eitaa logo
آرِزویِ بِینُ الحَرمِین"(:
557 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
3 فایل
به ماه‍ آسمون میگفت؛شمع شبستون منے؛ یاد عمو بخیࢪ که تو مثل عمو جون منے..((: #از‌توی‌آسمونا‌ماروم‌ببین‌رقیه‍🥲 تحت لوای حضرت قمر خطای ما رو به پای دینِ‌مون نزارید.! همشهری حضرت معصومه ایم :))♥️ کپی؟ حلالت مشتی آغاز:۱۴۰۲/۱۲/۲۵
مشاهده در ایتا
دانلود
بارها گفته‌ام که خدا اگر از همه عالم و آدم ، همین یک را می‌آفرید ، به نشان « فَتَبارَکَ اللهُ اَحسَنَ الخالِقین »ش می‌بالید . .
مرحمی برای تمام دلشکستگی‌ها...
تو هیئت حاج آقا میگف امام حسن سه تا پسر داشتن که ستاشونم به کربلا رفتن حسن مثلا،قاسم.عبدلله. شب تاسوعا امام حسین همه یارهاشو دورش جمع کرد و گف فردا همتون اگه بمونید شهید میشید هرکی دلش میخواد بره امام چشماشو بست گف من راضی ام برید از ۱۰۰۰ نفر ۷۲ نفر موندن چشماشو باز کرد به اون ۷۲ نفر گف از لای انگشت من تو بهشت جایگاهتون رو ببینید و همشون هم میبینن. باهم حرف میزنن امام وصیتش رو میکنه. روز بعدش قاسم میره پیش امام حسین میگه عمو حالا که جعفر،عمو عباس، علی اکبر، همشون رفتن منم برم دیگه؟ امام حسین فرمودن من نمیخوام شرمنده داداشم بشم برو قاسم جان هرچقدر اسرار کرد نتونس آقا رو راضی کنه هی میرف پیش مادرش میرف پیش عمش رف پیش مادرش، مادرش،گف چرا انقدر پریشونی یه آهی کشید گف مامان عمو نمیزاره برم‌‌. مادرش گف واقعا میخوای بری؟ گف بله مامان مادرش گف یکاری میکنم که عموت بغلت کنه و خودش راهیت کنه. یه بوقچه ای برداشت داخل اون بوقچه ی پیرهن هست لای اون پیرهن یه کاغذ بود گف این کاغذ رو بده به عموت قاسم تو اون شلوغی و شهادت جوونا رف پیش ابی عبدالله آقا گف قاسم جان باز اومدی؟ گف عمو این کاغذو بخون کاغذ که باز کرد نامه امام حسن بود به برادرش نوشته بود؛ سلام برادر عزیز و مظلومم من شرمندتم در آن روزها در کربلا نیستم،ولی پسرهایم باتو هستن آنها را به میدان بفرست از طرف من. امام حسین وقتی اونو خوند دلش رف مدینه به روزهای شهادت امام حسن و اشک هاش جاری شد. و گف قاسم لباس رزمتو بپوش قاسم شاگرد و بود پسر شیر جمل بود و مثل پدرش و عموش و پسر عموش مردانه جنگید و تا آخرین قطره خونش جنگید و امام حسین آمد به بالینش ولی بدنش اربا اربا شده بود ابی عبدالله پسر برادرشو در بغلش گرفت و داغ اون جوون رعنا هم به دلش نشست .. میگن تو کربلا سه تا بدن بود که کوچیک شده بود اربا اربا شده بود ‌ بدن حضرت حضرت حضرت
آرِزویِ بِینُ الحَرمِین"(:
میرم پیش عموم #ابلفضل میزنم زیر گریه💔
ای قربونت برم‌عمو ؛ که همه زندگیمُ ضامن دل شکستم‌ خودتی❤️‍🩹:))))
ولی این وقت شب تو این سکوت خیابون، کنار پنجره، نگات به ماه آسمون،، با یه دله شکسته، با روح و روان خسته،زخم‌خورده، باچشم گریون،آشفته،داغون درد و دل کردن با چقدر آرومم میکنه🥲
کاش امسال اربعین؛ موقع انتخاب کردن زائرات مثلا یهو مارو انتخاب کنی (:
آرِزویِ بِینُ الحَرمِین"(:
یه‌جوری‌دلم‌گرفته‌حد‌نداره میشه‌محکم‌بغلم‌کنی‌دردت‌به‌سرم؟! 💔
آرِزویِ بِینُ الحَرمِین"(:
یل ام‌البنین ابالفضل❤️‍🩹
وقت مرگم ب تنِ خسته ی من شوک ندهید نام که اید ضربان می‌گیرد ❤️‍🩹🥲