eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
11.4هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
4.7هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سلام بر مهدي موجود موعود (سلام الله عليه) 🔹 ما درباره وجود مبارک حضرت امام (سلام الله عليه) در زيارت «آل‌يس» به پيشگاه آن حضرت عرض مي ‌کنيم و بر بسياري از حالات او نام مي ‌بريم. عرض مي ‌کنيم بر شما آن وقتي که مي ‌نشينيد، آن وقتي که مي ‌ايستيد، آن وقتي که رکوع مي‌ کنيد، آن وقتي که سجود داريد، آن وقتي که قيام داريد، آن وقتي که قرائت داريد, آن وقتي که بيان مي ‌کنيد. اين درود فرستادن ما و اين شئون گوناگون وجود مبارک وليّ عصر، براي آن است که تمام آثار آن حضرت در راه توحيد الهي صرف مي‌ شود. 🔹 در قرآن كريم وقتي از انسان کامل نظير وجود مبارک پيامبر يا حضرت ابراهيم (سلام الله عليهما) سخن به ميان مي ‌آيد قرآن از زبان او نقل مي‌ کند: ﴿إِنَّ صَلاتي وَ نُسُکي وَ مَحْيايَ وَ مَماتي لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ﴾؛[1] يعني نه تنها مناسک حج من, عبادت ‌هاي حج و عمره من و نماز من براي خداست، بلکه تمام شئون من براي خداست. پس کساني‌ هستند که جميع شئون زندگي و مرگ آنها الهي است. اگر مردان الهي به جايي رسيدند که حيات و ممات آنها, قيام و قعود آنها, رکوع و سجود آنها, سخن گفتن و سکوت آنها براي رضاي خداست, جا دارد که ما بر تک ‌تک اين شئون عرض کنيم. اگر ﴿إِنَّ صَلاتي وَ نُسُکي وَ مَحْيايَ وَ مَماتي لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ﴾ ما هم بايد عرض ادب کنيم، عرض کنيم به پيشگاه وليّ عصر «السَّلَامُ عَلَيْک حِينَ تَقْعُدُ السَّلَامُ عَلَيْک حِينَ تَقُومُ السَّلَامُ عَلَيْک حِينَ تَقْرَأُ وَ تُبَيِّنُ السَّلَامُ عَلَيْک حِينَ تُصَلِّي وَ تَقْنُتُ السَّلَامُ عَلَيْک حِينَ تَرْکعُ وَ تَسْجُدُ‏».[2] ما در نماز آموختيم که بگوييم «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»;[3] يعني تمام قيام و قعود ما به نام خدا و با حول و قوه الهي است. اگر کسي اين‌‌ چنين انديشيد و بود حيات و ممات‌‌ او الهي مي‌شود, ما بر تک ‌تک اين شئون عرض مي ‌کنيم. [1]. سوره انعام، آيه162. [2]. الإحتجاج علي أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏2، ص493. [3]. الكافي (ط ـ الإسلامية)، ج‏3، ص338. «عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا قُمْتَ مِنَ الرَّكْعَةِ فَاعْتَمِدْ عَلَی كَفَّيْكَ وَ قُلْ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ فَإِنَّ عَلِيّاً ع كَانَ يَفْعَلُ ذَلِك‏». 📚 درس اخلاق تاریخ: 1389/04/31 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 بقیة الله 🔸 از القاب برجسته آن ذات قدسی «بقیة الله» است؛ حالا یا چون است، مظهر «هو الباقی» است یا چون ﴿وَ أَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الأرْضِ﴾[1] است، «هو البالقی» است یا چون موجودِ «عند الله»ی است: ﴿مَا عِندَكُمْ ینفَدُ وَ مَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ﴾[2] است؛ به هر تقدیر او است و شاگردانی که در دامنه این قلّه به سر می برند، آنها نه تنها سهمی از «بقیة الله»ی دارند، آنها ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ هستند! 🔸 تعبیر قرآن از جامعه فقها و علما و حکما و محققان این نیست که آنها عالِم هستند، چون خیلی ها عالِم هستند. تعبیر قرآن این نیست که اینها باقی هستند که در نهج البلاغه آمده است: «الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِی الدَّهْر».[3] قرآن به همان دلیل که حرف اول و آخر را می زند، برای عالمان دین مقامی قرار داده است که گرچه به حسب ظاهر خبر است؛ ولی در واقع انشا است؛ یعنی بکوشید: ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ بشوید! ﴿فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ﴾، ﴿أُولُوا﴾؛ یعنی ﴿أُولُوا﴾، ﴿أُولُوا بَقِیةٍ ینْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الأرْضِ﴾،[4] نه تنها باقی باشید، نمیرید، نه تنها «بقیة الله» باشید، صاحب مُلک و مِلک بقا باشید! ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ باشید که غنی تر و قوی تر از ﴿أُولِی الأبْصَارِ﴾[5] است، قوی تر و غنی تر از ﴿أُوْلِی الألْبَابِ﴾[6] است، بقا مِلک شما باشد! می توانید را تصاحب کنید، این چه مقامی است؟ فرمود، چرا یک عده ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ نشدند؟ یک؛ چرا ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ به وظیفه شان عمل نکردند و جلوی فساد را نگرفتند؟ دو؛ ﴿فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ﴾، چرا ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ درست نکردند؟ چرا حوزه ای درست نکردند که «اولوا بقیة الله» مظهر «بقیة الله» شود، شاگرد «بقیة الله» شود، ولی «بقیة الله» شود، جزء ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ شود؟ چرا چنین کاری نکردند؟! اگر چنین کاری کردند، چرا امکاناتی به آنها ندادند که جلوی فساد را بگیرند؟ ﴿فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِیةٍ﴾ که ﴿ینْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الأرْضِ﴾، نه تنها در یک شهر، در نتیجه شاگردان ولی عصر کسانی هستند که مظهر «هو الباقی» باشند، باشند و نائب «بقیة الله» باشند، در محدوده ولایت، ولی «بقیة الله» باشند، در حوزه شاگردان آن حضرت، جزء ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ باشند که در اختیار آنها باشد، ماندنی باشند! این اصل اول. 🔸 جامعه ای ماندنی است که داشته باشد، فکری که با بنای عقلا و عرف و امثال آن است که اگر از محدوده شریعت بگذریم، به کشور چین و ژاپن برسیم، هم همین حرف هاست! این دیگر «بقیة الله» نیست، این دیگر ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ نیست، فرمود شما چرا جامعه ای نساختید که در آن ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ تربیت شود؟ صاحبان بقا بشوند؟ ﴿أُوْلِی الألْبَابِ﴾؛ یعنی لُب، مِلک اوست، ﴿أُولِی الأبْصَارِ﴾؛ یعنی بصیرت و بصیر بودن، مِلک و مُلک اوست، ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾؛ یعنی بقا مِلک اوست، دیگران را می توانند زنده نگه بدارند، کسی ولی بقاست که جلوی مرگ دیگران را بگیرد. ممکن است خود باقی باشد؛ اما نتواند جامعه ای را زنده کند، جامعه ای را نگه بدارد: ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ هستند که مالک و مَلِک بقا هستند و می توانند جامعه را سر پا نگه بدارند، فرمود شما می توانید این باشید! این هم دو. اولاً فرمود شما تک تک در حوزه های شخصی بخواهید: ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾ تربیت کنید، این مقدور نیست: نهنگ آن بِه که با دریا ستیزد ٭٭٭ ز آب خرد ماهی خرد خیزد[7] اگر بخواهید فکر نو؛ یعنی فکر عمیق علمی این را پیدا کنید، ناچار هستید ده ها سال، حرف های دیگران را جمع کنید، ؛ به عرض دیگران برسانید، ؛ تعامل متقابل بین شما و دیگران باشد، ؛ آن عُرضه را از خود داشته باشید که حق را از ناحق تشخیص بدهید، ؛ آن حق را تحقیق کنید به احق برسانید، ؛ تا بشوید باقی، ؛ بعد بشوید: ﴿أُولُوا بَقِیةٍ﴾، ؛ تا بتوانید جامعه را زنده کنید. [1]. سوره رعد، آیه7. [2]. سوره نحل، آیه96. [3]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، حکمت147. [4]. سوره هود، آیه116. [5]. سوره حشر، آیه2. [6]. سوره بقره، آیه179 و 197. [7]. نظام، خمسه، خسرو و شیرین، بخش48. 📚 سخنرانی در همایش اساتید حوزه علمیه قم تاریخ: 1395/02/30 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 آل یس 🔸 میلاد وجود مبارک حضرت ختمی امامت, حضرت امام مهدی موجودِ موعود را به پیشگاه آن حضرت و عموم علاقمندان قرآن و عترت تهنیت عرض می ‌کنیم! درباره وجود مبارک حضرت امام (سلام الله علیه) در زیارت به پیشگاه آن حضرت سلام عرض می ‌کنیم و بر بسیاری از حالات او نام می ‌بریم و سلام می ‌کنیم. عرض می‌کنیم سلام بر شما آن وقتی که می‌نشینید، آن وقتی که می‌ایستید، آن وقتی که رکوع می ‌کنید، آن وقتی که سجود دارید، آن وقتی که قیام دارید، آن وقتی که قرائت دارید, آن وقتی که بیان می ‌کنید: «السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَقْعُدُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَقُومُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَینُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَرْکعُ وَ تَسْجُدُ السَّلَامُ عَلَیک‏»،[1] این درود فرستادن ما و این شئون گوناگون وجود مبارک برای آن است که تمام آثار آن حضرت در راه الهی صرف می ‌شود. 🔸 در قرآن كریم وقتی از نظیر وجود مبارک پیامبر یا حضرت ابراهیم (سلام الله علیهما) سخن به میان می ‌آید قرآن از زبان او نقل می ‌کند: ﴿إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیای وَ مَماتی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ﴾؛[2] یعنی نه تنها مناسک حج من, عبادت ‌های حج و عمره من و نماز من برای خداست، بلکه حیات و ممات من برای خداست. پس مردان الهی کسانی‌ هستند که جمیع شئون زندگی و مرگ آنها الهی است. اگر به جایی رسیدند که حیات و ممات آنها, قیام و قعود آنها, رکوع و سجود آنها, سخن گفتن و سکوت آنها برای رضای خداست, جا دارد که ما بر تک‌تک این شئون سلام عرض کنیم. اگر ﴿إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیای وَ مَماتی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ﴾ ما هم باید عرض ادب کنیم، عرض کنیم به پیشگاه ولی عصر «السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَقْعُدُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَقُومُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَینُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَرْکعُ وَ تَسْجُدُ السَّلَامُ عَلَیک‏». ما در نماز آموختیم که بگوییم «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»;[3] یعنی تمام قیام و قعود ما به نام خدا و با حول و قوه الهی است. اگر کسی این‌‌چنین اندیشید و موحد ناب بود حیات و ممات‌‌ او الهی می ‌شود, ما بر تک‌تک این شئون سلام عرض می‌کنیم؛ این بخش قرآنی....
💠 استعاذه 🔹 انسان هم مأمور به و هم مأمور به است. استخاره یعنی طلب خیر، نه تفأّل! باید خیر بخواهد، چون ذاتاً فاقد است؛ باید از خدا بخواهد و لا غیر، چون او است و باید آنچه می ‌ماند و صلاح و فلاح بشر در آن است آن را بخواهد و نه چیز دیگر را. 🔹 در جریان هم این چنین است، إلا و لابد انسان باید استعاذه کند؛ زیرا علل و عوامل بیرونی و علل و عوامل درونی است، حتماً باید استعاذه کند! دوم اینکه فقط باید به خدا پناهنده بشود و از او کمک بخواهد. سوم باید به عنایت خدای سبحان از شرّ خارج و داخل برهد. هم استخاره لازم است با اضلاع سه‌ گانه‌ اش، هم استعاذه لازم است با اضلاع سه ‌گانه‌ اش؛ منتها در سوره مبارکه «فلق» استعاذه چهره کمک‌ خواستن از ذات اقدس الهی و پناهندگی به خدا از بود، علل و عواملی که ذکر شد ﴿مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ﴾[1] بود، ﴿شَرِّ غاسِقٍ﴾[2] بود، ﴿شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ﴾[3] بود که اینها به سِحر و مانند آن از بیرون آسیب برسانند و ﴿شَرِّ حاسِدٍ﴾[4] بود که از راه حسد آسیب به محسود برسد. اما در سوره «ناس» استعاذه از است که مهم ‌تر از دشمن خارجی است. گر شود دشمن درونی نیست ٭٭٭ باکی از دشمن برونی نیست[5] 🔹 دشمن درونی با وسوسه، با ، با ، با و سایر علل و عواملی که برنامه‌ های خود را شیطان مشخص کرده است، درون را می ‌کند و انسان را می ‌کند و انسان را می‌کند و انسان را به در برابر عقل گرفتار می ‌کند؛ لذا هم استعاذه از دشمن بیرونی هم استعاذه از دشمن درونی و مهم‌تر از دشمن بیرونی، دشمن درونی است. 🔹 شرّی که در سوره مبارکه «فلق» بود شرّ بیرونی است اما این شرّ درونی است که وسوسه می ‌کند. انسان با فکر و اراده کار می‌کند اول با می ‌اندیشد بعد با تصمیم و اراده و مانند آن را به عهده می‌ گیرد. اگر کسی بخواهد مسیر انگیزه او و اراده او را دگرگون کند، اول در اندیشه او سوء اثر می ‌گذارد اندیشه او را ویران می‌کند وهمی و خیالی می ‌کند وسوسه می ‌کند او را گمراه می ‌کند، از اندیشهِ گم ‌شده انگیزه پراکنده پدید می ‌آید و مانند آن؛ لذا فرمود: ﴿مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ﴾ که این ﴿الْخَنَّاسِ﴾ است. انسان هر وقت متذکر شد این در گوشه ‌های ذهن می‌ خزد و هر وقت غافل شد خودش را نشان می ‌دهد. درباره مژده به پرهیزکاران که فرمود پرهیزکاران کسانی ‌اند که ﴿إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾[6] اگر ببینند یک خیال باطلی، یک وهم باطلی، یک شورش باطلی در بیرون قلب او راه پیدا کرده است می ‌بیند این به نام شیطان احرام بسته است تا وارد بشود، هم می ‌فهمد او حرامی است، هم می‌ فهمد احرامش است، هم از انگیزه سوء او باخبر است که او منتظر است که درِ کعبه دل چه وقت باز می ‌شود که آنجا وارد بشود «فَبَاضَ وَ فَرَّخ‏» که در خطبه‌ های نورانی امیرالمؤمنین (علیه افضل صلوات المصلین) آمده است،[7] باخبر است. 🔹 که مواظب قلب هستند، این حرامی را می ‌شناسند، احرام بستن حرامی را می ‌شناسند، می‌ شناسد او منتظر باز شدن درِ کعبه است وارد دل بشود ﴿تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾ وقتی متذکر شدند به نام حق شدند او خنّاس است در گوشه ‌ای می ‌خزد: پاسبان حَرَم دل شده‌ ام شب همه شب ٭٭٭ تا در این خانه جز اندیشه او نگذارم[8] [1]. سوره فلق، آیه2. [2]. سوره فلق، آیه3. [3]. سوره فلق، آیه4. [4]. سوره فلق، آیه5. [5]. هفت اورنگ (جامی), سلسلةالذهب, دفتر اوّل. [6]. سوره اعراف، آیه201. [7]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه7. [8]. دیوان حافظ، غزل شماره324. 📚 سوره مبارکه ناس تاریخ: 1398/01/29 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 هویّت قرآنی 🔹 اگر گفتند سالی كه نكوست از بهارش پیداست، هم اگر سلوكش و سیرش به صلاح و فلاح می ‌رسد [که] در آن یازده ماه موفق است، از ماه مبارك رمضانش پیداست. این ماه مبارك رمضان باید نه تنها ذخیره خود را تأمین كند ذخیره سالانه سالكان را هم فراهم بكند. این ماه ورودی دارد و خروجی، مدخلی دارد و مخرجی، كه براساس ﴿رَبِّ أَدْخِلْنی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنی مُخْرَجَ صِدْقٍ﴾[1] سیره و سنتشان سپری می ‌شود، در ورود به ماه مبارك رمضان یك دعای مخصوصی دارند و در پایان ماه مبارك رمضان كه به نام وداع است دعای خاصی. 🔹 ماه مبارك رمضان در مكتب اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان شهر طهور و شهر تمحیص شهر صیام و قیام نامیده شده است. بودن برای آن است كه چون شهر قرآن است و كسی با قرآن در تماس است كه اهل طهارت باشد وقتی انسان پیدا می‌كند كه از طهارت روح طرفی بسته باشد، چون قرآن كتابی است ﴿لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ﴾[2] همان طور كه «لاَ صَلاَةَ إِلاَّ بِطَهُورٍ»[3] «لا هویة قرآنیه الا بالطهور» و همان طور كه طهارت نماز را وضو و امثال وضو تأمین می ‌كنند، را هم ماه مبارك رمضان و صیام و قیامش تأمین می‌ كند كه این ماه، ماه طهارت است تا هویت انسان هویت قرآنی بشود. این طبق بیان امام سجاد (سلام الله علیه) كه شد برای آن است كه قرآن در این ماه نازل شد و حرمت این ماه هم به بركت قرآن كریم است كه قرآن كریم معارف و احكام فقهی و حقوقی و اخلاقی فراوانی دارد كه یكی از آن احكام فقهی مسئله صیام است. وقتی در این ماه انسان طاهر شد، می ‌تواند براساس ﴿لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ﴾ هویت قرآنی پیدا كند این هم یك مطلب و شاید در نوبت های قبل به عرضتان رسید كه همواره متزمّن این زمان را بركت می ‌دهد، چون قرآن باعث حرمت ماه مبارك رمضان شد، اگر یك سالك صالحی هویت قرآنی پیدا كرد، به ماه مبارك رمضان فخر می ‌بخشد. این شهر الله است، ولی شهر الله را ولی الله و خلیفة الله مشرَّف می‌ كند. 🔹 در دعاهایی كه از وجود مبارك امام سجاد (سلام الله علیه) در بخش پایانی ماه مبارك رمضان به عنوان دعا و وداع مطرح است این است كه به خدای سبحان عرض می كند «اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیاک»؛ خدایا آن توفیق را بده كه ماه مبارك رمضان مشحون به عبادت ما بشود، ما چیزی فارق نبینیم، هیچ ذره‌ ای از زمان ماه مبارك رمضان بدون عبادت ما نگذرد! «وَ زَینْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَک»؛ خدایا این ماه مبارك رمضان را مزین كن، زیور بده . آئین بندی بكن به طاعت ما! یعنی این زمان به اطاعت متزمّن مزین می‌ شود، این است كه ماه مبارك رمضان را شرف می‌ بخشد. انسان با چه شرفی دارد كه می‌ تواند آبروی ماه مبارك رمضان را حفظ بكند! این دعا اگر مستجاب نمی ‌شد، به ما نمی ‌گفتند که بخوانید و بخواهید. 🔹 ما از خدا می‌ خواهیم و خدا را می ‌خوانیم و از او مسئلت می ‌كنیم كه خدایا آبروی ماه مبارك رمضان را با اطاعت ما تأمین بكن كه اگر این «افضل شهور» است كه می ‌گوییم شهری كه «هَذَا شَهرٌ عَظَّمتَهُ وَ كَرَّمتَهُ وَ شَرَّفتَهُ وَ فَضَّلتَهُ عَلَی الشُّهُور»[4] این چهار فعل را برای او یاد می‌ كنیم، اینها به اطاعت ما بشود؛ یعنی ما داشته باشیم، قرآن بخوانیم، قرآن بفهمیم، به قرآن عمل بكنیم و قرآن را منتشر بكنیم، یعنی معارف و حكم قرآن را منتشر بكنیم كه به ماه مبارك رمضان ببخشیم! این به انتظار ماست و این وظیفه ‌ای است كه باید این را انجام بدهیم و انجام بدهیم. [1]. سوره اسراء، آیه80. [2]. سوره و.اقعه، آیه79. [3]. من لا یحضره الفقیه، ج1، ص33. [4]. الاقبال(ط ـ الحدیثه)، ج1، ص80. 📚 پیام تلویزیونی ماه مبارک رمضان ـ در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) تاریخ: 1384 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 اربعین کلیمی 🔹 حضرت کلیم الهی موسی (سلام الله علیه) که از اول ذی القعده در طور شد و بعد دَه شب هم اضافه شد چهل شب شد، آنها که اهل سیر و سلوک‌ و اربعین ‌گیری هستند از همین خیلی استفاده می‌ کنند؛ گرچه اربعین برای همه مدت‌ سال است؛ اما از اول ذی قعده تا پایان دهه ذی حجّه این چهل شبانه ‌روز فرصت مناسبی است که «مَنْ‏ أَخْلَصَ‏ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یومَاً»،[1] « مَن أَصبَحَ للهِ أَربَعِینَ صباحاً»،[2] آن وقت «فَجَّرَ اللهُ ینَابِیعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِه‏». بسیاری از علما شاگرد همین اربعین بودند! همه درس ‌ها که در کتاب ‌ها نبود، اگر همه درس‌ ها در کتاب ها بود باید محدود می ‌شد؛ اینکه این همه علمای بزرگ مطالب تازه و جدید آوردند، چه در اصول دین چه در فروع دین، چه در اخلاقیات چه در حقوق، بخش وسیعی از اینها شاگرد همین اربعین بودند که از اول ذی قعده شروع می ‌شد تا پایان ذی قعده می ‌شود یکماه، آن دهه ذی حجّه که ضمیمه آن می ‌شد چهل روز که ﴿وَ وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاَثِینَ لَیلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیلَةً﴾.[3] 🔹 مستحضرید که خدای سبحان آن جایزه خاص را فقط به مردان الهی می ‌دهد. کسانی ‌اند که محبوبی و مطلوبی غیر از خدا ندارند. نگاه کنید این حدیث شریف درباره «مَنْ‏ أَخْلَصَ‏ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یومَاً»‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تا کجا را بُرد. یک وقت است که کسی آدم خوبی است می ‌خواهد به علوم برسد به معارف برسد، قرآن را بفهمد ولایت را بفهمد این مخلِص نیست برای اینکه او به دنبال عالِم شدن است. اگر غرض کسی این باشد که ولایت را بفهمد، نبوت را بفهمد، قرآن را بفهمد، چهل شبانه‌روز هم با اخلاص باشد گفتند به او چیزی نمی‌ دهند، برای اینکه به دنبال عالِم ‌شدن خودش است! کسی چهل شبانه ‌روز هیچ نخواهد الا ، وگرنه او به دنبال قصد این است که عالِم بشود! این اخلاص نشد. این قدر کار دقیق است! این قدر باریک است! این صراط که باریک است رقیق است دقیق است که به هیچ وجه قابل حساب نیست. 🔹 خیلی از ما خیال می ‌کنیم برای اینکه به بهشت برویم می‌ توانیم اربعین داشته باشیم از جهنم نجات پیدا کنیم، نه! «مَنْ‏ أَخْلَصَ‏ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یومَاً» هیچ چیزی نمی ‌خواهد جز . من از خدا جز خدا چیزی نخواهم! [1]. جامع الأخبارالشعیری)، ص94؛ ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، ج14، ص347. [2]. ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الأخبار، ج14،ص 346. [3]. سوره اعراف، آیه142. 📚 .سوره فجر جلسه 1 تاریخ: 1398/11/23 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 مردان الهی 🔹 شهید بهشتی را بعضی ها ندیدند و از نزدیك با او آشنا نبودند. او همان ‌طوری كه می‌ گفت «ما راست قامتان تاریخیم»، در بحبوحه آن شورای عالی قضایی كه هنوز قانونی نبود [و در] مصادره‌ ها و زندان كردن ‌ها دست قضات باز بود، او چقدر متّقیانه و مدبّرانه و حكیمانه عمل كرد خدا می‌ داند! ایشان درس مرحوم علامه طباطبایی هم می ‌آمد، می ‌دیدیم خیلی خوش‌ فهم است! در دستگاه قضایی هم با هم و كنار هم بودیم، می‌ دیدیم خوش‌ دین است! بعد از رحلت و شهادت او همه دوستان خیلی مضطرب و نگران بودند، غمگین بودند، من در آن اتاق شورای عالی قضایی كه محل كار ما بود، یك روز بیش از حدّ معمول برای ایشان قرآن خواندم، بعد خوابم برد و خوابیدم، دیدم در كمال دارد می ‌رود، گفتم كجا؟! اشاره كرد به قصرِ مُجلّلی، گفت آنجا؛ این بود! اگر علمش، اگر دیانتش، اگر تقوایش [ملاحظه شود معلوم می ‌شود چه انسان بزرگی بود]؛ آنجا كه كارهای ضروری بود، می‌ گفت الا و لابد هشت دقیقه به من فرصت بدهید، من این هشت ركعت نماز ظُهْرَین را بخوانم، خب دیگران هم می ‌خواندند؛ اینها را ما از دست دادیم! این خون ها همان خون هایی است كه در زیارتنامه ‌ها می ‌گوییم: «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ».[1] 🔹 مگر آن سرزمین رجس و رجز و آلوده قاجار و پهلوی با تبلیغ تطهیر می ‌شد‌؟! با این خون ها شد. چرا به ما گفتند زیارت «وارث» بخوانید؟ چرا گفتند در برخی زیارت های دیگر به بگویید: «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»؟ مگر آن سرزمینی كه میلیون ها گناه در آن می ‌شد بدون خون شهید بهشتی ‌ها پاك می‌ شد [یا] بدون خون شهدای دیگر پاك می ‌شد؟! اینها هستند، این خون می ‌تواند پاك كند! منتها بعضی از خون ها كلّ عالم را تطهیر می ‌كند [كه] آن خون حسین ‌بن ‌علی (علیهم السلام) است [و] بعضی از خون ها مقطعی را، كشوری را تطهیر می ‌كند [كه] آن خون است. زینب كبرا فرمود قسم به خدا نمی ‌توانی نام ما را محو بكنی، برای اینكه این خون محو‌شدنی نیست: «فَكِدْ كَیدَكَ وَ اسْعَ‏ سَعْیكَ‏ وَ نَاصِبْ جُهْدَكَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تُمِیتُ وَحْینَا»؛[2] این خون، خونی نیست كه شما بخواهید محو كنید؛ شما همه مَجاری را بستید، ببینید پس ‌فردا در كوفه چه خبر است؛ این خون محو شدنی نیست. چیزی را كه خدا قبول كرد : ﴿إِنَّمَا یتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ﴾؛[3] اگر خدا قبول كرد چه كسی می ‌تواند از دست خدا بگیرد؟! این خون هایی است كه خدا قبول كرده است. [1]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص723. [2] . اللهوف علی قتلی الطفوف، ترجمه فهری، ص185. [3] . سوره مائده، آیه 27. 📚 خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1384/04/03 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 منشأ برکت 🔹 در قرآن كریم وقتی از نظیر وجود مبارک پیامبر یا حضرت ابراهیم (سلام الله علیهما) سخن به میان می‌آ ید قرآن از زبان او نقل می‌کند: ﴿إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیای وَ مَماتی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ﴾؛[1] یعنی نه تنها مناسک حج من, عبادت ‌های حج و عمره من و نماز من برای خداست، بلکه تمام شئون حیات و ممات من برای خداست. پس کسانی‌ هستند که جمیع شئون زندگی و مرگ آنها الهی است. اگر مردان الهی به جایی رسیدند که حیات و ممات آنها, قیام و قعود آنها, رکوع و سجود آنها, سخن گفتن و سکوت آنها برای رضای خداست, جا دارد که ما بر تک ‌تک این شئون سلام عرض کنیم. اگر ﴿إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیای وَ مَماتی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ﴾ ما هم باید کنیم، عرض کنیم به پیشگاه ولی عصر «السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَقْعُدُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَقُومُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَینُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَرْکعُ وَ تَسْجُدُ السَّلَامُ عَلَیک‏». ما در نماز آموختیم که بگوییم «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»;[2] یعنی تمام قیام و قعود ما به نام خدا و با حول و قوه الهی است. اگر کسی این‌‌ چنین اندیشید و بود حیات و ممات‌‌ او الهی می‌شود, ما بر تک ‌تک این شئون سلام عرض می ‌کنیم. 🔹 ما در «دعای کمیل» به ذات أقدس الهی عرض می‌کنیم: خدایا تو را به اسمای حسنایت قسم می ‌دهیم که این «اسمای تو» کل آسمان و زمین را پُر کرده‌اند: «وَ بِأَسْمَائِک الَّتِی مَلَأَتْ أَرْکانَ کلِّ شَی‏ء»؛[3] به اسمی که کل صحنه را پُر کرده است. مستحضرید اسمی که در قرآن و روایت هست از سنخ لفظ نیست، یک; از سنخ مفهوم نیست، دو; اینها «اسماء، اسماء الاسماء» هستند. اینکه می‌ گویند اگر کسی بداند بسیاری از مشکلات را حل می‌ کند، «اسم اعظم» لفظ نیست که با یک لفظ کسی بتواند در جهان اثر کند, مفهوم نیست که با یک تصور مفهوم و امر ذهنی بتواند مُرده‌ ای را زنده کند، اینها «اسماء اسماء الاسماء» هستند. آن اسمی که کل جهان را پُر کرده است آنها را می ‌گویند . اگر در جریان «آصف بن برخیا»[4] و مانند آن که مقداری از اسمای الهی را آشنا بود[5] و کمتر از چشم به هم زدن تختی را از یمن به فلسطین آورد، آن حقیقت را آشنا بود، آنها را «اسم اعظم» می ‌گویند که نزد ائمه است, نه الفاظ را و نه مفاهیم را. 🔹 در «دعای کمیل» به خدا عرض می‌کنیم: «وَ بِأَسْمَائِک الَّتِی مَلَأَتْ أَرْکانَ کلِّ شَی‏ء»، در دعاهای ماه رجب نسبت به ائمه(علیهم السلام) عرض می ‌کنیم: خدایا ائمه ما, اهل بیت عصمت و طهارت, اینها کسانی هستند که «فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَک وَ أَرْضَک»;[6]‏ آسمان و زمین را علی و اولاد علی پُر کردند! این است, این است, این است, اینها هستند که معلم ملائکه هستند. بنابراین برابر آنچه که در «دعای کمیل» آمده با آنچه که در دعای ماه رجب آمده، همان طوری که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر می‌کنند، ادعیه هم یکدیگر را تفسیر می‌ کنند, روایات هم یکدیگر را تفسیر می ‌کنند, زیارات هم یکدیگر را تفسیر می ‌کنند و این ذوات قدسی در کل عالَم هستند. اگر وجود مبارک ولی عصر حقیقتی را داراست که با آن حقیقت کل آسمان و زمین را می ‌تواند تشخیص بدهد و به اذن خدای سبحان حضور داشته باشد، ما به چنین انسانی عرض می ‌کنیم بر تک‌تک شئون تو سلام می ‌فرستیم: «السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَقْعُدُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَقُومُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَینُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَرْکعُ وَ تَسْجُدُ السَّلَامُ عَلَیک‏» و مانند آن. [1]. سوره انعام، آیه162. [2]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏3، ص338. [3]. البلد الأمین و الدرع الحصین، ص188. [4]. آصف در روایات و تفاسیر، همه جا وزیری خردمند، سیاستمدار و مدبّر معرفی شده است. مشهور است او داننده اسم اعظم و علم کتاب(علم لدنی) بوده است. [5]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص230؛«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(علیه السّلام) قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَی ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ‏ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ ...». [6]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص804. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1389/04/31 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 قداست نماز جمعه 🔹 را واقعاً برابر آن قداست اش باید حفظ بكنیم؛ یعنی عبادی سیاسی هست، اما خیلی از حرف هاست كه ریز است، اینها را انسان پایین [منبر] می‌ گوید نه بالا! همه ما هم همین‌ طوریم و مواظبیم. بالای منبر كه رفتیم واقعاً مواظبیم! اینجاها ممكن است نظر خصوصی خودمان را بگوییم، اما آنجا كه هستیم مواظبیم، برای اینكه اثر ندارد. چون آدم آنجا كه هست (علیهم السلام) است كه اینها دارند این را می‌ گویند، اینجا كه هست خب بالأخره با بالای منبر خیلی فرق دارد، ممكن است كه جزئیات را ریز مسئله را هم بگوید، بخشی مثلاً نظر كلی باشد و بعضی نظر شخص خود آدم باشد، گرچه ما همیشه موظفیم كه خلاف نگوییم و این هم خلاف نیست كه ـ ان‌ شاء ‌الله ـ اینجا می‌گوییم؛ اما این نظر شخص ماست و به نظر ما درست هم هست و خلاف هم نگفتیم، اما بنا بر این نیست كه آدم نظر شخص را بگوید، آنجا را باید بگوید؛ آن پله ‌ها برای است. 🔹 دو بار بیشتر ذات اقدس الهی را به خود استناد نداد؛ «بَیتِی بَیتِی» فقط دو بار در قرآن آمده است،[1] اما درباره مؤمن هفتاد بار «عبدی عبدی عبدی عبدی». خب چرا آن شرف را نداشته باشد كه كعبه دارد؟! خب كعبه را اگر شما می‌ گویید که دو تا پیامبر ساخت، انسان را هم ذات اقدس الهی آفرید، اگر بگویید كعبه را خدای سبحان به خود اسناد داد فرمود «بیتی»، ذات اقدس الهی مؤمن را مانند ﴿فَادْخُلِی فِی عِبَادِی﴾[2] به خودش اسناد داد، خب ما چرا كم بیاوریم؟ چرا كعبه شریف باشد و ما شریف نباشیم؟ ما خودمان را با كعبه باید بسنجیم، نه اینكه فلان كس چیزی دارد و ما نداریم، این حیف است! فلان كس به فلان مقام رسید و ما نرسیدیم، این حیف است! كعبه چون با خدا ارتباط پیدا كرده [چنین شده است] این یای كعبه «بیتی» یای است، همین شرافت را كه خدا به ما داد كه در شناسنامه ما نوشت ﴿فِی عِبَادِی﴾ گفته، «عَبْدَی» گفته است! آنها كه هستند می ‌گویند ما چه چیزمان كم از كعبه است؟ آنها كه هستند می‌ گویند فلان كس به آن مقام رسیده، ما چرا فلان پست را نگیریم؟! او به دنبال می‌گردد و با یك دست خالی هم می ‌میرد! دیدید چه كسانی كه در این كسوت بودند یا در آن جامه بودند كمی بازی که كردند افتادند. نه با می ‌شود بازی كرد، نه با خون طیب و طاهر شهدا كه شما بعضی از آقایان خب خودتان از خانواده‌ های معظم شهدایید. خیلی اینها پاك بودند! مگر می‌ شود با اینها بازی كرد؟! این اقیانوس ها و دریاها این‌طورند، با دریا نمی‌ شود بازی كرد. وقتی كه آدم زنده است و حیاتی دارد خب دریا قبول می ‌كند، همین كه لاشه است او را دور می ‌اندازد. لاشه افراد را قبول نمی‌ كند، یك آدم بی ‌روح را! بنابراین ما صدر و ساقه‌ اش باید طیب و طاهر باشد «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»[3] باشد. 🔹 گاهی ممكن است آدم اشتباه بكند هم خدا می ‌بخشد و هم خلق خدا. اگر واقعاً مردم بفهمند كه این خطیب اشتباه كرده یقیناً می‌ بخشند، اما اگر بفهمند خدایی ناكرده این عمداً دارد بیراهه می ‌رود خب نمی‌ بخشند. سهو و نسیان را «رُفِعَ عَنْ أُمَّتِی»[4] را هم خدا می ‌بخشد و هم خلق خدا می‌ بخشد، اما اگر خدای ناكرده كسی عمداً بخواهد كج راه برود، نه خدا می ‌بخشد و نه خلق خدا. [1]. سوره بقره، آیه125؛ سوره حج، آیه26. [2]. سوره فجر، آیه29. [3]. مصباح المتهجد، ج2، ص723. [4] . الخصال، الشیخ الصدوق، ج1، ص417. 📚 دیدار مسئولان ستاد اقامه نماز جمعه با حضر ت استاد تاریخ: 1385/04/14 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 حیات عاقلانه ▪️ ما می‌ خواهیم در جاهلیت زندگی كنیم یا در ؟ وجود مبارك پیامبر اسلام فرمود: ـ این حرف را هم شیعه ‌ها و هم سنّی ها از آن حضرت نقل كردند ـ «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»؛[1] كسی بمیرد و امام زمانش را نشناسد مرگ او مرگ جاهلیت است. (او [به] جاهلیت مرده است). می ‌دانید مرگ است، مرگ ما را نمی ‌میراند ما مرگ را می ‌میرانیم، در قرآن نفرمود مرگ انسان را می ‌چشد، فرمود انسان مرگ را می ‌چشد: ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾.[2] ما مرگ را می ‌میرانیم نه مرگ ما را بمیراند! ما كه نابود نمی ‌شویم! مرگ یك مایه ‌ای است در یك لیوان، این یك لیوان ماست، اگر كسی عمری شیرین ‌كار بود، حرف شیرین زد، كار شیرین كرد، فكر شیرین داشت و با حلاوت بود، این لیوان خیلی شیرین است. هیچ شربتی به اندازه مرگ برای مؤمن گوارا نیست، این حرف، حرف مولوی است: مرگ اگر مرد است گو نزد من آی ٭٭٭ تا در آغوشش بگیرم تنگ ‌تنگ من از او جانی ستانم جاودان ٭٭٭ او ز من دلقی ستاند رنگ‌رنگ هیچ لذتی برای انسان مؤمن به شیرینی مرگ نیست؛ انبیا را می ‌بیند، اولیا را می ‌بیند، را می ‌بیند، فرشتگان را می ‌بیند، فرشتگان به او سلام می ‌كنند در كمال آسایش جان می ‌دهد. این مرگ است كه به این صورت است، این است؛ امّا اگر كسی مرگش مرگ جاهلی بود تمام تلخ ‌كامی های دوران یك طرف، تلخی مرگ یك طرف. فرمود: كسی امام زمانش را نشناسد و بمیرد مرگ او است: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة». مرگ وقتی جاهلیت شد معلوم می ‌شود زندگی، است، و گرنه در موقع مردن كه سخن از عقل و جهل، عدل و ظلم، حُسن و قُبح، حرام و حلال نیست. اگر عمری انسان بیراهه رفته است محصول آن عمر را در یك قدح می ‌ریزند می ‌گویند بچش! در قیامت هم همین كار را می ‌كنند می‌ گویند: ﴿ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ﴾[3] تو كه بودی بچش جزای عمل را! ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾ نه «الموت یذوق كل نفس» نه مرگ ما را می ‌چشد، ما مرگ را می‌چشیم، ببینیم این قدحی كه پر كردیم تلخ است یا شیرین! فرمود: امام زمان را نشناسد تلخ است، جاهلیت است. وقتی مرگ مرگِ جاهلی بود، نشان آن است كه حیات است. ▪️ امام زمان، كسی است كه است است می ‌آورد تا مغزها فرار نكنند از یك سو، سرمایه ‌ها گریزان نباشند از سویی دیگر، طبقه محروم آشوب نكنند از سوی سوم، این می‌ شود ، این می‌ شود ، این می‌شود ؛ لذا گفتند با امام زمانت داشته باش، اسرار امامت را بشناس، دستور امام را بشناس. البته سینه‌زدن ها، ناله‌كردن ها و اشك ‌ریختن‌ ها هم در حدّ خود اثر دارد، اما آن نود درصدش است! ملّت نفهم را زود می ‌شود زیرورو كرد، اما ملت بفهم را هرگز نمی‌ شود منقلب كرد. این است كه گفتند درس ‌خواندن و عالم ‌شدن بر همه واجب است. [1]. كمال الدين و تمام النعمة (الشيخ الصدوق)، ج2، ص409؛ مسند أبي داود الطيالسي (أبو داود الطيالسي)، ج3، ص425. [2]. سوره عنکبوت، آیه 57. [3]. سوره دخان، آیه 49. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1384/11/13 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 وعید الهی 🔹 گاهی سؤال می ‌شود همان طوری که صلاح پدر یا جد باعث می ‌شود که فرزندان و نوه ‌های آنها خیر ببینند، اگر ظلم و طغیانی از پدر یا جدّ مانده باشد فرزندها گرفتار می ‌شوند یا نه؟ مستحضرید که تخلّف ‌پذیر نیست؛ اما ممکن است تخلّف داشته باشد. خلف وعده مخالف حکمت است؛ اما خلف وعید مخالف حکمت نیست و در قرآن کریم نسبت به این کار به عنوان وعید مطرح شد که اگر پدری ظالم بود و اموال ایتامی را می‌ خورد و می ‌برد ممکن است فرزندان یتیم او هم گرفتار بشوند. این تهدید را قرآن کریم در سوره مبارکه «نساء» فرمود؛ اما البته ممکن است به وعید عمل نکند، چون این خبر نیست که تخلّف داشته باشد. آیه نه سوره مبارکه «نساء» این است: ﴿وَ لْیخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیهِمْ فَلْیتَّقُوا اللّهَ وَ لْیقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً﴾، قبلش هم فرمود: ﴿وَ إِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبَی وَ الْیتَامَی وَ الْمَسَاكِینُ فَارْزُقُوهُم مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً﴾،[1] و اگر می‌خواهید به بچه‌ های شما بعد از مرگ شما ظلمی نشود به ایتام دیگران ستم نکنید. این است ممکن است ذات اقدس الهی به این وعید عمل نکند، ولی این خطر هست. 🔹 غرض این است که همان طوری که ﴿وَ كَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً﴾، در فرزندها اثر کرده و خضر راهی (سلام الله علیه) به کمک موسی (سلام الله علیه) مشکل ایتام را حلّ کردند، اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ به ایتام دیگران آسیب برساند، به ایتام او بعد از مرگ او هم آسیب می ‌رسد او بعد از مرگ هم باخبر است هم می ‌بیند و رنج می‌ برد. همان طوری که در بحث ‌های قبل اشاره شد را با ارحامشان، اولیایشان و اهل بیتشان ﴿أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ مَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِم مِن شَی‏ءٍ﴾،[2] تا لذت بیشتری ببرند، اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ به ایتام دیگران ظلم کرده است ممکن است به ایتام او هم ظلم بشود و او خودش هم رنج می ‌برد. [1]. سوره نساء، آیه8. [2]. سوره طور، آیه21. 📚 سوره مبارکه تغابن جلسه 8 تاریخ: 1397/02/19 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 کرامت وحدت 🔸 بهترین دستوری كه دین به ما داده است، است؛ هیچ وقت كینه كسی را در دل نداشته باشیم. به ما خدای سبحان فرمود من بهشت را خلق كردم، بهشت خصوصیاتی دارد، شما جامعه ‌تان را می ‌توانید؛ بسازید؛ این را در قرآن مشخص كرد، بهشت جایی است كه دیگر معادل ندارد. فرمود بهشت اوصافی دارد, مردانی دارد, طرز زندگی هست؛ شما می ‌توانید در دنیا آن شهرتان, آن محلّتان را یك بهشت كوچك بسازید. فرمود در بهشت هیچ كسی با هم اختلاف ندارند؛ اگر چنانچه مطلبی هست، آرام حل می ‌كنند، كینه كسی در دل نیست، فرمود: هیچ بهشتی ای با بهشتی دیگر كینه ندارد, اگر یك اختلاف باشد، حل می ‌كنند، آن‌جا اختلافی در كار نیست. 🔸 فرمود، مردان با نماز, ، جامعه خود را مثل بهشت می‌ سازند؛ فرمود اینها می ‌گویند: «ربّنا»، ﴿لا تَجْعَلْ فی‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا﴾،[1] این را در دنیا می ‌گویند! با خدا مناجات می ‌كنند، می‌گویند خدایا كینه هیچ كسی را در دل ما قرار نده! یعنی ما می‌ خواهیم؛ مثل یک بهشت زندگی كنیم, از این بهتر! چرا قرآن كریم بهشت را آن ‌طور معرفی كرد، بعد فرمود، یك عده در دنیا هستند كه همان را می ‌زنند. اگر ما نه بی راهه برویم و نه راه كسی را ببندیم، كسی با ما اختلاف ندارد، ما هم با كسی كینه نداریم، این زندگی می ‌شود راحت! «ربّنا»، ﴿لا تَجْعَلْ فی‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا﴾، این كم كرامتی نیست! [1]. سوره حشر، آیه10. آپارات با کیفیت مناسب: https://aparat.com/v/hs9VX 📚 سخنرانی عمومی در دماوند تاریخ: 1396/06/27 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 دنیای مذموم 🔹 منظور از دنیا آسمان و اهلش نیستند، زمین و اهلش نیستند، بین «أرض و سماء» نیستند، اینها موجودات الهی ‌اند، تكوینیات ‌اند، حقایق و آیات الهی ‌اند؛ دنیا همین است كه من باید این كار را انجام بدهم نه او, من باید این میز را داشته باشم نه او, من باید جلو بیفتم نه او, من باید با این لقب باشم؛ همین ! یكی از مهم ‌ترین كارهایی كه انبیا و اولیا مخصوصاً اهل بیت (علیهم السلام) كردند است كه انسان دنیا را بشناسد و فریب نخورد، نه بیراهه برود و نه راه كسی را ببندد. خب حالا این كار را دیگری دارد انجام می‌دهد بسیار خب, «مَن رضی بفعل قومٍ» او هم در ثواب شریك است،[1] بگوییم خدا را شكر می ‌كنیم كه این آقا دارد این كار را با بهترین وجه انجام می ‌دهد، اگر چیزی از ما هم بر آمد كمك بكنیم. اگر این طور شد انسان هم راحت زندگی می ‌كند، هم به دین خودش می‌رسد و هم به دنیای خودش می‌رسد؛ اما اگر ـ خدای ناكرده ـ بگوید من باید انجام بدهم چرا او, این می ‌شود دنیا! دو طایفه از آیات در قرآن كریم هست، دو طایفه از نصوص در روایات هست: یك طایفه می‌ گوید دنیا یعنی آسمان و اهلش, زمین و اهلش؛ این زندگی, خیر و رحمت و بركت است، این را خدا آفریده و نعمت الهی است و مَتْجر اولیای الهی است؛ اما هر جا سخن از شد حرف ابلیس است كه ﴿أَنَا خَیرٌ مِنْهُ﴾.[2] در سوره مباركه «بقره» آمده كه آنجا كه پیامبر الهی، طالوت را فرمانده قوا كرد، اینها گفتند كه ﴿وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ﴾[3] این ﴿نَحْنُ أَحَقُّ﴾, این ﴿أَنَا خَیرٌ﴾، این حرف شیطان است. 🔹 طبق تعبیر قرآن كریم از دو كار منزه اند: نه خودشان به طرف بازی می روند، نه گَرد بازی به دامنشان می ‌نشیند؛ هم خودشان مطابق آیه سوره مباركه «مؤمنون» ﴿عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ﴾[4] هستند كه اینها از لغو اعراض دارند و هم مطابق آیه سوره «نور»، لهو و مانند آن، آن قدرت را ندارند که اینها را سرگرم كنند كه ﴿لاَّ تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَیعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ﴾.[5] اگر كسی نه خودش به طرف بازی برود، نه آن كارگردانان بازی آن قدرت را داشته باشند كه این بازی را به طرف او ببرند كه دامن او را تر كنند، این راحت است. [1] . ر.ك: نهج‌البلاغه, حكمت 154؛ «الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ». [2] . سوره اعراف, آیه 12; سورهٴ ص, آیهٴ 76. [3] . سوره بقره, آیه 247. [4] . سوره مؤمنون, آیه 3. [5] . سوره نور, آیه 37. 📚 سوره مبارکه عنکبوت جلسه 20 تاریخ: 1391/10/10 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 حیات بهشتی 🔸 خدا دو تا حرف دارد: یکی اینکه بهشت را معرفی می ‌کند که در بهشت چه خبر است و یکی هم اینکه چگونه زندگی می ‌کنند. درباره بهشت فرمود هیچ مشکلی در بهشت نیست؛ در بهشت اصلاً کینه نیست، قهر نیست، دشمنی نیست، آن گاه در سوره «حشر» فرمود همین خواسته را از خدا دارند، می‌ گویند: ﴿لا تَجْعَلْ فی‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا﴾؛ مردان الهی به خدا عرض می ‌کنند خدایا در دل ما کینه هیچ کس را قرار نده! این کم نعمتی نیست! یعنی ما می ‌خواهیم ، ما می‌ خواهیم شهرمان را بهشت کنیم، دیگر مرتب شکایت بکنیم، سراغ دستگاه قضایی برویم و دعوا راه بیندازیم و اینها نباشد، پس می ‌شود! 🔸 اینکه به ما می ‌گویند هر حرفی می‌ خواهید بزنید اول «بِسْمِ اللَّهِ» بگویید یعنی چه؟ این دو تا پیام دارد؛ البته نام خداست، ثواب دارد؛ اما یک است، آدم هر حرفی که بخواهد بزند، اگر اول «بِسْمِ اللَّهِ» بگوید، این مثل است، یک قرنطینه است، این حرفش یا واجب است یا مستحب، دیگر فحش و بد و غیبت و اینها که نیست، زیرا آدم نمی ‌تواند حرف بد بزند، اولش بگوید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم»! راه را به ما نشان دادند؛ جایی می‌خواهیم برویم، حرفی می‌ خواهیم بزنیم، غذایی می ‌خواهیم بخوریم، تجارتی می ‌خواهیم بکنیم، معامله‌ ای بکنیم، اول زیر لب بگوییم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم»؛ به ما دستور دادند! این «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم»، یک است، آن وقت همه ما یا کار واجب می‌کنیم یا کار مستحب، پس می ‌شود شهر را بهشت کرد. آپارات: https://aparat.com/v/sJmky 📚 سخنرانی در جمع مردم و مسئولين آمل تاریخ: 1395/10/06 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 ماه آزادی 🔸 انسان، آزاد نیست که هر حرفی بزند و هر کاری بکند، انسان در گرو کار خودش است: ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَةٌ ﴾؛ ﴿كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهینٌ﴾؛ مرهون است در گرو است. 🔸 یک آدم بدهکار باید گرو بدهد؛ در دنیا یک آدم بدهکار وقتی گرو می‌ دهد خانه خود یا زمین خود یا فرش خود و مانند اینها را گرو می ‌دهد اما در رابطه با مسائل آخرت، انسان که گرو می‌ دهد که نمی ‌تواند به خدا، زمین و خانه گرو بدهد، خود انسان را گرو می‌ گیرند. «رهین» بر وزن «فعیل» به معنی مفعول است؛ عین مرهونه در اختیار مرتهن است آزاد نیست، باید فکّ رهن کرد. رهنی که ذات اقدس الهی قبول می ‌کند خود است؛ هم فرمود: ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَةٌ﴾ هم فرمود: ﴿كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهینٌ﴾. یک آدم بدهکار گرو می ‌دهد، حالا چرا ما بدهکار باشیم که ما را گرو بگیرند؟! باید آزاد باشیم نعمت خوبی است. می ‌بینید بعضی ‌ها می‌ گویند من نمی ‌توانم ترک کنم، عادت کردم، این «عادت کردم» یا «نمی‌ توانم ترک کنم» یعنی چه؟ یعنی من در رهن کار خودم هستم و هر چه آن کار دستور بدهد من انجام می‌ دهم! این بد است، چون انسان باید آزاد باشد. 🔸 وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن خطبه نورانی چه فرمود؟ فرمود: «إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُم‏»؛ فرمود شما آزاد نیستید شما بدهکار هستید و بدهکار را گرو می ‌گیرند، ماه فکّ رهن است، بیایید خودتان را آزاد کنید. اینکه می‌ بینید هیچ چیزی نمی‌تواند را به این طرف و آن طرف بگرداند، برای اینکه آزاد هستند و در رهن چیزی نیستند. حضرت فرمود آقایان! این ماه، ماه فکّ رهن است: «إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ» بیایید فکّ رهن کنید: «فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُم‏». 📚 سوره مبارکه نازعات جلسه 7 تاریخ: 1398/09/05 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 هنر متعالی 🔹 مرحوم شهید آوینی از دوستان ما بود که دیدارهای مكرّری با هم داشتیم، یاد این شهید بزرگوار را گرامی می ‌داریم و از خدای سبحان مسئلت می‌ كنیم با اجداد گرامی ‌شان محشور باشند! 🔹 اول انقلاب، هنر به نیمه شكوفایی خود رسید، بعد كم كم رشد نكرد، ایستا شد یا ركود كرد. بعد از جنگ جهانی اول و دوم و كودتای ننگین 28 مرداد ملّت پِرِس شدند و در 22 بهمن 1357 آزاد شدند، تمام هنرهای هنرمندان در راستای بود و هیچ كار مثبتی درباره اینكه كجا برویم ارائه نكردند. حرف جناب مولوی این است كه از بند كشیدن هنر نیست, كجا خود را بند كنیم هنر است: خود هنر دان دیدنِ آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دَلَّ عَلی النّارِ دُخان 🔹 آن ‌كه می‌ گوید خدایی هست و قیامتی هست و بهشت هست این گپ می زند، این هنر ندارد، هنر این است كه آدم چشمِ جان را باز كند؛ بهشت كه هست, جهنم كه هست, شعله که هست، خب ببین! در خطبه نورانی حضرت امیر آمده است كه كسانی هستند كه «هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا»؛ این خطبه نورانی علوی (سلام الله علیه) مولوی تربیت می ‌كند. مولوی می ‌گوید: خود هنر دان، دیدنِ آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دَلَّ عَلی النّارِ دُخان # آن ‌كه می‌ گوید خدا هست و حكیم است و یك روز به كیفر می رساند این دارد گپ می ‌زند؛ مثل كسی كه آتش را ندیده، دود را می ‌بیند و می ‌گوید چون دود هست آتش هست؛ این گپ زدن است، دود كه آدم را متأثر نمی ‌كند، آتش اثر می ‌كند، آتش را ببین! اگر در آن چند ماه هنر شكوفا شد، هنر رهایی بود؛ بله همه نجات پیدا كردیم اما كجا برویم؟ به چه كسی باز گردیم؟ با چه كسی سخن بگوییم؟ نماز ما چیست؟ با چه كسی داریم حرف می ‌زنیم؟ روزه ما چیست؟ این حرف ها برای هنرمندان مطرح نبود. 🔹 هنرمند آن است كه بفهمد که مرگ را می‌ میراند! هنر این نیست كه آدم بمیرد, هنر این نیست كه بپوسد, این است كه از پوست به در بیاید؛ هنر آن است كه انسان بگوید ما یك دشمن داریم به نام مرگ و من كسی هستم كه مرگ را می‌ میرانم؛ هنر یعنی این! مرگ را می ‌میرانم یعنی چه؟ یعنی من هستم كه هستم! 📚 دیدار سازمان بسیج هنرمندان سپاه علی ‌بن ‌ابی ‌طالب (علیه‌السلام) با حضرت استاد تاریخ: 1393/01/20 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فروغ هدايت 🔸 هر كدام از شما باید یك باشید در محیط زندگی ‌تان؛ این دستور وجود مبارك امام حسن است فرمود شما باشید. درباره چراغ هدایت، ذات اقدس الهی در آینه نور سوره «نور‌» فرمود این چراغ هدایت است و از روغن زیتی ارتزاق می ‌كند كه آن روغن زیت ﴿لا شَرْقِیةٍ وَ لا غَرْبِیةٍ یكادُ زَیتُهَا یضی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلَی نُورٍ﴾. 🔸 آن درختی كه در قسمت شرق باغ است صبح آفتاب می ‌گیرد ولی عصر آفتاب نمی ‌گیرد، آن درختی كه در قسمت غرب باغ است عصر آفتاب دارد ولی صبح آفتاب ندارد؛ ولی درختی كه است بلکه در وسط باغ ایستاده است، این از صبح تا غروب از آفتاب برخوردار است؛ این درخت زیتون هر چه بیشتر آفتاب بخورد روغنش شفاف ‌تر است و حرارتش بیشتر. فرمود چراغ هدایت ‌اند و این چراغ هدایت از روغنی استفاده می ‌كند كه این روغن از درختی است كه این درخت در باغ معرفت است و نه سمت دیوار شرقی است نه سمت دیوار غربی است كه یك قسمت از روز بی ‌‌آفتاب باشد، بلکه این از صبح تا غروب آفتاب می ‌گیرد، خب چنین درختی بالأخره میوه ‌اش شاداب ‌تر است. بیان نورانی این است كه ظرف دانش باشید (یك) و به محیطتان نور بدهید (دو)، حالا اگر توانستید مثل آفتاب باشید که به كل جهان نور بدهید چه بهتر، نشد، به یك منطقه نور بدهید، نشد، به محله خودتان نور بدهید. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1376/04/13 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠
حیات بهشتی

🔸 ... درباره بهشت فرمود هیچ مشکلی در بهشت نیست؛ در بهشت اصلاً کینه نیست، قهر نیست، دشمنی نیست، آن گاه در سوره «حشر» فرمود همین خواسته را از خدا دارند، می‌ گویند:
﴿لا تَجْعَلْ فی‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا﴾
؛ مردان الهی به خدا عرض می ‌کنند خدایا در دل ما کینه هیچ کس را قرار نده! این کم نعمتی نیست! 👇👇👇👇 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠
حیات بهشتی

🔸 ... درباره بهشت فرمود هیچ مشکلی در بهشت نیست؛ در بهشت اصلاً کینه نیست، قهر نیست، دشمنی نیست، آن گاه در سوره «حشر» فرمود همین خواسته را از خدا دارند، می‌ گویند:
﴿لا تَجْعَلْ فی‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا﴾
؛ مردان الهی به خدا عرض می ‌کنند خدایا در دل ما کینه هیچ کس را قرار نده! این کم نعمتی نیست! 👇👇👇👇 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مردان الهی نور هستند 🔸 این از آن سید بزرگوار تا سنوار (رضوان الله علیهم اجمعین) همه اینها نور هستند، برکت هستند، رحمت هستند! 🔸 ذات اقدس الهی فرمود یهود خیانتکار جامعه است. به پیامبر فرمود: ﴿لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلي‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾؛ فرمود هر روز این خیانت می کند. تو باید مواظب باشی! شما مسلمان ها باید مواظب باشید! این صهیونیست است! 🔸 اینها به هیچ کسی رحم نمی کنند، این گروه ــ چنین ــ هستند درباره این گروه فرمود ﴿لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلي‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾ خدا را ما به علی و اولاد علی قسم می دهیم که ریشه اینها را هر چه زودتر بکند! 📚 درس خارج فقه تاریخ: 1403/07/29 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
Gaza -112 - 1403-07-29-p2.pdf
260K
💠 متن درس خارج فقه 🔹 جلسه : 112 تاریخ: 1403/07/29 👈 این از آن سید بزرگوار تا سنوار (رضوان الله علیهم اجمعین) همه اینها نور هستند، برکت هستند، رحمت هستند! 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_doross