‌ های جمعه می ‌خوانید، وجود مبارك امیرمؤمنان (سلام الله علیه) به ما آموخت كه به خدا عرض كنیم، خدایا ما در این صحنه نبرد یك اسلحه داریم! «وَ سَلاحُهُ البُكَاء»[3] فقط گریه كه بگوییم با تن ضعیف و با این بدن لاغر و با این امكانات كم در برابر ابلیس و وسوسه ‌ها و غرورها داریم مبارزه می ‌كنیم، این همان جهاد اوسط است. در آن حدیث معروف از این جهاد اوسط به جهاد اكبر یاد شده است؛ منتها اكبرِ نسبی است نه نفسی, اكبر جای دیگر است. ما اگر در جهاد درون پیروز شویم در جهاد بیرون یقیناً پیروز می‌ شویم؛ اما ممكن است كسی در جهاد بیرون پیروز شود ولی در جهاد درون پیروز نشود. پس تلاش و كوشش ما این باشد و همه شما عزیزان و دانشجویان همین تمرینی كه دارید می ‌كنید در عین حال كه دارید با دشمن بیرون می ‌جنگید و مرزها را حفظ می ‌كنید، این هوس را هم رام كنید، آن وقت وقتی زندگی تشكیل دادید، هرگز اسم طلاق را نخواهید برد، هرگز اسم جدایی را نخواهید برد, هرگز زبانتان به بد گفتن و چشم شما به بد دیدن عادت نخواهد كرد. اگر گفت: گر شود دشمن درونی نیست ٭٭٭ باكی از دشمن برونی نیست[4] 🔸 بنابراین راه هست، اگر ـ ان‌شاءالله ـ این راه جهاد حاصل شد، دیگر هیچ كسی سخن از اختلاس ندارد, هیچ كسی سخن از ـ خدای ناكرده ـ بدرفتاری ندارد، اینها می ‌شوند نور، ما مسئولینی داریم كه نورند، نورانی ‌اند، آنها هم همین‌ طور تربیت شدند؛ البته یك عده هم خلاف می ‌كنند، آنهایی كه نورند در دوران جوانی همین راه شما را طی كردند، از همان اول تصمیم گرفتند راهشان را با خدا درست تسویه كنند. [1]. الأمالی(للصدوق)، النص، ص466. [2]. سوره حدید، آیه25. [3]. مصباح المتهجد، ج1، ص361. [4]. هفت اورنگ (جامی), سلسلةالذهب, دفتر اول. 📚 سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه امام علی علیه السلام ارتش تاریخ: 1394/05/14 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
💠 هجرت از علم به معلوم ▪️ سالروز ارتحال ملکوتی امام راحل (قدس سره) را گرامی می ‌داریم. سالروز 15 خرداد, شهادت بسیاری از شهدای این سرزمین را داریم که حشر آنها و امام شهدا با انبیا و اولیای الهی باشد! امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) در آن کتاب مصباح مرقوم خودشان فرمودند: ، مفتاحِ مفاتیح و مصباحِ مصابیح است.[1] هجرت از جهل به علم و عالم شدن این هجرت صغرا و جهاد اصغر است; اما عمده است, نه هجرت از علم به علم. ▪️ ما یا از جهل به علم حرکت می ‌کنیم می ‌شویم عالِم یا از علمی به علم دیگر حرکت می ‌کنیم می ‌شویم اعلم. عالِم از جهل نجات پیدا کرده و یک سلسله مطالبی را فهمید, اعلم آن فهمیده‌ ها را مبادی قرار داده, مطالب مجهولی که برای دیگران روشن نیست را کشف می‌ کند, می ‌شود اعلم; ولی هر دو در مفاهیم و مبادی و منابع معرفتی سیر می‌ کنند, هیچ کدام به خارج راه پیدا نمی‌ کنند، بخشی از آن چه را خواندند عمل می ‌کنند; اما کسی که دارای هجرت وسطاست و است, این از علم به معلوم می‌ آید; به این فکر نیست که چیزی یاد بگیرد یا اگر یاد گرفت و عالم شد بشود اعلم; او با مفاهیم کار ندارد، با صُور ذهنی کار ندارد، با علوم کتاب کار ندارد, بلکه می ‌خواهد آن چه را که این الفاظ و مفاهیم از او حکایت می ‌کنند آن را بیابند; این می ‌شود هجرت از علم به معلوم که این هجرت وسطاست و جهاد اوسط است; مثلاً ما احکام فقهی را می ‌دانیم بر فرض شدیم مجتهد مطلق; اما آن کسی که با تقواست, آن کسی که با عدالت است, آن کسی که با عفت است با سخاوت است و مانند آن, اینها وجود ذهنی نیست, تقوا وجود ذهنی نیست, عدالت وجود ذهنی نیست, اینها است، منتها جای‌ آن در نفْس است. عدالت یک وجود عینی است نه وجود ذهنی. هر چه که در نفْس است وجود ذهنی نیست, آن چه که مفهوم است بله، وجود ذهنی است؛ مثل مفهوم درخت که در ذهن هست و اثری هم ندارد; اما عدالت وجود خارجی است, جای آن نفْس است. آن کسی که درس اخلاق می‌ گوید، بحث اخلاقی دارد، عدالت را معنا می‌ کند, اقسام عدالت را ذکر می ‌کند, او هم در هجرت صغرا و جهاد اصغر به سر می ‌برد, او با مفهوم کار دارد; اما کسی که واقعاً عادل شد او یک تلاش و کوشش کرد، جهاد کرد و هجرت کرد از علم به معلوم. ▪️ این کار را در همان اوایل جوانی کرد و اگر کسی چهل روز با اخلاص حرکت کند، از قلب او بر زبان او جاری می ‌شود. حالا اگر چهل سال این طور بود چطور؟ مرحوم آیت الله بهجت این ‌چنین بود, امام (رضوان الله علیه) این ‌چنین بود; اینها هستند; منتها هر کدام در رشته خاص خودشان، اگر طبق آن روایت «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ ینَابِیعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِه‏»؛[2] نتیجه چهل روزه هست از دل بر قلم و بنان و بیان; اگر کسی چهل سال این طور زندگی کرد همین طور است. از دوران جوانی تا دوران سالمندی از این بزرگوار جزء چیز دیگری نداشتیم. آن وقت که صحنه مبارزه بود به این فکر نبود ما در این بخش موفق شدیم, خودی نشان بدهد. از اعلامیه‌ های شان, از بیاناتشان, از قلم و آثارشان پیدا بود به اینکه دارد خدا را شکر می ‌کند که بندی از بندهایی که دست و پای اسلام است او باز کرد. [1]. مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، ص18؛ «معرفة النفس فعلیک بتحصیل هذه المعرفة؛ فإنّها‏‎ ‎‏مفتاح المفاتیح و مصباح المصابیح... ». [2]. جامع الأخبار(للشعیری)، ص94. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1388/03/14 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 توحید ناب 🔹 کتاب صافی مرحوم فیض را كه نگاه می ‌كنید وقتی به ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللّهَ ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ﴾[1] می ‌رسید می ‌بینید ﴿ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ﴾ را همین‌ طور عادی معنا می‌ كند، به آیه هفت و هشت «مجادله» می ‌رسید ﴿مَا یكُونُ مِن نَجْوَی ثَلاَثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ﴾[2] او را همین‌ طور عادی تفسیر می ‌كند، چطور ﴿ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ﴾ شده كفر و «رابع ثلاثه» شده توحید ناب؟! «از شافعی نپرسید امثال این مسائل»،[3] این عرفا می ‌گویند این یعنی چه؟ چطور شد؟ ﴿ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ﴾ شده كفر محض، «رابع ثلاثه» شده ! این چه چیزی است؟ بیش از آن مقداری كه یك فقیه و اصولی از قاعده فراق و تجاوز و استصحاب درآورد، این عرفا حرف دارند كه «رابع ثلاثه» یعنی چه كه است، ﴿ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ﴾ چیست كه كفر است؟! ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللّهَ ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ﴾، اما ﴿مَا یكُونُ مِن نَجْوَی ثَلاَثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلاَ خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ﴾ او اصلاً در عدد در نمی ‌آید، رقم‌ پذیر نیست. ما همان‌ طوری كه واحد لا بالعدد داریم، ثانی لا بالعدد داریم، ثالث لا بالعدد داریم، رابع لا بالعدد داریم، این در عین حال كه به ثانی واحد است ـ نه ثانی اثنین ـ او با هر كسی هست، ولی شما بخواهید بشمارید بیش از یك نفر كسی در اتاق نیست. دو نفر كه هستند او ثالث اثنین است، نه ثالث ثلاثه! او در رقم نمی ‌آید، او در انگشت اشاره نمی ‌آید، او اشاره را فرو گرفته و فرو برده، مُشیر را فرو گرفته و فرو برده، مشارع الیه را فرو گرفته، به چه كسی اشاره بكند؟ به چه چیزی اشاره بكند؟ بگوید او، او تحت اشاره شما در نمی‌آید تا بشود رابع اربعه، شما هر چی بشمارید سه نفر هستند، یعنی سه نفرند، هر چه جان بكنی سه نفرند. چهار نفری كه هستند، هر چه بشماری چهار نفرند؛ ولی او خامس اربعه است، نه خامس خمسه! خب چطور شد كه دفعتاً رابع ثلاثه شده ؟ این را می خواهد. اینكه از بالای دار می‌ گوید «از شافعی نپرسید امثال این مسائل» همین است. 🔹 یك ‌وقت است كسی شیادانه می ‌گوید «انا الحق»، خب آن چهارتا حكم یعنی چهارتا حكم فقهی دارد: نجاست دارد، ارتداد دارد، زنش طلاق دارد و میراثش فلان است، اما اگر این حرف را زد چه؟ شما كه گفتید داریم، فریقین هم نقل كردند که به طریق حَسَن، به طریق صحیح و به طریق موثق نقل شده كه «لِسَانَهُ الَّذِی یتَكَلَّمُ بِهِ»،[4] اگر با سه طریق شیعه و سنی نقل كردند، حالا اویس قرن گفت «أنا»، این كه مولوی می ‌گوید: الحق تو نگفتی و دم باده او گفت ٭٭٭ ‌ای خواجه منصور تو بر دار چرایی[5]‏ آخر تو را چرا دار زدند؟ خدا حق ندارد بگوید «أنا الحق»؟ خود ابن ‌عربی از فقها قدردانی می‌ كند؛ من حق‌ شناسی می ‌كنم كه اینها این علم را تحریم كردند، برای اینكه مگر این علم را می ‌شود همه جا گفت؟! منتها گفت اینها افراط نكنند، بالاخره یك راه بازی داشته باشد. در فتوحات از فقها حق ‌شناسی می ‌كند، چه اینكه همه حكمای ما گفتند. شما هم مستحضر باشید این درس را برای همه نمی‌ شود گفت، این حرف را برای همه نمی‌ شود گفت، ما وقتی كه فصوص شروع كردیم ورود ممنوع بود، حرام است، جدّی است! مگر می‌ شود هر حرفی را برای هر كسی زد؟ ایشان در فتوحات حق ‌شناسی می‌كند، قدردانی می‌ كند و می ‌گوید تعلیم این علم برای خیلی ها حرام است. خب آن كسی كه نتواند این حرف را بفهمد چطور شما می‌ خواهید این حرف را یادش بدهید؟ حرف این است كه خب تو را چرا دار زدند؟ مگر تو گفتی؟! آنكه گفت «لِسَانَهُ الَّذِی یتَكَلَّمُ بِهِ» او گفته «أنا»، مگر را قبول ندارید؟ اگر بود كه آن چهار حكم فقهی بر آن بار بود، اگر بود چرا دار می ‌زنید؟ یکی از پایین دار با او حرف می ‌زند، یكی از بالای دار با او حرف می ‌زند. می‌ گوید: حلّاج بر سر دار این نکته خوب سراید ٭٭٭ از شافعی نپرسید امثال این مسائل یكی از پایین دار می‌گوید: الحق تو نگفتی و دم باده او گفت ٭٭٭ ‌ای خواجه منصور تو بر دار چرایی تو را چرا دار زدند؟ این حرف ها حرام است. جدّاً تدریس این مسائل برای افرادی كه را پشت سر نگذاشتند و در وادی نرفتند و نتوانستند جمع سالم بكنند حرام است. [1] ـ سورهٴ مائده، آیه73. [2] ـ سورهٴ مجادله، آیه7. [3]. دیوان حافظ، غزل307؛ «حلّاج بر سر دار این نکته خوب سراید ٭٭٭ از شافعی نپرسید امثال این مسائل». [4]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج2، ص174. [5]. مولوی، دیوان شمس، غزل شماره2643. 📚 سخنرانی در همایش بزرگداشت حضرت آیت الله حسن زاده آملی تاریخ: 1390/03/18 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مقام شهود 🔹 حضرت فرمود گوش به حرف من بدهید و «وعاء» حرف من باشید و هر چه این شما به وسیله علم بیشتر بشود سعادتمندتر هستید. ما برای اینکه به این بارگاه علوی بار یابیم موظفیم در و راهی را طی کنیم که در جهاداصغر این مملکت طی کرد... . 👇👇👇👇 🆔 @a_javadiamoli_esra