eitaa logo
•☆♡☘احیای واجب له شده☘♡☆•
261 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
5.8هزار ویدیو
86 فایل
همه باهم برای احیای واجب فراموش شده ارتباط با ادمین @tasnim12
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🎭🔪🚬🎲 روسری اش را درآورد. به موهای بلندش نگاه کردم . با خودم خیال کردم بازهم میخواهد جلب توجه کند. پوسخندی زدم و پرسیدم: تاحالا وسوسه نشدی؟ابروانش را مثل آستین هایش بالا برد و پرسید: چی؟ نزدیک تر رفتم و گفتم: برای بیرون گذاشتن موهات، خیلیا با کلاه گیس و آرایش به زحمت تظاهر میکنن...🤩 خندید. حرصم گرفت که ناخواسته از او تعریف کرده بودم. برخلاف انتظارم جواب های کلیشه ای نداد. همانطور که وضو میگرفت گفت: چرا ولی بخاطر...وسط حرفش پریدم و با تمسخر گفتم: حتما بخاطر مرداسرش را کج کرد و مسح سرش را کشید و گفت: یه سوم دلیلم اینه که گفتی...لب هایم آویزان شد و گفتم: یه جور بگو بیسوادا هم بفهمن. بلافاصله گفت: یه جورای بیشترش بخاطر زنهاست نه مردایک ابرویم را بالا دادم و پرسیدم:چطور اون وقت؟🤨 جورابهایش را درآورد و مسح پاهایش را کشید بعد روبه من ایستاد و گفت: حجابم به سه زن کمک میکنه...سعی کردم حواسم راجمع حرفهایش کنم تا ایراد محکمی به دلایلش پیدا کنم. ادامه داد: اولین زن خودمم. اینطوری حریم و قشنگیام هم از نظر مادی هم معنوی حفظ میشه.نفسم را با بی حوصلگی بیرون دادم و نگاهم را به طرف بالا چرخاندم. اما او ادامه داد: دومین زن، زنیه که شوهرش منو تو خیابون یا محل کار و درس می بینه، با حفظ حجابم جلوی مقایسه اونچه از وجودم مخفیه با ویژگی های جسمی اون زن رو میگیرم پس، از سرد شدن و احتمالا مشکل دار شدن رابطه اش باشوهرش جلوگیری میشه.😄 تاملی کردم و دوباره نگاهم به مردمک روشن چشمانش رسید. گفتم: همه که به اندازه تو خوشکل نیستن.گفت: زیبایی یه امر نسبیه هرکس سلیقه ای داره درضمن برای کنترل جاذبه های ذاتی زن و مرد نسبت به هم، باید حریم اخلاقی حفظ بشه که حجاب یکی از جنبه های مهم و اثرگذارشه...صرفا برای اینکه مخالفت کرده باشم، گفتم: مثل کتابا حرف میزنی. برخلاف من، او اجازه میداد جمله هایم تمام شود بعد جواب میداد. نفس عمیقی کشید و گفت: اما سومین زن! سومین زنی که با رعایت حجابم بهش کمک میکنم یه مادره، مادری که هر روز آشفتگی و بیقراری های پسر جوون مجردشو وقتی که از بیرون میاد، می بینه!بعد از چند لحظه که خیره چشمهایش بودم، گفتم: با این حساب چهارمین زنو جا انداختی...برای اولین بار صورت مشتاق به دانستنِ یک نفر در چشم های تیره ام نقش بست.اما چیزی نگفتم و درحالی که نگاهم را از او دور میکردم، از خاطرم گذراندم: زنی که بعد از شعله ور شدن آتیش وجودی یه مرد کثیف، تو چنگش گرفتار میشه... فکر میکنم تو از اون زن هم حمایت میکنی! آمرخدا باشيم ☘ @aamerekhoda🤔🧕🏻