هدایت شده از اربعین۱۴۰۳ شلمچه
🔻 #روایت_اربعین
در مسیر پیاده روی نجف کربلا
تقریبا سه روز کامل پیاده روی کرده بودیم.
ساعت ۱۱ شب بود که تصمیم گرفتیم نیمی از راه با وسیله ای برویم
نزدیک موکبی شدیم که ازش بپرسیم کجا بایستیم تا ماشین بگیریم
صاحب موکب درگیر برق کشی موکب خودش بود و با راننده ماشین برق در حال گفتگو بود.
جلوتر رفتیم و ازش پرسیدیم ،خودش جواب سربالایی داد
ما هم حرفی نزدیم و به راهمان ادامه دادیم ،کنار جاده ایستادیم ،یک ون برامون توقف کرد و سوار شدیم
هنوز ون حرکت نکرده بود که یک مردی از دور به ون اشاره میکرد که حرکت نکن
دیدیم همون مردی که صاحب موکب بود
اومد به ما گفت ببخشید تازه نتونستم درست جوابتون بدم درگیر برق موکب بودم
و به راننده گفت من کرایه تمام سرنشینان خودم حساب میکنم
فقط مرا ببخشید و برای مادرم فاتحه ای بخوانید
من هنوز هر موقع این خاطره به ذهنم میاد فاتحه ای برای مادرشون میخوانم و برای ایشون سلامتی و تندرستی
و این بهترین خاطره سفر اربعینم بود
روایت #ارسالی
👈🏽 اگر شما هم خاطرهای از نذرها و اتفاقات جالب در پیادهروی اربعین دارید، برای ما بفرستید.
🆔 @arbaeentv_shalamcheh