جامعیتِ یک روایت تاریخی؛
سریال تاریخی #سرزمین_مادری بعد از سالها به پایان فصل دوم رسید. سریالی که شروعش با فرار رضاخان از کشور و پایان فصل دومش سال 1344 است. سریالی که قرار است در فصل سوم به وقایع انقلاب اسلامی در سالها 1356 – 1357 بپردازد. تلویزیون در سه دهه اخیر بیشتر از آنکه در سریال های تاریخی به وقایع دوره پهلوی بپردازد، قاجار را دستمایه قرار داده است و سریالهای مؤثر و پرقدرتی که به پهلوی بعنوان جریان مستقیم و معارض داخلی انقلاب اسلامی بپردازد، بسیار کم ساخته شده است. این اشتباه استراتژیک باعث شده که من تنها سریال کیف انگلیسی را در این زمینه به یاد داشته باشم. اما سرزمین مادری یکی از مجموعه هاییست که با وجود چالشهای بسیار در پخش، در سالهای آینده ماندگار خواهد شد. ابعاد تاریخی سرزمین مادری و مسائل فرمی، قصه و شخصیت هایش جای تحلیل و بررسی های مفصلی دارد. اما بنده تنها به یک نکته قابل توجه در این سریال می پردازم.
در سالهای دور، برخی گمان می کردند که معارضین انقلاب اسلامی، محدود به جریانات غربگرا و شرق گرا است. از دربار و خانواده ی منحوس پهلوی تا روشنفکران وابسته به دربار و هنرمندان و ادبای دهان شیرین شده با بنیادهایی مثل فرح پهلوی یا حتی اساتید دانشگاه و دانشجویانی که تحت تأثیر آموزه های دانشگاهیِ غرب قرار داشتند، تا حزب توده و سازمان مجاهدین خلقِ مارکسیست شده و حتی گروه های معارضی که در سالهای نزدیک و سالهای پس از آن، در مقابل انقلاب اسلامی قرار گرفتند. بطور طبیعی ایستادگی امام، شاگردانش و مردم در مقابل این جریاناتِ معارض در همه ی سالهای نهضت، بطور دائم ادامه داشت و هنوز هم در نزدیک نیم قرن پس از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه دارد. این بخش از قصه ی انقلاب اسلامی را ما در فصل اول سرزمین مادری می بینیم. اما سرزمین مادری وقتی جذابتر می شود که در فصل دوم سراغ جریان معارضِ دیگری نسبت به انقلاب اسلامی رفته است.
امام خمینی در همه سالهای نهضت به خصوص پس از سال 1341 با جبهه ای جدید و متفاوت از جریانات معارضِ مرسوم مواجه بود. یک جبهه ی داخلی پیچیده و چند لایه که از نظر صوری، قرابت زیادی با طرفداران اسلام انقلابی داشت! اما خطرناکتر از جریان غربگرا در مقابل آن ایستاد. جریان «تحجر» یا «مقدس نمایان مخالف نهضت» گروهی در ابتدا بزرگ بین حوزویان و بازاریان که دخالت دین در سیاست را حرام می دانستند. امام خمینی در پیام منشور روحانیت، سوم اسفند 1367 چند ماه پیش از ارتحال، در شرحِ مبسوطی از معارضه ی این جریان با انقلاب اسلامی می نویسند: « اولین و مهمترین حرکت، القاى شعار جدایى دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازهاى کارگر شده است»
این گروه در سالهای شروع نهضت مخالفت با شاه را با این عنوان که شیعه است و سلطنتش مطابق قانون اساسی، مشروع است، حرام می دانستند: « در شروعِ مبارزات اسلامى اگر مى خواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب مىشنیدى که شاه شیعه است! عدهاى مقدس نماى واپسگرا همه چیز را حرام مىدانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهاى دیگران نخورده است.»
یکی دیگر از ویژگی های این گروه، مخالفت طوطی وار وکورکورانه با فلسفه بود: « در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزهاى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه مىگفتم. تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه مى یافت، وضع روحانیت و حوزهها، وضع کلیساهاى قرون وسطى مىشد»!!
مقدس نماهای انجمن حجتیه ای و شبه انجمنی یکی از دلایل مخالفتشان را با نهضت امام خمینی انتظار برای ظهور می دانستند: «اوضاع مثل امروز نبود، هرکس صد در صد معتقد به مبارزه نبود، زیر فشارها و تهدیدهاى مقدس نماها از میدان به در مىرفت؛ ترویج تفکر «شاه سایه خداست» و یا با گوشت و پوست نمى توان در مقابل توپ و تانک ایستاد و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسى مىدهد و از همه شکنندهتر، شعار گمراه کننده حکومت قبل از ظهور امام زمان- علیه السلام- باطل است و هزاران «إن قُلت» دیگر، مشکلات بزرگ و جانفرسایى بودند که نمىشد با نصیحت و مبارزه ی منفى و تبلیغات، جلوى آنها را گرفت؛ تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیلهاش را آماده نمود. علماء و روحانیتِ متعهد، سینه را براى مقابله با هر تیر زهرآگینى که به طرف اسلام شلیک مىشد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند.»
هر یک از این مفاهیم که در کلام حضرت امام مطرح شده، در فصل دوم سریال سرزمین مادری بازخوردِ دراماتیک دارد. گویی نویسنده پیام منشور روحانیت را مقابل خود گذاشته و قصه را پرداخته است.
هدایت شده از سیاهمشق | سید محمدحسین دعائی
🔰 بازتاب منشور روحانیت در قاب تلویزیون
▪️ نیمنگاهی به سریال «سرزمین مادری»
✍️ سید محمدحسین دعائی
فصل دوم سریال موفق «سرزمین مادری» هم به پایان رسید؛ سریالی پُرمضمون و خوشساخت که نه بهدرستی دیده شد، نه ضریب رسانهای پیدا کرد و نه مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در همین رابطه به چند نکته اشاره میکنم:
🔸 از توفیقات «سرزمین مادری» در عرصۀ کارگردانی، انتخاب بازیگر، چهرهپردازی و طراحی صحنه که بگذریم، باید بر این نکته تأکید کرد که این سریال، بدون فروغلتیدن در ورطۀ نمادزدگی، دلالتهای نمادین فراوانی داشت. یعنی در ضمن برخورداری از یک داستان جذاب و بهدنبال یک شخصیتپردازی قوی، توانست حجم قابلتوجهی از مطالب را نیز با نمادسازیهای زیرکانه و ظریفانۀ خود به مخاطب منتقل کند:
▪️ شخصیت اصلی داستان ـ یعنی «رهی» ـ در واقع نماینده شخصیت سیال و ممتد جامعۀ ایرانی در طول تاریخ ـ خصوصا دوران معاصر ـ است: یتیم، مظلوم، مهربان، متشخص، معنویتگرا، هوشمند، هنردوست، جسور، پویا، خستگیناپذیر، آرمانخواه، عدالتطلب، حقجو و ظلمستیز. بهعلاوه آنکه انتخاب نام «رهی» ـ بهمعنای راهرو، آزادشده یا هواخواه ـ برای این شخصیت را هم میتوان در همین راستا تحلیل کرد.
▪️ حضور «رهی» در میان «بهادریها» ـ بهعنوان یک خانوادۀ امروزی، با سبک زندگی مدرن ـ ، ارتباط او با «پروانه» و در نهایت دلکندنش از این فضا، میتواند استعارهای از نسبت جامعۀ سنتی ایران با عالم تجدد باشد.
▪️ همچنانکه حملۀ نیروهای ساواک ـ بعد از ماجراهای پانزده خرداد ـ به منزل «رهی»، دستگیری او و سقطشدن فرزندش نیز پرداختی نمادین از افول موقت نهضت و به ثمر نرسیدن تلاشهای انقلابیون در آن مقطع زمانی است.
🔸 یکی دیگر از وجوه مثبت سریال «سرزمین مادری»، تبیین هنرمندانۀ بخشهایی از تاریخ معاصر ایران است؛ همان امر مهم و در عین حال مهجوری که اساسیترین سلاح جبهۀ فکری و فرهنگی انقلاب در نبرد جاری این روزها، یعنی نبرد روایتهاست. برخی از واقعیتهای تاریخی روایتشده در این سریال از این قرارند:
▪️ فراز و فرود مبارزات مردم ایران بر ضد سلطنت پهلوی
▪️ دستهبندیهای سیاسی قبل از انقلاب
▪️ فساد درباریان، خصوصا اشرف
▪️ نفوذ بهائیان در دستگاه حاکم
▪️ جنایات ساواک
▪️ فقر عمومی و شکاف طبقاتی
▪️ ناکامی گروههای غیردینی ـ مثل حزب توده و ملیگراها ـ در مواجهه با رژیم
▪️ نقش عالمان دینی ـ مثل آیة الله کاشانی، شهید نواب صفوی و امام ـ در پیشبرد مبارزات
🔸 به نظر نگارنده بدیعترین ویژگی سریال «سرزمین مادری» آن بود که توانست برای نخستینبار، به یکی از مهمترین دغدغههای «امام خمینی رضوان الله علیه» ضریب رسانهای داده و آن را با زبان هنر تبیین کند؛ همان دغدغهای که بهطور مشخص و شفاف، در «منشور روحانیت» به آن پرداخته شده: «جریانشناسی سکولاریسم مذهبی» با تمرکز بر «انجمن حجتیه» و «گروه موسوم به ولایتیها»؛ انجمن و گروهی که هم قبل از پیروزی انقلاب، یکی از مهمترین موانع پیشرفت نهضت بوده و هم بعد از پیروزی انقلاب، دست از مقابله با حرکت امام و مهمترین مبنای آن، یعنی «اسلام سیاسی» برنداشتند. برخی از ویژگیهای این طیف که سریال «سرزمین مادری» توانسته آنها را به تصویر بکشد، از این قرارند:
▪️ اعتقاد به جدایی دین از سیاست
▪️ تحریف آموزۀ مهدویت و انتظار
▪️ سادهاندیشی و ظاهربینی
▪️ تموّل مالی و رفاهزدگی
▪️ عافیتطلبی و دنیادوستی
▪️ تحجر، تقدسمئابی، قشریگرایی و تمرکز کور بر ظواهری مثل: تلاوت قرآن، ذکرگفتن، روضهخوانی، ترک غیبت، حفظ حجاب و ...
▪️ حمله به امام با بهانههایی مثل: ایجاد آشوب در جامعه، به خیابانکشیدن مردم و به هدر دادن خون آنها
▪️ معرفی امام بهعنوان یک عالم تکرو و انکار حمایت دیگر علماء از جریان مبارزات
▪️ سکوت در برابر نفوذ بهائیت، در عین ادعای مبارزه با آن
▪️ همکاری با ساواک
▪️ و مخالفت با فلسفه و عرفان
🔸 آری؛ همچنانکه امام بزرگوار ـ بهشکل مکرر ـ نسبت به خیانتها و خطرات بالفعل و بالقوه این جریان هشدار داده و همانگونه که رهبر معظم انقلاب بارها از تهدید بزرگ «سکولاریسم مذهبی» ـ در حوزهها و هیئات ـ یا شکلگیری آنتیتز انقلاب در قم سخن گفتهاند، لازم است که مدیران حوزوی نیز به این مسئله و نحوۀ مقابله با آن توجه ویژهای داشته و برای آگاهسازی طلاب جوان در این عرصه، اقدام مؤثری انجام دهند؛ اقدامی که شاید بتوان از تبدیل «منشور روحانیت» به یک متن درسی و قراردادن آن در برنامۀ آموزشی حوزههای علمیه، بهعنوان یکی از مهمترین مصادیق آن نام برد.
🔸 بهعلاوه آنکه باید خطشکنی سریال «سرزمین مادری» در کشیدن نقاب از چهرۀ جریانهای مذهبی مخالف انقلاب را به فال نیک گرفته و همۀ زمینههای لازم برای تداوم، توسعه و توفیق این جهاد رسانهای را فراهم آورد.
🏷 #نوشتار #یادداشت #سرزمین_مادری #منشور_روحانیت #سکولاریسم
🆔 @Smh_Doaei