eitaa logo
عابدین کاظمی نیا
597 دنبال‌کننده
568 عکس
125 ویدیو
6 فایل
«تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا» سبکبار شوید تا برسید. معرفت کالا و عقلم پاسبان و نفس دزد در کمین تا کی کند فرصت برد کالای من
مشاهده در ایتا
دانلود
در خلقتش زمین و مکانهای محترم بسیار آفرید ولی نشد امن ترین پناه، آغوش (ع) السلام علیک یا ابا عبدالله @a_kazemineya
حَسـرت بَـرم بـه مُحتضری، کاخرین نفس روی تو دید و خنده زد و گفت: یا @a_kazemineya
. به هر که رو زده‌ام غیر شر به من نرساند مرا به خیر کسی جز امید مباد || ||| @a_kazemineya
ذکر اشرف اذکار عالم است گفتیــم و همـدم همه‌ی انبیــا شدیم || || @a_kazemineya
بـی انتهاسـت وسعت آقـایـی ارباب دست نوکر خود کی رها کند ؟ استغاثه به محضر سیدالشهدا | | | | @a_kazemineya
آمد تا بار دیگر عملا به گوش همگان بخواند که ای زنان و ای مردان! مبادا برای هوس یا مقام زنده بمانید. برای زنده بمانید و در راه آن تا پای جان بایستید. . || | | @a_kazemineya
زودتر فهمیده بودم کاش جز عشق‌ هرچه باشد نیست غیر از عشقهای زرگری @a_kazemineya
جان مرا درست وقتی گرفتار خودم بودم صدا کرده و از پیله عادت ها جدا. ظاهری دارد و باطنی و حتی ظاهرش آمیخته با حقایقی از جنس است. اربعین نمودهایی در درون و برون آدمی دارد که حاصلش انقلاب درونی برای خودآگاهی و خروج از ظلمتکده و ... @a_kazemineya
محکم گره بزن دل ما را به زلف خویش ای دستگیرِ دَر گُنه اُفتاده ها، @a_kazemineya
روح در جسم که باشد همه جا جا دارد عشق با نام است که معنا دارد @a_kazemineya
ببین! عباس من.... نسبت تو و نسبت برادر با برادر و خواهر همچنان که نسبت من با علی نسبت زن و شوهر نیست. نمیدانم دست تضرع کدام دخیل بسته‌ای یا دعای نیمه‌شب کدام دلشکسته‌ای یا نفس اعجازگر کدام رسول کمر به کرامت بسته‌ای، خدا لباس را بر تنم پوشاند. این لباس آنقدر بر تن من گشاد بود که من در آن گم میشدم اگر خدا دست مرا نمیگرفت. این وصلت هزاران پا از سر من زیاد بود اگر خدا دست مرا از زمین بلند نمیکرد. تو مبادا گمان کنی که ما همسان و همشأن این خانواده‌ی بی‌نظیریم . اینها زمینی نیستند، آسمانی‌اند، خاکی نیستند افلاکی‌اند. اینها جانشینان و کارگزاران خدا در زمین‌اند. خدا به اهل زمین منت گذاشته که این دردانه‌های خود را چند صباحی راهی زمین کرده است.آسمان و زمین و ماه و خورشید از صدقه‌ی سر اینها آفریده شده است. پدرت معلم مسیح بوده است در گهواره‌ی نور ومنادای کلیم بوده است در کوه طور مبادا پدر را به لفظ پدر صدا کنی! مبادا  و  را خطاب کنی! مبادا  و  را خواهر بخوانی! آقای من ! و بانوی من! این صمیمانه ترین خطاب تو باشد باسروران و موالی ات. از پشت سرشان قدمی فرا پیش گذاری! پیش از آنها دست به غذا ببری! پیش از آنها آب بنوشی! ... ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●● پریشان و آشفته و بی هیچ درنگ و مقدمه‌ای می‌پرسد: ـ از کربلا چه خبر؟! این مصائب دهشتناک که دهان به دهان می‌گردد، درست است!؟ حقیقت دارد!؟ بشیر، کتمان و پنهان کردن خبر را نه می‌تواند و نه مجاز می‌شمرد. تنها راهی که برای تلطیف آن به ذهنش متبادر می‌شود، تقطیع کردن آن است، پس، جویده و زیر لب می‌گوید: ـ گویا در میان شهدای کربلا، نامی هم از فرزند رشید شما هست. ام‌ّالبنین که پیداست هنوز به پاسخ سؤال خود نرسیده، باز می‌پرسد: ـ از کربلا چه خبر؟ بشیر یک قدم پیشتر می‌گذارد در بیان خبر و کمی بلندتر می‌گوید: ـ در کربلا، یکی ـ دو تن از فرزندان شما نیز، به مقام رفیع شهادت... ام‌ّالبنین ـ علیرغم این‌که ستون استوار صبوری و حلم است ـ بلندتر، محکم‌تر و بی‌تاب‌تر می‌گوید: ـ اینها که پاسخ سؤال من نیست. بندبند دلم را گسستی از اضطراب و التهاب. همۀ فرزندان من و تمام آنچه زیر این آسمان کبود است، فدای ابا عبدالله. کربلا یعنی حسین. از حسین چه خبر!؟ (سقای آب و ادب) @a_kazemineya
باید یقین کنیم که در جاده‌ی همراه‌عشق و‌عاطفه، نیز‌لازم‌است || | | 💠 اجتماع فعالان فرهنگی و اجتماعی استان چهارمحال و بختیاری https://eitaa.com/farhangchb