هدایت شده از بینش سیاسی و فرهنگی
🔺با یک تروریسم رسانهای و دروغگویی شبکهای مواجهیم!
#در_زمین_دشمن_بازی_نکنیم
#مرگ_بر_فتنه_گر
#مرگ_بر_آمریکا
#برخورد_قاطع
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
23.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#
همه آمده اند.. برای ایران... شیراز_حرم حضرت احمد بن موسی علیه السلام... شاهچراغ
هدایت شده از بینش سیاسی و فرهنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم جدید از وحوش دانشگاه شریف
تهدید به برداشتن حجاب یک دختر
"تو حق نداری روسری منو باز کنی!"
این سراشیبی شریف با سرعت زیادی به قعر پیش میرود و میتوان تهی بودن آن را در نقطهای یقین کرد که زن را در مقابل زن قرار میدهد؛ به اسم زن، تهدید به از سرکشیدن روسری میکند و به اسم آزادی، لگد میزند و میشکند.
هدایت شده از راه شهیدان فتاحی
♦️ نخبه شهید_زین_الدین بود که با رتبه چهار تجربی و پذیرش دانشگاه در فرانسه، درس و آینده و پول و شهرت و... رو رها کرد برای وطنش جنگید تا شهید شد...
تویِ فحاش، ریگ چسبیده به کف پوتین این شهید هم نیستی!
هدایت شده از خادمان انقلاب
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اراده شهادت طلبي (شهيد مهدي زين الدين)
گوشه اي از سخنراني سردار سرلشكر پاسدار شهيد مهدي زين الدين فرمانده لشكر علي بن ابيطالب (ع)
اولين شرط لازم براي پاسداري از اسلام اعتقاد داشتن به امام حسين (ع ) است . هيچ كس نمي تواند پاسداري از اسلام كند در حالي كه ايمان و يقين به اباعبدالله الحسين (ع ) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه هاي پيكار مي رزميم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستيم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستيم و اگر مشيت الهي بر اين قرار گرفته كه به دست شما رزمندگان و ملت ايران اسلام در جهان پياده شود و زمينه ظهور حضرت امام زمان (عج ) فراهم گردد به واسطه عشق علاقه و محبت به امام حسين (ع ) است .
من تكليف مي كنم شما « رزمندگان » را به وظيفه عمل كردن و حسين وار زندگي كردن .
در زمان غيبت كبري به كسي « منتظر » گفته مي شود و كسي مي تواند زندگي كند كه منتظر باشد منتظر شهادت منتظر ظهور امام زمان (عج ). خداوند امروز از ما همت اراده و شهادت طلبي مي خواهد.
هدایت شده از صالحین ادارات آباده
☑️🇮🇷🌹گذری بر خاطرات سردار سرلشكر پاسدار شهيد مهدي زين الدين فرمانده لشكر علي ابن ابیطالب
اسلحه و تسبیح
قبل از شروع عملیات والفجر 4 عازم منطقه شدیم و به تجربه در خاك زیستن، چادرها را سر پا كردیم. شبی برادر زین الدین با یكی دوتای دیگر برای شناسایی منطقه آمده بودند توی چادر ما استراحت میكردند. من خواب بودم كه رسیدند. خبری از آمدنشان نداشتیم. داخل چادر هم خیلی تاریك بود. چهرهها به خوبی تشخیص داده نمیشد. بالاخره بیدارشدم رفتم سر پست. مدتی گذشت. خواب و خستگی امانم را بریده بود. پست من درست افتاده بود به ساعتی كه میگویند شیرینی یك چرت خوابیدن در آن با كیف یك عمر بیداری برابری می كند، یعنی ساعت 2 تا 4 نیمه شب لحظات به كندی میگذشت. تلو تلو خوران خودم را رساندم به چادر. رفتم سراغ «ناصری» كه باید پست بعدی را تحویل میگرفت. تكانش دادم. بیدار كه شد، گفتم: «ناصری. نوبت توست، برو سر پست» بعد اسلحه را گذاشتم روی پایش. او هم بدون اینكه چیزی بگوید، پا شد رفت. من هم گرفتم خوابیدم. چشمم تازه گرم شده بود كه یكهو دیدم یكی به شدت تكانم میدهد … «رجبزاده. رجبزاده.» به زحمت چشم باز كردم. «بله؟» ناصری سرا سیمه گفت: «كی سر پسته؟» «مگه خودت نیستی؟» «نه تو كه بیدارم نكردی» با تعجب گفتم: «پس اون كی بود كه بیدارش كردم؟» ناصری نگاه كرد به جای خالی آقا مهدی. گفت: «فرمانده لشكر» حسابی گیج شده بودم. بلند شدم نشستم. «جدی میگی؟» «آره» چشمانم به شدت میسوخت. با ناباوری از چادر زدیم بیرون. راست میگفت. خود آقامهدی بود. یك دستش اسلحه بود، دست دیگرش تسبیح. ذكر میگفت. تا متوجهمان شد، سلام كرد. زبانمان از خجالت بند آمده بود. ناصری اصرار كرد كه اسلحه را از او بگیرد اما نپذیرفت. گفت: «من كار دارم میخواهم اینجا باشم» مثل پدری مهربان به چادر فرستادمان. بعد خودش تا اذان صبح به جایمان پست داد.منبع:كتاب افلاكی خاكی راوی:حسین رجبزاده
سردار سرلشكر پاسدار شهيد مهدي زينالدين فرمانده لشكر علي بن ابيطالب(ع) نامی آشنا بر تارک سرزمین ایران اسلامی
"یا علی مدد"
#شهدا_شرمنده_ایم
آباده خبرستان(شهر جهانی منبت)۲
اراده شهادت طلبي (شهيد مهدي زين الدين) گوشه اي از سخنراني سردار سرلشكر پاسدار شهيد مهدي زين الدين
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شهدای بهزیستی
"چارقدهای نور"
برهنه باش
و بگذار
اَجانین کوچک جهان
از پستان های پوسیدهی فکرت
بنوشند
به سلامتی جنگ!
به هیچ جای دنیا بر نخواهد خورد.
تو در لجنگاه عریانی
آویزان بمانی
و با تَوَهُم ماده گونهات
جنین های بیریشه را به دنیا بیاوری ...
تو فرق میکنی
با زنانی که میشناسم!:
زنان کابلی
دختران یمنی
و مادران آزادهی سرزمینم : ایران
که در هزاره تاریکی
با چارقدهای نور میدرخشند!
برهنه باش
و در آغوش کف و سوتها
لَوَندیِ امروزت را به خاطر بسپار
که تاریخ برگ های آخرین فتنه را
با تجسم تو پُر نمیکند...
مطمئن باش
خون کودکان صحن #شاه_چراغ
راه میافتند
در شریانهای شهر
در کوچه های بی بنبست
و گلهای سرخ چادرهایی می شوند
که بر سر ماست ...
مطمئن باش
برهنه بودن تو
و لاک سیاه انگشتانت
روسیاهی زغال هاییست که
به ولنگاریشان دلخوشی...
سوت بزن
جیغ بکش
نطفه های بی ریشهات
شیطانهای بالغی هستند
که از پستانهای فهم تو
خون خوردهاند...
برهنه باش
و بدان خانهی امن خدا
خانهی ماست
و خانهی تو
دروازهی دوزخی
که با دستان شیطان گشوده می شود....
#اعظم_پشت_مشهدی
#در_زمین_دشمن_بازی_نکنیم
#شهدا_شرمنده_ایم
هدایت شده از راه شهیدان فتاحی
کاشی ساز
کفشداری ماند و کفشی که دهانش باز بود
در دهان باز هرکس واژه ی پرواز بود*
دستچینش را شهادت تا حرم آورده بود
بی که پوتینی به پا راه پریدن باز بود
قصه ی نذری که در صحن حرم آزاد شد
بال در آوردن مردی کبوتر باز بود
زندگی دل کند و بوسید و رها کرد و گذشت
مرگ هم جامانده ای کوچک در این پرواز بود
آن پیمبر با کتابِ خط خون بر خاکها
لاله ها از سنگ رویانید و این اعجاز بود
لخته های خون به دیوار تو کار دست کیست؟
کی چنین طرح غمینی کار کاشی ساز بود
بلبلی خون دلی خورد و گلی از دست رفت
فکر می کردند پایان است و این آغاز بود
نور را لاجرعه خورد و جام را وارونه کرد
چشم نیمه باز او بر گنبد شیراز بود
* از رفتنت دهان همه باز...
انگار گفته بودند:
پرواز!
پرواز!
قیصر امین پور
#محمد_خادم
#در_زمین_دشمن_بازی_نکنیم
#شهدا_شرمنده_ایم
#مرگ_بر_فتنه_گر
#هرهفته_عفاف_و_حجاب
هدایت شده از صالحین دانشگاه آزاد اسلامی آباده
مگر بازوی طوفان را ندیدید؟
مگر نیروی ایمان را ندیدید؟
صبوریم و به فکر انتقامیم
هنوز آن روی ایران را ندیدید
#عاطفه_جوشقانیان
#انتقام_سخت
#برخورد_قاطع
#آلسقوط.سرخط
هدایت شده از قرارگاه نماز جمعه شهرستان آباده
42.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راهپیمایی مردم آباده در محکومیت حمله تروریستی به حرم شاهچراغ علیه السلام