💠 نامه به معاویه
🔹 چهل و هشتمین نامه نهج البلاغه كمتر از یك صفحه و مختصر هم است. نامهای است كه وجود مبارك حضرت برای معاویه (علیه من الرحمن ما یستحق) نوشتند, نوشتند: «مِنْ عَبْدِاللَّهِ عَلِی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ إِلَی مُعَاوِیةَ بْنِ أَبِیسُفْیانَ»[1] معاویه چندین نامه برای حضرت نوشت و حضرت را #به_تقوا سفارش می كرد! آن كه بخواهد دین را و چراغ دین را خاموش كند، #به_نام_دین چراغ دین را خاموش می كند.
🔹 در نامه چهل و هشتم فرمود: «فإِنَّ الْبَغْی وَالزُّورَ یؤتِغانِ الْمَرْءَ[2] فِی دِینِهِ وَ دُنیاه» در برخی نسخه ها «یذیعان» است این «ذاع» یعنی «اشتهر» یعنی شیوع دادن و شهرت دادن؛ ولی آن نسخه های اصلی گویا «یوتغان» است «وتغ» یعنی هلك. «یوتغ» یعنی یهلك. فرمود #زور_و_ظلم دنیا و دین مرد را هلاك می كند و بدنامی او را به گوش دیگران می رساند، اینچنین نیست كه انسان ظالم و تبهكار در دنیا كامیاب باشد و به آخرت منتقل بشود بلكه ﴿خَسِرَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةَ﴾[3] دامنگیر اینها خواهد بود. «وَ یبْدِیانِ خَلَلَهُ عِنْدَ مَنْ یعِیبُهُ» آن زشتیهای او و بدنامی های او هم نزد دیگران روشن می شود «وَ قَدْ عَلِمْتَ».
🔹 بعد فرمود معاویه! این بهانه هایی كه تو راجع به خون عثمان می گیری می دانی كه عثمان مدتهاست كه جریانش گذشت و تو هم می توانستی او را یاری بكنی با اینكه از طرف او حكومت می كردی و منسوب بودی و عمداً نكردی و الآن خواهان خون او هستی; تو می دانی «أَنَّكَ غَیرُ مُدْرِكٍ مَا قُضِی فَوَاتُهُ» و عده ای به نام طلحه و زبیر و مانند آن خون عثمان را بهانه كردند جنگ جمل را راه اندازی كردند دیدی که به مقصد نرسیدند. «وَ قَدْ رَامَ أَقْوَامٌ أَمْراً بِغَیرِ الْحَقِّ فَتَألّوا[4] عَلَی اللَّهِ» برخی نسخه ها «تأولوا» است برخی ها «تألّوا» دارند «اَلِیة» یعنی سوگند و قسم، «تألوا» یعنی دین خدا را به میل خودشان تأویل بردند «فَتَألُّوْا عَلَی اللَّهِ فَأَكْذَبَهُمْ» اینها به بهانه خون عثمان قیام كردند و خدای سبحان دروغ اینها را روشن كرد.
▫️ «فَاحْذَرْ یوْماً یغْتَبِطُ فِیهِ مَنْ أَحْمَدَ عَاقِبَةَ عَمَلِهِ»؛ معاویه، كسی كه برای #حسن_عاقبت خود كار كرد، در حالی است كه دیگران به حال او غبطه می برند؛ راحت است و در رفاه است.
🔹 «وَ ینْدَمُ مَنْ أَمْكَنَ الشَّیطَانَ مِنْ قِیادِهِ»؛ این وسوسه هایی كه انسان در خود می بیند اینها گزاف نیست بالأخره شورشی در درون هست، انسان اینها را می بیند، یک اصل. تصادف و اتفاق و شانس و بی جهت پدید آمدن شیء هم #فسون_است_و_فسانه، مگر می شود چیزی در یك جای عالم پیدا بشود و عامل نداشته باشد؟ این دو اصل. پس این وسوسه كه كم كم انسان را به سَمتی می كشاند از جایی آمده و این كار جز كار شیطان كار دیگری نیست اگر نفس در مسیر شیطنت حركت كرد، این #دشمن_داخلی با آن #دشمن_خارجی هم آوا می شوند و انسان را از پا در میآورند. فرمود این شخص, شیطان را به عنوان قائد و پیشوای خود پذیرفت و اختیارش را به دست همین وسوسه كننده داد.
▫️ بعد فرمود معاویه شما می دانی در جریان جنگ صفین پیشنهاد قرآن دادی و قرآن ها را بالای نیزه كردی، تو به قرآن معتقد نبودی ما هم اگر قبول كردیم حرف قرآن را قبول كردیم نه پیشنهاد تو را «وَ قَدْ دَعَوْتَنَا إِلَی حُكْمِ الْقُرْآنِ وَلَسْتَ مِنْ أَهْلِهِ»؛ تو كه اهل قرآن نیستی. «وَلَسْنَا إِیاكَ أَجَبْنَا»؛ ما جواب پیشنهاد تو را ندادیم. قرآن, كتاب حقی است ما به #حق مراجعه كردیم. «وَ لَكِنَّا أَجَبْنَا الْقُرْآنَ فِی حُكْمِهِ» بعد در پایان نامه هم فرمودند: «وَالسَّلاَمُ».
[1] . تمام نهجالبلاغه, ج7, ص219.
[2] . استاد «بالمرء» قرائت مینمایند; در منهاج البراعة (راوندی) ج3, ص157 به این صورت آمده است.
[3] . سورهٴ حج, آیهٴ 11.
[4] . استاد «فتأوّلوا» قرائت مینمایند; در منهاج البراعة (راوندی) ج3, ص157 و نیز اختیار مصباحالسالكین, ص536 به این صورت آمده است.
#سالروز_ماجرای_حكمیت
#به_نام_دین_علیه_دین
#رجوع_به_حق
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 درس اخلاق
تاریخ: 1391/09/23
🆔 @a_javadiamoli_esra